سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 92/2/14 | 7:17 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

اگر حجاب ظهور تو وجود تار من است........................................

خداکندکه بمیرم چرانمیای آقا جان..................................

اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم..........

اللهم عجل لولیک الفرج............................




تاریخ : شنبه 92/2/14 | 7:7 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حجاب و جذابیت

اصولاً ارتباط کمتر و دوری از شیء مطلوب، جذابیت آن را بیشتر می­کند. بنابراین پوشش زنان جذابیت او را در نظر جنس مخالف بیشتر کرد، و تلاش و پی گیریش را برای وصال فزونی خواهد بخشید.

اگر زنان خواهان تحکیم و موقعیت و افزایش محبوبیت خویشند باید آن را در پناه حجاب بدست آورند اما زنان امروزی با بی­حجابی از جذابیت خود کاسته­اند. بدون تردید یکی از علل بالارفتن سن ازدواج که جوانان از تن دادن به تشکیل خانواده و احساس مسئولیت شانه خالی می­کنند، همان گسترش بدحجابی و بی­بند و باری می­باشد. اگر چه این زنان با جلوه­گری و هرز­ه­گی و خودنمایی، نظر مردان را به سوی خود جلب می­کنند و یاد خدا را از دل مردان بیرون و یاد شهوات و منظره­های جنسی و شهوت­انگیز را در دل آنها زنده می­کنند اما غافل از این هستند که مردان به همان اندازه و شاید بیشتر بدبینی نسبت به جنس زن پیدا می­کنند و در مورد انتخاب وسواس زیادی­شان می­دهند و می­گویند از کجا بشناسیم یا اطمینان پیدا کنیم که همسر آینده­مان خوب و صالح باشد. پس بی­حجابی نوعی بی­اعتنایی در مردان نسبت به زنان ایجاد می­کند که نگرانی از آینده هم آرامش روحی و روانی جوانان و خانواده­های آنها را برهم می­زند.




تاریخ : شنبه 92/2/14 | 5:23 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

دهن بینی و بدحجابی

بعضی از مردم دهن بین هستند. یعنی نگاه می­کنند ببینند، مردم چه نظری می­دهند و چگونه قضاوت می­کنند؟ و نادانسته خود را تسلیم نظرات دیگران می­کنند.

این قدر به زنهای با حجاب و با عفاف، مارک اَمُّل بودن و محرومیت از تمدن زده­اند که آنهایی که دهن بین بوده­اند. برای پاک کردن این مارک موهوم، حجاب را از خود دور کرده­اند. و با الگو قرار دادن فرهنگ غرب و به شکل فرنگی مآب قرار دادن خود، عناوین پوچ و توخالی متجدد و متمدن و خوش تیپ را بر خود نهاده­اند. در حالی که عفاف جنسی، یکی از ارزشهای بنیادین اسلام است. مسلمان و متدین واقعی کسی است که از حیث عفاف جنسی، کم و کسری نداشته باشد.

مسائلی از قبلی بدحجابی، بی­حجابی، روابط ناسالم و آزادانة دختر و پسر در برخی از محیط­های عمومی (از قبیل پارکها، سینماها و سایر اماکن مشابه) سریالهای تلویزیونی و غیره به گونه مختلف در تحریم زدایی نوجوانان مؤثر است.

بجا خواهد بود اگر همزمان با سالم­سازی محیط­های خانوادگی و آموزشی، مسئولین مربوط به بهسازی اخلاقی محیط اجتماعی نیز اقدام نمایند. تا نسلی که مدیریت آینده کشور را در اختیار می­گیرند. بتواند با روحی قوی و سالم و اراده اخلاقی، به ایفای مسئولیت خویش بپردازند.

به عبارت دیگر پوشش، غریزه جنسی مردان و زنان را تعدیل می­کند و آنها را از هواپرستی و پیروی از هوای نفس، کنترل می­نماید و نقش مهمی در مبارزه با نفس اماره دارد.

قرآن درباره نفس اماره چنین می­فرماید:

«إِنَّ النَّفْسَ لِاَمَّارَةُ بالسَّوءِ اِلاَّ ما رَحِمَ رَبّی».[1]

همانا نفس اماره به کارهای بد امر می­کند مگر آنکه پروردگارم رحم کند.

«نفس اماره» نفس سرکشی است که انسان را به گناه فرمان می­دهد و به هر سوی می­کشاند و لذا اماره­اش گفته­اند.

نفس اماره همچون اژدهایی بی­رحم، صاحبش را می­بلعد و زندگی ا و جامعه را متزلزل و ناآرام می­سازد و وضع روحی بیمار گونه­ای را در انسانها پدید می­آورد. پس برای سلامتی روح و روان، پیراسته­بودن درون از آلودگی­ها و رذایل اخلاقی که پر ارزش­ترین سرمایه­های زندگی است. لازم و ضروری می­باشد تا بتوان هر چه بهتر و بیشتر بهداشت روان را در زندگی خانوادگی و اجتماعی حاکم نمود.



[1] - سوره یوسف آیه، 53.




تاریخ : شنبه 92/2/14 | 3:34 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

نقش اخلاق در حفظ عفت

اولین حقی که هم زن و هم مرد باید رعایت کنند. خوش اخلاقی است. زیرا آنچه که کانون خانوادگی به شدت به آن نیازمند است نرمی، ملایمت، سازگاری، صفا و... از همین روحیات به وجود می­آیند.

اساساً اگر در هر محیطی و مؤسسه­ای، اخلاق حاکم نباشد، زندگی در آنها سرشار از لذت و صفا نخواهد بود.

هر چیزی را قفلی است و در پرتو اخلاق و نرمی، ایمان افراد محفوظ می­ماند. محبت بین زن و مرد در صورتی مطلوب و کامل است که ابتدا توسط شوهر اظهار شود. در مقابل این اظهار محبت، معمولاً عکس العمل زن یک ارتباط متقابل توأم با محبت فراوان و گسترده است.

مرد می­بایست به همسر خود، بخصوص در حضور دیگران احترام بگذارد. این احترام باید توأم با صمیمیت و مهربانی باشد. زن نیازمند دریافت محبت و احترام از طرف شوهر است.

این احساس شوق و محبت او را به زندگانی زناشویی و آمادگی وی برای گذشت و بردباری در برابر محرومیت­ها و سختی­های احتمالی بیشتر کند.

از این رو در اسلام سفارش شده است که به زنان خود اظهار دوستی و محبت کنند چنانچه که رسول خدا(ص) فرمودند:

قَوْلِ الرَّجُلِ المَرْأَتِهِ إِنّی اَحَبَّتَ لایَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَداً[1] 

سخن مرد به همسرش که «تو را دوست دارم» هیچ گاه از قلب او زدوده نخواهد شد.

مرد باید در ایجاد یک محیط آرام، صمیمی، اطمینان بخش در خانواده خود بکوشد. تا همسر و فرزندانش تحت تأثیر محبت ظاهری و لفظی افراد خارج از محیط خانواده قرار نگیرند.

بدخلقی و عدم سلوک شوهر در خانواده باعث دلزدگی همسر و دیگر اعضای خانواده خواهد شد.

«إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ أَلاَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ»[2]

همانا ورشکسته­ترین افراد کسانی هستند که خود و خانوادة خود را «در اثر سوء تربیت یا کوتاهی در تعلیم و تربیت» در روز قیامت به زیان انداختند، هان! این همان خسران و زیان آشکار است.

جلوه­گری زن در محیط خانه و برای شوهر از ارزشهای والاست. و جلوه­گری­های او در محیط خارج و برای مردان اجنبی از ضد ارزشهای شوهر است.

تمتع زن و مرد از یکدیگر در چهارچوب زوجیت، از محسّنات است. و تمتع آنها از یکدیگر در خارج از این چهارچوب از قبایح و رذایل است.

آن تمتع، پاکی و صفا و یکرنگی و وفاداری و صمیمیت می­آفریند. در بعد پدری و مادری زن و مرد، را موفق می­سازد. و فرزندانی صالح نصیب آنها می­گرداند. و این تمتع، یعنی بی­بند و باری و هرزگی زن در خارج از خانه، در محیط کار و اجتماع پلیدی می­آورد، آلودگی و دو رنگی و بی­وفایی پدید می­آورد. در بعد پدری و مادری آنها را ناموفق می­سازد و فرزندانی ناصالح و ناسالم و غیر متعادل نصیب آنها می­کند.



[1]- محمد بن حسن، الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 10.

[2]- سور زمر، آیه 15.




تاریخ : شنبه 92/2/14 | 3:15 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

محبت منشاء عفت

اگر دل زن در گرو عشق و محبت شوهر باشد هیچ عاملی و سببی نمی­تواند زن را از مسیر عفت و پاکی خارج سازد.

بسیاری از اختلافها و انحرافها و ناسازگاری­های زنان و فرزندان از همین نقطه آغاز می­شود که مردان نسبت به زن و فرزندان خود محبت لازم را نشان نمی­دهند.

مرد باید در خانه به این امر مهم توجه و عنایت خاص مبذول دارد، از هر طریق ممکن به همسر خود محبت ورزد و اعتماد او را جلب کند، به طوری که زن، همسر خود را دلسوز و مهربان و فداکار بیابد.

این امر برای تثبیت نظام خانواده بسیار مؤثر است. در حدیثی از امام صادق(ع) می­خوانیم:

«مِنْ اَخْلاقِ الأَنْبِیاءِ حُبُّ النِّساءِ»[1]

محبت ورزیدن به همسران از جمله اوصاف و اخلاق پیامبران است.

ائمه بزرگوار ما با این توصیه­های آموزنده می­خواهند کانون خانه را به محل اَمْن و آسایش تبدیل کنند و نظام خانوادگی را استحکام بخشند. چون استمرار نظام­های بزرگ اجتماعی در روی زمین از خانواده­ها نشأت گرفته و اضمحلال و فساد و تباهی نظام خانوادگی باعث فساد و از بین رفتن اجتماعات بزرگ بشری است.

و اگر زن، بی­بند و بار نباشد، کمتر مردی به خود جرأت می­دهد که حتی در نگاه خود خیانت نمایند.

زن ناموس خانواده و جامعه است، شرافت و عزت و سربلندی خانواده و جامعه به پاکی و عفت و عصمت ناموسش بستگی دارد.



[1] -




تاریخ : شنبه 92/2/14 | 2:43 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

آمیخته­ بودن آفرینش زن با عفت و پاکدامنی 

عفّت و پاکدامنی با آفرینش زن بهم آمیخته است. او از روز نخست عفت­گرا و پاک­دامنی است نگاههای معصومانه و نفرت او از گناه، در آغاز جوانی و تظاهر به عفت و پاکدامنی در برخوردها، نشانة آن است که عفت در خلقت زن جایگاه عظیم و بلندی دارد که هم خود زنان خواهان­انند و هم دیگران، زن را با این ویژگی می­خواهند.

اسلام آفرینش زن و صلاح و خیر جامعه را در نظر گرفته و حجاب را لازم شمرده تا عفت درونی او هماهنگ گردد. و بنیان خانواده مستحکم گردیده، زیبایی و دل آرایی زن از آن همسرش باشد و دیگران از آن بهره­ای نگیرند.

بنابراین، الزام پوشش فقط و فقط برای حفظ عفت اوست نه زنجیر اسارتی بر دست و پای او، و نه سدّی در برابر تکامل فکری و عملی و هنری زن، بلکه وسیله­ای است برای تعالی روح و ایفای مسئولیتهای فردی و اجتماعی­اش چه بسا زنان پاکدامن و سخنوری که تاریخ، خصوصیات و متون سخنرانی­های آنان را ضبط کرده است.

نظام جمهوری به خوبی نیز ثابت نموده که پوشش زنان نه تنها مانع از کار و کوشش آنان نیست بلکه زن در پرتو حجاب، بهتر می­تواند وظایف اجتماعیش را انجام دهد.

اسلام پوشش از بیگانه را ملاک برتری زن معرفی کرده است. پیامبر(ص) می­فرماید:

«إِنَّ خَیْرَ نِساءکمْ العفیفة الولود المتبرّجه مَعَ زوجها الحسانِ مَعَ غَیْره»[1]

بهترین زنان شما زنان با عفت غیر عقیمی است که تنها برای شوهرانشان خود را می­آرایند و در مقابل بیگانه کاملاً پوشیده­اند.

حیا و عفت و ستر و پوشش، تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است.

زن با هوش فطری، و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمی­تواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند از عهدة زور و بازوی مرد برنمی­آید و از طرف دیگر نقطه ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است که او را مظهر عشق و طلب و زن را در مظهر معشوقیت و مطلوبیت قرار داده است.

طبیعت جنس نر، گیرنده و دنبال کننده، آفریده شده است مرد طبیعتاً جنگی و حیوان شکاری است. عملش مثبت و تهاجمی است زن برای مرد همچون جایزه­ای است که باید آن را برباید وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همانطور که متوسل به زیور و خودآرایی و تجمل شد که از آن راه قلب مرد را تصاحب کند. متوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز شد. دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایستی آتش عشق و طلب او را نیز تیزتر کند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا کند.

مولوی، عارف نازک اندیش و دور اندیش مثالی بسیار عالی در این زمینه می­آورد: راجع به تأثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن و در بالابردن مقام او در گداختن مرد در آتش عشق و سوز، مثل لطیف می­آورد: «آنها را به آب و آتش تشبیه می­کند می­گوید مثل مرد و زن مثل آب است و آتش، مرد مثل آب و زن مثل آتش، اگر حایل از میان آب و آتش برداشته شود، آب بر آتش غلبه می­کند و آنرا خاموش می­سازد، اما اگر حایل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد. مثل اینکه آبی را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند. آن وقت است که آتش، آب را تحت تأثیر خود قرار می­دهد.

اندک اندک او را گرم می­کند و احیاناً جوشش و غلیان در او به وجود می­آورد تا آنجایی که سراسر وجود او را تبدیل به بخار می­سازد.[2]»

مرد برخلاف آنچه ابتدا تصور می­رود، در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است. مرد همیشه عزت و استغناء و بی­اعتنایی زن را نسبت به خود ستوده است. از داستان لیلی و مجنون، خسرو و شیرین می­توان فهمید که زن براثر دور نگه داشتن خود از دسترس مرد تا آنجا پایه و مقام خود را بالا برده است و تا چه حد سر نیاز مرد را به آستان خود فرود آورده است؛ قطعاً درک زن این حقیقت را در تمایل او به پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز تأثیر فراوانی داشته است. این پوشش و حجاب به حفظ عفت و پاکدامنی او کمک خواهد کرد. زیرا بی­عفتی ریشه تمامی فسادها و تباهی­ها می­شود و باعث متلاشی شدن کانونهای گرم خانوادگی و در نتیجه سرگردان شدن فرزندان و گرایش آنها به ناهنجاریها و خلافهای اخلاقی که بررسی علل بسیاری از بزهکاری­ها، اعتیادها و دزدی­ها و... ریشه در خانواده­های متلاشی دارد.

پدران و مادران موظف­اند فرزندان خود را با سَجّیه انسانی تربیت کنند و از دوران کودکی صفات عالی انسانی را در ضمیر آنها پرورش دهند.

هر قدر پدران و مادران قوی­تر و راسخ­تر نقش الگوی را عهده­دار باشند. تأثیر و جذب و انجذاب فرزندان آنان سریع­تر و سریع­تر صورت خواهد یافت پذیرفت. لذا باید والدین تلاش کنند در امور دینی و اخلاقی و پرورش حیا و عفّت در فرزندان خود مدل و الگو باشند.



[1]- اسحاق، کافی، فروع کافی، ج 5، ص 325.

[2]- مرتضی، مطهری، حجاب، 87.




تاریخ : شنبه 92/2/14 | 12:18 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حجاب در شکل چادر دست و پا گیر است

شبهه: بعضی در کار آمدی چادر این گونه شبهه کرده­اند که «این نوع حجاب دست و پا گیر است». آیا ادعای مذکور صحیح است؟

پاسخ: اولاً؛ گر چه حجاب در شکل چادر رایج ایرانی، ممکن است برای برخی افرادی که از سنین کودکی استفاده از آن را تمرین نکرده­اند، مقداری مشکل باشد، ولی برای همه زنان، خصوصاً بانوانی که تجربه کافی استفاده از آن را دارند مشکل نیست.

ثانیاً؛ یکی از علل دست و پا گیر دانستن چادرهای ایرانی و سختی کنترل آن برای بعضی از بانوانی که خیلی استفاده از آن را تمرین نکرده­اند، باز بودن جلوی آن است، که برای حل این مشکل نیز زنان و دختران می­توانند از چادرهای مشکل زنان عرب که دارای آستین است استفاده نمایند که کنترل آن آسان­تر است.[1]



[1] - حمزه، کریم­خانی، حجاب زینت زن، ص 64-58.




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 11:29 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

چادر مشکی سبب افسردگی می­شود؟

برخی می­گویند: اولاً: چادرگران است و مانتو از نظر اقتصادی به صرفه­تر می­باشد. و ثانیاً؛ رنگ مشکی باعث به وجود آمدن انواع ناراحتی­های روحی و روانی و سبب افسردگی می­گردد، پس بهتر است چادر مشکی به چادر صورتی و زرد و قرمز تبدیل گردد.

در رد این نظریه بیان مطالب زیر، مفید است:

اولاً: وقتی که زن چادری را که در طول یک یا دو سال یک چادر بیشتر لازم ندارد با خانمی که بدون چادر هر هرفته با یک لباس و یک نوع رنگ به همراه انواع آرایش بیرون می­آید به مراتب از نظر اقتصادی چادر با صرفه­تر خواهد بود. بلکه آن خانم­هایی که همواره به چادر اشکال می­کنند گاهی مانتوهایشان چندین برابر قیمت یک چادر است.

ثانیاً: مگر زن مسلمان می­خواهد همیشه چادر سرش نماید تا رنگ مشکی اثر منفی از جهت روانی داشته باشد، بلکه چادر را برای اوقات کمی که در بیرون از منزل هست استفاده می­کند و در درون خانه و مکانی که نامحرم نیست می­توان از لباس­های خوش رنگ و مناسب استفاده کند که اسلام هم روی این موضوع تأکید نموده است.

ثالثاً: اگر این حرف شما صحت داشته باشد باید همة خانم­های بد حجاب و زنانی که از انواع لباس­ها با رنگهای شاد در خیابان استفاده می­کنند و نظر مردان، به ویژه جوانان لاابالی را به خود جلب می­کنند، از نظر روانی و روحی سالم­ترین زنان باشند و از نظر اجتماعی و اخلاقی و مشکلات خانوادگی مانند طلاق، متارکه، ... کمترین ناراحتی را نداشته باشند. در حالی که آمار چیز دیگری را نشان می­دهد و اصلاً بر مبنای شما جوامع غربی باید شاداب­ترین و سالم­ترین مردم را از نظر روحی و اخلاقی داشته باشد. در حالی که همه می­دانند و خود غربیها بارها اعتراف کرده­اند که کشورهای غربی بالاترین آمار را از نظر مشکل اخلاقی و روحی در بین جامعه خود دارند.

رابعاً: اگر چه بعضی از رنگها بر بعضی دیگر، از جهات مختلف برتری دارند، ولی تمام رنگها اعم از سفید و آبی و قرمز و سیاه نشانه عظمت و قدرت خدای تواناست.

بر همین اساس قرآن کریم رنگ سیاه بعضی از کوه­ها را جزء آیات و نشانه قدرت حق تعالی می­داند. اگر رنگ سیاه این قدر از نظر روانی برای شما خطرناک بود، خداوند حکیم رنگ سیاه را از عالم هستی می­زدود. پس وجود آن، نشانه زیبایی نظام آفرینش اعم از کوه، انسان و اشیاء دیگر است.

از همه مهم­تر وقتی انسان اطلاع از دین و رابطه مناسبی با آن و معنویت نداشت. دچار جهل و تحت تأثیر تبلیغات دشمنان اسلام قرار می­گیرد و الا با این همه آثار و فواید حجاب بالاخره چادر این قدر اشکال و سروصدا ندارد و باید بدانیم ریشة تمام این مسائل دو چیز است: یکی عدم معنویت و نداشتن آگاهی از دین و در بعضی از مسلمانان و دیگر آن که دشمن می­داند تا وقتی که این حجاب و چادر بر سر زنان و غیرت در بین مردان وجود دارد نمی­تواند به اهدافش برسد.




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 11:14 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

آپلود عکس

 

                    بسم رب الشهداءوالصدیقین
  عیب از کجاست؟ غیبت او بی‌دلیل نیست

چون ذاتاً آفتاب، به مردم بخیل نیست

ما فرع خاک پای تو هستیم ـ ای حبیب! ـ

خاکی که سر به سجده نیارد، اصیل نیست

باید میان کوره بسوزد که گُل کند

دل تا میان شعله نیفتد، خلیل نیست

جایی که جای پای عروج محمّد(ص) است

راهی برای پر زدن جبرئیل نیست

بعد از دو نیم کردن دل، پا بر آن گذار

این سینه کمتر از وسط رود نیل نیست




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 10:55 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

 

بسم رب الشهداءوالصدیقین

تشدید حرص مردان

یکی دیگر از ایرادها این است که پوشیدگی زن اشتیاق و حرص مردان را افزایش می­دهد زیرا انسان بر چیزی که از آن منع شده است حرص می­ورزد. اما اگر از حجاب بیرون آید پس از مدتی برای مردان جامعه طبیعی خواهد شد و حساسیت­های جنسی از میان خواهد رفت.

این راه حل اشکالات فراوانی را به همراه دارد که به برخی از آنها اشاره می­کنیم:

1- زن بی­حجاب تنها برای مردانی که همواره او را می­نگرند ممکن است طبیعی شود اما مردهای نامحرم به چند نفر محدود نمی­گردند. بنابراین ظاهر او همواره برای اکثریت قریب به اتفاق مردان جامعه تازگی و تنوع دارد و نگاه به او کاهش نخواهد یافت. ضمن این که جلوه­های زنانه پیوسته مورد دید و طمع گرسنگان جنسی قرار دارند اگر چه به طور مکرر مورد نظارة آنها باشند. چه این که عطش مردان به زن­ها محدودیت ندارد. نتیجه آن که بیرون شدن زن از پوشش عفاف حرص چشم­های گرسنه را کاهش نمی­دهد بلکه با توجه به آشکارشدن جاذبه­ها و زیبائی­های جسمانی او توجه و حرص مردان را افزایش می­دهد.

2- آزمندی انسان در صورتی است که بیننده، هوس کند و منع شود. اگر غذای لذیذی را از چشم گرسنه­ای بدور بدارند به آن حرص نمی­ورزد و همچنین اگر زن بسیار زیبائی از چشم مردان پوشیده باشد به آن حرص نخواهند ورزید. «هر آنچهدیده ببیند دل کند یاد» و زن پوشیده از دیدة نامحرمان به دور است. اما اگر در اشتیای نامحرم چند برابر می­شود. پوشش دینی مواضع زیبا و مهیج زن را می­پوشاند و طبعاً زمینه تحریک و آزمندی پدید نخواهد آمد. اما فرونشاندن غرایز جنسی با برهنه ساختن زنان، خاموش کردن شعله­های آتش با بنزین است.

3- تمایلات جنسی مرد به زن در نگاه او خلاصه نمی­شود تا با بی­حجابی زن روابط آنها طبیعی گردد. بلکه نگاه به مواضع آشکار شدة بدن او مقدمة بیداری شهوت و تمایلات خفتة مرد می­گردد و زمینه آزمندی شدید او بر کامیابی­های جنسی دیگر می­شود و چنین تشدید حرصی از حرص بر نگاه به مراتب زیانبارتر است، و زنان بی­حجاب علاوه بر حرص بر نگاه به مواضع مهیّج، حرص بر کامیابی­های دیگر جنسی را فراهم می­سازند. نگاه به زنان خودنما شهوت مردان را متلاطم می­سازد و تا ارضا نگردند نگاه آنها ادامه می­یابد و از آنجائی که قیود اجتماعی، شرعی و عقلی مانع ارضای آن هستند حرص بر نگاه ادامه خواهد داشت تا به عقده­های درونی یا جنایات جنسی منتهی شود که نمونه­های آن فراوان است.

4- طبیعی شدن نگاه بیگانه به مواضع جمال و مهیج یک زن جز با کنارگذاردن عفت که اساس زن را تشکیل می­دهد میسر نیست و سرپرست او نیز باید فاصله عمیقی از سلامت اخلاقی، غیرت، مردانگی و دیانت داشته باشد تا راضی شود به اندازه­ای چشم­های لجام گسیختة نامحرم در زیبائی­های ناموسش سرو سیاحت کند تا برای او طبیعی شود. او مجاز نمی­باشد. نتیجه این که اشکال تشدید حرص مردان به عکس آنچه گفته­اند بر بی­حجابی مترتب است که با فرو ریختن دیوار حجاب تمایلات شهوری به تنش­ها و تجاوزات جنسی مردان منتهی می­گردد. امّا ممنوعیتی که از سوی پوشیدگی زنان بر مردان بیگانه تحمیل می­شود به غزل سرائی، ادبیات و عشق عفیف منتهی می­گردد که مقدمه ازدواج شود.[1]

ج) پرده­پوشی دوشیزگان یک ظلم و احجافی است بر این جنس لطیف. چقدر شبیه تکلیف حجاب، آن که تکلیف نمایند که زن­های گوش­های خود را پنبه بگذارند تا نشنوند و چشم­های خود را بندند تا نبینند.

جواب این اعتراض به چند راه ممکن است؛ اولاً: آن که اگر در بی­پردگی زنها مفاسد اجتماعی و ادبی و اقتصادی و عمرانی باشد، چنانچه روشن می­شد، تکلیف حجاب مانند تکلیف اطفال است به دبستان رفتن و دانش آموختن و یا مانند تکلیف مریض است به خوردن داروهای تلخ و گویا به هیچ وجه شبیه گوش و چشم بستن نیست.

ثانیاً: آن که امر حجاب در جامعة زنان تا یک اندازه امری است فطری ایشان؛ چه آنکه به تاریخ زنان عالم رجوع کنیم و پرده پوش یا پرده دری ایشان را بسنجیم، بیشتر زنان دنیا را در قرون وسطی محجّبات خواهیم یافت مثلاً زن­های شهر شیب به یک حجاب و نقاب مخصوص که عبارت بود از پرده­ای که محاذی دو چشم برای دیدن سوراخ داشت، به صورت می­گرفتند و در اسپارت دوشیزگان بی­پرده در مقابل مردان می­آمدند؛ ولی پس از اختیار شوهر پرده­پوش می­شدند. و نقوش قدیم نشان می­دهد که زنها سر را می­پوشانیدند، ولیکن هر وقت به بازار می­رفتند، لازم بود که صورت را بپوشانند.

و نیز صاحب دایره المعارف لاروس می­نویسد که «زنان رومان در امر حجاب فوق العاده غلوّ داشتند، به درجة آن که زنان قابله ماما از خانة خود بیرون نمی­آمد، مگر با کمال حیا؛ و صورت را تا حد چشم می­پوشانیدند و ردایی که به پاشنه پایش می­رسید به دور می­گرفت و ردای دیگر به سر می­انداخت به قسمی که شکل قامتش معلوم نمی­شد.»

از این سلسله اطلاعات معلوم می­شود که تکلیف به حجاب فی الجمله تکلیف به یک فطرت اولیة زنان که ناشی از عفّت ذاتی ایشان است بوده؛ چه آن که در آن زمان با اختلاف طبقاتشان در دین و آئین، کم یا بیش از افق احتجاب دور نبودند و این تکلیف براخلاف فطرت اوّلیة عالم نسوان نیست.

ثالثاً: پردة رقیق نازکی که چهرة دوشیزگان را از آفات باد و خاک و آفتاب و گرما و سرما نگاه داردو در حقیقت حافظ زیبایی که بهترین متاع ایشان است، باشد، نمی­شود در ردیف مظالم و از موجبات محو حقوق و فشار بر زنان او را شمرد؛ با آن که منافع صحّی همین نقابی که از دیدن صاحب نیست و از دیده شدن حاجب است، بس است که بگوییم: هواخواهان رفع حجاب در حقیقت خواهان ظلم می­باشند و به این پیشنهاد زیانی را به عالم نسوان متوجّه می­کنند.[2]

ح) حجاب باعث طلاق خواهد شد؛ زیرا شوهر او چون او را ندیده به حبالة نکاح بیرون آورده، بسا باشد مطلوب او نباشد؛ ناچار باید او را رها کند.

اولاً: دیانت اسلامیه، نظر کردن به زنی را که مرد اراده نکاح و ازدواج او را دارد، جایز و مباح دانسته محقق قدس الله روحه می­فرماید:

یجوز أن بنظر الی امرأة یرید نکاحها و إن لم یستأذنها؛ و یختصّ الجواز بوجهها و کّفیها؛ و له أن یکرّر النّظر الیها و أن ینظره قائمة و ماشیة، و روی جواز أن ینظر الی شعرها و مَحاسنها و جسدها من فوق الثیاب؛

یعنی حلال است نگاه کردن به صورت زنی که می­خواهید او را به حباله خود بیرون آورد؛ هر چند از او اذن نخواسته باشد؛ و اختصاص دارد این حکم به صورت و دو دست او. برای اوست که مکرّر زن را ببیند، نشستن و راه رفتن او را ملاحظه نماید. و روایت شده است جایز بودن نگاه کردن به مو و گیسوان او وم حاسن و بدن او از روی لباس؛

این است مقرّرات اسلامی، پس اگر کسی به این حکم محکم عمل نکند، اسلام را تقصیری نباشد.

ثانیاً: مگر سبب و باعث طلاق منحصر است در بَد گِلی و عدم مباحث منظر تا به کشف حجاب این محذور برطرف شود. سبب و عامل قویِّ طلاق غالباً عدم توافق اخلاق و جمال معنوی یا فقر وفاقه و تیره روزگاری است؛ و این هم یک میزان کلی ندارد و غالباً از تحت قدرت و اختیار بیرون است.[3]



[1] - محمد رضا، اکبری، حجاب در عصر ما، ص 107-98.

[2]- رسول، جعفریان، رسائل حجابیه، ج 1، ص 214-213.

[3]- همان، ص 263.