به نام خدا
شکر نعمت
- سوره مبارکه بقره
- آیه شریفه 172
-
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُواْ لِلّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ
- معنای آیه:
ای کسانی که ایمان آورده اید، از نعمت های پاکیزه که به شما روزی دادیم، بخورید و شکر خدا را به جا آورید، تنها او را پرستش کنید.
- پیام آیه:
افراد با ایمان، از نعمت های مادی استفاده می کنند تا به معنویت بیشتر برسند. کسی که همه ی نعمت ها را از خدا می داند، دچار غرور نمی شود، بلکه شکر گذار خواهد بود. شکر نعمت یعنی استفاده ی از نعمت در مسیر نعمت دهنده. چیزهای حلال پاکیزه و حرام ها ناپاک است.
به نام خدا
تساوی در احترام
- سوره مبارکه اسراء
- آیه شریفه 23
-
وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا
- معنای آیه:
و پروردگارت فرمان داد: « جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیکی کنید......»
- پیام آیه:
نیکی به پدر و مادر یکسان و مساوی است و خداوند آن را در ردیف عبادت خودش می داند. چون مادر نقش تربیتی دارد و زحمات بیشتری برای فرزند تحمل می کند، اولویت در احترام و خدمت یا مادر است.
به نام خدا
غیبت
«غیبت» در اصطلاح برای کسی استعمال می شود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن در آن محل حاضر نمی شود و در فرهنگ «مهدویّت» به پنهان شدن حضرت مهدی علیه السلام از دیدگان مردم گفته می شود. غیبت را می توان در اینجا به سه معنا تفسیر کرد: اول اینکه آن حضرت در درون جوامع بشری زندگی نمی کند و در دسترس مردم نیست که بسان دیگر انسان های عادی هرکس خواست او را ببیند و آشنا و بیگانه و دوست و دشمن او را ملاقات کنند. دوم اینکه حضرت مهدی علیه السلام در میان همین جامعه و همین انسان ها است؛ اما به قدرت خدا، هرگاه اراده کند از برابر چشم ها ناپدید می گردد و دیدگان مردم - با اینکه آن حضرت موجود و حاضر است - او را نمی بینند؛ همان گونه که موجودات دیگری چون فرشتگان، ارواح و جن را نمی بینند و سوم اینکه غیبت پنهان بودن حضرت از نگاه معرفتی انسان ها است، به این معنا که آن حضرت را می بینند ولی نمی شناسند.
به نام خدا
نتیجه ی بی خردی
وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ
کافران پس از گرفتار شدن در عذاب به خطای خود اعتراف می کنند و می گویند : « اگر سخن حق را می شنیدیم و اهل اندیشه بودیم گرفتار عذاب نمی شدیم»
اعتراف تلخ کافران، می تواند مربوط به دنیا و آخرت باشد زیرا زندگی بدون خدا و دور از حق، دنیا را هم به جهنم تبدیل می کند.
به نام خدا
نور الهی
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ
جابرین عبدالله گوید : وارد مسجد شدم و علی (ع) را ملاقات کردم. علی (ع) فرمود : تعجب می کنم از کسی که این آیه را بخواند و معنایش را درک نکند. گفتم : کدام آیه ؟ حضرت آیه را خواندند و فرمودند: (مشکاه) محمد (ص) است (مصباح) من هستم. (زجاجه) حسن و حسین هستند (کوکب درّی) علی بن الحسن است. (شجره مبارکه) محمدبن علی است. (زیتونه) جعفربن محمد (لا شرقیه) موسی بن جعفر ( لا غریبه) علی بن موسی الرضا (یکاد زیتها) محمد بن علی ( لم تمسه نار) علی بن محمد (نور علی نور) حسن بن علی (یهدی الله لنوره من یشا) مهدی (عج) است.
جابرین عبدالله گوید : وارد مسجد شدم و علی (ع) را ملاقات کردم. علی (ع) فرمود : تعجب می کنم از کسی که این آیه را بخواند و معنایش را درک نکند. گفتم : کدام آیه ؟ حضرت آیه را خواندند و فرمودند: (مشکاه) محمد (ص) است (مصباح) من هستم. (زجاجه) حسن و حسین هستند (کوکب درّی) علی بن الحسن است. (شجره مبارکه) محمدبن علی است. (زیتونه) جعفربن محمد (لا شرقیه) موسی بن جعفر ( لا غریبه) علی بن موسی الرضا (یکاد زیتها) محمد بن علی ( لم تمسه نار) علی بن محمد (نور علی نور) حسن بن علی (یهدی الله لنوره من یشا) مهدی (عج) است.
به نام خدا
نزدیکى مرگ به آدمى
روزگار رنج و زحمت
الدهر یخلق الابدان ، و یجدد آلامال ، و یقرب المنیة و یباعد الامنیة من ظفر به نصب ، و من فاته تعب
روزگار بدن ها را کهنه و آرزوها را زنده و مرگ را نزدیک و خواسته ها را دور مى سازد. کسى که به روزگار برسد خسته مى شود و هر که آن را از دست بدهد به زحمت و رنج مى افتد.
شکارچى مرگ
من وصایاه لابنه الحسن علیه السلام -: و اعلم یا بنى ! اءنک اءنما خلقت للآخره لا للدنیا، و للفناء و للموت لا للحیاة ، و اءنک فى منزل قلعُة ودار بلغة ، و طریق اءلى الاخره و اءنک طرید الموت الذى لا ینجو منه هاربه ، و لا یفوته طالبه ، و لا بد اءنه مدرکه ، فکن منه على حذر اءن یدرکک و اءنت على حال سیئة قد کنت تحدث نفسک منها بالتوبة فیحول بینک و بین ذلک ، فاذا اءنت قد اءهلکت نفسک
امام على علیه السلام
به نام خدا
غفلت از مرگ
غافلگیران مرگ
فى صفة الماءخوذین على الغرةُ عند الموت -: ثم از داد الموت فیهم ولوجا فحیل بن اءحدهم و بنى منطقه ، و اءنه لبین اءهل ینظر ببصره و یسمع باذنه ، على صحة من عقله و بقاء من لبه ، یفکر فیم اءفنى عمره ، و فیم اءذهب دهره !
در وصف کسانى که غافلگیر مرگ مى شوند، مى فرماید: آن گاه مرگ بیشتر به پیر آنان نفوذ مى کند و شخص را از سخن گفتن مى اندازد، در حالى که میان اعضاى خانواده خویش است و با چشمانش آنان را مى بیند و با گوشش مى شنود و خودش سالم و عقلش به جاست . به این مى اندیشد که عمرش را در چه راهى صرف کرده و روزگارش را چگونه به سر برده است !
فراموش کردن مرگ
عجبت لمن نسى الموت ، و هو یرى الموتى
در شگفتم از کسى که مرگ را فراموش کرده با این که مردگان را به چشم مى بیند.
مرگ حقیقى است انکارناپذیر
و الله الجد لا اللعب ، و الحق لا الکذب ، و ما هو اءلا الموت اءسمع من نفسک
سوگند به خدا، که این جدى است نه شوخى و راست است نه دروغ . منظورم چیزى جز مرگ نیست که دعوت کننده اش نداى خود را به گوش همگان رسانید.
نتایج ترس از خدا
فاتقى عبد ربه ... فاءن اءجله مستور عنه ، و اءمله خادع له ، و الشیطان مؤ کل به ، یزیرین له المعصیة لیرکبها، و یمنیه التوبة لیسوفها، اذا هجمت منیته علیه اءغفل ما یکون عنها
پس بنده اى از پروردگارش ترسید...؛ زیرا روز مرگش را نمى داند و آرزوهایش او را مى فریبد و شیطان موکل اوست ، معصیت را برایش مى آراید تا مرتکب آن شود و به تو به امید وارش مى کند تا در کار آن امروز و فردا کند، تا آن که مرگ بر او هجوم آورد، در حالى که در غفلت و بى خبرى محض از آن به سر مى برد.
دشمن غرور
لو راءى العبد الاجل و مصیره لا بغض الامل و غروره
اگر انسان عاقبت کارش را مى دید، بى گمان با آرزو و غرورش دشمن مى شد.
تحذیر از فریب دنیا
لا یغرنک سواد الناس من نفسک ، و قد راءیت من کان قبلک ممن جمع المال و حذر الاقللال ، و اءمن العواقب - طول اءمل و استبعاد اءجل - کیف نزل به الموت فاءزعجه عن وطنه ... اءما راءیتم الذین یاءملون بعیدا، و یبنون مشیدا، و یجمعون کثیرا! کیف اءصبحت بیوتهم قبورا، و ما جمعوا بورا؛ و صارت اءموالهم للوارثین و و اءزواجهم لقوم آخرین
انبوه مردم که پیرامون تو را بگیرند فریبت ندهد. در حالى که پیش از خود دیه اى آن کسى را که مال و منال دنیا را اندوخت و از کم شدن آن ترسید و به جهت آرزوى دراز و بعید شمردن مرگ از عواقب امور خود را در امان دید، چگونه مرگ بر او فرود آمد و او را از وطنش بر گرفت .
آیا ندیدید کسانى را که آرزو دور و دراز در سر داشتند و کاخ هاى محکم مى ساختند و اموال کثیر جمع مى کردند، چگونه خانه هاى آنان مبدل به گورها گشت و اندوخته هایشان نابود شد. اموالشان به وارثانشان منتقل گشت . و زن هایشان را اقوام دیگر گرفتند.
به نام خدا
یاد مرگ
نتایج یاد مرگ
من اءکثر من ذکر الموت رضى من الدنیا بالیسیر
هر که زیاد یاد مرگ کند، به اندکى از دنیا خشنود گردد.
نتیجه یاد آخرت
من تذکر بعد السفر استعد.
کسى که دورى سفر آخرت را به یاد داشته باشد، خود را آماده خواهد ساخت .
یاد معاد
طوبى لمن ذکر المعاد، و عمل للحساب و قنع بالکفاف ، و رضى عن الله
خوشا به حال کسى که در یاد معاد است و براى حساب روز قیامت کار کند و به کفاف معیشت قناعت دارد و از خدا راضى و خشنود است .
عجله به سوى خوبى ها
من ارتقب الموت سارع الى الخیرات
کسى که مراقب مرگ باشد به سوى خوبى ها شتاب کند.
به یاد مرگ باش !
اءکثر ذکر الموت و ما بعد الموت ، و لا تتمن الموت الا بشرط وقیق
بیش از همه از مرگ و دنیاى پس از مرگ یاد کن و آن را جز به شرط محکم و استوار آرزو مکن !
از مرگ بترسید
بادروا العمله ، و خافوا بغتة الاجل
به کارهاى شایسته بپردازید و از فرا رسیدن مرگ بترسید!
علت دنیا طلبى
قد غاب عن قلوبکم ذکر الاجال ، و حضرتکم کواذب الامال ، فصارت الدنیا اءملک بکم من الاخرة !
یاد مرگ ها از دل هاى شما رخت بربسته است و آرزوهاى دروغین شما را فرا گرفته است و این رود، دنیا بیش از آخرت بر شما تسلط یافته است .
ارتهان الانسان
اذکروا تیک التى آباؤ کم و اخوانکم بها مرتهنون ، و عیها محاسبون
و به یاد آورید آنچه را که پدران و برادران شما در گرو آن هستند و براى آن حسابرسى مى شوند.
هدف تیرهاى مرگ
اءیها الناس ! اءنما اءنته فى هذه الدنیا غرض تنتضل
اى مردم ! شما در این جهان هدف تیرهاى مرگید.
فراموشى آخرت
فى ذکر عمرو بن العاص -: اءما و الله اءنى لیمنعنى من اللعب ذکر الموت و اءنه لیمنعه من قول الحق نسیان الاخرة
درباره عمرو بن عاص فرمود: به خدا سوگند، یاد مرگ مرا از شوخى و بازى باز مى دارد و فراموشى آخرت او را از گفتن حق باز مى دارد.
زیاد به یاد مرگ باش
یا بنى ! اءکثر من ذکر الموت ، و ذکر ما تهجم علیه ، و تقضى بعد الموت اءلیه ، حتى یاءتیک و قد اءخذت منه حذرک ، و شددت له اءزرک ، و لا یاءتیک بغتُة " فیبهرک
فرزندم ! مرگ را بسیار به یاد آور و هجوم ناگهانى آن را یاد کن تا هنگامى که فرا مى رسید با همه نیرو آماده باش و باید کمر بسته و آماده منتظر او باشى ، نه این که ناگهان فرا رسد و بر تو چیره شود.
دنیا سراى گذر است !
اءلا و اءن هذه الدنیا التى اءصبحتم تتمنونها و ترغبون فیها، و اءصبحت تغضبکم و ترضیکم لیست بدارکم ، و لا منزلکم الذى خلقتم له و لا الذى دعیتم اءلیه ... فدعوا غرورها لتحذیرها، و اءطماعها لتخویفها. و سابقوا فیها اءلى الدار التى دعیتم اءلیها
بدانید که این دنیا که پیوسته آرزومند آن هستید و به آن مشتاقید، و گاهى شما را خشمگین کرده و زمانى شما را خشنود مى سازد، سراى همیشگى شما نیست و جایى نیست که براى آن آفریده و یا به آن فرا خوانده شده باشید. پس فریب هایش را به خاطر برحذر داشتنش ، و به طمع آوردنش را به خاطر ترساندنش و به طمع آوردنش را به خاطر ترسانیدنش رها کنید و در آن براى رسیدن به سرایى که بدان فرا خوانده شده اید از یکدیگر پیشى بگیرید.
وصیت به یاد مرگ
اءوصیکم بذکر الموت و اقلال الغفلة عنه و کیف غفلتکم عما لیس یغلکم و طمعکم فیمن لیس یمهلکم
شما را به یادآورى مرگ و کمى غفلت از آن سفارش مى کنم و چگونه از چیزى غفلت مى کنید که از شما غافل نیست و چگونه از کسى که شما را مهلت نمى دهد مهلت مى خواهید.
یاد آخرت
فى وصیته للحسن علیه السلام : و اعلم یا بنى ! اءنک اءنما خلقت للاخرة للدنیا، و للفناء لا للبقاء، و للموت لا للحیاة
از وصیت امام علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام : اى پسرم ! بدان که تو براى آخرت آفریده شدى نه براى دنیا، براى فنا نه براى بقا و ماندن ، براى مرگ نه براى زندگى در این جهان آفریده شده اى .
وابسته نبودن به دنیا
اءن الله سبحانه قد جعل الدنیا لما بعدها، و ابتلى فیها اءهلها، لیعلم اءیهم اءحسن عملا، و لسنا للدنیا خلقنا، و لا بالسعى فیها اءمرنا
همانا خداى سبحان دنیا را براى پس از آن آفریده و اهل دنیا را در آن مى آزماید تا معلوم شود که چه کسى نیک کردارتر است ، ما براى دنیا آفریده نشده ایم و به کوشش در آن براى به دست آوردن حطام دنیوى ماءمور نگشته ایم .
موعظه مرگ
اءن الغایة القیامة . و کفى بذلک واعظا لمن عقل پایان کار قیامت است و براى خردمند مرگ پند دهنده اى است کافى .
به نام خدا
استقبال از مرگ
گروگان عمل
فارعوا عباد الله ما بر عایته یفوز فائزکم و باضاعته یخسر مبطلکم ، و بادروا آججالکم باءعمالکم ؛ فانکم مرتهنون بما اءسلفتم ، و مدینون بما قدمتم
اى بندگان خدا! رعایت کنید آنچه را که به سبب رعایتش رستگار شما سود مى برد و با فرو گذاشتنش تبهکار شما زیان مى بیند و پیش از فرا رسیدن اجل هایتان کار کنید، زیرا شما گروگان چیزى هستید که پیشاپیش فرستاده اید و در قبال آنچه کرده اید، جزا داده مى شوید.
از مرگ پیشى بگیرید!
بادروا الموت الذى اءن هربتم منه اءدرککم ، و اءن اءقمتم اءخذ کم ، و اءن نسیتموه ذکر کم
بر مرگ پیشى گیرید، زیرا که اگر بگریزید شما را دریابد و اگر برجا بمانید، شما را مى گیرد و اگر فراموشش کنید شما را به یاد آورد.
رسیدن به مرگ
و الله ما فجانى من الموت وارد کرهته ، ولا طالع اءنکرته ، و ما کنت الا کقارب ورد، وطالب وجد
قسم به خدا، هیچ چیز از مرگ نیست که ناگهان به من برسد و من از آن کراهت داشته باشم و چیزى از آن بر من آشکار نمى گردد که آن را نشناخته و از آن امتناع داشته باشم . من در رسیدن به مرگ ، مانند کسى هستم که هنگام شب تشنگى بر او چیره شده و اکنون به آب رسیده که در آرزوى چیزى است و اینک مطلوب خود را یافته است .
مهیاى مرگ باشید!
بادروا الموت و غمراته ، و امهدوا له قبل حلوله ، و اءعدوا له قبل نزوله
براى استقبال مرگ و سختى هاى آن ، پیش از آن که پیک اجل بر سر شما تاختن بیاورد آماده شوید، پیش از فرود آمدن آن ، براى پذیرشش مهیا شوید.
آمادگى براى مرگ
استعدوا للموت فقد اءظلکم ، و کونا قوما صیح بهم فانتبهوا، و علموا اءن الدنیا لیست لهم بدار فاستبدلوا... و ما بین اءحدکم و بین الجنة اءو النار الا الموت اءن ینزل به ... نساءل الله سبحانه اءن یجعلنا و اءیاکم ممن لا تبطره نعمة ، و لا تقصر به عن طاعُة ربه غایة ، و لا تحل به بعد الموت ندامة و لا کابة
براى مرگ آماده باشید که سایه اش بر شما گسترده است و همچون گروهى باشید که چون بر آنان بانگ زدند زود بیدار شدند و میان هیچ یک از شما و بهشت و دوزخ جز مرگى که بر او فرود آید فاصله اى نیست . از خداى بزرگ مى خواهیم که ما و شما را از گروهى قرار دهد که نعمت دنیا آنان را سرمست و مغرور نمى سازد و هیچ هدفى آن ها را از بندگى حق باز نمى دارد و پس از مرگ پشیمان و اندوهگینى نمى شوند.
امر فراگیر
بادروا اءمر العامة و خاصة اءحدکم و هو الموت ، فان الناس اءمامکم ، اءن اساعُة تحدوکم من خلفکم تخففوا تلحقوا، فانما ینتظر باءولکم آخرکم
پیشدستى کنید براى آمادگى به استقبال امرى که فراگیر همه و در برگیرنده هر یک از شما با کیفیت مخصوص به شما است ، این امر همان مرگ است ، مردم را با سرنوشت حتمى مرگ پیش چشمانتان مى بینید و قیامت شما را از پشت به سوى خوى مى راند، سبک شوید! برسید! جز این نیست که گذشتگان در انتظار آیندگان اند.
فرا رسیدن مرگ
فبادروا العمل ، و خافوا بغتة الاجل فانه لا یرجى من رجعة العمر ما یرجى من رجعة الرزق
به سوى عمل بشتابید و از فرا رسیدن ناگهانى مرگ بترسید، زیرا آن امید که به بازگشت روزى هست به بازگشت عمر نیست .
براى سفر خویش آماده شو!
خذ ما یبقى لک مما لا تبقى له ، و تیسر لسفرک : و شم برق النجاة و ارحل مطایا التشمیر
بگیر آنچه را که براى تو جاودانى است از آنچه که براى آن نخواهى ماند و براى سفر خود آماده باش و بیدار و ببین که برق نجات از کجا درخشیدن مى گیرد و با آماده کردن موکب سفر، آماده کوچ از این دنیا باش !
بهترین مرگ ها
اءن اءکرم الموت القتل ! و الذى نفس ابن اءبى طالب بیده ، لالف ضربة بالسیف اءهون على من میتة على الفراش فى غیر طاعة الله !
همانا بهترین مرگ ها کشته شدن در راه خدا است ، به خدایى که جان فرزند ابوطالب در دست اوست سوگند، که هزار ضربه شمشیر بر من آسان تر است تا مرگ در بستر در غیر طاعت پروردگارم .
زیانکارترین مردم دنیا
اءن اخسر الناس صفقة " و اءخیبهم سعیا رجل اءخلق بدنه فى طلب ماله ، و لم تساعده المقادیر على اراده ، فخرج من الدنیا بحسرته ، و قدم على الاخرة بتبعته
زیانکارترین مردم در داد و ستد و ناکام ترین شان در سعى و تلاش ، مردى است که تن خویش در طلب مال بفرساید و مقدرات با خواست او مساعدت نکند و آن گاه با دریغ و حسرت از دنیا رود و با وبال آن به آخرت روى نهد.
وصیت آخر امام (ع )
فى ختام وصیته لابنه الحسن علیه السلام -: استودع الله دینک و دنیاک . و اساءله خیر القضاء لک فى العاجلة و الاجلة ، و الدنیا و آلاخرة ، و السلام
در آخر وصیتش به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمودند: پسرم ! دین و دینانت را به خدا مى سپارم و بهترین فرمان و قضاى الهى را امروز و فردا و در دنیا و آخرت از او، براى تو مساءلت دارم ، والسلام
به نام خدا
عصمت
حفظ در پناه خدا
اءنما الناس مع الملوک و الدنیا، الا من عصم الله
مردم در حقیقت با شهریاران و دنیایند مگر آن کسى که خدا او را حفظ کند.
نوعى از عصمت
من العصمة تعذر المعاصى
ناتوانى بر گناه خود نوعى عصمت است .
شایسته اهل عصمت
ینبغى لاهل العصة و المصنوع الیهم فى السلامة اءن یرحموا اءهل الذنوب و المعصیة
شایسته است که اهل عصمت و پاکى و کسانى که نعمت رستن از گناهان به آنان داده شده است ، براى گناهکاران و نافرمانان دلسوزى کنند.
لغزش مردم
الناس منقوصون مدخولون اءلا من عصم الله ، شائلهم متعنت و مجیبهم متکلف ، یکاد اءفضلهم راءیا یرده عن فصل راءیه الرضا و السخط، و یکاد اءصلبهم عودا تنکوه اللحظة ، و تستحیله الکمة الواحدة !
خرد مردم دستخوش خلل و کاستى است جز آن کسى که خداوند مصونش بدارد، پرسش کننده آنان لجوج و مجادله گر است و پاسخ دهنده شان فضل فروش است ؛ آن که در میان آنان اندیشه اش برتر و خوش فکر تر است ، بسا که به علت خشم و خشنودى از نظر درست خود باز مى گردد و خلاف حقیقت را اظهار مى کند و پابرجاترینشان با نگاهى از جا در مى رود و یک کلمه تهدید یا تطمیع او را عوض مى کند.
موجبات عصمت
اءن فى سلطان الله عصمة لامرکم . فاعطوة طاعتکم غیر ملومة و لا مستکره بها
در حاکمیت خدا و رهبرى حق نگاهدارى کهر شما وجود دارد. پس از آن فرمان برید، در حالى که سرزنش شده و مجبور نباشید.
.: Weblog Themes By Pichak :.