اینقدر قسم نخور!
سوگند یاد کردن (قسم خوردن) مسئله ایست که بسیاری از ما بدون در نظر گرفتن جایگاه آن سر هر چیز ریز و درشتی قسم ها غلیظی میخوریم و آنی هم به آن پایبند نیستیم و چه بسیار افرادی که همه چیز را رها میکنند و برای هر امر لغو بیهوده ای نام با عظمت خداوند را به عنوان قسم به میان می آورند آنهم نه در مسائل حیاتی و با اهمیت بلکه همچون تکیه کلام و یا عادت به راحتی در هر صحبتی چندین بار بدون ضرورت و اقتضای کلام “سوگند به خداوند” را به زبان می آورند. قرآن کریم مردم را از این امر باز میدارد .
«وَ لا تجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضةً لاَیْمَنِکمْ أَن تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصلِحُوا بَینَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سمِیعٌ عَلِیمٌ»1 ؛ خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید! و براى اینکه نیکى کنید، و تقوا پیشه سازید، و در میان مردم اصلاح کنید (سوگند یاد ننمایید)! و خداوند شنوا و داناست .
«لا یُؤَاخِذُکمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فى أَیْمَنِکمْ وَ لَکن یُؤَاخِذُکم بمَا کسبَت قُلُوبُکمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ»2 ؛ خداوند شما را به خاطر سوگندهایى که بدون توجه یاد مى کنید، مؤ اخذه نخواهد کرد، اما به آنچه دل هاى شما کسب کرده ، (و سوگندهایى که از روى اراده و اختیار، یاد مى کنید،) مؤ اخذه مى کند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است .
تا مى توانید سوگند نخورید :
در نخستین آیه مى فرماید: خدا را در معرض سوگندهاى خود براى ترک نیکى و تقوا و اصلاح در میان مردم قرار ندهید و (بدانید) خدا شنوا و دانا است
و عرضه کردن به معنى در معرض قرار گرفتن چیزى است ، مثلا جنسى را که به بازار براى فروش مى برند و در معرض معامله قرار مى دهند، عرضه مى نامند، گاهى به موانع نیز، عرضه اطلاق مى شود، زیرا در معرض انسان و بر سر راه او قرار دارد.
بعضى نیز گفته اند: منظور این است که حتى براى کارهاى نیک ، اعم از کوچک و بزرگ ، قسم یاد نکنید، و نام خدا را کوچک ننمایید، و به این ترتیب سوگند یاد کردن جز در مواردى که هدف مهمى در کار باشد عمل نامطلوب است این موضوع در احادیث زیادى نیز به چشم مى خورد، از جمله اینکه در حدیثى امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: و لا تحلفوا بالله صادقین و لا کاذبین فان الله سبحانه یقول و لا تجعلوا الله عرضة لایمانکم ؛ هیچ گاه سوگند به خدا یاد نکنید چه راستگو باشید، چه دروغگو، زیرا خداوند سبحان مى فرماید: خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید.
سوگند یاد کردن در کارهاى خوب عملى پسندیده نیست تا چه رسد به اینکه کسى سوگند یاد کند کارهاى خوب را ترک کند.
در آیه بعد براى تکمیل این مطلب که قسم نباید مانع کار خیر شود مى فرماید: خداوند شما را به خاطر سوگندهائى که بدون توجه یاد مى کنید مؤ اخذه نخواهد کرد.
قسم هایى که به نام خدا باشد، و موضوع آن کار خوب یا لااقل کار مباحى است ، وفا کردن به آن واجب است ، و اگر کسى با آن مخالفت کند کفاره دارد.اما به آنچه دل هاى شما کسب کرده (و سوگندهائى که از روى اراده و اختیار یاد مى کنید) مؤ اخذه مى کند و خداوند آمرزنده و داراى حلم است .
در این آیه خداوند به دو نوع سوگند اشاره کرده است ، نوع اول قسم هاى لغو است که هیچ گونه اثرى ندارد و نباید به آن اعتنا کرد، این نوع قسم ها آنهائى است که مردم بدون توجه ، تکیه کلام خود قرار مى دهند و به آن عادت کرده اند و در هر کارى لا و الله (نه به خدا قسم …) یا بلى و الله (آرى به خدا سوگند…) مى گویند، این نوع قسم ها را قسم لغو مینامند.
زیرا لغو در لغت به تمام کارها و سخنانى گفته مى شود که داراى هدف مشخصى نیست ، یا از روى اراده و تصمیم سر نمى زند.
بنابراین سوگندهائى که انسان در حال غضب (در صورتى که غضب سبب بیرون رفتن از حال عادى شود) یاد مى کند، جزء قسم هاى لغو است و طبق آیه فوق ، خداوند مواخذه اى بر این گونه قسم ها نمى کند و نباید به آن ترتیب اثر داد (هر چند انسان باید خود را چنان تربیت کند که این گونه سوگندها را نیز کنار بگذارد)، به هر حال این گونه قسم ها واجب العمل نیست و مخالفت آن کفاره ندارد. زیرا از روى اراده و تصمیم نیست . و این گویای لطف بی منتهای خداوند کریم به ما بندگان حقیر میباشد نباید سوء استفاده بکنیم و یادمان باشد که نهی شده ایم نه اینکه چون مؤاخذه نمیشویم بی مهابا بنای سوگند خوردن را بگذاریم .
نوع دوم سوگندهائى است که از روى اراده و تصمیم انجام مى گیرد و به تعبیر قرآن قلب انسان آن را کسب مى کند، این گونه قسم معتبر است و باید به آن پایبند بود، و مخالفت با آن ، هم گناه دارد، و هم موجب کفاره مى شود این همان است خداوند در موردش چنین می فرماید
«اَ یُؤَاخِذُکُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ وَلَـکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَیْمَانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ ذَلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمَانِکُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَیْمَانَکُمْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»3 ؛ خدا شما را به سوگندهاى بیهودهتان مؤاخذه نمىکند، ولى به سوگندهایى که [از روى اراده] مىخورید [و مىشکنید] شما را مؤاخذه مىکند. و کفّارهاش خوراک دادن به ده بینواست- از غذاهاى متوسّطى که به کسان خود مىخورانید- یا پوشانیدن آنان یا آزاد کردن بندهاى. و کسى که [هیچ یک از اینها را] نیابد [باید] سه روز روزه بدارد. این است کفاره سوگندهاى شما وقتى که سوگند خوردید. و سوگندهاى خود را پاس دارید. این گونه خداوند آیات خود را براى شما بیان مىکند، باشد که سپاسگزارى کنید.
سوگندهاى بى اعتبار
قسم یاد کردن از نظر اسلام کار خوبى نیست ، ولى در عین حال حرام نمى باشد، و اگر به خاطر هدف هاى مهم تربیتى و اجتماعى و اصلاحى انجام گیرد ممکن است واجب یا مستحب گردد، ولى با این حال یک سلسله از سوگندهاست که از نظر اسلام به کلى بى اعتبار است ، از جمله :
1 – سوگندهائى که به غیر نام خدا باشد، حتى قسم خوردن به نام پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و ائمه هدى (علیهمالسلام ) واجب العمل نیست ، یعنى اگر کسى به غیر نام خدا قسم یاد کند ملزم به انجام آن نمى باشد و مخالفت آن کفاره ندارد.
سوگند یاد کردن در کارهاى خوب عملى پسندیده نیست تا چه رسد به اینکه کسى سوگند یاد کند کارهاى خوب را ترک کند
2 – سوگندهائى که براى انجام کار حرام یا مکروه ، یا ترک واجب و مستحب باشد آن هم اعتبارى ندارد، مثل اینکه کسى سوگند یاد کند که دین خود را نپردازد یا با بستگان خویش ترک رابطه کند، یا از آشتی ایجاد کردن میان مردم خود دارى نماید همان گونه که کرارا دیده شده ، بعضى از اشخاص به سبب خاطره بدى که از یک میانجیگری پیدا مى کنند قسم یاد مى کنند که هرگز سراغ چنین کارى نروند، به این گونه سوگندها نباید اعتنا کرد، هر چند با نام خدا باشد و یکى از تفسیرهاى «لا یواخذکم الله باللغو فى ایمانکم» همین است ، ولى قسم هایى که به نام خدا باشد، و موضوع آن کار خوب یا لااقل کار مباحى است ، وفا کردن به آن واجب است ، و اگر کسى با آن مخالفت کند کفاره دارد.
کفاره آن اطعام ده مسکین یا لباس پوشاندن بر ده نفر نیازمند و یا آزاد کردن یک برده است (که در ترجمه آیه شریفه آمد) و اکنون که برده وجود ندارد باید یکى از دو کار اول را انجام داد.
منبع : تفسیر نمونه جلد 9
فرآوری : محمدی – گروه دین و اندیشه تبیان
1- سوره بقره آیه 224?
2- سوره بقره آیه 225?
3- سوره مائده آیه 89?
چـرا ایـن قـدر قـسـم می خـوریـم؟
کلمه قسم به چه معنی است؟
قسم یا واژه فارسی آنکه «سوگند»، به عملی گفته می شود که فرد برای اثبات درستی سخن یا ادعای خود به آن متوسل می شود و این کار را انجام می دهد تا طرف مقابل خود یا مدعیان را در یک موضوع خاص قانع و مجاب کند. درواقع فردی که قسم می خورد از اینکه بتواند دلایلی بیاورد و با دلایل، استدلال ها، شواهد و مدارک طرف مقابل خود را در یک موضوع مورد اختلاف قانع کند، ناتوان می ماند یا شواهد کافی پیدا نمی کند. بنابراین مجبور می شود سوگند بخورد.
آیا قسم خوردن ریشه تاریخی هم دارد؟
بله! ریشه تاریخی قسم خوردن به قدمت خلقت و آفرینش انسان است. این ریشه تاریخی از آموزه های قرآنی الهام گرفته شده است. آنجا که شیطان بعد از آفرینش انسان، در حالی که خود را که از جنس آتش است. برتر از انسان خاکی می داند، سوال می کند چرا باید به موجودی که از خاک آفریده شده است سجده کنم؟ و خداوند می فرماید من چیزی را می دانم که تو نمی دانی. ما انسان را با ظرفیت های بالای علمی و رشد و کمال آفریدیم و تو نمی دانی. شیطان هم در مقابل می گوید: «پس به عزت تو سوگند که همه آنها را گمراه خواهم کرد. جز بندگان ناب و خالص شده ات را.» در ایران هم قدمت سوگند خوردن در فرهنگ عمید به این صورت آمده است در اوستا واژه سوگند از واژه «سوکنته» به معنای «گوگرد» گرفته شده است و «سوگند خوردن» یعنی «خوردن گوگرد». به این شکل که در آن زمان گوگرد را در آب می ریختند و آن را رقیق می کردند و به متهمان یا مجرمان می خوراندند. اگر سم در بدن مجرم تاثیر می کرد و فرد می مرد، یعنی سوگندی که در ارتباط با بی گناهی اش خورده بود، دروغ بوده است ولی اگر زنده می ماند سوگندش را باور می کردند. در واقع این روش برای تشخیص گناهکار از بی گناه مورد استفاده قرار می گرفته است و مسلم است که بسیاری از افراد در اثر خوردن آب گوگرد می مردند.
چرا امروزه سوگندخوردن رایج شده و مردم به راحتی قسم می خورند؟
با توجه به پیچیدگی زندگی جوامع امروز، شکل عوض کردن جامعه و نوع تعاملات ارتباطاتی که امروزه مردم با هم دارند، طبیعی است که همه چیز پیچیده شده است به همین دلیل سوگند خوردن، هم پیچیده شده و هم فراوان. به نظر من این امر به تحقیقات وسیع میدانی نیاز دارد تا یک جامعه آماری بزرگ را انتخاب و از منظرهای مختلف آن را بررسی کنیم، اما همان طور که گفتم، در بیشتر موارد افراد برای اثبات حقی که برای خود قائل هستند و دیگران آن حق را انکار می کنند یا برای راستی و راست نمایی خود سوگند می خورند. من فکر می کنم بیشتر سوگندهایی که امروزه یاد می شود یا به دلیل اینکه فرد به طور شفاف عمل نکرده و مستندات خود را تهیه نکرده که دیگران را قانع کند از سر عجز است یا شخصی جرمی را مرتکب شده یا خواسته نامشروعی دارد و برای اثبات بی گناهی خود یا رسیدن به خواسته اش، قسم می خورد. سوگند خوردن مجرمان و خطاکاران یا به عبارتی حرفه ای ها بیشتر به این دلیل است که جرمی را مرتکب شده اند و حالا سوگند می خورند که آن کار را انجام نداده اند. در حالی که فردی که به مسائل روان شناسی آگاه باشد، وقتی مجرم به دروغ سوگند می خورد، از نوع گفتار، تغییر چهره و حالاتش متوجه این دروغ می شود. نکته مهم این است که بیشتر سوگندهایی که ما انسان ها می خوریم از سر نیاز و اثبات خودمان و حقمان و برای رسیدن به غرض هایمان و از سر ناچاری است.
آیا این قسم خوردن های زیاد و بی دلیل می تواند ناشی از تربیت و آموزش باشد؟
معتقدم عادت به قسم خوردن اکتسابی است و عمدتا در محیط هایی اتفاق می افتد که این حالت بیشتر وجود دارد. پدر و مادری که برای کوچک ترین چیزی قسم می خورند یا فضایی که برای سوگند خوردن در جامعه وجود دارد می تواند کودکان را آموزش دهد. من سوگند خوردن را نامطلوب می دانم همان طور که در آموزه های دینی هم قسم خوردن نامطلوب برشمرده شده است ولی متاسفانه ما این کار نامطلوب را یاد می گیریم.
آیا شخصیت افراد هم در سوگندخوردن یا نخوردن آنها دخیل است؟
افرادی که دارای شخصیت های بهنجار هستند، اخلاق و رفتاری متعادل و شفاف و صراحت و صداقت و انعطاف دارند، آدم های منطقی ای هستند و مستندات را آماده می کنند و یازی برای اثبات غیرطبیعی خودشان از راه سوگند ندارند. درواقع افرادی که دارای عزت نفس بالایی هستند، خود ارزشمندی و اعتمادبه نفس بالایی دارند و حتی اگر مدرک و سند قاطعی درباره موضوع نداشته باشند اهل سوگندخوردن نیستند. وقتی به زندگی بزرگان و امامان هم نگاه می کنیم، می بینیم با وجود اینکه حق با آنها بوده است هرگز حاضر نبوده اند سوگند بخورند. در سوره بقره هم در آیات 224 و 225 سوگند خوردن نهی شده است.
رواج سوگندخوردن افراد چه تاثیری می تواند در جامعه ایجاد کند؟
سوگندخوردن باعث می شود ابهام و درآمیختگی راست و درست، حق و باطل، سره و ناسره، ابهام و شفافیت اتفاق بیفتد. اگر قرار باشد هر کسی به هر بهانه ای سوگند بخورد پس هنجارها و شاخص های جامعه، ارزش های اجتماعی و ملاک ها چه می شود؟ همه دنبال این هستند که حق خودشان را با یک روش غیرطبیعی بگیرند. پس شیوع سوگند در جامعه باعث افزایش ناهنجاری می شود به خصوص در مورد کسانی که رفتارهای ضداخلاقی، ضداجتماعی و رفتارهای مجرمانه دارند، خطرناک تر است زیرا این افراد سوگند دروغ می خورند و سوگند دروغ برای جامعه بسیار خطرناک است. در جامعه ای که شیوع گناه و انحراف از رفتارهای اساسی و الهی وجود دارد، سوگند دروغ بیشتر خورده می شود. سوگند در شرایط بدبینی، سوءظن یا بدگمانی هم بین افراد رواج پیدا می کند. ما باید این بیماری را درمان کنیم. چرا باید یک زن و شوهر نسبت به هم بدبین باشند؟ چرا افراد در جامعه و در ارتباطاتشان باید سوءظن داشته باشند؟ این سوءظن باعث می شود افراد به هم اعتماد نکنند و افراد از ترس افشاگری و برای اینکه خود را تبرئه یا بی گناهی شان را اثبات کنند، متوسل به سوگند خوردن می شوند. ضمن اینکه سوگند دروغ در آموزه های دینی به عنوان گناه کبیره شناخته می شود. سوگند دروغ، دروغگویی را در جامعه ترویج می کند و به نظر من یک سوگند خاص شیطانی است.
اگر سوگند در آموزه های دینی مطلوب نیست پس چرا خداوند در قرآن کریم این همه قسم یاد کرده است؟
خداوند در بیش از 40 سوره به زمان، میوه ها، مکان های مقدس، ستاره ها، آسمان ها و... سوگند یاد کرده است. ولی بین سوگندهای الهی و سوگندهای بشر، تفاوت فاحشی وجود دارد. سوگندهای خداوند از ترس نیازمندی و موجه نمایی یا برای اثبات حق نیست بلکه از منظر آموزشی، یادآوری و توجه به واقعیت های بزرگ هستی است بنابراین سوگندهای خداوند در قرآن به دو دلیل عمده است؛ تاکید روی موضوع یا مطلبی که لازم است به آن تاکید شود مانند موضوع قیامت و... و دوم بیان عظمت چیزی مانند زمان یا مکان خاص و...
منبع :www.aftabir.com
رسول اکرم(ص)فرمودند:پاداش کسی که به کارخیری راهنمایی کندهمانندپاداش انجام دهنده آن است.
امام سجاد(علیه السلام)فرمودند:دعای مؤمن ازسه حال خارج نیست:یابرایش ذخیره می گردد،یادردنیابرآورده می شود،یابلایی که می خواهدبه اوبرسددفع می کند.
بحارالانوارج75ص138
امام صادق (علیه السلام)فرمودند:کسانی که بخاطرگناهانشان می میرندبیش ازکسانی اندکه براثررسیدن اجلشان می میرند وآنانکه به سبب احسان کردن عمرطولانی می کنندبیش ازکسانی اندکه به واسطه عمرطبیعی زندگی می کنند. مستدرک الوسائل ج11ص327
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)فرمودند:آرزوهای زیادازتباهی عقل است.
امام صادق(علیه السلام)فرمودند:اگردوست داری خداوندبرعمرت بیفزایدپدرومادرت راخوشحال کن.
شعارهای زندگی امام (آزادگی)
1- در تاریخ یعقوبی نقل می کند که: از حسین بن علی علیه السلام سوال کردند که کلمه ای که خودش از رسول اکرم صلی الله علیه وآله شنیده نقل کند فرمود: از رسول خدا شنیدم: ان الله یحب معالی الامور و یبغض سفسافها. (هر چند این کلمه از رسول اکرم است اما چون از غیر حسین بن علی علیه السلام تاکنون نقل نشده، به نام آن حضرت نقل کردیم. این جمله را سفینه البحار نیز از رسول خدا نقل می کند. در المنجد می گوید: السفساف: الردی من کل شی ء یقال: فلان سفساف الکلام ای لیس لکلامه معنی. الامر الحقیر. (1) . 2- ایضا امام فرمود: الناس عبید الدنیا و الدین لعن علی السنتهم فاذا محصورا بالبلاء قل الدیانون. (2) . المنجر: اللعقه: ما تأخذه فی الملعقه او باصبعک. القلیل مما یقعق. (3) . این جمله امام، مخصوصا کلمه عبید می رساند عزت نفس امام و تحقیر بندگی و بندگان دنیا را. 3- نظیر این جمله است جمله معروف و منقول در الانوار البهیه صفحه 45: و فی وصیه موسی بن جعفر علیه السلام لهشام قال: الحسین بن علی علیه السلام: ان جمیع ما طلعت علیه الشمس فی مشارق الارض و مغاربها، بحرها و برها، و سهلها و جبلها عند ولی من اولیاء الله و اهل المعرفه بحق الله کفیء الظلال. ثم قال: الا حر یدف هذه اللماظه (4) لاهلها (یعنی الدنیا لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها بغیرها. فانه من رضی من الله بالدنیا فقد رضی بالخسیس. (5) . از این سه جمله که نقل شد فهمیده می شود که اولا روح حسین روح خاصی است که به دنی و پستی تن نمی دهد، طالب معالی الامور است (جمله اول) و معلوم می شود هر هدف مادی و دنیایی را که در نهایت امر منتهی به رضای خدا یعنی هدف کل آفرینش نباشد و بخواهد از هدف کل آفرینش جدا کند، آنرا پست و حقیر می داند، نه اینکه مثل ناپلئون بگوید: فرانسه برای من کوچک است، روسیه را هم می خواهم ضمیمه کنم؛ یا مثل اسکندر بگوید: یونان برایم کوچک است، ایران را هم می خواهم ضمیمه کنم (جمله سوم). و معلوم می شود تمام مردمی که خود را بسته اند به مقامات دنیوی، و به خاطر این مقامات و ثروتهای خود را پست می کنند، در نظر حسین علیه السلام بسیار حقیر و پست می باشند (جمله دوم) (6) . پاورقی (1) سفساف به هر چیز پست یا قسمت هر چیز گویند: فلانی سفساف الکلام است یعنی سخنش بی معنی است. و نیز به کار کوچک گفته می شود. (2) تحف العقول، ص 245، مردم بنده دنیایند و دین لقمه کوچکی است سر زبانانشان و چون به بلا آزمایش شوند دینداران اندکند. (3) لعقه مقدار خوراکی است با قاشق یا انگشت بر می گیری. لقمه اندک. (4) اللماظه کنایه، آنچه ماند از طعام در گوشه های دهان. (الانوار البهیه). (5) در سفارش موسی بن جعفر علیه السلام به هشام آمده که حضرت فرمود: حسین بن علی علیه السلام فرمود: تمامی چیزهایی که خورشید بر آن می تابد در مشرق و مغرب زمین و دریا و خشکی و زمین هموار و کوهها، همه و همه نزد ولی خدا و اهل معرفت به حق خداوند چون سایه ای بیش نیست. آیا آزاد پیدا نمی شود که دست از این لقمه جویده شده بر دارد؟ برای شما جز بهشت بهایی نیست پس خود را به غیر بهشت نفروشید، که هر کس از خدا به دنیا راضی شود به چیز پستی راضی گشته است. (6) حماسه حسینی، ج 3، ص 370.
در طول تاریخ انسانهایى بوده و هستند که پس از مرگشان ، زندگى و حیاتشان ادامه پیدا کرده و با مرگ بدنشان ، وجودشان و شخصیت و اندیشهشان ادامه یافته است . مردان خدا و شخصیتهاى الهى، همانگونه که در زمان حیات خویش استوانه دین و محور انسانیت و پشتوانه حق و عدالت هستند ، در زمان پس از مرگ نیز آرامگاه و زیارتگاهشان پشتوانه حق و عدالت و فضیلت است . و در این میان ، زیارت مشهد حسینى از ویژگیهاى برجستهاى برخوردار است . آنانکه توفیق پیدا مى کنند و به زیارت مرقد مطهرش مشرف مى شوند ، روى به آستان امام حسین (ع) آورده و به جانب این مدرسه عشق و فضیلت و دانشگاه کمال و تربیت مىگرایند . اینگونه تربیت اجتماعى و یک چنین موسسه تهذیب اخلاق و ادب ، براى هیچ ملتى از ملل گیتى میسر و مقدورنیست . البته ملحدین و معاندین و مخالفین مکتب تشیع به خیال خود شبهات و اشکالهاى مى کنند و مى گویند: «زیارت قبور، بت پرستى است ؟!» در حالى که هر کس که به زیارت قبور ائمه (ع) مى رود هرگز به عنوان «بت» آنها را زیارت نمىکند . چه کسى است که حسین بن على (ع) را خدا بداند؟!! شیعه، امام را مقرب درگاه خدا مىداند و با توسل به او قربى به خدا پیدا مى کند، همانطور که خودش در قرآن مجید فرمود:«به سوى او وسیله بگیرید» (1) امام را وسیله الهى مىداند. زیرا توسل و شفاعت، بعدى از ابعاد زیارت است که زائر از این طریق خود را به درگاه الهى نزدیک مىکند، و پیشوایان ما وعده فرمودهاند که از زائران خود دستگیرى کنند. امام رضا (ع) مى فرماید: «هر امامى بر گردن دوستان و پیروانش عهد و پیمانى دارد و وفاى به این عهد، بإ؛،،ّّ زیارت قبر آنان ممکن مىباشد . و کسى که به شوق زیارت آنها و با تصدیق به فضیلت آنها به سوى قبور آنها برود مورد شفاعت ائمه در قیامت قرار مىگیرد. پس هر زائرى باید بکوشد تا از این شفاخانه فیض، استشفاى دردهاى درونى و امراض قلبى و اندرونى خود را خواسته، خواستار آن شود که صفاى دل و دوستى خاطر و پاکیزگى روح و قداست روان و سلامت تن ، از خدمت آفریدگار جهان به وى عطا گردد ، تا اینکه هم ظاهر او به جمال و کمال آراسته شود و هم باطن وى از آلودگىها پاک و مصفا گردد. هر زائرى که با معرفت و شناخت مقام صاحب این مرقد و اهداف او به زیارت برود، از صاحب قبر الهام مىگیرد و اصول و تعالیم مکتب را به یاد مىآورد ، و هر زیارت و سلام او سرشار از این آموزشها و الهامها است. از طرفى زیارتنامههاى وارده، و خواندن هر کدام از آنها، خواننده و زائر را به دقت و تفکر واداشته ، متذکر تاریخ و احوال انبیا و اولیاى معصوم مىگرداند. تأمل در زیارت عاشورا و دیگر زیارات ، این مطلب را به خوبى روشن مى سازد که امامان به این وسیله در صدد ساختن انسانهاى مؤمن و متعهد بودهاند ، لذا به آنها تعلیم دادهاند که در زیارت امام حسین (ع) از خداوند بخواهند که زندگى و مرگشان را «حسین گونه» قرار دهد، و آنها را در دینا و آخرت همراه آن حضرت بدارد: «اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد ، و مماتى ممات محمد و آل محمد ... و ان یجعلنى معحکم فى الدنیا و الاخرة». به امید به اینکه خداوند متعال توفیق زیارت حضرتش را در دنیا و شفاعتش را در روز قیامت نصیب ما گرداند، به آثار و برکاتى که زیارت سیدالشهدا (ع) به دنبال دارد مىپردازیم:
1- آرامش بخشیدن به زائر قبل از آنکه به آثار و برکاتى که برگرفته از روایات اسلامى است اشاره کنیم ، این نکته لازم به ذکر است که زیارت مرقد شریف امام حسین (ع) مانند سایر ائمه ، به مردمان و زیارت کنندگانش ، نوعى آرامش و اطمینان مىبخشد . در این عصر که انسان را موجودى مضطرب مى نامند، و پیوسته دست به گریبان با پدیدههایى چون تردید، ناکامى، تشویش، ترس و ناسازگارى با محیط و زندگى ماشینى و محرومیت و جنگ و حتى کنار نیامدن خود است، و هر روز شاهد کاهشها و فرسایشها است و نمى تواند از اضطراب در امان بماند ، این زیارت مرقد مردان خدا و پیشوایان دین است که به انسان آرامش خاطر مى دهد. در زیارت یک نوع کشش و نیاز الزام آورى انسان را وا مىدارد که فشارها و فریادهاى درونى را از راهى خارج کند . زائر آن مرقد شریف در پرتو دعا و گفتگو با پاکان و استمداد از ارواح پاک مقربان درگاه الهى، نیرو گرفته و نابسامانیها را با توسل بدانها برخود هموار مى سازند ، و خستگىها و فشارهاى وارد بر روان ، و نیز اضطرابها و یأسها را از خودمى زدایند و به آرامش و اطمینانى براى ادامه زندگى دست مىیابند.
2- در امان خدا بودن به امام صادق (ع) عرض کردند: کمترین اثرى که براى زائر قبر امام حسین (ع) چیست؟ فرمود: «کمترین تأثیرش این است که خداوند متعال، او و خانواده و مالش را حفظ مى کند تا به سوى اهل خویش برگردد ،و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او خواهدبود ».(2)
3- زائر خدا محسوب شدن زید بن شحام گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم : براى زائر قبر امام حسین (ع) چه مىباشد؟ فرمود: «همانند کسى است که خدا را در عرش دیدار نموده باشد». گفتم: براى کسى که یکى از شما را زیارت کند چه مىباشد؟ فرمود: «همانند کسى است که رسول خدا (ص) را زیارت نموده است » . (3)
4- برآورده شدن حاجات و دفع پریشانى امام صادق (ع) فرمود: «همانا نزد شما قبرى است که هیچ فرد پریشانى نزد آن نمىآید مگر آنکه خداوند از او دفع پریشانى نماید و حاجتش را برآورد» . (4) و نیز به ابوصباح کنانى فرمود: «همانا نزد شما قبرى است که هیچ فرد پریشانى نزد آن نمىرود مگر آنکه خداوند از او پریشانى را دفع نموده و حاجتش را برآورده مى نماید، و همانا نزد او چهار هزار فرشته هستند که از هنگام شهادتش آشفته و غم آلود تا روز قیامت بر او مىگریند. هر کس او را زیارت کند، وى را تا خانهاش بدرقه مىکنند، و هر که مریض شود به عیادتش مىروند، و هر که بمیرد جنازهاش را تشییع مىکنند». (5)
5- زیادتى در عمر و رزق امام باقر (ع) فرموده است : «شیعیان ما را به زیارت قبر حسین (ع) امر کنید ، زیرا زیارت او موجب فزونى در رزق و طول عمر و دفع بلایا و ناگواریها مىشود » . (6)
6- آمرزش گناهان امام صادق (ع) فرمود: «هر کس حسین (ع) را زیارت کند در حالیکه عارف به حق او بوده و به امامتش اقرار داشته باشد خداى سبحان ،گناهان گذشته و آیندهاش را مىآمرزد». (7) و جابر جعفى در ضمن یک حدیث طولانى از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: «چون از نزد قبر حسین (ع) بازگشتى ، ندا کنندهاى تو را ندا مىدهد که اگر آن را مىشنیدى ، تمام عمر را نزد قبر شریف حسین (ع) اقامت مىگزیدى. آن منادى گوید:خوشا به حال تو اى بنده خدا که سود فراوان بردى و به سلامت (در دین ) دست یافتى. عمل از سربگیر که گناهان گذشتهات آمورزیده شد» . (8)
7- محسوب نشدن ایام زیارت از عمر زائر امام صادق (ع) فرمود: «همانا ایام زیارت زائران حسین بن على (ع) از عمرشان محسوب نگشته و جزء حیاتشان به شمار مىآید» . (9)
8- حفاظت زائر در دنیا و آخرت عبدالله بن هلال به امام صادق (ع) عرض کرد: فدایت شوم، کمترین نصیبى که زائر امام حسین (ع) دارد، چیست ؟ فرمود: «اى عبد الله، کمترین چیزى که براى او مىباشد، این است که خداوند او و خانوادهاش را حفظ مى کند تا وى را به سوى خانوادهاش باز گرداند، و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او مىباشد» . (10)
9- عنایت و توجه سیدالشهدا (ع) امام صادق (ع) فرمود: «حسین در نزد پروردگارش ... به زائرانش نظر مى کند . او نگاه مى کند که چه کسى براى آن حضرت گریه مى کند، پس براى او طلب آمرزش کرده و پدرانش را مىخواند تا براى آن زائر دعا کرده و طلب آمرزش و مغفرت نمایند. سپس امام (حسین) مى فرماید: اگر زائر من مىدانست که خدا چه چیزى براى او عطا مى فرماید شادى او بیشتر از جزع و بىتابى وى مىگردید» . (11) و امام حسین (ع) فرمود: «هر کس مرا در زندگانیش زیارت کند، پس از مرگش بازدیدش خواهم کرد» . (12)
10- خیر و برکت زیاد امام صادق (ع) فرمود: «اگر مردم مىدانستند که چقدر خیر و برکت در زیارت امام حسین (ع) وجود دارد ، براى زیارت کردنش با یکدیگر مقاتله مىکردند، و هر آینه اموالشان را براى رفتن به زیارتش مىفروختند» (13) و امام باقر (ع) فرمود: «اگر مردم مىدانستند که زیارت قبر شریف حسین (ع) چه مقدار فضیلت و برکت دارد، از شوق زیارت جان مى سپردند و نفسهایشان از شدت حسرت بند مىآمد» (14).
11- برابرى زیارت قبر حسین (ع) با حج عبدالله بن عبید انبارى گوید: به امام صادق (ع) عرضه داشتم : فدایت شوم ، همه ساله وسایل تشرف به حج برایم فراهم نمىشود. فرمود: «چون قصد حج نمودى و اسباب برایت فراهم نگشت ، به زیارت قبر حسین (ع) برو، که یک حج برایت نوشته مى شود و چون قصد عمره نمودى و وسایل مهیا نشد ، عزم زیارت قبر حسین (ع) نما، که یک عمره برایت منظور مى شود»(15)
12- نام زائر در اعلى علیین ثبت مىشود امام صادق (ع) فرمود: «هر کس به زیارت قبر حسین (ع) برود در حالى که عارف به حق او باشد، خداوند نام او را در اعلى علیین مىنویسد» . (16)
13- غرق شدن در رحمت الهى از امام صادق (ع) پرسیدند: ثواب کسى که قبر امام حسین (ع) را زیارت کند، در حالى که کبر و غرور نداشته باشد چیست ؟ فرمود: «برایش هزار عمره و حج مقبول نوشته مى شود . اگر شقى باشد، سعید نوشته مىگردد، و پیوسته در رحمت الهى غوطهور خواهد بود» . (17)
14- دعاى معصومین براى زائر معاویة بن وهب از امام صادق (ع) نقل نموده که فرمود: «اى معاویه، زیارت قبر حسین (ع) را از روى ترس وامگذار ، زیرا هر که آن را ترک کند ، چنان دچار حسرت مىشود که آرزو نماید قبرش نزد او باشد . آیا دوست ندارى که خداوند تو را در زمره کسانى به حساب آورد که رسول خدا (ص) و على و فاطمه و امامان معصوم (ع) برایش دعا مىکنند؟» (18) و نیز فرمود: «همانا فاطمه (س) دختر محمد (ص) نزد زائران قبر فرزندش حسین (ع) حضور یافته و براى گناهانشان طلب آمرزش مىکند». (19)
15- تجلى خدا امام صادق (ع) فرمود: «به درستى که خداى تبارک و تعالى، قبل از اهل عرفات ، براى زائران قبر حسین (ع) تجلى مى نماید، حوایج آنان را بر آورده مىکند ، گناهانشان را آمرزیده و درخواستهایشان را به اجابت مقرون مىسازد ، و سپس متوجه اهل عرفات شده و در مورد آنان نیز اینگونه عمل مىکند». (20)
16- سعادت امام صادق (ع) به عبدالملک خثعمى فرمود: «زیارت حسین بن على (ع) را ترک مکن و دوستانت را نیز به آن فرمان بده، تا خداوند بر عمرت افزوده و روزیت را زیاد گرداند. خداوند سبحان زندگانى تو را در سعادت قرار خواهد داد، و نمىمیرى مگر سعادتمند ، و تو را در سلک سعادتمندان خواهند نوشت » . (21)
17- تأثیر زیارت در روز عاشورا امام صادق (ع) فرمود: «هر کس قبر حسین را در روز عاشورا زیارت کند ، همانند کسى است که در برابر او به خون خود غلطیده باشد» .(22)
18- قرار گرفتن در جوار پیامبر و على و فاطمه (ع) امام صادق (ع) فرمود: «هر کس مىخواهد در جوار پیامبر (ص) و على و فاطمه (ع) باشد، نباید زیارت حسین بن على (ع) را ترک کند» (23).
19- تأثیر زیارت در روز قیامت امام صادق (ع) فرمود: «هیچ کس در روز قیامت نیست مگر آنکه آرزو مىکند که اى کاش از زائرین امام حسین (ع) مىبود زیرا مشاهده مىنماید که با زائران حسین (ع) به واسطه مقامى که در نزد پروردگار دارند، چگونه عمل مىشود» . (24) و نیز فرمود: «هر کس دوست دارد در روز قیامت بر سر سفرههایى از نور بنشیند پس باید از زائرین حسین بن على (ع) باشد» .(25) و زرارة بن اعین گوید: «امام صادق (ع) فرمود: «زائرین حسین یک برترى نسبت به سایر مردم دارند» پرسیدم : برتریشان چیست ؟ فرمود: «چهل سال قبل از مردم وارد بهشت مىشوند در حالى که دیگران هنوز در حال حساب هستند» . (26)
20- رهایى از شداید قیامت رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: «من تعهد مىکنم که در روز قیامت هنگامه رستاخیز ، ضمن ملاقات با زائر حسین (ع)، دستش را بگیرم و از مراحل هولانگیز و سختیهاى قیامت نجاتش بخشیده و او را به بهشت وارد کنم».(27)
21- نجات از آتش جهنم امام صادق (ع) فرمود: «هر کس قبر حسین (ع) را به خاطر خداوند و در راه خدا زیارت نماید، خداوند او را از آتش دوزخ آزاد مىسازد، و روز ترس بزرگ (قیامت) او را ایمن مىدارد . از خداوند نیز هیچ حاجتى از حوائج دنیا و آخرت را طلب نمىکند مگر آنکه به او عطا مىنماید» (28). این آثار و آثار دیگرى که به خاطر اجتناب از طولانى شدن مطلب ذکر نکردیم ، همگى به برکت وجود حضرت سیدالشهدا (ع) است که امیدوارم هر چه زودتر توفیق زیارت مرقد مطهرش نصیب تمام عاشقان گردد.
پى نوشتها: 1. سورهء مائده , آیهء 39 2. ثواب الاعمال شیخ صدوق , ص 116 3. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 281 4. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 337 5. همان مأخذ. 6. همان مأخذ , ص 289 7. کافى , مرحوم کلینى , ج 4 ص 582 8. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 295 9. وسائل الشیعه , شیخ حر عاملى , ج 10 ص 322 10. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 247 11. امالى شیخ طوسى , ص 55 12. بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 101 ص 16 13. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 87 14. سفینة البحار, محدث قمى , ج 1 ص 565 15. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 306 16. وسائل الشیعه , شیخ حر عاملى , ج 10 ص 324 17. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 328 18. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 199 19. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 204 20. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 346 21. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 292 22. وسائل الشیعه , شیخ حر عاملى , ج 10 ص 331 23. وسائل الشیعه , شیخ حر عاملى , ج 10 ص 230 24. وسائل الشیعه , شیخ حر عاملى , ج 10 ص 330 25. وسائل الشیعه , شیخ حر عاملى , ج 10 ص 331 26. بحارالانوار , علامه مجلسى , ج 44 ص 235 27. منتخب کامل الزیارات , ابن قولویه , ص 278 28. وسائل الشیعه , شیخ حر عاملى , ج 10 ص 3
مشخصات و تاریخچه مرقد امام حسین (علیه السلام)
اگر چه قبر حقیقى سیدالشهدا (ع) در دلها و قلبهاست که بناى آن از دوران کودکى در سرزمین دل شیعیان و عاشقانش گذارده شد؛ اما مرقد شریف آن حضرت همواره از آثار و برکات متعددى برخوردار بوده است . ضریح مقدس و حرم مطهر امام حسین (ع) یادگارى از جان نثارى و فداکارى او و یارانش در راه خدا مىباشد. مرقدى که جاى عترت آدمیان براى ابد و دوام خواهد بود، و سزاوار است که این بارگاه شریف و غمانگیز و شور آفرین، همواره زیارتگاه مردم جهان شده و انسانها ، فداکارى و عشق و صفا را از خفتگان این مرقدهاى شریف ، سرمشق گیرند. حرم حسین کعبه دلهاست . و این کعبه طوافگاه زائران و قبله امیدواران و دارالشفاى دردمندان و پناهگاه توبه کنندگان و گنهکاران است. آرى، عاشقان کویش و دلباختگان رویش ، پروانهوار خود را در اطراف ضریح مطهرش گردانیده و به آتش عشق و محبت او، پر و بال خویش را مىسوزانند و اشک شوق و اشتیاق بر چهره و رخسار مىافشانند، و بر مظلومى و مصیبتهاى او و خاندانش ناله سر مىدهند براستى «این چه شمعى است که جانها همه پروانه اوست». برگرد حریم تو ، که دست طلب ماست چون دامن شمعى است، که پروانه بگیرد فضل و شرافت کربلا و مرقد مطهر سیدالشهدا (ع) چنان است که امام صادق (ع) فرمود: «قبر ابى عبدالله الحسین (ع) از آن روزى که در آنجا دفن شد، باغى از باغهاى بهشتى است»
(1). با ذکر این مختصر ، شایسته است جهت آگاهى و آشنایى با چگونگى حرم و مرقد شریف امام حسین (ع) و تحولات عمارت شریف ، مطالبى به طور اجمال ذکر گردد.
محل دفن آن حضرت که همان گودال قتلگاه است ، اکنون داراى سقفى است که روى آن صندوق مبارک نهاده شده و روى صندوق ، ضریح در میان روضه منوره ، و روضه نیز در بین مسجد (مسجد بالا سر و مسجد پشت سر) و در طرف پایین پا در زاویه روضه قبور شهدا مىباشد این مجموعه هم اکنون حرم امام حسین (ع) را تشکیل مىدهد، و حرم نیز میان رواق و رواق در وسط صحن و صحن محور آبادانى زمین کربلا بوده و مىباشد. ضریح مقدس در وسط واقع است و از نقره خالص ساخته شده که در پیش روى آن با طلا و به خط نسخ نوشته شده: «ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»، و در بالاى سر، «آیه نور» نوشته شده است .
صحن مطهر حسین (ع) داراى هفت باب است که عبارتنداز: 1- باب قبله که ساعتى بر فراز آن نصب است ،
2- باب قاضى الحاجات
3- باب زینبیه که در حدود تل زینبیه قرار دارد
4- باب سلطانى
5- باب بازار بزازها
6- باب سدره که در شمال صحن بوده و به بازار و اطراف راه دارد
7- باب صافى که به درب بین الحرمین نیز معروف است.
تاریخچه : از اخبار چنین بر مىآید که بارگاه حسینى هفت مرتبه - به غیر از عمارت موجود - بنا نهاده شده است . عمارت اول: بارگاه سیدالشهدا (ع) پس از ساختن قبر شریف آن حضرت براى اولین بار در دوران بنى امیه بنا گردید ، اخبار و روایات بسیارى آمده که در زمان بنى امیه سقفى بر روى مزار امام و مسجدى (ظاهراً توسط بنى اسد) نزدیک آن ساخته شد و تا زمان هارون الرشید (سال 193 ) همچنان باقى بود. عمارت دوم : بعد از تخریب مرقد شریف ، توسط هارون ، در زمان مأمون خلیفه عباسى، عمارت دوم بنا شد، و تا سال 232 باقى بود . اما از آن سال تا سال 247 متوکل چهار بار امر به خرابى و انهدام قبر کرد، و اوقاف حایر مبارک را برد و ذخایر آن را تاراج کرد. عمارت سوم : سومین بار مرقد مطهر امام به دست «منتصر» تجدید بنا شد، و تا سال 273 باقى بود. عمارت چهارم : تجدید بناى مرقد امام براى چهارمین بار به دست محمد بن زید بن حسن بن محمد بن اسماعیل بن زید بن على بن الحسین بن على بن ابیطالب ، ملقب به «داعى صغیر» پادشاه طبرستان انجام گرفت. عمارت پنجم : بناى عضد الدوله دیلمى بود، که در سال 369 بنا شد، و در زمان او بود که رواقى به دست عمران بن شاهین معروف به «رواق عمران» در حایر حسین ساخته شد. عمارت ششم : ششمین بار بارگاه حسین به دست حسن بن مفضل بن سهلان ابومحمد رامهرمزى ، وزیر سلطان الدوله دیلمى نوسازى شد. عمارت هفتم : عمارت موجود است که در سال 767 بعد از سرنگونى دولت آل بویه به سال 310 به دستور سلطان اویس ایلخانى ساخته شد، و در سال 786 فرزندش احمد بن اویس در تکمیل آن کوشید و تاریخ آن در بالاى محراب و نزدیک سر شریف آن حضرت نگاشته شده است .
(2) پی نوشتها : 1- سیرهء امامان (ترجمهء اعیان الشیعه ), علامه سید محسن امین , ص 220ـ و زندگانى چهارده معصوم , عمادزاده , ج 2 ص 137 2- وسائل الشیعه , شیخ حر عاملى , ج 10 ص 323
.: Weblog Themes By Pichak :.