بسم رب الشهداءوالصدیقین
آثار مادى روزه
یکى از فواید بسیار مهم روزه مسأله بهداشت جسمى روزه دار است. بدن پس از یک سال سوخت و ساز و فعالیت مداوم فرصت استراحتى پیدا مىکند تا نیروى تازه اى بگیرد و از سوى دیگر ذخایر چربى که زیانهاى فراوانى بر بدن دارد تحلیل رفته و کاسته مىشود.
پیامبر اکرم(ص) با جمله اى ساده و کوتاه که در بر دارنده تمامى منافع طبّى روزه است بر این مهم تأکید کرده مىفرماید: «صوموا تصحّوا؛ روزه بگیرید تا سالم بمانید.» نظر به آنکه این بُعد از روزه در میان دانشمندان، زیاد مورد توجه بوده و درباره آن بحث شده به همین مقدار کفایت مىکنیم.
اثر دوم اینکه روزه، شدّت شهوت را فرو مىنشاند. بسیارى از لغزشهاى آدمى در زندگى ناشى از شهوات جنسى است بویژه اینکه جوانان در دوران تجرد با این معضل روبرویند از این رو در روایات به نقش روزه در مهار این قوه حساس اشاره شده است:
در روایتى از پیامبر اکرم آمده است که: «بر شما باد به روزه گرفتن که آن رگها را مىبُرد (شهوت را کم مىکند) و سرمستى را مىبَرد.»
اثر سوم از آثار مادى روزه، نظم اقتصادى و معیشتى روزه دار است. رعایت حد اعتدال در خوردن و آشامیدن به کم شدن بخشى از خواسته هاى جسمى و در نهایت به بهبود وضع مادى روزه دار و میانه روى او در زندگى کمک مىکند. علاوه بر آن چون اعضاى خانواده به مدت یکماه در وقت افطار و سحر به طور منظم بر سر سفره حاضر مىشوند تداوم این عمل سبب تقویت نظم در خانواده مىگردد
تفسیر المنیر، الدکتور وهبه الزحیلى؛ جامع الاحادیث، ج 9، ص 100[1] .
میزان الحکمه، ج 7، ص 3209 ؛ به نقل از کنز العمال، حدیث 23610.[2] .
میزان الحکمه، ج 7، ص 3209 ؛ به نقل از کنز العمال، حدیث 23610[3] .
تفسیر المنیر، ج 2، ص 131 با تصرف[4] .
بسم رب الشهداءوالصدیقین
آثار و فواید روزه از نگاه روایات
در مورد روزه از رسول رحمت (ص) چندین سخن روایت شده که هر کدام پیام و اشاره به سرّ و اسرار این وظیفه عبادی دارد که به اختصار به بیان چند کلام بسنده میکنیم.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
« الْمَعِدَةُ بَیْتُ کُلِّ دَاءٍ وَ الْحِمْیَةُ رَأْسُ کُلِّ دَوَاءٍ
معده مرکز و خانه هر دردی است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهای نامناسب و زیادهخوری) اساس هر داروی شفابخش است».[16]
همچنین میفرمایند:
«صُومُوا تَصِحُوا
روزه بگیرد تا سالم بمانید».[17]
شاید به همین دلیل باشد که قضای روزه بر همه واجب است. حتی زن حائض که قضای نمازهایش بر او واجب نیست، ولی قضای روزههای نگرفته بر او واجب است؛ و یا میفرمایند:
« لِکُلِّ شَیْءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیَام
برای هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است».[18]
این سخنان اشاره به اثرات و بازتابهای مادی و فیزیکی روزه و سلامتی دارد که برای بدن به همراه میآورد.
همچنین رسول اکرم (ص) در خطبه شعبانیه فرمودند:
« وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ
به وسیله گرسنگی و تشنگی از روزهداریتان، گرسنگیها و تشنگیهای روز قیامت را به یاد آورید، که این یادآوری انسان را به فکر تدارک برای قیامت میاندازد تا جد و جهد بیشتری در کسب رضای خدا کند».[19]
.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
آثار و فواید روزه از نظر قرآن
«یا ایّها الّذین آمنوا کُتب علیکم الصیام کما کتب علی الّذین من قبلکم لعلّکم تتّقون»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما واجب شد کما اینکه (همچنان که) بر کسانی که قبل از شما بودند واجب شده بود، شاید پرهیزکار شوید و تقوا پیشه کنید.
اولین و بزرگترین فایده روزه تقوا است و آن، سودی است که عاید خود شما میشود و فایده داشتن تقوی، مطلبی است که احدی در آن شک ندارد، چون هر انسانی به فطرت خود این معنا را درک میکند، و اگر بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود، و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقا یابد، اولین چیزی که لازم است بدان ملتزم شود، این است که از افسار گسیختگی خود جلوگیری کند و بدون هیچ قید و شرطی، سرگرم لذتهای جسمی و شهوات بدنی نباشد، و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگی مادی را هدف بپندارد و سخن کوتاه آن که از هر چیزی که او را از پروردگار تبارک و تعالی مشغول سازد، بپرهیزد. این تقوا تنها از راه روزه و خودداری از شهوات به دست میآید و نزدیکترین راه و مؤثرترین رژیم معنوی و عمومیترین آن ـ به طوری که همه مردم در همه اعصار بتوانند از آن بهرهمند شوند و نیز هم اهل آخرت از آن رژیم سود ببرد و هم شکمبارگان اهل دنیا ـ عبارت است از شهوت. خودداری از شهوتی که همه مردم در همه اعصار مبتلای بدانند و آن عبارت است از شهوت شکم از خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی که اگر مدتی از این سه چیز پرهیز کنند و این ورزش را تمرین کنند، به تدریج نیروی خویشتنداری از گناهان در آنان قوت میگیرد و نیز به تدریج بر اراده خود مسلط میشوند. آنوقت در برابر هر گناهی، عنان اختیار از کف نمیدهند و نیز در تقرب به خدای سبحان دچار سستی نمیشوند، چون پر واضح است کسی که خدا را در دعوتش به اجتناب از خوردن و نوشیدن و عمل جنسی که امری مباح است، اجابت میکند، قهراً در اجابت دعوت به اجتناب از گناهان و نافرمانیها، شنواتر و مطیعتر خواهد بود. این است معنای آن که فرمود: «لعلّکم تتقون»2. ضمنا در آیات 187 سوره بقره، 92 سوره نساء و 89 و 95 سوره مائده و 35 سوره احزاب و 4 سوره مجادله خداوند از آثار روزه پذیرش توبه و پاداش نیک و... بشارت داده است
بسم رب الشهداءوالصدیقین
راهکارهای مقابله باتهاجم فرهنگی
1. بسیج همگانی اصلیترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی
وظیفه ما در برابر این خطرات چیست؟ مسلماً در برابر این خطرات کسانی هستند که باید پیش از همه این مسئولیت را بپذیرند و بیشتر تلاش نمایند. ولی تجربه نشان داده است که اگر مشکلات اجتماعی بر دوش یک گروه خاص یا یک قشر خاص باشد هیچگاه این مشکلات حل نخواهد شد. به عنوان نمونه، عراق به ایران حمله کرد، چه کسی باید در برابر لشکر عراق مقاومت میکرد؟ بدیهی است که در درجه اول این کار وظیفه ارتش ایران است. اما آیا ارتش ایران به تنهایی جواب جنگ را داد؟ آمریکا کشور ما را محاصره اقتصادی کرد، چه کسی باید بیشتر تلاش میکرد تا این توطئه دشمن خنی شود؟ واضح است که ثروتمندان وکارخانهداران چنین وظیفهای بر عهده داشتند و باید به طبقات زیردست کمک میکردند تا قشار کمتری تحمّل کنند. اما آیا این چنین شد یا آنها از بازار سیاه بیشتر سوء استفاده نکردند؟ در مقابل هجوم فرهنگی دشمن هم ابتدا دانشگاه و حوزه باید قد علم کنند و این مشکل را حل کنند. اما اگر ارتش توانست، به تنهایی، هجوم عراق را دفع کند حوزه و دانشگاه هم به تنهایی میتوانند این کار را انجام دهند؟ این قبیل خطرها که تمام جامعه را تهدید میکند به یک بسیج همگانی نیازمند است. اگر همت بسیجیان ما، که حزبالله و جندالله هستند نبود کی خطر دشمن از ایران دفع میشد؟ آیا اسمی از ایران روی صفحه گیتی باقی میماند؟ )إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمْ الْغَالِبُونَ[1]( اگر بنا بود فقط ارتش آن زمان این مشکل را حل کند من و شما امروز در کشوری به نام ایران زندگی نمیکردیم. بسیج مردم بود که توانست پاسخ تجاوز دشمن را بدهد. در مقابل این هجوم فرهنگی هم، باید یک بسیج همگانی وجود داشته باشد.
نباید گفت که ما شصت یا هفتاد سال از عمرمان گذشته، دیگر کافر نمیشویم. کسانی بودهاند که در هشتاد سالگی هم شک پیدا کردهاند. از این گذشته، ما باید به فکر جوانان و نوجوانان این کشور باشیم که اکثر افراد این ملت را تشکیل میدهند. بنابراین، باید برای آنها تلاش کرد تا سالم بمانند و گرنه تا چشم باز کنیم میبینیم که )یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا( تا کی خود را به خواب خرگوشی بزنیم و توطئههای دشمن را ندیده و نشنیده انگاریم؟ مسائل زندگی اجتماعی و اقتصادی متولّیانی دارد که، کم یا زیاد یا زیاد یا دیر یا زود، آنها را اصلاح میکنند - خدا توفیقاتشان را بیشتر کند و راههای بهتری را به آنها الهام کند و در انجام وظایفشان موفق بدارد- اما متولّی اصلاحات دینی و فرهنگی مردم کیست؟ آیا آنها که تاکنون هستند از عهده حل این مشکل برمیآیند یا نه؟
اگر از عهده برنمیآیند، که چنین است، وظیفه عمومی مردم است که در این مسأله مشارکت کنند، هر کس به هر اندازه که میتواند. سادهترین و واجبترین کاری که از عهده هیچکس ساقط نمیشود، خواه پیر باشد یا جوان، مردم باشد یا زن؛ احیای جلسات مذهبی است. اگر مشکل جنگ فقط به دست ارتش حل شود. مشکل فرهنگی هم فقط به دست حوزه حل میشود.
2. احیای جلسات مذهبی
هر جلسه مذهبی که بینش ما را نسبت به اسلام و ارزشهای آن اندکی بالاتر ببرد یا دست کم، در همین حدّی که هست نگه میدارد واجب است در آن شرکت کنیم.
یکی از راههای جلوگیری از تهاجم فرهنگی، برگزاری جلسات مذهبی است که در آنها اعتقادات تقویت میشود و جوانان به این راه ایمان پیدا میکنند به فرمایش امام راحل; محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است یاد شهداء اسلام را زنده میکند و عقاید را تقویت میکند.
3. کسب فضایل اخلاقی و معنوی
آراستگی به صفات پسندیده اخلاقی در جامعه اسلامی سبب میشود حرکتهای مخرّب فرهنگی در جامعه اثری نداشته باشد.
در آیات بسیاری خداوند انسانها را تشویق و ترغیب به تزکیه و کسب فضایل اخلاقی فرموده است:
)قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى(؛[2]
حقّاً فلاح و رستگاری یافت آن کسی که تزکیه نفس کرد.
و یا در آیات دیگر پیامبر گرامی6 و مردان و زنان مسلمان به اقامه نماز شب سفارش شدهاند نیز در جهت کسب هرچه بیشتر فضایل اخلاقی است.
اگر انسانها در جامعه اسلامی خود را مزین به صفات پسندیده اخلاقی بنمایند و از طرفی خود را از رذائل اخلاقی دور نگه دارند، جامعهای سالم که هیچ توطئهای فرهنگی در آن اثر نداشته باشد به وجود میآید.
«نماز شب خواندن، نافله خواندن، دعا خواندن، ذکر گفتن، متوجه خدا بودن، زیارت رفتن و توسل کردن، همه اینها سازنده است و شما را پولادین میکند».[3]
4. ترویج و ارتقاء فرهنگ جامعه
ارتقای فرهنگ جامعه موضوعی است کلی که شامل موارد زیادی از قبیل ترویج فرهنگ کتابخوانی، تحقیق و پژوهشهای علمی و دیگر مواردی که به نحوی با فرهنگ جامعه سر و کار دارد، میشود.
اصولاً جامعه اسلامی، جامعهای است فرهنگی. در اولین آیاتی که بر پیامبر گرامی6 نازل شده است، در آن پیامبر6 امر به خواندن و قرائت میشود. )اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ(.[4]
اولین آیاتی که بر پیامبر6 نازل شده است سخن از خواندن و تعلیم و نگارش است، اموری که ارتباط مستقیم با فرهنگ یک جامعه دارد، در جای دیگر خداوند به قلم سوگند میخورد. )ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ(.[5]
ارزش قلم و نگارش علم به حدی است که خداوند به قلم و آنچه که با آن مینویسند سوگند یاد میکند. با این اوصاف جامعه اسلامی به عنوان جامعهای فرهنگی مطرح است، به همین دلیل باید بر روی مسائل فرهنگی جامعه بیشتر کار کرد تا در برابر هجوم فرهنگی دشمنان کمترین تأثیر را بپذیرد.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
دختران محرکهای و عاطفی
استفاده مخرّب از حضور زنان در جامعه و تجلی آن در فیلمهای مبتذل، مجلات نامناسب، انتخاب دختران شایسته، تبلیغ کالاهای تجاری توسط دختران و زنان همه نشان از نگرش ابزارگونه به این قشر سازنده و مؤثر جامعه دارد.
در اینجا مناسب است برای نمونه داستان بلعم بن باعورا همان کسی که بنابر قول اکثر مفسرین آیه 175 سوره اعراف )وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنْ الْغَاوِینَ(؛ «و ای رسول خدا بخوان بر این مردم حکایت آن کس را (بلعم باعورا) را که ما آیات خود را به او عطا کردیم از آن آیات به عصیان سرپیچند چنانچه شیطان او را تعقیب کرد و از گمراهان عالم گردید».
درباره او نازل شده است که در دوران نبوّت حضرت موسی7 رخ داده است یادآور شویم:
داستان بلعم باعورا بنابر آنچه ابن عباس، ابن اسحاق و شدی و کلبی و غیر ایشان گفتهاند این چنین است:[1]
هنگامی که حضرت موسی7 قصد جنگ با ستمگران بنی کنعان در سرزمین شام را داشت، قوم بلعم نزد بلعم آمدند و به او گفتند موسی7 مردی دلاور و دارای لشکر بسیاری است که اکنون آمده و قصد دارد ما را بکُشد و از سرزمینمان بیرون کند و سپس بنی اسرائیل را جایگزین نماید. ما از قوم تو هستیم و تو نیز مستجابالدعوة هستی. لذا از تو میخواهیم او را نفرین کنی و شرّ او را از سرما کم کنی. بلعم ابتدا نپذیرفته و گفت: وای بر شما او پیامبر خداست و ملائکه و مؤمنون با او هستند اگر من این کار را بکنم دنیا و آخرتم را از دست میدهم.
قوم پس از چند بار رفت و آمد و اصرار او را فریب دادند و بلعم برای نفرین آماده شد. بعضی میگویند قوم او پس از اینکه دیدند از طریق خود بلعم به نتیجه نمیرسند قرار گذاشتند هدایای مختلفی برای همسرش ببرند تا او را مجاب کند که بر علیه موسی7 نفرین کند و این کار را کردند و نتیجه هم داد.
بلعم سوار بر الاغش شد و به طرف کوه برای نفرین حرکت کرد. الاغ بلعم چندین بار در بین راه از رفتن ایستاد و در یک نوبت پس از اینکه بلغم آن الاغ را بسیار زد به اذن خداوند به نطق آمد و گفت آیا مرا مجبور میکنی که تو را حمل کنم تا بر علیه پیامبر خدا نفرین کنی وای بر تو آیا نمیبینی ملائکه را که مرا منع میکنند از رفتن. اما با اصرار بلعم الاغ به حرکت درآمد و بعضی مینویسند: بلعم در همان جا الاغ را کُشت و این الاغ از جمله حیواناتی است که در بهشت است.
بلعم در بالای کوه هر نفرینی بر علیه موسی7 و قومش میکرد، به قوم خودش برمیگشت و هر دعای خیری که برای قومش میکرد به قوم موسی7 برمیگشت. بلعم دید این کار مؤثر واقع نشد گفت: راهی جز فکر وحیله باقی نمانده است.
بلعم گفت: زنانتان را آرایش کنید، آنان را زینت نمایید و به عنوان فروشنده کالا به میان لشکر موسی7 بفرستید به ایشان بگویید اگر مردی از لشکر موسی اراده آمیزش با ایشان را داشت مانع نگردند زیرا اگر یک نفر از ایشان مرتکب زنا شود کافی است. پس از این دستورالعمل یکی از زنان کنعانی بر یکی از لشکریان موسی7 گذشت زیبایی آن زن او را متعجب کرد، دست آن زن را گرفت نزد موسی رفت و به او گفت: این چنین فهمیدم که تو میگویی این زن بر من حرام است. موسی7 گفت: بله او بر تو حرام است. آن سرباز گفت: بخدا قسم که تو را در این مورد اطاعت نمیکنم. آنگاه آن زن را به چادر خود برد و مرتکب زنا گردید.
پس از این جریان در همان حال خداوند بر بنیاسرائیل طاعون فرستاد. در تاریخ آمده یکی از یاران موسی7 که فردی قوی هیکل و دلیر بود پس از باخبر شدن از این قضیه شمشیرش را برگرفت و به داخل خیمه آن سرباز رفت و در همان حال هر دو را با شمشیر به قتل رسانید آنگاه آن دو را بر سر دست گرفت و گفت: خدایا تو این چنین میکنی با کسی که معصیت تو را بکند. پس از این جریان طاعون از بنیاسرائیل برداشته شد. حساب کردند تعداد کسانی که بر اثر طاعون از بین رفتند هفتاد هزار نفر بودند که در عرض یک ساعت به هلاکت رسیدند.[2]
از این واقعه معلوم میشود که مسأله سست ایمان کردن مؤمنین به ویژه جوانان و سرانجام شکست ایشان از حربههای قدیمی است.
هستر همسفر جاسوس بریتانیایی در مأموریتی که در سال 1370 میلادی به مصر، عراق، تهران و حجاز داشته است، مینویسد:
«یکی از راههای تسلط بر مسلمانان این است که زنانشان را فریب داده و از حجاب اسلامی (چادر) خارج کنیم. اگر این کار را کردیم، آنگاه جوانان را وسیله ایشان گمراه شده و در آن صورت فساد در بین آنان رواج پیدا میکند».[3]
[1]. سید نعمتالله جزایری، نورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، قم، منشورات الرضی، زاهدی، بیتا، ص 353.
[2]. ابواسحاق احمد بن ابراهیم نیشابوری، عرائس المجالس، بیروت، دارالمعرفة، بیتا، ص209.
[3]. مذاکرات هستر همسفر جاسوس بریطانی، ص 71.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
پوشش (لباسهای آرمدار)
از جمله ابزار تهاجم فرهنگی، استفاده از لباسهای آرمدار است. منظور از لباسهای آرمدار لباسهایی است که به نحوی نشانه فرهنگ غرب و بیتوجهی به فرهنگ خودی میباشد، مانند نحوه دوخت از جهت گشادی یا تنگی، ترکیب رنگ آن، کوتاهی یا بلندی آن، نوشته و نقشهای روی آن، پوشیدن لباس، فواید فراوانی دارد، از جمله حفظ بدن از سرما و گرما، پوشاندن عیوب جسمی، افزایش زیبایی آدمی، جلوگیری از مفاسد و حفظ عفت، اما امروزه اوضاع به گونهای است که کیفیت لباس از جهات مختلف میتواند یکی از عوامل مهم تبلیغ فرهنگها شود.
با توجه به اصل تأثیر ظاهر بر باطن و اینکه ظاهر انسان، تأثیر فراوانی در شکلدهی باطن و شخصیت او دارد، باید به مسأله لباس، توجه خاص داشته باشیم.
اجتماع به گونهای تحول یافته است که کیفیت پوشیدن لباس زن و مرد، تابع بینش و ارزشهای حاکم بر افراد آن جامع است و نوع جهانبینی شخص را معین میکند. در جوامعی که ارزشهای معنوی و الهی مدفون گردیده است و درخت فرهنگها از آب فضیلت و معنویت محروم مانده و شخصیت انسانها بر پایه اعتبارات و توجه دیگران شکل یافته است مدسازان سعی میکنند از این طریق، وارد دنیای جوانان شوند و با عرضه لباسهای مختلف در مُدهای متفاوت، فرهنگ غرب را ترویج نمایند و با تحول در ظاهر آنها باطن و فکر و فرهنگ آنها را به کلی تغییر دهند.
امروزه لباس، یکی از ابزارهای مهم تبلیغاتی در دست مهاجمان فرهنگی قرار گرفته است و با توجه به این که لباس، صرفاً یک امر سلیقهای نیست، بلکه بیانگر نوع ارزشهای حاکم بر افراد است، اسلام توجه خاص به آن نموده و دستورهایی در این باره فرموده، از جمله اینکه: لباس به گونهای باشد که برجستگی بدن را مخفی کند؛ حافظ عفت و عصمت باشد؛ مایه جلب توجه نامحرم نباشد «مخصوصاً در بانوان»؛ لباس شهرت و خلاف عرف و عادت نباشد؛ حالت اشرافیت نداشته باشد؛ تمیز و پاک باشد؛ باعث تبلیغ فرهنگ کفار نباشد؛ از زیبایی لازم برخوردار باشد.
از این رو به جوانان کشورمان که وارث فرهنگ اصیل اسلامی و ارزشهای الهی هستند توصیه میکنیم که تمام تذکرات اسلام را در پوشیدن لباس رعایت کنند و نگذارند از این طریق، فرهنگ غرب در کشورمان نفوذ کند، زیرا که هر جا ابر سیاه فرهنگ بیگانگان گسترده شد، مانع از تابش خورشید معنویات و ارزشهای انسانی میگردد.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
سخن مقام معظم رهبری درباره تهاجم فرهنگی:
«تهاجم فرهنگی، هجوم به فرهنگ یک ملت و یک قوم به منظور انهدام مؤسسات و نهادهای فرهنگی - تاریخی آن جامعه و ملت، به گونه ای که احساس ملی، ذوق ملی، اندیشه ملی و شعور ملی از بین برود یا در روابط آن اختلال بوجود آید».
بسم رب الشهداءوالصدیقین
تهاجم فرهنگی از دیدگاه قرآن
یکی از حقایق مسلم در بینش اسلامی این است که خداوند متعال به مسلمانان با ایمان اجازه نمی دهد که زیر بار ذلّت مشرکان، کفار و منافقان بروند. این یک اصل اسلامی ریشه دار است و کسانی که کم و بیش با مکتب اسلام و اصول و مبانی این دین مقدس، آشنایی دارند، از این حقیقت آگاهند. درباره این اصل، چه از نظر فقهی - بر اساس آیه )وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا(؛[1] «خدا هرگز برای کافران نسبت به اهل ایمان تسلط باز نخواهد نمود.» و چه از نظر مبانی علمی، بحثهای فراوانی وجود دارد که در آنها نتایجی که مطابق شرایط خاص هر زمان بر این اصل متفرع میشود مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. و اجمالاً میتوان از این آیه شریفه استفاده کرد که خدای متعال به هیچ وجه اجازه نمیدهد که کافر بر مسلمان تسلط پیدا کند. این مطلب، هم در زمینه های فردی و هم در زمینه های اجتماعی مطرح شده و تا سطح بین المللی نیز قابل تعمیم است.
البته باید گفته شود که تهاجم فرهنگی از کجا شروع شد؟ پیشینه آن از کجاست؟ آیا هجوم فرهنگی پدیده جدیدی است یا سابقه دار است؟ اگر بخواهیم از راه تاریخی، مسائل را بررسی و به اسناد و مدارک تاریخی مراجعه کنیم این کاری است وقتگیر و به تحقیقات فراوانی نیاز دارد. اما اجمالاً قرآن کریم میفرماید: )وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ(.[2]
خدای متعال، در کیفیت تشکّل جوامع و قشربندی و وجود عوامل حق و باطل در جامعه میفرماید که ما همیشه در جوامع انسانی یک گروه از انبیاء حق پرستان و مصلحان آنها را قرار دادهایم و بر اساس یک تدبیر تکوینی الهی، عدهای از شیاطین در مقابل آنها صفآرایی کردهاند، نه تنها شیاطین جنّی یعنی ابلیسها، بلکه حتی شیاطین إنسی. خود نیز میفرماید: )شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ(انبیاء و یارانشان از خدا الهام میگیرند و هدفشان هم هدفی الهی است: رشد دادن جامعه و رساندن آن به کمال انسانی.
این یک گروه که داستان آنها در تاریخ و قرآن هم بسیار ذکر شده است.
این تدبیر را، خود قرار دادیم که باید در مقابل انبیاء دشمنانی از شیاطین انس و جن باشند. این دشمنان چه کسانی هستند؟ امروز شیطان بزرگ آمریکاست. پس ما باید همیشه بیدار باشیم!
پس پاسخ این سؤال که هجوم فرهنگی از چه زمانی شروع شده است؟ این است که از ابتدای تاریخ زندگی اجتماعی انسان همه افراد بشر در گروه حق و باطل قرار داشتهاند و از همان ابتدا هم تهاجم فرهنگی وجود داشته است.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
بهترین زینت در بیان حضرت زهرا(س)
انس بن مالک روایت میکند: «روزی رسول خدا که در جمع مسلمانان سخن از شأن و مقام زنها بیان میکردند فرمود: «ارزندهترین و گرامیترین زینت برای زنان چیست؟»
ما در جواب ماندیم و نتوانستیم پاسخ بدهیم تا اینکه علی نزد فاطمه رفت و ایشان را از سؤال رسول خدا آگاه ساختند پس فاطمه فرمود: «بهترین چیز برای زنان این است که به مردان نظر نکنند و مردان نیز به آنها نظر نیندازند» امیرالمؤمنین برگشت و این مطلب را در جواب پیامبر به عرض رسانید. پیامبر فرمود: «چه کسی این پاسخ را به تو تعلیم داده است؟» حضرت علی(ع) پاسخ داد: «فاطمه(س)!» پس رسول خدا فرمود: «فاطمه پارهی تن من است»»[1].
ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است / که ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است
و در روایات مذکور حضرت زهرا(س) بهترین چیز برای زن حجاب و پوشش اسلامی است و حفظ کردن خویش از نگاه نامحرم.
رسول خدا(ص) فرمود: «حَقُ الْوَلَدِ عَلی والدِهِ... إذا کانَ اُنْثَی... یُعَجِّلُ سِراحَها الی بَیْتِ زَوجِها»[1]: «اگر فرزند دختر باشد حق او بر پدر آن است که هر چه زودتر او را به خانهی شوهر فرستد».
.: Weblog Themes By Pichak :.