بسیاری از پدران با این تصور که چون پدر سرپرست خانواده هستند خود را مجاز میبینند هر تصمیمی که بخواهند بگیرند و عملی سازند. از این رو، رضایت و خواستهی پسر و دخترشان هیچ اهمیتی ندارد و هر کس که مورد نظرشان باشد بهطور تحمیلی زمینهی ازدواج دختر یا پسر خویش را با او فراهم میکنند؛ این ازدواجهای اجباری استوار نمیماند و زود از هم میپاشد و ثمرات تلخ و زیانباری در بر دارد که بر هیچ کس پوشیده نیست[1].
پیامبر(ص) و مشورت با فاطمه زهرا(س)
از عطاء بن ابی رباح نقل شده که گفت: «لَمّا خَطَبَ عَلیٌّ فاطِمَةَ أتاها رَسُولُ اللهِ(ص) فَقال: إنّ عَلیّاً قَدْ ذکَرَکِ فَسَکَتَتَ فَخَرَجَ فَزَوَّجَها»[1]: «هنگامی که علی(ع) فاطمه را از پیامبر(ص) خواستگاری کرد پیامبر نزد فاطمه آمد و فرمود: «فاطمه جان! علی تو را از من خواستگاری کرده است. فاطمه سکوت کرد و چیزی نگفت (که سکوت علامت رضایت) پیامبر از نزد فاطمه(س) بیرون آمد و وی را به همسری علی(ع) درآورد»».
ابوموسی از رسول خدا(ص) چنین روایت میکند:«إذا أرادَ أحدُکُمْ أن یُزَوِّجَ ابْنَتَهُ فَلْیَستَأمِرْها»[2]: «اگر هر یک از شما بخواهد دختر خود را شوهر دهد نخست با دختر مشورت کند».
پیامبر(ص) میفرماید: «تُستَأمَرُ الأَیِّمُ فی نَفْسِها قالُوا: فَإِنَّ الْبَکْرَتَستَحی قالَ: إذنُها صُماتُها»[3]: «در امر ازدواج با دختر او مشورت شود». عرض شد: «در این باره شرم و حیا میکند پاسخی دهد ـ و سکوت میکند ـ» پیامبر فرمود: «سکوت او همان اجازهی اوست».
[1] . مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، ج43، ص136.
[2]. متقی هندی، کنزالعمال، ج16، ص311.
[3]. زید بن علی بن الحسین، سند زید، ص272.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
ویژگی های همسرخوب
1ـ صالح و درستکار باشد
مردی دست فرزندش را گرفته به حضور رسول خدا(ص) رسید و پرسید: «ما حقَّ ابنی هذا؟ تحْسِن اسْمَهُ و أدَبَهُ، و تَضْعَهُ مَوْضِعاً حَسَناً»: «این فرزندم چه حقی بر من دارد؟ حضرت فرمود: نام خوبی برایش برگزین و خوب تربیتش کن او را در جایگاه نیک قرار ده».
شاید منظور از این جمله این باشد که برای فرزندت همسر صالحی انتخاب کن.
2ـ خداترس و پرهیزکار باشد
مردی برای مشورت در امر ازدواج دخترش به حضور امام حسن(ع) رسید و در این باره با آن حضرت مشورت کرد. حضرت فرمود: «زَوِّجها مِنْ رَجُلٍ تقیٍّ؛ فانَّهُ إنْ أحَبَّها أکْرَمَها وَإنْ أَبْغَضَها لَمْ یَظْلَمْها»: «او را به همسری مردی تقواپیشه و خداترس درآورد، زیرا اگر او را دوست داشته باشد اکرام و احترامش خواهد نمود و اگر مورد خشم و غضبش قرار گرفت به او ظلم و ستم نخواهد کرد».
و در کتاب العیال آمده است که حضرت در جواب فرمود: «دخترت را به همسر کسی درآور که خداترس باشد».
طبیعی است که کسی که تقوا دارد و خدا ترس است همیشه خود را در حضور خدا میبیند و هیچگاه به خود اجازه نمیدهد که به کسی ظلم کند، و با اذیت و آزار و یا رنجش همسر خود که امانتی در دست اوست خود را به غضب و خشم الهی دچار سازد.
3ـ امین و دیندار باشد
امیرمؤمنان(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکند: «إذا أتاکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دینَهُ و أَمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، فإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا تَکُنْ فِتْنَةٌ فی الأرض و فسادٌ کبیرٌ».
«اگر فردی به خواستگاری دختر شما آمد از دین و امانتداری او راضی و خشنودید، دخترتان را به او تزویج کنید، و اگر چنین نکنید، فتنهی بزرگی در جامعه پدید خواهد آمد».
حسن بن بشّار گوید: «به امام باقر نوشتم، مردی از دختر من خواستگاری کرده است. امام باقر(ع) در پاسخ نوشتند: «هر کس از دختر شما خواستگاری کرد و از دیانت و امانتداریاش راضی بودید و مورد پسند شما بود، هر که میخواهد باشد دخترتان را به ازدواج او درمیآید، و اگر اقدام نکنید، روی زمین فتنه و فساد بزرگی پدید خواهد آمد»».
4ـ اخلاق نیکو داشته باشد
علی(ع) از پیامبر(ص) نقل میکند که فرمود: «اگر شخصی که اخلاق و یادنتش مورد پسند شماست به خواستگاری دخترتان آمد بپذیرید و دخترتان را به عقد او درآورید». عرض کردم: «اگر چه از نظر حسب و نسب پست باشد؟» حضرت بار دیگر جملهاش را تکرار کرد و گفت: «اگر اقدا نکنید، روی زمین فتنه و فساد بزرگی ایجاد خواهد شد».
5ـ فقر را بهانه قرار ندهید
فقر و غنا دست خداست. علاوه بر اینکه ثروت خوشبختی نمیآورد و آنچه اساس خوشبختی و آرامش زندگی است ایمان زن و مرد است.
در فقهالرضا چنین آمده است: «اگر مردی که دین و اخلاقش مورد رضایت توست به خواستگاری دخترت آمد. او را تزویج کن و هرگز فقر و بیچارگی او مانع این وصلت نباشد، خداوند میفرماید: «اگر فقیر بودند خداوند از خزانهی بیکرانش آنان را بینیاز میسازد»».
. حلّی، ابن فهد، عده الداعی، ص76.
. طبرسی فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ص204.
. سعودی ابن ابی الدنیا، کتاب العیال، ص273.
. نوری میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج14، ص188.
. طبرسی فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ص104.
. عاملی حر، وسائل الشیعه، ج14، ص52.
. طبرسی فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، ص104.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
از دیگر حقوقی که فرزندان بر گردن پدران دارند انتخاب همسر شایسته برای آنان است. البته پدران این را میدانند که در این باره تنها مسئلهی ازدواج و همسرگزینی مطرح نیست، بلکه آنچه در امر ازدواج نقش سرنوشتسازی دارد، فرهنگ و اصول حاکم بر ازدواج و چگونگی آن است، در این جهت، مسئولیتهای خطیرش پیش روی والدین و فرزند قرار دارد که آشنایی با آنها و توجّه به همهی جوانب ازدواج در ایفای این مسئولیتها بسیار حائز اهمیت است. گرفتن همسر برای فرزندان حق است. اما انتخاب همسری خوب وظیفه است. والدین که سرد و گرم زندگی را چشیدهاند در امر ازدواج و پیچ و خم مسائل آن تجار بسیاری کسب کردهاند، موظفند هر گونه سهلانگاری و سادهانگاری به امور مربوط به ازدواج را کنار بگذارند و به مال و ثروت و معیارهای ظاهری چشم ندوزند و فرزندانشان را قربانی خواستههای زودگذر خود ننمایند. بلکه با دقتی شایسته معیارهای اصیل اسلامی را در نظرر بگیرند و از اخلاق و رفتار و تدیّن طرف مقابل بهخوبی مطلع شوند؛ زیرا بیتوجهی به این مسائل لطمههای و ضررهای جبرانناپذیر بر زندگی فرزندان وارد میکند و به این ترتیب ازدواجهای صورت میگیرد که خود مقدمهی مشکلات انبوهی میگردد و همسر بهجای آنکه آرامشبخش زندگی شیرین و توأم با رضایت خدا باشد، به عوامل رنج و شکنجه و بدبختی مبدل میگردد.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
یکی از وظایف مهم والدین بهخوصص مادر در تربیت دختران، آموزش حجاب اسلامی به آنان است، حجاب و پوشش اسلامی که بهترین نوع آن چادر است چادری ه یادگار منبع عفت و عصمتی چون فاطمهی زهرا(س) است، هیچ مانعی در راه دانشطلبی و رشد و کمال زن و دختر ایجاد نمیکند. لکه او را از بسیاری از خطرات و دامهایی که حیوانصفتان در راه زیبارویان، دختران و زنان جوان قرار دادند حفظ میکند و پاکدامنی و سلامت و عفت و حیای او را برای شوهرش یا اگر ازدواج نکرده برای مرد آیندهاش محفوظ می گذارد.
حجاب، حافظ وقار، شخصیت، کرامت، اصالت، عظمت زن و حافظ زیبایی و منافع او برای شوهر است. بدحجابی و بیحجابی کاری بسیار زشت و مفاسدش فراوان است؛ حرمت بدحجابی و بیحجابی از غیرت خداست، خوشا به حال انسانی که بهدنبال حق نسبت به ناموسش غیرت نشان دهد[1]. قرآن کریم میفرماید: «یا أیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ و بَناتِکَ و نِسَاءِ المُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جلابیبهِنَّ ذلکَ أَدْنَی? أَن یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ»[2]: «ای پیامبر، به همسران و دختران خود و به زنان مؤمن بگو: روسریهای بلند خود را بر خوی فرو افکنند. این کار برای اینکه به عفاف شناخته شوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند بهتر است».
حجاب، باعث تمرکز فکر مردان که بخش عمدهی تولید جامعه به دست آنان است میگردد. در کشورهایی که بیحجابی است، نظام خانواده از هم گسسته و آمار طلاق غوغا میکند. اسلام بهخاطر حفظ حیا، کرامت و جلال، جلوگیری از تشت، هوسبازی و گسستن نظام خانواده، حجاب را واجب فرموده است. باید دانست که حجاب، مانع تولید نیست[3]. حجاب مانع تحصیل نیست. صدها هزار دانشمند زن در کشورهای اسلامی شاهد بر این ادعاست. حجاب در کشور ما نیز باعث شده تا همهی دنیا انقلاب اسلامی ایران را با آن بشناسند و امام خمینی(ره) میفرمود: «من به بانوان ایران افتخار میکنم و آنان را به رهبری قبول دارم»[4].
امام صادق(ع) فرمود: «لا ایمانَ لِمَنْ لا حَیاءَ لَهُ»[5]: «ایمان نیست برای کسی که حیاء ندارد».
امام علی(ع) میفرماید: «مَنْ عَفَّ خَفَّ وِزْرُهُ، و عَظُمَ عِنْدَ الله قَدْرُهُ»[6]: «هر که عفت ورزد، بار گناهش سبک شود و منزلتش نزد خدا بالا رود».
امام علی(ع) فرمود: «أَفْضَلُ العِبادَةِ العفافُ»[7]: «برترین عبادت، عفت است».
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «ای گروه زنان! آگاه باشید به تحقیق بهترین شماها قبل از بهترین مردان وارد بهشت میشود»[8].
[1]. مطهری مرتضی، مسئلهی حجاب، ص21.
[2]. سورهی احزاب، آیهی 59.
[3]. مطهری مرتضی، مسئلهی حجاب، ص22.
[4]. ناصرینژاد اعظمالسادات، برای تمام خانوادهها، ص289.
[5]. کلینی محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج3، ص168.
[6]. تمیحی آمدی عبدالواحد محمد، اصول کافی، ج3، ص3822.
[7]. کلینی محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج3، ص3822.
[8]. متقی هندی، کنزالعمال، ج16، ص412.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
قرآن، آخرین کتاب آسمانی است که تمام قوانین هدایت و سعادت انسانها را دربردارد. قرآن سفرهی گسترده و غذای آسمانی و گنجینهی حقایق و اسرار الهی است. قرآن بهار دلهای خزانزده و مایهی طراوت اندیشههای افسرده و راکد است. قرآن شفای دلها و ریسمان الهی است و هر کس به آن چنگ زند نجات یابد و هر کس آن را رها کند هلاک گردد، از این رو رسول خدا(ص)، بسیار به قرآن اهتمام میورزید و خلق و خویش تجلّی معارف قرآن بود. ائمهی طاهرین(ع) نیز علاوه بر اینکه خود به قرآن عنایت بسیار داشتند فرزندان خود را با قرائت، حفظ و آموزش قرآن و عمل به آن، تشویق و توصیه میکردند و آموزش قرآن را یکی از حقوق مسلّم فرزند بر گردن والدین میدانستند[1].
آموزش این کتاب آسمانی، از حقوق مسلم فرزندان است که پدران و مادران باید از عهدهی آن برآیند و آنان را با قرآن آشنا سازند.
رسول خدا(ص) میفرماید: «حَقّ الوَلَدِ عَلَی والِدِهِ أن یُحِْنَ إسمَهُ... و یُعَلِّمهُ الکتاب»[2]: «حق فرزند بر پدر آن است که به او قرآن بیاموزد».
امام صادق(ع) میفرماید: «عَلِّمُوا أولادکُمْ یس فبإنَّهَا رَیْحانَةُ الْقُرآن»: «به فرزندانتان سورهی یس را بیاموزید که او گل باغ قرآن است»[3].
پیامبر(ص) فرمود: «حقّ الوَلَدِ عَلَی والدِهِ إذا کانَ... أنْثی... یُعَلِّمها سورَةَ النور»: «حق فرزند بر پدر آن است که اگر دختر باشد سورهی نور را به او تعلیم دهد»[4].[1]. حرانی ابن شعبه، تحف العقول، ص194.
[2]. متقی هندی، کنزالعمال، ج12، ص417.
[3]. شیخ صدوق، علی بن بابویه، امالی، ج2، ص290.
[4]. عاملی حر، ج15، ص199.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
دوران کودکی بهترین زمان و مناسبترین زمان اثرگذاری در عقل و اندیشه و روح و روان است، به دلیل این آمادگی و پذیرش فراوان است که دشمن در این سنین روی کودکان سرمایهگذاری میکند تا با برنامهریزی دقیق، قالبهای فکری و ویژگیهای رفتاری آنها را دگرگون سازد، از نظر مذهبی هم بذر هویت دینی و معنوی انسان در بستر کودکی کاشته میشود. در روایات اسلامی، به روزه نیز سفارشهای فراوانی شده است. از جمله فرمودهاند در ماه رمضان اگر کودک طاقت روزه گرفتن داشته باشد او را به روزه گرفتن تشویق کنید و اگر وسط روز گرسنگی به او فشار آورد افطارشان دهید، چرا که روزه در ماه رمضان سپر آتش است و باید فرزندان خود را از آتش سوزان جهنم حفظ کنیم»[1].
علی(ع) میفرماید: «الله الله فی صِیامِ شَهْر رَمَضانَ، فَإنَّ صِیامَهُ جُنَّةٌ مِن النّارِ»: «خدا را خدا را دربارهی ماه رمضان، زیرا روزهی این ماه سپر آتش جهنم است»[2].
علامه مجلسی از امالی شیخ طوسی نقل میکند که سمعی میگوید: «هر گاه رمضان فرا میرسید صدای امام صادق(ع) را میشنیدم که فرزندان خود را به اهمیت دادن به ماه رمضان سفارش میفرمود و میگفت: «پس با نفس خویش بستیزید، زیرا در این ماه رزق و روزی شما تقسیم میشود و لحظات مرگ هر کس معین میشود همچنین در این ماه میهماناان خدا را که بر او وارد میشوند مینویسند و در این ماه شبی است که عمل در آن برابر با هزار ماه است»»[3].
امام صادق(ع) میفرماید: «ما فرزدانمان را از هفت سالگی در حد که تاب و توان داشته باشند به روزه وادار میکنیم»[4].
[1]. مروجی طبسی محمدجواد، حقوق فرزندان در مکتب اهلبیت(ع)، ص186.
[2]. حرانی ابن شعبه، تحف العقول، ص195.
[3]. مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، ج93، ص375.
[4]. کلینی محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج4، ص125.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
یکی از وظایف اصلی پدر و مادر این است که به نماز فرزندان خود فوقالعاده اهمیت قائل شوند و دختران خود را از دوران کودکی با نماز خواندن آشنا سازند و به او تعلیم دهند که نماز یاد خداست و زندگی بی یاد خدا تاریک است و نماز تکیهگاه انسان است، انسان بدون تکیهگاه هراسان و مضطرب است. نماز اظهار بندگی و سپاسگذاری به درگاه خداوند بخشندهی مهربان است؛ بنابراین بر پدران و مادران است که فرزندان خود را از دوران کودکی با این وظیفهی خطیر و مهمّ الهی آشنا سازند و آنان را نسبت به خطرات آینده، واکسینه بیمه سازند تا از انحراف و فساد مصون بمانند[1].
آن هنگام که حضرت ابراهیم(ع) به فرزندش، خانهی خدا را بنیان نهاد و کار را به اتمام رساند دستها را بهسوی آسمان بلند کرد و از خداوند چنین خواست: «... رَبِّ اجْعَلْنی مُقِیمَ الصَّلوةِ و مِنْ ذُریَّتی»[2]: «پروردگارا! مرا و ذریهام را برپاکنندهی نماز قرار ده».
امیرمؤمنان به فرزندانش چنین فرمود: «الله الله فی الصَّلاةِ فإِنَّهاخَیْرُ الْعَمَلِ، إنَّها عِمادُ دینَکُمْ»: «پروردگارا، خداوند را، دربارهی نماز بهترین عمل و ستون دین شماست»[3].
امام علی(ع) فرمود: «أُوصِیک یا بُنَیّ، بالصَّلاةِ عندَ وَقْتِها»[4]: «فرزندم! تو را به خواندن نماز در اول وقت سفارش میکنم».
سبره از پیامبر(ص) روایت میکند: «عَلِّمُوا الصبیَّ الصَّلاةَ، ابنَ سَبْعِ سنینَ، و اضْرِبُوهَ عَلَْها ابنَ عَشرِ سنین»[5]: «به کودکان در سنین هفت ساگی، نماز یاد دهید و در ده سالگی او را برای نماز تنبیه کنید».
[1]. قنبری حیدر، تربیت فرزند، ص208.
[2]. سورهی ابراهیم، آیهی 38.
[3]. حرانی ابن شعبه، تحفالعقول، ص195.
[4]. مجلسی محمدباقر، ج75، ص458.
[5]. متقی هندی، کنزالعمال، ج16، ص440.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
آگاهیهای دینی درست و متناسب با نیازهای دختران، نقش مهمی در سرنوشت آیندهی آنان ایفا میکند؛ زیرا اساس انسان را فکر و فرهنگ او میسازد و ا گر این فکر و فرهنگ، مبتنی بر آگاهیهای مستند و مستدل دینی باشد، زندگی جهت دینی و الهی پیدا میکند. از این رو، تعلیم مسائل دینی و احکام مذهبی به دختران، در روشنگری ذهن آن و ایجاد علاقه به امور دینی و استواری در دینداری بسیار حائز اهمیت است، به هر حال آموزش دین را دست کم نگیریم، مبادا دخترانمان را که برای بهشت آفریده شدهاند، با سهلانگاری در آموزش مسائل دینی، با دست خودمان از مسیر بهشت دور و طعمهی جهنم سازیم[1].
ابن عباس از پیامبر(ص) چنین روایت میکند: «إفْتَحُوا عَلی صِبْیانِکُم أوّلَ کَلِمَةٍ لا إلهَ إلاّ الله»: «اولین کلمهای که بر زبان فرزند میگذارید لا إله إلاّ الله باشد[2].
پس از آموزش خلاصهای از معارف اسلامی به زبان ساده و بهتدریج فرزندان را عملاً با احکام وسائل شرعی آشنا ساخت؛ بدین معنا که پیش چشم آنان شیوهی عملی به احکام را بهطور ملموس نشان دهیم تا در راه فراگیری احکام، دچار شک و شبهه نشوند؛ بهعنوان مثال، به وضو اشاره میکنیم، در این باره باید در آغاز طرز صحیح وضو گرفتن را به دختر یاد داد، سپس عملاً این کار را انجام میدهیم و از او میخواهیم که با دقت نگاه کند و گاهی نیز بر وضو گرفتن او را نظاره میکنیم، طبیعی است که جنبهی آموزشی شیوهی عملی و بصری بسیار مؤثرتر و پرجاذبهتر از شیوهی گفتاری صرف است»[3].
روزی پیامبر اکرم(ص) با دیدن بعضی از کودکان فرمود:«وای به حال کودکان آخر زمان از دست پدرانشان!» عرض شد: «یا رسولالله! از پدران مشرک آنها؟» فرمود: «نه از پدران مسلمانشان که چیزی از فرائض مذهبی را به آنان نمیآ»وزند، و اگر فرزندان بخواهند در صدد آموزش مسائل دینی باشند، آنان را از این امر بازمیدارند و تنها به این دل خوشند که فرزندانشان بهرهی ناچیزی از دنیا بهدست آورند. من از این قبیل پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند»[4].
[1]. شرفی محمدرضا، مهارتهای زندگی در سیرهی رضوی، ص116.
[2]. متقی هندی، کنزالعمال، ج16، ص441.
[3]. مروجی طبسی محمدجواد، حقوق فرزندان، ص167.
[4]. نوری میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج15، ص164.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
آنچه در روایات اسلامی، بهویژه در رسالهی حقوق امام سجاد(ع) بهعنوان یکی از مسئولیتهای بزرگ والدین مطرح گردیده مسألهی مهم آشنا کردن دختر با خدا و آفریدگار جهان هستی است، والدین باید با الهام از مکتب اهلبیت(ع)، به زبان ساده و قابل فهم، فرزند خود را با خدا و صفات خدا و نعمتهای الهی آشنا سازند، بدیهی است که آشنایی دختر با خدا، از همان سنین کودکی، تأثیر فراوانی بر شخصیت او میگذارد و به زندگی او آیندهی او جهت میدهد.
امام سجاد(ع) دربارهی وظیفهی پدر فرمود: «وإنّکَ مَسئول عَمّا بهِ من حُسنِ الأدبِ والدِ لا لَةِ علی ربّهِ»[1]: «و تو نسبت به سرپرستی فرزند خود مسئولیت داری که او را خوب تربیت کنی و پروردگارش را به او بشناسانی».
.: Weblog Themes By Pichak :.