وظایف ما در زمان غیبت چیست؟
مطلبى که همیشه مورد سؤال صاحبان ایمان بوده و علاقهمندان به مکتب اهل بیت و عاشقان و معتقدین به امام زمان حضرت مهدى ارواحنا فداه از آن پرسش مىکنند این است که: آیا در عصر غیبت، علاوه بر انتظار، تکالیف دیگرى متوجه ما مىباشد؟ آنچه مسلّم است پیروان و معتقدین به وجود مبارک امام زمان در زمان غیبت وظائف و تکالیفى دارند که باید نسبت به آنها آگاهى پیدا کنند و به آن عمل کنند و آنچه مربوط به اعتقاد و التزام قلبى است، با آن آشنا شوند و معتقد به آن باشند.
در این گفتار به برخى از آن وظایف به طور گذرا اشاره مىشود.
اوّل: آنچه در عصر غیبت بر همگان واجب است شناخت امام زمان بر اساس دلیل و برهان است زیرا روایتى که از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده و مورد قبول عامه و خاصه مىباشد حاکى از آن است که اگر کسى بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیّت مرده است و علامه امینى در جلد دهم الغدیر این روایت را با مضامین مختلف از کتب اهل سنّت نقل نموده و نیز کلینى رضوان اللَّه علیه در اصول کافى چندین روایت به همین مضمون آورده استاصول کافى: ج 1، ص 376، (باب من مات ولیس له امام).بنابر این اولین و مهمترین وظیفه ما در عصر غیبت این است که با امام خود آشنا بشویم و او را بر اساس عقل و برهان بشناسیم و احیاناً اگر در بعضى ازخصوصیات وجود حضرتش از قبیل طول عمر، شک و تردیدى داریم از بزرگان و اندیشمندان بپرسیم و رفع اشکال کنیم و خلاصه ارتباط خودمان را با وجود مقدّسش تنها به ذکر نام آن حضرت منحصر نکنیم. بلکه علاوه بر آن، باید زیر بناى شعار خودمان را به شعور و آگاهى محکم و تقویت نمائیم مخصوصاً امروز مسئله مهدویت مورد توجه قرار گرفته و دشمنان از این ناحیه حمله مىکنند تا ایمان جوانان ما را متزلزل نمایند، امروز شبهاتى که در قرون گذشته مطرح بوده و علماى کلامى ما مطرح نمودند و جواب دادند، غالباً مورد توجّه نیست و دشمن هم از آن طریق وارد نمىشود امّا مسئله مهدویت و غیبت حضرت و بعضى دیگر از خصوصیات ایشان دسیسه دشمنان قرار گرفته و شیاطین روزگار از این طریق افراد را وسوسه مىکنند.
لذا ما علاوه بر توصیه به آحاد مسلمانان و پیروان مکتب اهل بیت مبنى بر تحکیم این عقیده و ایمان به حضرت مهدى، به گویندگان و خطباى مذهبى و نیز نویسندگان و صاحبان قلم، خاضعانه عرض مىکنیم که در این امر مهم اعتقادى گامى بردارید و توده مردم را با این مسئله اصیل اسلامى بهتر آشنا سازید و حتّى المقدور در این مقام از نقل خواب و رؤیا و حکایات، آن هم از اشخاصى که مورد وثوق و اطمینان نیستند، پرهیز کنید زیرا اعتقاد ما به حضرت مهدى و مهدویت اعتقادى است که پشتوانه آن آیات فراوانى است در قرآن، و بیش از هزاران روایات که از پیامبر و ائمه معصومین، براى ما رسیده و نیز ادلّه عقلى است که لزوم حجتخدا در جهان خلقت را اثبات مىکند، و هرگز احتیاجى به نقل خواب و یا مطالب واهى در این رابطه نداریم و چنانچه چنین مسئله محکم و متّقن اسلامى با داشتن چنین پشتوانههاى فراوان با افسانه آمیخته شود، قطعاً از اوج و عظمت خود ساقط مىگردد و چنینکارى به صلاح و مصلحت شیعیان نخواهد بود.
بهحمد اللَّه بزرگان و دانشمندان در گذشته و حال، در رابطه با مسائل مربوط به حضرت بقیة اللَّه اعظم و ابعاد وجودى ایشان کتابهاى مفید و سودمندى نوشتهاند که علاقهمندان مىتوانند کمال استفاده را از آنها داشته باشند.
استغاثه به حضرت مهدى علیه السلام
سوّم: از وظائف ما شیعیان در زمان غیبت این است که توجّه داشته باشیم در پشت پرده غیبت، امام و اربابى داریم که خداوند توانائىهاى زیادى در اختیارش گذارده و او مىتواند خاک را به نظر کیمیا کند و داراى مقامى هست که با یک دعا و توجّه مىتواند تحول و انقلابى در جامعه و خانواده و یا افراد ایجاد کند و با تمام این توانایىها مانند آباء ارجمند و جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، هم کریم است و هم نسبت به مؤمنین رئوف و مهربان. لذا جا دارد که در مواقع اضطرار و پریشانىها از آن بزرگوار استغاثه نموده وکمک بگیریم. در مباحث گذشته اشاره کردیم که اولًا استغاثه هرگز با توحید منافاتى ندارد و ثانیاً: افراد زیادى در طول تاریخ اسلام در این خانه را زدند و جواب مثبت گرفتند که به یکى، دو مورد اشاره نمودیم و ثالثاً: همین ظهور و بروز کرامات و معجزات و دادرسى از بیچارگان و درماندگان دلیل واضحى بود براى اثبات وجود حضرت مهدى ارواحنا فداه.
آنچه را که در این مقام مىخواهیم مطرح کنیم این است که ما شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت در زمان غیبت از چنین شخصیت والائى براى حلّ مشکلات غفلت نکنیم و مبادا به هر سوئى برویم و هر درى را بکوبیم و دست نیاز پیش هر کسى دراز کنیم، جز درب خانه آن امام رئوف و رحیم.
دو حدیث ارزنده
پیشتر اشاره کردیم که در رجال کشى نقل مىکند: رمیله که یکى از اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام بوده مىگوید: تب شدیدى بر من عارض شد. چون روز جمعه احساس کردم مقدارى سبکتر شدهام و تبم کاهش یافته با خود گفتم: چیزى بهتر از این نیست که غسل کنم و به نماز جمعه که به امامت حضرت على علیه السلام منعقد مىشود بروم، این کار را انجام دادم و به مسجد رفتم، امّا همین که حضرت به منبر رفت، تبم، شدید شد و حالم مجدّداً دگرگون شد، بعد از نماز حضرت هنگام خروج از مسجد، متوجّه من شد و فرمود:
ناراحتى چه شده؟ وضع بیمارى خودم را برایش بازگو کردم. حضرت فرمود: مؤمنى نیست که مریض شود و محزون گردد مگر اینکه ما نیز مریض و محزون مىشویم و مؤمنى نیست که دعا کند، مگر اینکه ما براى او (آمین) مىگوئیم و از خداوند، استجابت دعاى او را خواستار مىشویم و مؤمنى نیست که ساکت و خاموش باشد مگر اینکه مابراى او دعا مىکنیم. عرض کردم: آیا این لطف و بزرگوارى شما تنها شامل حال کسانى مىشود که در این شهر به سر مىبرند؟ (اشاره به اینکه این توجه شما مخصوص همین اطرافیان و آشنایانى است که دور شما را گرفتهاند؟) و یا عمومیّت دارد و شامل همه اهل ایمان است؟ حتى آنهایىکه در شرق و غرب زمین زندگى مىکنند، حضرت فرمود: (یا رُمَیْلَةُ، لَیْسَ یَغِیبُ عَنَّا مُؤمِنٌ فِی شَرْقِ الْارْضِ وَلا فِی غَرْبِها) اى رمیله! هیچ مؤمنى در شرق و غرب زمین نیست که از دیدگاه و منظر ما مخفى باشد.
و نیز پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به ابُوالْوَفاء فرمود: هرگاه در کار خود درمانده شدى، استغاثه کن به حضرت حجة علیه السلام که او تو را درمىیابد و او فریاد رس و پناه دهنده است براى هر کسى که به او استغاثه کند.
همچنین از وجود مبارک مهدىِ آل محمّد نقل شده که مىفرماید: انّا غیرُ مُهملینَ لِمراعاتِکم ولا ناسین لِذِکْرکم،ما توجه خودمان را از شما برنمىداریم و شما را فراموش نمىکنیم.
با وجود لطف و بزرگوارى این بزرگان و ذات حضرت بقیة اللَّه اعظم حیف است که شیعیان مضطر و گرفتار از این آستان کرم غافل شوند و از فیض آن بىبهره بمانند.
در استغاثه به امام زمان (عج) آمده: دو رکعت نماز بخوان و برو زیر آسمان رو به قبله بگو: سَلامُ اللَّهِ الْکامِلُ التَّامُ الشَّامِلُ وَصَلَواتُه الدَّائِمَةُ وَبَرَکاتُهُ الْقائِمةُ التامَة عَلى حُجّةِ اللَّهِ وَوَلِیّهِ فِی ارْضِهِ وَبِلادِهِ، وَخَلِیفَتِهِ عَلى خَلْقِهِ، تا آخر دعا.
اى عروة الوثقاى من |
دنیاى من عقباى من |
|
محبوب بىهمتاى من |
یابن الحسن یابن الحسن |
|
ماه معین من توئى |
حبل المتین من توئى |
|
درّ ثمین من توئى |
یابن الحسن یابن الحسن |
|
با اعمال زشت خود امام زمان را نیازاریم
چهارم: یکى از مسائلى که لازم است صاحبان ایمان در زمان غیبت رعایت نمایند و نسبت به آن دقیق و محتاط باشند این است که کارى نکنند که قلب ولى اللَّه اعظم آزرده شود و ایشان مغموم و آزرده خاطر گردند، زیرا روایات فراوانى داریم که دلالت مىکند بر اینکه تمامى اعمال و کردار ما به محضر امام علیه السلام عرضه مىشود و ایشان از تمامى اعمال ما با خبر است و طبیعى است که وقتى اعمال زشت و یا گناه و معصیتى را از شیعیان خود و کسانى که دم از علاقه و محبت او مىزنند، مىنگرد، خاطر ایشان مکدّر مىشود.
در روایتى به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است که ایشان خطاب به یاران خود فرمود: چرا پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را اذیت و آزار مىکنید؟ عرض شد: چگونه ما پیامبر را ناراحت مىکنیم؟ (و حال آنکه سالهاست از بین ما رفته و رحلت فرمودهاند).
حضرت فرمود: مگر نمىدانید اعمال شما عرضه مىشود بر ایشان و هرگاه با اعمال زشت شما برخورد کند و از آنها آگاه گردد، ناراحت مىشود؟ پس تلاش کنید که موجب خرسندى پیامبر شوید.
اینجاست که زنگ خطر براى دوستان امام زمان به صدا در مىآید که مبادا با نِفاق و مکر و حیله خودمان و یا سهل انگارى در نماز و بىمبالاتى در حفظ حجاب و... دل آن یگانه محبوب را آزرده کنیم و در عین حال فریاد برآوریم که (عَجِّلْ عَلى ظُهورِکَ).
یکى از دوستان روحانى مىفرمودند: وقتى که عالم جلیل القدر، میر جهانى قدس سرهبه اصفهان منتقل شد، بنده گاهى به خدمتشان مىرسیدم تا از ایشان بهرهمند شوم، یکبار که خدمتشان رسیدم، فرمودند: شبى در عالم رؤیا حضرت صدیقه کبرى علیها السلام را دیدم، به من فرمودند:
دلى شکستهتر از من در آن زمانه نبود |
در اینزمان دل فرزند من شکستهتر است |
|
گرچه ناراحتىهاى حضرت مهدى علیه السلام علل مختلفى دارد همچون سلطه ظالمین بر عدّهاى ضعیف و بىپناه، شیوع انواع گناهها و معاصى در جوامع بشرى و فرا نرسیدن زمان فرج وو، امّا یک علت ناراحتى حضرت که مىتوان گفت قلب ایشان را در فشار قرار مىدهد این است که دوستان و کسانى که عشق و علاقه به ائمه اطهار و بهخصوص به ولىّ اللَّه اعظم دارند، چرا باید آلودگى به گناه و یا بىاعتنائى به واجبات داشته باشند؟!
وظیفه شیعیان در عصر غیبت
پنجم: یکى از وظائف مهم شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت در زمان غیبت، انتخاب طریق صحیح است که ما را با فرامین و دستورات ائمه طاهرین آشنا کند. علاقمندان به اهل بیت و خصوصاً به امام زمان، حضرت مهدى (عج) زیاد هستند، امّا متأسفانه گروه گروه شده و هر گروه و دستهاى براى خود راه جداگانهاى را پیش گرفتهاند و از راهنما و رهبر خود پیروى مىکنند، حال آن که خود ائمه اطهار براى چنین زمانى وظیفه دوستان خود را معیّن و مشخص نمودهاند تا مبادا در چنین عصرى که حجت خدا در پس پرده غیبت است آنان در دام صیادان و شیادان بیفتند و عدهاى هوا پرست و ریاست طلب با دامهاى شیطانى خود آنان را فریب دهند.
اکنون باید دید آن راه صحیح و صراط مستقیم که مورد تأیید امامان بزرگوار ما مىباشد کدام است؟ یگانه راهى که در زمان غیبت ما را به ساحل نجات مىرساند و مورد رضایت و خوشنودى امام زمان است، پیروى کردن از یک عالم فقیه و مجتهد جامع الشرائط است که از عدالت و تقواى کامل برخوردار باشد و بتواند احکام الهى را که ائمه اطهار براى دوستان خود بیان کردند از لابلاى آیات و روایات استخراج نمایند و در دسترس علاقهمندان به مکتب اهل بیت قرار دهند. ائمه اطهار علیهم السلام ما را به چنین اشخاصى رجوع دادهاند و آنان را حاکم قرار دادهاند و مخالفت با آنها را به منزله مخالفت با خودشان دانستهاند. اینک چند حدیث در این رابطه نقل مىکنیم.
1- عمر بن حنظله مىگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: دو نفر از شیعیان باهم نزاعى دارند و براى رفع اختلاف به سلطان و یا قضات حکومتى مراجعه مىکنند، آیا اینکار درست است؟
حضرت فرمود: کسى که نزاع و دعواى خود را نزد اینها ببرد و به حکم و قضاوت آنها رجوع کند، در واقع به طاغوت پناه برده و از او طلب قضاوت و حکم نموده و حال آنکه باید به طاغوت کفر ورزید و از آنان دورى گزید. (امام صادق به این آیه استشهاد کرد: «یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ» و حتى اگر طاغوت حکم به حق کند و شخصى به حق خودش برسد، آن مال، براى او حرام است چون به حکم طاغوت و قضاوت او به این مال رسیده است.
راوى عرض مىکند: پس براى قضاوت و رفع نزاع چه بکنند؟ حضرت فرمود:
بروند نزد کسى که از خود شما شیعیان است و احادیث ما و احکام ما را نقل مىکند و در حلال و حرام ما صاحب نظر است و شناخت کامل نسبت به احکام ما دارد. باید شیعیان به حکم صادره از سوى چنین شخصى خوشنود باشند و من آنها را بر شما حاکم قرار مىدهم و چنانچه این افرادى که احکام ما را بیان مىکنند و در مابین شما قضاوت و حکومت مىنمایند، مورد قبول آنها واقع نشوند بدانید که به حکم الهى بىاعتنائى شده و در واقع، حکم ما را نپذیرفتهاند و کسانى که حکم ما را ردّ نمایند، فرمان خدا را ردّ نمودهاند و در حدّ شرک قرار مىگیرند.
ملاحظه مىکنید اولًا، امام علیه السلام پیروان خود را به افرادى ارجاع داده که ناقل و راوى احادیث امامان معصوم باشد، آن هم با این خصوصیت که در فهم احکام الهى صاحب نظر باشد.
ثانیاً: در موقع دعوى و نزاع که قطعاً حکم بهنفع یک طرفِ نزاع صادر مىشود و طرف دیگر بىبهره مىماند، وظیفه داریم که در مقابل حکم چنین مجتهدى تسلیم باشیم و به این انسانهاى والا مراجعه کنیم، اگر چه بر علیه ما حکم کنند. براى آشنا شدن با احکام الهى و کیفیت آن مانند روزه و نماز و تجارت و... که بیانگر همان صراط مستقیم است و دین مورد مرضى خدا و ائمه است به طریق اولى باید از این افرادِ خاصتبعیّت کنیم.
ثالثاً: امام علیه السلام طبق این روایت فرموده که اگر طاغوت به حقّ هم، حکم کند، صاحب مال نمىتواند در آن مال تصرّف کند چون اساس آن محکمه بر باطل است و الهام از مصادر وحى نمىگیرند از این جمله روایت، و این فرموده امام صادق علیه السلام استفاده مىشود که پیروان ائمه باید براى پیدا کردن راه و طریق دین و عبودیت به در خانهاى بروند که اساساً مورد قبول ائمه مىباشند و فریب بعضى از مطالب مانند ذکر و ورد و...
را نخوردند زیرا شیاطین براى اغواء انسانها با نشان دادن تابلو حقّ و ارائه یک مسئله اسلامى، افراد را به ورطه هلاکت مىکشانند و نیز گاهى مشاهده مىشود که مردم به دنبال فردى مىروند و به او ارادت مىورزند تا از او در جهت بیان اخلاق و یا مرثیه و روضهخوانى استفاده کنند، امّا آن شخص در حوادث مهم و مسائل قابل توجّه اجتماعى و یا دینى ابراز نظر مىکند. این افراد باید توجّه داشته باشند که نباید در احکام و مسائل شرعى از آنان تقلید کنند و به نظر یک مجتهد جامع الشرائط که نایب عام امام زمان است بىاعتنائى شود.
2- احمد بن اسحاق مىگوید به امام هادى علیه السلام عرض کردم: از چه کسى احکام دین را بگیرم و قول و کلام چه کسى را در بیان دین قبول کنم؟ حضرت فرمود: از عثمان بن سعید که ملقب است به (عُمرى) احکام دین خود را بگیرید زیرا او نزد من ثقه و مورد اطمینان است و هرچه از من نقل مىکند صحیح نقل مىکند. احمد بن اسحاق مىگوید همین سؤال را از امام حسن عسکرى پرسیدم حضرت فرمود: (الْعُمْرى وَابْنُه ثقَتانِ فَما ادَّیا الَیکَ عَنّی فَعَنِّی یُؤدِیَّانِ وَما قالا لَکَ فَعَّنى یَقُولانِ فاسْمَعْ لَهُما وَاطِعْهُما فَانَّهما الثِّقْتانِ المأمُونانِ) عثمان بن سعید و فرزندش محمد بن عثمان ثقه و مورد اطمینان هستند هرچه از من نقل کنند، کلام من است. سخن آنها را گوش کن و از آنها اطاعت کن.
با مراجعه به کتب رجال معلوم مىگردد که این پدر و پسر از چه مقام والاى علمى واطلاع دینى برخوردارند. بر اثر تقوى و ورع فراوان، هر دوى آنها به نیابت خاصّه امام زمان نائل شدند. پدر یعنى عثمان بن سعید عمرى اولین نایب خاص حضرت مهدى شد و فرزندش محمد بن عثمان دومین نایب آن حضرت بود.
آرى براى اخذ معالم دینى و براى سیر و سلوک الى اللَّه باید از این مردان بزرگ علم و عمل و مورد قبول ائمه اطهار پیروى کرد.
در روایتى که از کافى نقل شده آمده است: (الفقهاء أمناء الرّسل...) آنهائى مورد قبول و امین رسولان الهى هستند که فقیه باشند، البته فقیهى که مقام علمى خود را با پیروى از هوى و هوس آلوده نسازد و دنیا و ریاست و جاه را به آخرت خود ترجیح ندهد.
3- شیخ صدوق رحمة اللَّه علیه نقل مىکند که اسحاق بن یعقوب به محمد بن عثمان عُمرى نایب دوم امام زمان در زمان غیبت صغرى نامهاى داد و در آن نوشت: چند مسئله است که مىخواستم از حضرت مهدى جواب بگیرم، جواب به خط حضرت آمد که متضمّن مطالبى بود از جمله در آن چنین آمده بود:
امَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَة فَارْجِعُوا فِیها الى رُواةِ حَدیِثِنا فَانَّهُم حُجَّتى عَلَیْکُم وَأَنا حُجَّةُ اللَّه عَلَیهم.(در مسائل و حوادثى که پیش مىآید مراجعه کنید به راویان حدیث ما که آنان حجت من هستند بر شما و من حجت خدایم بر آنان).
بنابر این ائمه اطهار- سلام اللَّه علیهم اجمعین- و شخص ولى اللَّه اعظم حضرت مهدى علیه السلام شیعیان و پیروان خود را به درِ خانه راویان احادیث ارجاع دادهاند آن هم راویانى که داراى نظر و تشخیص هستند و مىتوانند روایت صحیح را از غیر صحیح جدا کنند و در موقع تعارض، مىتوانند دنبال چاره بروند و با متن و لسان ائمه آشنا هستند که از این افراد تعبیر مىکنیم به فقیه و مجتهد جامع الشرائط.
در عین حال، به مقام علمى آنها بسنده نشده بلکه باید از تعبّد و تقواى کامل برخوردار باشند. لذا طبرسى در کتاب احتجاج از امام عسکرى علیه السلام نقل مىکند که حضرت فرمودند: فَامَّا مَن کانَ مِنَ الْفُقَهاءِ صائِناً لِنفْسِهِ حافظاً لِدِینهِ مُخالِفاً عَلى هَواهُمُطیعاً لِأمر مُولاهُ فَلِلْعَوامِ انْ یُقَلِدُوهُ وَذلکَ لایَکُونُ الَّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّیعةِ لاجَمیعَهُم.
«از فقیهانى که خویشتن دار و حافظ دین و ایمان خود مىباشند و با خواستههاى دل مخالفت مىکنند و مطیع امر الهى هستند باید پیروى و تقلید نمود و آن هم گروه خاصى از فقیهان خواهند بوده.»
از این روایات چنین برداشت مىشود که در زمان غیبت امام زمان و حتى زمان حضور امام در صورتى که دسترسى به امام نداشته باشیم، باید براى سیر و سلوک و اخذ احکام و حوادثى که پیش مىآید به این فقهاى عظام و مردان الهى و عالمان ربانى مراجعه کنیم. سعدى مىگوید:
عابد و زاهد و صوفى همه طفلان رهند |
مرد اگر هست بهجز عالم ربّانى نیست |
|
خلاصه :
اهل ایمان علاقهمندند که وظائف خود را در زمان غیبت امام زمان علیه السلام بدانند و گاهى هم از این مطلب سؤال مىکنند البته یکى از وظائف مهم مسلمانان، مسئله انتظار است که بحث آن و نیز بیان ثمرات آن در گفتار قبلى گذشت، وظیفه دیگرى که از اهمیّت خاص، و ویژهاى برخوردار است این است که معرفت خود را به امام زمان، بر پایه ادلّه محکم قرار دهیم و اگر شعار مىدهیم آنرا با شعور توأم نمائیم و سپس بین خود و امام زمان ارتباط برقرار نمائیم، چنان که امام باقر علیه السلام در ذیل آیه 200 سوره آل عمران مىفرماید رابِطُوا امامَکُمْ الْمُنْتَظَر و عقل هر انسانى نیز حکم مىکند که با پیشواى خود باید ارتباطى روحانى داشته باشد.
امّا آن ارتباط چگونه برقرار مىگردد؟ گاهى به دعا کردن براى حضرت مخصوصاً براى فرج ایشان- و گاهى بهوسیله خواندن دعاهائى که از ائمه در این رابطه به ما رسیده است، از قبیل دعاى (اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن) تا آخر و گاهى براى آن حضرت صدقه بدهیم و با این کار ابراز علاقه نمائیم و چنانچه به یکى از مشاهد مشرفهرفتیم از طرف حضرت مهدى علیه السلام نیز زیارت کنیم. بعضى براى حضرت حج بهجا مىآورند و یا نائب مىگیرند و از این طریق نیز مىتوان علاقه و ارتباط روحى خودمان را به اثبات برسانیم. حکایت آن مرد عراقى در مسجدالحرام بهترین شاهد در این مورد است. فقیه بزرگوار آیت اللَّه میلانى به طلاب توصیه مىکردند به صحبت کردن و درد دل نمودن با امام خویش، اگر چه در شبانه روز چند دقیقه باشد. خوب است گاهى با اشعار مناسب و دلنشین، با آن امام بزرگوار زمزمهاى داشته باشیم و نیز صبحها بعد از فریضه دعاى (اللّهم بلغ مولاى صاحب الزمان تا آخر) را به عنوان ابراز ادب و تجدید بیعت با مقام عظماى ولایت بخوانیم.
و از دیگر وظائف شیعیان در عصر غیبت استغاثه نمودن به حضرت در مواقع اضطرار و پیشآمدها است که ایشان در صورت مصلحت دستگیرى خواهند کرد و شاهد بر این مطلب احادیث رمیلة و ابوالوفاء و آنچه از حضرت مهدى علیه السلام رسیده که فرمود: انّا غیر مهملین لمراعاتکم... مىباشد.
یکى دیگر از وظائف ما در عصر غیبت آن است که کارى نکنیم که باعث آزردگى قلب امام زمان (عج) شود، زیرا روایات فراوان داریم که خانواده عصمت و طهارت از اعمال و کردار ما با خبر هستند و اعمال ما به خدمت امام عصر علیه السلام عرضه مىشود، و لذا امام صادق علیه السلام فرمود: چرا با عمل خود پیامبر اکرم را ناراحت مىکنید؟ همچنین خوابى که عالم بزرگوار، میر جهانى دیده بود، در این رابطه قابل توجه است.
و امّا وظیفه بسیار مهمّ شیعیان در زمان غیبت تشخیص راه صحیح است و راه را ائمه علیهم السلام براى ما معیّن نمودهاند و آن پیروى از مجتهد جامع الشرائط است، آن هم مجتهدى خدا ترس و مخالف با خواستههاى دل و مطیع امر مولاى خود و پیمودن دیگر راهها جایز نیست، اگر چه تحت لواى ذکر و دعا و سیر و سلوک باشد.
امام صادق(علیه السلام):هرگاه دیدیدکسی دنبال گناهان مردم بوده،گناهان خودرافراموش کرده است بدانیدگرفتارمکرخداشده است.
وسائل الشیعه ج15ص291
رسول اکرم(ص):بازیگوشی بچه درکودکی نشانگرفزونی عقل اودربزرگسالی است.
کنزالعمال
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):ازبه زبان آوردن سخنان زشت برحذرباش،زیرافرومایگان راگردتوجمع می کند وگرانمایگان راازتوفراری می دهد.
غررالحکم
رسول اکرم(ص):آدمی برآئین دوست خوداست پس بنگریدباکه دوستی می کنید.
بحارالانوارج11
نوحه گرى بر مؤمن
مرگ عزیزان، طوفان عظیمى در درون انسان ایجاد مىکند و این طوفان بنیاد وجود انسان را دگرگون مىسازد.
براى حفظ تعادل روحى باید مصیبت دیده به گونهاى تخلیه شود، و بهترین راه براى مهار این طوفان، گریه کردن ونوحهسرایى است، آن هم با کلمات حق به گونهاى که رحمت خدا را جلب کند، بدون این که خشم او را برانگیزد. از این جهت روایات فراوانى حاکى از گریه بر بزرگان در مصائب است که برخى را از نظر شما مىگذرانیم:
1. دخترى از امام صادق علیه السلام درگذشت، حضرت، یک سال بر او گریست، سپس فرزند دیگر او از دنیا رفت، باز حضرت یک سال نوحهگرى کرد، آنگاه که اسماعیل فوت کرد، ناله او شدت یافت، برخى به امام صادق علیه السلام گفتند: چرا از خانه تو، صداى ناله شنیده مىشود؟ در پاسخ فرمود:
آنگاه که حمزه درگذشت، پیامبر صلى الله علیه و آله دستور داد زنان مدینه بر او نوحه سرایى کنند، چون او نوحهگرى ندارد.
2. مردى به امام صادق علیه السلام گفت: فرزندى از من فوت شده و من به قدرى غمگین شدهام که مىترسم تعادل روانى و ذهنى خود رااز دست بدهم. امام فرمود: هرگاه با چنین مصیبتى روبهرو شدى، مقدارى اشک بریز که مایه آرامش توست.
3. امام صادق علیه السلام مىفرماید: آنگاه که جعفر بن ابىطالب و زید بن حارثه در «موته» کشته شدند، هرگاه
رسول خدا صلى الله علیه و آله به خانه جعفر مىرفت بر هر دو مىگریست.
4. امام سجاد علیه السلام در سوگ پدر سالها گریست، روزها روزه مىگرفت و شبها به عبادت برمىخاست، به هنگام افطار، آنگاه که چشم او به غذا و آب مىافتاد، از خوردن امساک مىکرد، غلام حضرت مىگفت: سرور من چرا نمىخورى؟ مىفرمود: فرزند رسول خدا گرسنه و تشنه کشته شد، و این جملهها را تکرار مىکرد تا اشک چشمانش، با خوردنىها و آشامیدنىها مخلوط مىشد.
کمال نهایى در پرتو وحدت است
یکى از اهم امور و اوجب واجبات، بر همه مسلماناناتحاد و حفظ وحدت و همدلى و در کنار یکدیگر بودن و پرهیز از تفرقه و جدایى است. خداوند متعال فرموده است:
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ . سوره آل عمران/ 103.
«همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید پس میان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. اینگونه خداوند نشانههاى خود را براى شما روشن مىکند. باشد که شما راه یابید.»
بمقتضاى این آیه شریفه، هر مسلمانى گذشته از آن که موظف است به قرآن و عترت- که بهترین حبل و دستاویز انسانهاست- تمسک جوید، باید همراه مسلمانان و در کنار آنان باشد و هماهنگ به ریسمان الهى اعتصام جویند و هرگز از اتحاد و اتفاق و همدلى که نعمت ویژه الهى و منشأ رسیدن به کمال نهایى است عفلت نکنند و از خطر اختلاف و دشمنى با همدیگر که همانند حرکت در لبه پرتگاه و گودال آتش است،غافل نشوند و توجه داشته باشند که نزاع و کشمکش موجب سست شدن و از بین رفتن قدرت و شوکت است و خداوند سبحان مسلمانان را از آن برحذر داشته است. وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ؛ «با هم نزاع نکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود.»
همچنین بر همه مسلمانان است که در پرتو وحى الهى، زندگى مسالمتآمیز داشته باشند و از اختلاف و تفرقه و تشتّت که پیروى از گامهاى شیطان است پرهیز نمایند، زیرا او دشمن آشکار انسانها است و بارزترین مظهر عداوت او، ایجاد اختلاف و تفرقه و آشوب است. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ؛ «اى کسانى که ایمان آوردهاید همگى به اطاعت خدا در آیید و گامهاى شیطان را دبنال مکنید که او براى شما دشمنى آشکار است.»
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):آنکه فرداراازعمرخودحساب می کندمرگ رادرجایگاه واقعیش قرارنداده.
.: Weblog Themes By Pichak :.