سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/10/14 | 4:40 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

عصر غربت لاله هاست ، اینجا کسی دیگر از شهیدان نمی گوید

از آنان که تلاطمی هستند در این دنیای سرد و سکوت

     ما بعد از شما هیچ نکردیم ، چفیه هایتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم .

پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است .

کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود و دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید چرا آلاله آنقدر سرخ است

چرا کسی نپرسید مزار باکری کجاست ؟؟؟

چرا وقتی گفتیم : یک گردان که همگی سربند یا حسین ( ع ) بسته بودند شهید شدند کسی تعجب نکرد

چرا وقتی گفتند : تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید

چرا نمی دانیم شیمایی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است و چطورمی شود یک عمر با درد زیست

نمی دانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد !!!!

 

ای شهیدان ما بعد از شما هیچ نکردیم

آن ندای یاحسین ( ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد دیگر بگوش نمی رسد .

یادتان هست که گفتید سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت می دهیم .

ما امانت دار خوبی نبودیم و خونتان را فرش راه رهگذاران کردیم .

یادتان هست هنگامی که گفتید :

رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگویید که بر یاران خمینی ( ره ) چه گذشت

 

آری بسیجیان و شهیدان زنده امروز ما

می دانم که از آن روزی که تمام شهیدان را بدرقه کردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید

می دانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید

ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم

و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم

تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست

و تا شما هستید تنها عشق تنها میاندار این عرصه است ...

 

ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم

و فریاد برآوریم «‌ ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »

ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم .

چرا که خون آنان است که می تپد .

و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم .

مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند .

یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که :

بعد از شهدا چه کردیم . بعد از شهدا چه کردیم ...

 




تاریخ : پنج شنبه 91/10/14 | 4:51 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

یک اربعین همین نه برای تو سوختم
عمری بود که من به هوای تو سوختم
قربانیان عشق همه کشته می شوند
جز من که بارها به هوای تو سوختم
هر زن به پای زندگیش سوخت گر که سوخت
اما من ای حسین بپای تو سوختم
تو در میان مطبخ و من در میان حبس
شرمنده ام از اینکه جدای تو سوختم
شیرین بود قرائت قرآن ولی حسین
بر نی چو شد بلند صدای تو سوختم




تاریخ : پنج شنبه 91/10/14 | 4:50 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

از سفر آمدم ای همسفرم
کن تماشا که چه آمد به سرم
کس ندارم که توانم بدهد
تربت یار نشانم بدهد
من سراپا همه رنج و دردم
کرده عشق تو بیابانگردم
نیست ز احوال من آگاه کسی
نیست در سینه ی من یک نفسی
چه بگویم به چه احوال گذشت
این چهل روز چهل سال گذشت
رفتم از کوی تو اما دل ماند
دل سرگشته در این منزل ماند
از سر نی بنمودی دل من
سایه شد با سر تو محمل من
طعنه ها بر دل تنگم زده اند
نام تو بردم و سنگم زده اند
من کجا کوفه کجا شام خراب
من غمدیده کجا بزم شراب
خیزران تا که به لبهایت خورد
گفتم ای کاش که زینب می مرد
بود چشم نظرت بر هر سو
خواستم چوب بگیرم ز عدو
لیک دیدم که دو دستم بسته است
ریسمان بسته به دست خسته است
ولی از طشت دلم بشکستی
تو مرا دیدی و چشمت بستی
خون شده دیده ام از بیداری
بسکه سخت است امانتداری
بارها خون ز دو چشم افشاندم
غنچه ها را به تو برگرداندم
جمعشان جمع پریشان حالی است
جای زهرای سه ساله خالی است
تو ز من قصه ی ویرانه مپرس
تو از آن کودک دردانه مپرس
به تن کوچک خود تاب نداشت
دخترت تا به سحر خواب نداشت
اشک می ریخت ز چشم مستش
دست من بود عصای دستش
دیدی ای سرو چگونه سر شد
گل نیلوفر تو پرپر شد
یوسفم گم شده می دانم من
بعد تو زنده نمی مانم من




تاریخ : پنج شنبه 91/10/14 | 4:49 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

چهل روزه که بوی گل نیومد
صدای چهچه بلبل نیومد
چهل روزه چهل منزل اسیرم
غم چل ساله گویی کرده پیرم
چهل روزه حسینم را ندیدم
غم عشقش بجون و دل خریدم
چهل روزه غم چل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
همینجا غرق در غم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دلباختم من
ترا دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
به زحمت می شناسی خواهرت را
زجا برخیز ای نور دو دیده
شده مویم سپید و قد خمیده
اگر مردی در این صحرا نمی بود
اگر نامحرمی اینجا نمی بود
برون می کردم از تن پیرهن را
که بینی بازوی مجروح من را
نه تنها من که طفلان اینچنین اند
همه با درد و ماتم همنشین اند
تمام قلبها از غصه پاره
تمام گوشها بی گوشواره




تاریخ : پنج شنبه 91/10/14 | 1:18 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

خداوندا!

تویادبندگان کنی قبل ازآنکه بندگان تورایادکنندوتوابتدا احسان کنی پیش ازآنکه عابدان به توروی آرندوتویی که به جودبخششت به خلق عطامی کنی پیش ازآنکه حاجتمندان درخواست کنند.

دعای عرفه امام حسین(علیه السلام)




تاریخ : چهارشنبه 91/10/13 | 10:6 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

خوف فرزند شک است...

و شک زائیده ی شرک

و این سه ، خوف و شک و شرک ، راهزنان طریق حقند...

که اگر با مرگ انس نگیری ، خوف ، راه تو را خواهد زد

و امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد.

 شهیدمرتضی آوینی

 




تاریخ : چهارشنبه 91/10/13 | 9:46 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

وقتی حسین در صحنه است،
اگر در صحنه نیستی هر جا خواهی باش!
چه ایستاده به نماز چه نشسته بر سفره شراب!


شهید گلستانی




تاریخ : چهارشنبه 91/10/13 | 2:1 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

 
ای کاش...
ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود
این حرف های مرثیه خوانان دروغ بود!

ای کاش این روایت پرغم سند نداشت
بر نیزه ها نشاندن قرآن دروغ بود

ای کاش گرگ تاخته بر یوسف حجاز
مانند گرگ قصه کنعان دروغ بود!

حیف از شکوفه ها و دریغ از بهار...کاش
برجان باغ داغ زمستان دروغ بود




تاریخ : چهارشنبه 91/10/13 | 2:0 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

زیارت تربت شهیدان‏

 

زیارت تربت شهیدان که با خون سرخ خویش از شرف و عزّت ملّتى دفاع کرده‏اند، مفهومى فراتر از زیارت قبور افراد عادى دارد. حضور در کنار مرقد آنان نوعى بستن پیمان با آنان است که راه آن‏ها را ادامه خواهند داد. براى روشن شدن مطلب، مثالى را مطرح مى‏کنیم:

زائر خانه خدا، در طواف، «حجرالاسود» را استلام مى‏کند. هدف از دست‏گذاردن بر این سنگ سیاه چیست؟

هدف، نوعى پیمان بستن با ابراهیم خلیل علیه السلام است که پیوسته در راه آرمان او، سعى و کوشش کند وچون دست زائر به قهرمان توحید نمى‏رسد، دست بر چیزى مى‏گذارد که بازمانده از اوست.

در احادیث اسلامى وارد شده است که زائر خانه خدا به هنگام استلام حجر بگوید:

«أمانتى‏ أدَّیْتُها و مِیثاقى‏ تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لى‏ بِالمُوافاة».

«امانتى که بر ذمّه‏ام بود ادا کردم، و بیعت خود را تجدید نمودم تا به اداى آن گواهى دهى».

از این بیان روشن مى‏شود که چرا اسلام دستور مى‏دهد به زیارت شهیدان احُد و کربلا و دیگر شهداى عزیز بشتابیم؛ زیرا حضور در کنار تربت آنان و یا دست‏گذاردن بر ضریح و قبر آنان نوعى بستن پیمان با روح و هدف آنان است‏که زائر راه آنان را تداوم خواهد بخشید.

پس زیارت قبر شهید، گذشته از تکریم و احترام او، پاسدارى از آرمان‏هاى اوست.

 

 




تاریخ : چهارشنبه 91/10/13 | 1:5 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

عزادارى براى سیدالشهدا حسین بن على علیه السلام‏

 

نویسندگان وهابى عزادارى میلیونى شیعیان را در روزهاى محرم نشانه گرفته و شدیداً از آن انتقاد مى‏کنند.

علت انتقاد این است که شیعیان با برپایى مراسم عزادارى آن هم به صورت‏هاى گوناگون، تاریخ خلفا و سلفى‏ها را زیر سؤال مى‏برند و آنان را دشمنان اهل بیت علیهم السلام و فرزندان پیامبر صلى الله علیه و آله معرفى مى‏کنند.

از این جهت کوشش مى‏کنند این نداى الهى که از درون انسان‏ها سرچشمه مى‏گیرد خاموش شود، در حالى که هدف از عزادارى براى امام حسین علیه السلام احیاى مکتب اوست.

شیعه با راهپیمایى و سرودن اشعار سوزناک یادآور مى‏شود مذهب شیعه، مذهب حق‏طلبى و عدالت خواهى و جهاد و

مبارزه در این راه است.

به تعبیر دیگر: سرودن اشعار مذهبى همراه با اظهار عواطف و تأثر، نوعى همدردى و همراهى با شهیدان راه حق است و از این طریق خواهان حفظ مکتب آنهاست، مکتبى که اساس آن را فداکارى در راه دین، و تن ندادن به ذلت وخوارى تشکیل مى‏دهد. اگر این مجالس تعطیل شود و یاد شهدا در هر سال تجدید نگردد، مکتب ایثار و شهادت به فراموشى سپرده مى‏شود. شیعیان با برپا کردن مجالس سوگوارى در ماه‏هاى محرم و صفر، منطق حسین بن على علیهما السلام را که منطق همه شهداست احیا مى‏کنند.