به نام خدا
پندی ازابلیس
امام صادق (ع ) براى حفص بن غیاث حکایت فرمودند که : روزى ابلیس بر حضرت یحیى (ع ) ظاهر شد در حالى که ریسمان هاى فراوانى به گردنش آویخته بود؛ حضرت یحیى (ع ) پرسید: این ریسمان ها چیست ؟ ابلیس گفت : اینها شهوات و خواسته هاى نفسانى بنى آدم است که با آنها گرفتارشان مى کنم . حضرت یحیى (ع ) پرسید: آیا چیزى از ریسمان ها هم براى من هست ؟ ابلیس گفت : بعضى اوقات پرخورى کرده اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام . حضرت یحیى (ع ) فرمود: به خدا قسم ، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد. ابلیس گفت : به خدا قسم ، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى کنم . امام صادق (ع ) در پایان این ماجرا فرمود: اى حفص ! به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه براى دنیا کار نکنند!
به نام خدا
اثرسجده های طولانی
امیر مومنان فرمودند: من اصحاب محمد صلى الله علیه و آله و سلم را دیده ام و یکى از شما را نبینم که مانند ایشان باشد؛ زیرا آنان ژولیده مو و غبار آلود بودند و شب را بیدار به سجده و قیام مى گذراندند، گاهى پیشانى و گاهى گونه هاى خود را به خاک مى نهادند و از یاد بازگشت و مرگ و قیامت ، مانند اخگر و آتش پاره سوزان مى ایستادند و مضطرب و نگران بودند؛ پیشانى هایشان بر اثر طول سجده مانند زانوهاى بز، پینه بسته بود. هر گاه ذکر خداوند سبحان به میان مى آمد، از ترس و عذاب و کیفر، و امید به ثواب و پاداش ، اشک از چشمان شان جارى مى گشت ، به طورى که گریبانشان تر مى شد و مى لرزیدند؛ مانند درخت که در روز وزیدن تند باد مى لرزد.
به نام خدا
حضرت امام صادق (ع ) مى فرمایند: شکم در اثر پرخورى طغیان مى کند و بهترین حالت بنده در حضور خدا، وقتى است که شکم او از غذا خالى باشد و بدترین حالت انسان در حضور خدا، با شکم پر است.
به نام خدا
بندگان خاص خدا
بندگان خاص خدا چنین کسانى اند: 1- با تواضع در زمین حرکت مى کنند؛ 2- آن گاه که جاهلان اینان را به عتاب خطاب مى کنند یا سلامت نفس و زبان خوش جواب مى دهند؛ 3- شب ها را به عشق خدا و براى رضایت او به سجده و قیام سپرى مى کنند؛ 4- دایم با دعا و تضرع مى گویند: پروردگارا! عذاب جهنم را از ما دور کن که بد عذابى است و جهنم بد منزل و بد سرانجامى است ؛ 5- در انفاق کردن اسراف نمى کنند و میانه روى را پیشه خود مى سازند؛ 6- براى خدا شریک قائل نمى شوید و فقط خداى را مى خوانند؛ 7- از قتل و جنایت که خدا آن را حرام کرده است ، پرهیز کنند؛ 8- هرگز گرد عمل زشت زنا نمى گردند که هر کس مرتکب این عمل زشت شود، کیفر جاودانه اش را خواهد دید و در قیامت عذابش دو چندان خواهد شد، مگر کسانى که توبه کنند و اعمال نیکى انجام دهند که در این صورت ، خداوند گناهان آنان را به ثواب مبدل خواهد کرد و هر کس توبه کند؛ البته خداوند توبه اش را مى پذیرد؛ 9- به ناحق شهادت نمى دهند؛ 10- هرگاه به کار بیهوده و زشتى از مردم هرزه بگذرند، بزرگوارانه از آن در گذرند؛ 11- هرگاه متذکر آیات الهى شوند، همچون کوران و کران از کنار آن نمى گذرند؛ بلکه با دلى آگاه و چشمى بینا آن را مشاهده کرده و در آن تاءمل مى کنند تا به مقام معرفت و ایمان شان افزوده شود. 12- به هنگام دعا با خداى خود مى گویند: پروردگارا! از همسران و فرزندان ما کسانى را قرار ده که مایه روشنى چشم ما شوند و ما را سر خیل پاکان جهان و پیشواى پرهیزگاران قرار بده ! پاداش صبر چنین بندگانى قصرهاى بهشتى خواهد بود که در آن جا با سلام و درود و شادمانى با یکدیگر ملاقات مى کنند و در بهشت زیباى براى ابدیت و همیشه (جاودان ) خواهند بود. اى پیامبر! به امت بگو: اگر دعا و ناله و زارى تان نبود، خدا به شما هیچ توجه و اعتنایى نداشت ؛ زیرا شما در گذشته آیات خدا و پیامبران الهى را تکذیب کرده اید و این تکذیب ، دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد (پس با دعا آن را جدا کنید.
به نام خدا
احترام به مادر
امام زین العابدین علیه السلام ، نسبت به مادرش بسیار نیکوکار بود؛ به طورى که به او گفتند: تو نسبت به مادر، از همه کس نیکوکارترى ، ولى نمى بینیم که با او در یک ظرف غذا بخورى ! امام در جواب فرمود: چون ترسم که دستم را به سوى چیزى برم که مادرم قصد خوردن آن را داشته است و او را ناراحت کنم .
به نام خدا
بازهم شکر!
در خواب سنگین بودم و دیر بیدار شدم ، باز شکرت که بیدار شدم .
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
به نام خدا
علت پیدا شدن حجاب
علت و فلسفه پیدا شدن حجاب چیست ؟ چطور شد که در میان همه یا بعضی
ملل باستانی پدید آمد ؟ اسلام که دینی است که در همه دستورهای خویش
فلسفه و منظوری دارد چرا و روی چه مصلحتی حجاب را تأیید و یا تأسیس کرد
؟ .
مخالفان حجاب سعی کردهاند جریانات ظالمانهای را به عنوان علت پیدا
شدن حجاب ذکر کنند ، و در این جهت میان حجاب اسلامی و غیر اسلامی فرق
نمیگذارند ، چنین وانمود میکنند که حجاب اسلامی نیز از همین جریانات
ظالمانه سرچشمه میگیرد .
در باب علت پیدا شدن حجاب نظریات گوناگونی ابراز شده است و غالبا
این علتها برای ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذکر شده است . ما
مجموع آنها را ذکر میکنیم . نظریاتی که به دست آوردهایم بعضی فلسفی و
بعضی اجتماعی و بعضی اخلاقی و بعضی اقتصادی و بعضی روانی است که ذیلا ذکر
میشود : .
1 - میل به ریاضت و رهبانیت ( ریشه فلسفی ) .
2 - عدم امنیت و عدالت اجتماعی ( ریشه اجتماعی ) .
3 - پدرشاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی وی در جهت منافع اقتصادی مرد ( ریشه اقتصادی ) . 4 - حسادت و خودخواهی مرد ( ریشه اخلاقی ) . 5 - عادت زنانگی زن و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم دارد ، به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است ( ریشه روانی ) . علل نامبرده یا به هیچ وجه تأثیری در پیدا شدن حجاب در هیچ نقطه از جهان نداشته است و بی جهت آنها را به نام علت حجاب ذکر کردهاند و یا فرضا در پدید آمدن بعضی از سیستمهای غیر اسلامی تأثیر داشته است در حجاب اسلامی تأثیر نداشته است یعنی حکمت و فلسفهای که در اسلام سبب تشریع حجاب شده نبوده است . همانطور که ملاحظه میشود مخالفان حجاب گاهی آن را زائیده یک طرز تفکر فلسفی خاص درباره جهان و لذات جهان معرفی میکنند و گاهی ریشه سیاسی و اجتماعی برای آن ذکر میکنند و گاهی آنرا معلول علل اقتصادی میدانند و گاهی جنبههای خاص اخلاقی یا روانی را در پدید آمدن آن دخالت میدهند . ما هر یک از این علل را ذکر و سپس انتقاد میکنیم و ثابت میکنیم که اسلام در فلسفه اجتماعی خود به هیچیک از این جهات نظر نداشته است و هیچیک از آنها با مبانی مسلم و شناخته شده اسلام وفق نمیدهد و در خاتمه به یک علت اساسی اشاره میکنیم که از نظر ما موجهترین آنها به شمار میرود |
به نام خدا سکوت کافى نیست، حرکت وفریاد لازم است
.
امام صادق علیه السلام آه در یک مهمانى شرآت فرموده بودند، یکى از مهمانها از صاحبخانه با
اشاره آب طلبید. او هم شرابى آورد.
جلسه اى آه در آن شراب بنوشند، » : حضرت به محض آنکه متوجه شد، مجلس را ترک آرد و فرمود
نه تنها نباید خورد آه باید آن جلسه را ترک آرد تا دیگران بفهمند آه شراب خوارى آارى زشت
(54 / بحار، ج 79 ، ص 141 ) )«. است
در تاریخ نوشته اند: اسامة بن زید آه در زمان رحلت رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمانده جنگ
شد و در آن هنگام جوانى هیجده ساله بود، روزى به خدمت مولى امیرالمؤمنین علیه السلام
شرفیاب شد و از حضرت آمک خواست. امام فرمود: من آمک نم ىآنم. او گفت: من همان اسامه،
صحابى نزدیک رسول خدایم. فرمود: درست است؛ اما به یاد دارى آه وقتى ما با معاویه درگیر
بودیم، تو ساآت نشستى. سکوت تو گناه بود؛ اگر چه با معاویه نبودى، اما با سکوتت وى را
همراهى آردى.
یکى از نمایندگان » . بنابراین، منطق سکوت و در عین حال سلامت از گناه، منطق صحیحى نیست
مجلس در قبل از انقلاب اسلامى، خدمت امام امت (ره) رسید و گفت: قانونى مى خواست تصویب
شود آه ضد اسلام بود من رأى ندادم. امام با عصبانیت فرمودند: آافى نبود. باید داد و فریاد به راه
«. مى انداختى و مجلس را ترک مى آردى
بنابراین، خوبها نباید در برابر انحرافات سکوت آنند. اگر خوبها به میدان بیایند، فضاى آلوده را تغییر
مى دهند؛ براى مثال، اگر همه خوبها اول ظهر اذان بگویند، فضا بکلى دگرگون م ىشود.
به نام خدا نهى از منکر در سخت ترین شرایط
پدر، برادر، عمو و ذریه پیامبر صلى الله علیه وآله را در پیش چشم امام سجاد علیه السلام شهید
آردند و خود او را نیز به اسارت گرفتند و در آوفه و شام گرداندند. وقتى او را به مسجد شام بردند و
دید آه خطیب روى منبر از یزید ستایش مى آند، یک تنه در حضور یزید فریاد زد: اى خطیب! تو با این
تملق و ستایش، رضاى یزید را به قهر خدا معامله آردى. تو مورد غضب پروردگار هستى. من باید از
این چوبها بالا بروم و جاى این واعظ چاپلوس بنشینم تا بزرگترین معروف ها را آه معرفى اسلام
«. محمدى و اهل بیت پیامبر است، زنده آنم
سپس امام به بالاى منبر رفت و با سخنرانى خود، آودتاى فکرى و فرهنگى و عاطفى و سیاسى
آرد) ( رجوع شود به مقاتل . (لهوف سید بن طاووس)
به نام خدا گروه ویژه
قرآن م ىفرماید: از میان شما، گروهى باید دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منکر آنند) (
وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ اُمَّةٌ یَدْعُونَ اِلىَ الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْروُفِ وَ یَنْهَونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون (آل
( عمران/ 104
حسابِ این گروه از حسابِ وظیفه عمومى جداست. این دسته باید با قدرت و امکانات وارد عمل
شوند و جلوى منکرات را بگیرند؛ براى مثال، اگر ماشینى در خیابان یک طرفه بر خلاف مسیر حرآت
آند، دو وظیفه وجود دارد یکى وظیفه عموم رانندگان است آه تخلف او را با بوق و چراغ به او
مى فهمانند؛ و یک وظیفه اى هم پلیس دارد آه او را جریمه م ىآند.
در اهمیت امر به معروف و نهى از منکر همین بس آه در قرآن، نام آمرین به معروف در آنار نام
انبیا آمده است و آیفر قاتلان آنان همچون قتل انبیاست) ( یَقْتُلوُنَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الحَقِّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ
( یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ اَلِیم (آل عمران/ 21
بر خلاف بعضى آه خیال مى آنند رستگارى در انزوا و گوشه گیرى است، قرآن، رستگاران را تنها
آسانى مى داند آه دیگران را دعوت به خیر و امر به معروف م ىآنند) ( یَدْعُونَ اِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ
( بِالْمَعْرُوفِ ... اُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون (آل عمران/ 104
البته، زمانى امر به معروف و نهى از منکر رمز برترى و آرامت است آه این آار براساس ایمان و
برخاسته از انگیزه الهى باشد) ( تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه (آل
( عمران/ 110
گرچه مسؤولیت علما و افراد با تقوا بیشتر است ولى امر به معروف و نهى از منکر وظیفه طرفین
است و همه باید یکدیگر را به حق و صبر سفارش دهیم) ( و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر) و همه
یکدیگر را از منکر نهى آنیم) ( آانُوا لایَتَناهَونَ عَن مُنْکَرٍ فَعَلُوه.. (مائده/ 79 ) و در این راه آماده پذیرش
مشکلات باشیم.
انسان با آنکه روح خدا در او دمیده شده و جانشین او در زمین است، همچنین مورد آرامت و
فضیلت خاصى است، اما به خاطر غرایز سرآش و وسوسه هاى شیطانى و استکبار طاغوتها
بشدت نیاز به آنترل دارد و خداوند متعال انواع مهارها را براى او قرار داده است؛ از جمله :
1) آلمه مقدس عقل به معناى عقال و وسیله آنترل انسان است. اگر مهارِ عقل نباشد، انسان
خیلى زود خود را نابود مى آند.
2) فطرت نیز مى تواند انسان را به سوى خوبیها سوق و از بدیها باز دارد.
( 3) انبیا و فرستادگان خداوند نیز به همین منظور مبعوث شده اند) ( نهج البلاغه، خطبه 1
4) امر به معروف و نهى از منکر نیز بهترین وسیله ارشاد مردم است.
راستى اگر انسان این مهارها را نداشته باشد و بر اساس هوسهاى درونى خود گام بردارد، آثار
فتنه و فسادش تا به آسمانها آشیده م ىشود) ( وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ اَهْوَائَهُم لَفَسَدَتِ السَّموَاتُ وَ
( اْلاَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنّ
.: Weblog Themes By Pichak :.