امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)فرمودند:هرکه درباره دوست خود خرده گیرباشدرشته دوستیش بگسلد. غررالحکم ص42
آیت الله حسینی بوشهری
هرگونه جدایی از ولایت گمراهی و هلاکت است .
آیت الله سید هاشم حسینی بوشهری صبح امروز در جمع پرسنل ناو خارک نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، ضمن عرض تسیلت به مناسبت ایام سوگواری اباعبدالله حسین (ع)، به بیان ویژگی های منتظران عصر ظهور پرداخت و با بیان اینکه همگامی با ولی زمان بارزترین ویژگی منتظران و از وظایف همگانی است اظهارداشت: طبق روایات رسیده از ائمه اطهار(ع) مردم در دوران غیبت باید در مسایل خود به فقها ی زمان مراجعه کرده و مشکلات خود را رفع نمایند. وی با تاکید بر پیروی از ولایت فقیه به یک اصل اساسی افزود: همه باید همواره پیرو ولایت فقیه بوده و هرگز از این مسیر عقب نمانده و یا جلو نیفتند بلکه باید در مسیر ولایت حرکت کنند. مدیر حوزه های علمیه کشور گفت: هرگونه جلو افتادن و یا شعاری که نشان از جلو زدن از ولی فقیه داشته باشد ذلالت و گمراهی است و از طرفی طبق بیانات امیرالمومنین امام علی(ع) هرگونه عقب ماندن از این مسیر هم هلاکت را در پی دارد. آیت الله حسینی بوشهری تاکید کرد: آنهایی هم که امروز ازکاروان انقلاب عقب مانده و آن را همراهی نکردند چیزی جز هلاکت در انتظارآنها نیست امام جمعه قم در ادامه ابرازداشت: در پیروی از ولایت فقیه نباید گزینشی عمل کرد ؛ اینطور نباشد که هروقت خواستیم پیرو ولی فقیه بوده و نخواستیم پیروی نکنیم. معاون جامعه مدرسین در همین زمینه به حدیثی از امام صادق(ع) اشاره کرد و ادامه داد: این امام همام می فرمایند دسته ای از مردم با ما گزینشی برخورد می کنند و راز و رمز نظام و پیشوای امت اسلامی راحفظ نکرده و تبعیت نمی کنند و اگر هم ما چیزی می گوییم از پیش خود تفسیر نادرست انجام می دهند لذا ما امام چنین افردای نیستیم بلکه ما پیشوای کسانی هستیم که گوش به فرمان بوده و مطیع هستند عضو خبرگان رهبری حضور در همه عرصه ها به عنوان یکی دیگر از ویژگی های منتظران عصر ظهور تاکید کرد و اظهارداشت: مومنان باید در هر شرایطی در صحنه ها حضور داشته و از کیان اسلامی دفاع و حفاظت کنند؛ روزگاری بنا به اقتضائات حضور در جنگ سرد و روزگاری هم مثل امروز حضور در عرصه جنگ نرم ضرورت دارد. وی ادامه داد: امروز که دشمن از جنگ فیزیکی ناامید گشته و رو به تهاجم فرهنگی در نبرد نابرابر تبلیغاتی کرده است وظیفه همگان است که چون دیروز که در جنگ سرد حضور یافتند امروز هم در این عرصه جنگ نرم حضور یابند *بسیج متن ملت است وی با تاکید بر بسیج همگانی در مبارزه با جنگ نرم ابرزادشت: بسیج تنها یک نیروی نظامی نیست بلکه متن ملت است و امروز که دشمن درصدد نفوذ به درون خانه ها یمان بوده و فرزندان این مملکت را نشانه گرفته است همه مخصوصا والدین باید هوشیار بوده و با مواجه آگاهانه با این تهاجمات دسیسه های دشمنان را خنثی کنند .
شرح حدیثی از امام سجاد(ع) توسط آیت الله تهرانی
روی عن علی بن الحسین علیه السلام قال: مَنْ طَلَبَ الْغِنَى وَ الْاَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیَا فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَةِ وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا إِنَّمَا خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِاَهْلِ الْجَنَّةِ. (بحارالانوار، جلد 70، ص 92) در روایتی از زینالعابدین علیهالسلام منقول است که حضرت درباره کسانی که دنبال ثروت، مال اندوزی و گشایش در امور مادی زندگی هستند، فرمودند، «مَنْ طَلَبَ الْغِنَى وَ الْاَمْوَالَ وَ السَّعَةَ فِی الدُّنْیَا»، کسانی که در دنیا به دنبال مال اندوزی و تکثیر اموال و مسئله گشایش در امور مالی زندگیشان هستند، اینها دنبال چه هستند؟ دنبال راحتی هستند، «فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَةِ»، خیال میکنند هر چه ثروتشان بیشتر و زندگیشان وسیعتر شود، راحتیشان بیشتر تأمین میشود. بعد حضرت میفرماید: در حالی که اشتباه میکنند، «فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَة»،ِ امّا «وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا»، حضرت میفرمایند: در دنیا، برای اهل دنیا راحتی خلق نشده است. این جمله ظرافتی دارد، حضرت میفرمایند: برای اهل دنیا راحتی خلق نشده، این روایت را خوب دقت کنید، روایت ظریفی است. «وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِاَهْلِ الدُّنْیَا إِنَّمَا خُلِقَتِ»، این است و جز این نیست که «خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِاَهْلِ الْجَنَّةِ»، راحتی در بهشت و برای اهل بهشت خلق شده است. این تعبیر حضرت، اشاره به این معنا است: این را بدانید! کسانی که برای راحتی در دنیا به دنبال دنیا هستند، به راحتی در دنیا نمیرسند. اما کسانی که در دنیا برای راحتی در دنیا نمیدوند بلکه برای راحتی آخرت میدوند، چه بسا اینها در دنیا هم به راحتی میرسند. ظرافتهای این روایت، خیلی زیباست. در روایتی دیگر که گویای همین مطلب است از امیرالمؤمنین علیهالسلام منقول است که حضرت فرمودند: «ثَمَرَةُ الزُّهدِ الرَّاحَةُ». میوه عدم تعلّق به امور مادی، میوه دنبال دنیا ندویدن و به آن دل نبستن، این است که در همین دنیا برایشان راحتی میآورد. پس این را بدان! اگر در دنیا برای تأمین راحتی آخرتت تلاش کردی، در دنیا هم تا حدی راحتی نصیب تو میشود، ولی اگر به خاطر راحتی دنیا اینجا دویدی، بدان که به این راحتیات نمیرسی. اشتباه در همین است. از این رو در روایات آمده است که راحتی در بهشت و برای اهل بهشت است. بنابراین آنهایی که در دنیا اهل بهشت هستند و برای راحتی در بهشت میدوند، اینها هم در بهشت و هم در اینجا به راحتی میرسند و آنهایی که برای آخرت تلاش میکنند، در دنیا هم راحتتر از کسانی هستند که به دنبال راحتی در دنیا هستند. البته من چند روایت در ذهنم هست که نمیخواهم بخوانم. در روایت دیگری از علی علیهالسلام هست که حتی بر اثر زهد به راحتی عظمی در همین دنیا میرسد و روحش راحت میشود.
رسول اکرم(ص)فرمودند:برای بدی انسان همین بس که برادرمسلمان خودراتحقیرکند.
امام هادی (علیه السلام)فرمودند:سرزنش شروع سردی رابطه است ولی ازکینه توزی بهتراست.
رسول اکرم(ص)فرمودند:عبادت باوجودحرام خواری همچون بنایی است برروی شن.
بحارالانوارج16ص10
امام باقر(علیه السلام)فرمودند:فرزندم حق راتحمل کن هرچندتلخ باشد.
سلام
اسلام براى برخورد کردن افراد به یکدیگر شعارى وضع کرده است که از خود اسلام است، قبل از اسلام نبوده و ابتکار خود اسلام است: سلام، سلام علیکم. پیغمبر فرمود سلام شعار اهل جنت و بهشت است (چون در بهشت است که قرآن سلامٌ علیکم نقل کرده است). دو نفر مسلمان وقتى که به یکدیگر مىرسند چکار بکنند؟ آیا رسیدنشان به یکدیگر مثل رسیدن دوتا حیوان باشد؟ برخورد اوّلى، یک عنوان و تیترى و یک کارى نداشته باشد؟ کلاههایمان را برداریم؟ نه، کلاه برداشتن شعار اسلام نیست، شعار ایران هم نیست. مثل چینىها بینىهایمان را به همدیگر بمالیم؟
این هم شعار اسلام نیست. اسلام دین ناطق و زباندار است، با آدمى حرف مىزند.
همینطور که راجع به بسماللَّه عرض کردم، شما بروید بگردید، من به شما مهلتى مىدهم، اگر در میان همه شعارهایى که افراد و ملتها در برخورد با یکدیگر دارند، از سلام و سلامٌ علیکم شعارى پرمعنىتر و عالیتر و مترقىتر پیدا کردید من به شما اجازه مىدهم که دیگر شما سلام نکنید. آخر چه از این عالیتر؟ دو نفر به همدیگر مىرسند، اعلام سلم و سلام با یکدیگر مىکنند. مىگوید سلم بر تو، سلامت و صفا براى تو آرزو مىکنم. این اعلام صلح و صفاست از یک نظر. اسلام دین صفا و صلح و خیر است، دین اخوّت و برادرى است. به همدیگر که مىرسیم سلام مىکنیم، یعنى من برادر تو هستم و تو برادر من هستى و من براى برادر خودم آرزو مىکنم (تعبیر آرزو هم غلط است، دعا مىکنم، آرزوى مسلمان دعاست) من براى تو آرزو مىکنم و دعا مىکنم سلامت و تندرستى را، سلامت روحى، سلامت اجتماعى، سلامت جسمى، انواع سلامتها را.
چیز عجیبى است که اصل سلام این است: سلامٌ علیکم، یعنى به صورت جمع ولو به فرد گفته شود. در این، یک نکتهاى است و در حدیث هم وارد شده است که در سه مورد است با اینکه طرف مفرد است ولى سنت است که به صیغه جمع بگوییم.
یکى اینکه اگر کسى عطسه مىکند سنت است که مىگوییم: یرحمکم اللَّه (نه یرحمک اللَّه) رحمت خدا بر شما. در مواقعى که طلب عافیت مىکنیم مثل اینکه به کسانى که از حمام بیرون مىآیند مىگوییم: عافاکم اللَّه، نمىگوییم: عافاک اللَّه. حدیث دارد که ما در سلام هم بالخصوص مىگوییم سلام علیکم، یعنى وقتى به یک نفر هم برخوردمىکنیم نمىگوییم من فقط براى شخص تو سلم و سلام و صلح و سلامت مىخواهم، بلکه مىگوییم من براى شما برادران عموماً آرزوى سلم و سلامت مىکنم.
حرف من این است: ما اگر از یک چیزى مىخواهیم دست برداریم اول فکر کنیم ببینیم آیا آنچه که بعد انتخاب مىکنیم بهتر از این است؟ بعد یک چیزى انتخاب مىکنیم بىمعنى و نامفهوم. یک عده افراد به همدیگر که مىرسند اصلًا سلام نمىکنند. مثل اینکه حیوان صامت هستند. وقتى به همدیگر برمىخورند کأنه لالند و زبان ندارند. یک عده دیگر مىگویند تعظیم عرض مىکنم. مگر «تعظیم» عرضکردنى است؟! نادانى تا کجا؟! یا یکى تنها مىگوید سلام. سلام [به تنهایى] سلام نیست، [باید گفت:] سلام علیکم. خجالت هم نباید کشید، شجاعت و عرضه و شخصیت باید داشت، با صداى بلند باید گفت: سلام علیکم. در اسلام افشاى سلام، یعنى بلند سلام کردن، سنت است، که پیغمبر اکرم فرمود: در معراج مقامات خیلى عالى را دیدم، سؤال کردم براى کیست؟ گفتند براى کسانى که اطعام طعام مىکنند، دیگران را سیر مىکنند، و دیگر اینکه سلام را افشا مىنمایند، بلند سلام مىکنند، و سوم اینکه در شبها در حالى که دیگران در خوابند بپا مىخیزند و نماز مىخوانند.
این را هم بدانید که ابتداى به سلام سنت است و جواب سلام واجب. بعضى افرادى که دچار عقده حقارتند و در خودشان احساس حقارت مىکنند، از هر وسیلهاى [استفاده مىکنند] براى اینکه تکبر کنند بگویند ما آنچه که هستیم نیستیم، من کوچک نیستم بزرگم. یکى از مظاهرِ نشان دادن عقده حقارت این است که- مخصوصاً اگر پشت یک میزى هم نشسته باشد- یک نفر از در وارد مىشود، به عنوان یک مسلمان سلام مىکند، او سرش را بلند مىکند جواب سلام نمىدهد.
جواب سلام واجب است. سلام و ابتداى به سلام سنت است. اگر ده اجر براى سلام باشد نُه اجرش مال کسى است که ابتداى به سلام مىکند و یکى مال کسى است که جواب مىدهد، در حالى که او سنت را بجا آورده و این واجب را.
در سیره رسول خدا شنیدهاید که هیچ کس در همه عمر نتوانست بر پیغمبر اکرم سبقت به سلام بگیرد. آنچنان مراقب بود. هرکسى که پیدا مىشد، قبل از اینکه او سلام کند پیغمبر به او سلام مىکرد.
گرانى ارزاق
نرخ گندم و نان روز به روز در مدینه بالا مىرفت. نگرانى و وحشت بر همه مردم مستولى شده بود. آن کس که آذوقه سال را تهیه نکرده بود در تلاش بود که تهیه کند، و آن کس که تهیه کرده بود مواظب بود آن راحفظ کند. در این میان مردمى هم بودند که به واسطه تنگدستى مجبور بودند روز به روز آذوقه خود را از بازار بخرند.
امام صادق علیه السلام از «معتب» وکیل خرج خانه خود پرسید:
«ما امسال در خانه گندم داریم؟».
- بلى یاابن رسول اللَّه! به قدرى که چندین ماه را کفایت کند گندم ذخیره داریم.
- آنها را به بازار ببر و در اختیار مردم بگذار و بفروش.
- یا ابن رسول اللَّه! گندم در مدینه نایاب است، اگر اینها را بفروشیم دیگر خریدن گندم براى ما میسر نخواهد شد.
- همین است که گفتم، همه را دراختیار مردم بگذار و بفروش.
معتب دستور امام را اطاعت کرد، گندمها را فروخت و نتیجه را گزارش داد.
امام به او دستور داد: «بعد از این نان خانه مرا روزبه روز از بازار بخر. نان خانه من نباید با نانى که در حال حاضر توده مردم مصرف مىکنند تفاوت داشته باشد. نان خانه من باید بعد از این نیمى گندم باشد و نیمى جو. من بحمداللَّه توانایى دارم که تاآخر سال خانه خود را با نان گندم به بهترین وجهى اداره کنم، ولى این کار را نمىکنم تا در پیشگاه الهى مسأله «اندازه گیرى معیشت» را رعایت کرده باشم.»
آزادى حیوانى و آزادى انسانى
اساسا آزادى چیست و چه حقى است براى بشر؟ (به تعبیر کسانى که آن را از مقوله حق مىدانند). آزادى را از هر مقولهاى بدانیم یک واقعیت مقدس است. آزادى حیوانى داریم و آزادى انسانى. آزادى حیوانى یعنى آزادى شهوات، آزادى هوا و هوسها، آزادى تمایل به جنایتها، و اگر به زبان قدما بخواهیم بحث کنیم باید بگوییم آزادى قوه غضبیّه و آزادى قوه شهویّه. معلوم است، آن واقعیتى که مقدس است آزادى حیوانى نیست، آزادى انسانى است. انسان استعدادهایى دارد برتر و بالاتر از استعدادهاى حیوانى. این استعدادها یا از مقوله عواطف و گرایشها و تمایلات عالى انسانى است و یا از مقوله ادراکها و دریافتها و اندیشههاست. در آزادى تعقل، آزادى تفکر و نیز آزادى ابراز احساسها و عواطف عالیه انسانى جاى هیچگونه بحثى نمىتواند باشد. آن کسى هم که عملا ضد آزادى است نمىتواند لااقل در بیان خودش بگوید من مخالف آزادى هستم. آزادى عقیده باید توضیح داده شود، زیرا جاى یک اشتباه و مغلطه است.
.: Weblog Themes By Pichak :.