تاریخ : جمعه 91/12/25 | 8:27 عصر | نویسنده : علی اصغربامری
به نام خدا
تحریف کنندگان معارف دین از دیدگاه على علیه‏السلام‏

امام على علیه‏السلام کسانى را که در صدد تحریف حقایق دین و افساد فرهنگ دینى مردم هستند، جاهلان عالم نما مى‏خواند. حضرت مى‏فرمایند: و آخر قد تسمى عالما لیس به؛ در مقابل پیروان راستین‏-نهج‏البلاغه، خطبه 86. قرآن، گروه دیگرى هستند که گاه در میان جامعه عالم و دانشمند تلقى مى‏شوند، در حالى که از علم بهره‏اى ندارند. اینان با سوء استفاده از عناوین عاریتى و بدون واقعیت، مردم را گم‏راه مى‏کنند. ممکن است این سوال براى خوانندگان مطرح شود که پس آنچه اینان با نام مطالب علمى و دینى بیان مى‏کنند، چیست؟ آنان که خود، سخنان خویش را فهم و برداشت از دین و قرآن بیان مى‏کنند. حضرت على علیه‏السلام در جواب مى‏فرمایند: فاقتبس جهائل من جهال؛ اینان آنچه را با نام مطالب علمى و-همان.
?
برداشت‏هاى خود از دین بیان مى‏کنند و به بهانه قرائت‏هاى مختلف از دین در صدد تحمیل عقاید باطل به دین بر مى‏آیند جهالت‏هایى است که از انسان‏هاى جاهل و نادان دیگرى گرفته‏اند و به اسم معارف دینى و مطالب علمى بیان مى‏کنند. شاید شما تعجب کنید که چگونه ممکن است کسانى جهل و نادانى را از دیگرى اقتباس کنند! اقتباس جهل و نادانى از دیگرى یعنى چه؟! براى آن که به اعجاز کلام حضرت واقف شویم و بر مسوولیت خود نسبت به روشنگرى در مقابل منحرفان از حق بیش از پیش واقف گردیم، به نمونه‏اى از اقتباس جاهل‏هاى عالم‏نما از جهالت‏ها و نادانى‏هاى دیگران، که امروزه با نام ره آوردهاى علمى بیان مى‏شود، اشاره مى‏کنیم.
امروزه در غرب این تفکر فلسفى رواج دارد که حصول علم براى انسان غیر ممکن است و بشر باید در همه چیز شک داشته باشد و هرگز به مطلبى یقین پیدا نکند. طرفداران این تفکر معتقدند اگر کسى بگوید من به مطلبى یقین دارم نشانه نفهمى و حماقت اوست، زیرا علم به چیزى ممکن نیست. آنان با افتخار به این شک و جهل خویش مى‏گویند علامت علم و دانش و خردمندى این است که انسان به هیچ مطلبى اعم از دینى و غیر دینى علم و یقین پیدا نکند. چنین سخنان سخیفى از حدود یکصد سال پیش در میان اروپاییان مطرح شده و قبل از آن نیز مبناى فکرى شکاکان بوده است. امروزه در جامعه ما نیز کسانى با مبنا قرار دادن سخنان جاهلانه آنها در صددند تا با تشکیک در معتقدات دینى مردم، به بهانه این که ما در هیچ زمینه‏اى نمى‏توانیم معرفت یقینى پیدا کنیم، آنها را در اعتقادات دینى خود سست کنند و به مقاصد و هواهاى نفسانى خود جامه عمل بپوشانند. جالب آن که آنها این سخنان را به اسم مطالب علمى بیان مى‏کنند و انتظار دارند مردم فهیم و نکته سنج ما آنها را بپذیرند.
حضرت على علیه‏السلام به وجود چنین انسان‏هاى شیطان صفت در طول تاریخ اشاره مى‏کنند و مى‏فرمایند:

فاقتبس جهائل من جهال و اضالیل من ضلال -نهج‏البلاغه، خطبه 86. آنان از یک دسته گمراه و نادان مطالب جهالت‏آمیزى اقتباس مى‏کنند و آنها را به اسم سخنان علمى بیان مى‏کنند. سخن علمى آنها این است که در همه چیز باید شک کرد و بشر نباید به چیزى علم و یقین پیدا کند! در امور دینى هر کس هر چه مى‏فهمد، همان حق است! زیرا اصلا حق و باطل وجود ندارد! هیچ ملاکى براى حق و باطل، جز فهم شخصى هر کس وجود ندارد!
و نصب للناس اشراکا من حبائل غرور و قول زور -2و3 - نهج‏البلاغه، خطبه 86.


این دسته گمراه و نادان و این جاهلان عالم نما دام‏هایى از ریسمان‏هاى فریب و گفتار دروغ براى مردم گسترانیده‏اند و آنها را با گفتار و اعمال نادرست خود فریب مى‏دهند.
قد حمل الکتاب على آرائه اینان قرآن کریم را به راى خویش تفسیر و-
آیات آن را بر اندیشه‏هاى خود حمل مى‏کنند و حق را بر طبق خواهش‏ها و امیال نفسانى خود قرار مى‏دهند.
آن گاه حضرت شیوه‏هاى تبلیغاتى این افراد را مورد توجه قرار مى‏دهند و مى‏فرمایند آنها براى جلب توجه مردم و جذب دیگران، مردم را از گناهان کبیره و پیامدهاى سوء اعمال و رفتارشان ایمن مى‏گردانند و هیبت و عظمت گناهان کبیره را در نظر مردم مى‏شکنند و مردم را به انجام آنهإ؛ضض0گ تشویق مى‏کنند و ارتکاب جرایم و معاصى را در نظر مردم بى اهمیت و آسان جلوه مى‏دهند. اینان در واقع با این حرمت‏شکنى‏ها غیرت دینى و خداترسى را در مردم تضعیف مى‏کنند. حضرت مى‏فرمایند این افراد در بحث و گفتگو چنین اظهار مى‏کنند که ما از ارتکاب شبهات بر حذر هستیم و از گفتن سخنان و احکام مشکوک و مشتبه خوددارى مى‏کنیم؛ در حالى که چون از احکام و موازین شرع و دین بى اطلاعند، در گرداب شبهات گرفتارند. در مقام سخن، چنین اظهار مى‏کنند که ما از بدعت‏ها و احکام خلاف دین کناره مى‏گیریم، و حال آن که در میان بدعت‏ها آرمیده‏اند و هر سخنى که در باب دین مبتنى بر راى خویش مى‏گویند، بدعت است. چنین انسان‏هایى هر چند به صورت انسانند لکن قلب و روح آنها قلب و روح حیوان است؛ چرا که باب هدایت را نمى‏شناسند تا هدایت شوند و باب گمراهى و ضلالت را نیز نمى‏شناسند تا از آن بپرهیزند. این افراد مرده‏هایى در میان زنده‏ها هستند.
آن گاه حضرت مردم را مورد خطاب قرار مى‏دهند و مى‏فرمایند بعد از روشن شدن حق و باطل و شناختن طرفداران هر یک، و در حالى که پرچم‏هاى حق برپاست و نشانه‏هاى آن آشکار و هویداست به کجا مى‏روید؟! چرا در حالى که صراط مستقیم هدایت و عترت پیامبر صلى الله علیه و آله در میان شماست و مى‏توانید از انوار هدایت ائمه علیهم‏السلام بهره‏مند شوید، خود را از علوم اهل بیت محروم کرده و حیران و سرگردانید؟
قرآن کریم با بیانى بسیار شدیدتر از بیان حضرت على علیه‏السلام از این جاهلان عالم‏نما نام مى‏برد و مردم را از فریب کارى آنها برحذر مى‏دارد و مى‏فرماید:

و کذلک جعلنا لکل نبى عدوا شیاطین الانس و الجن یوحى بعضهم الى بعض زخرف القول غرورا و لو شاء ربک ما فعلوه فذرهم و ما یفترون -انعام، 112.


و بدین گونه براى هر پیامبرى دشمنى از شیطان‏هاى انس و جن برگماشتیم. بعضى از آنها به بعضى، براى فریب (یکدیگر)، سخنان آراسته القا مى‏کنند؛ و اگر پروردگار تو مى‏خواست چنین نمى‏کردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مى‏سازند واگذار.
دشمنان پیامبران و مخالفان هدایت الهى هر چند در ظاهر و به صورت، انسانند، لکن از آن جا که تمام فعالیت‏هاى آنها نتیجه‏اى جز گمراه کردن دیگران و محصولى جز القاى شبهات و در نتیجه تضعیف اعتقادات دینى مردم و مقابله با هدایت الهى ندارد قرآن آنها را شیاطین انس معرفى مى‏کند و مردم را از پیروى آنها برحذر مى‏دارد.




تاریخ : جمعه 91/12/25 | 8:24 عصر | نویسنده : علی اصغربامری
به نام خدا
برخورد دنیا پرستان مسلمان نما با قرآن‏

کسانى که از نظر ایمان به خدا و لوازم آن چندان قوى نیستند و آن طور که شایسته و بایسته است ایمان در قلب و روح آنها رسوخ نکرده است، در مقام تعارض بین خواسته‏هاى نفسانى و خواسته خدا و ارزش‏هاى دینى، به دین و ارزش‏هاى دینى روى خوش نشان نمى‏دهند، و از نظر روحى متمایلند که احکام و ارزش‏هاى دینى را طبق میل خود و در جهت هواهاى نفسانى‏شان تفسیر و توجیه کنند. و اگر تفسیر دین و قرآن طبق هواهاى نفسانى آنها مجاز باشد، براى این گروه بسیار خوشایند خواهد بود؛ چرا که از یک طرف به خواهش‏هاى نفسانى خود رسیده‏اند و از طرف دیگر به ظاهر از رقبه اسلام خارج نشده‏اند و از مزایاى مسلمان بودن در جامعه اسلامى بهره‏مند هستند. همچنین طبیعى است کسانى که ایمان و تقوا در جان و روح آنها رسوخ نکرده است و چندان پاى‏بند ارزش‏هاى دینى و احکام الهى نیستند نیز از چنین برداشت‏هایى از دین و قرآن استقبال کنند و از کسانى که دین و قرآن و ارزش‏هاى دینى را طبق خواسته‏هاى نفسانى آنها تفسیر و توجیه مى‏کنند پیروى نمایند و آنها را الگوى خود قرار دهند و از آنان تعریف و تمجید کنند. نیز طبیعتا چنین کسانى، با آن دسته از عالمان دینى که قرآن و احکام را آن چنان که هست و بدون در نظر گرفتن خوشایند و سلیقه افراد و مردم تفسیر و تبیین مى‏کنند میانه خوبى ندارند.
با کمال تاسف امروزه شاهدیم کسانى به بهانه قرائت‏هاى مختلف از متون دینى در صددند تا به خواسته‏ها و امیال نفسانى خود رنگ دینى بزنند و براى رسیدن به اغراض دنیوى خود با دین خدا و قرآن کریم بازى مى‏کنند.
حضرت على علیه‏السلام با پیش بینى وضعیت مذکور، از غربت قرآن در زمان خود و در آخرالزمان شکوه مى‏کند و مى‏فرماید:

الى الله من معشر یعیشون جهالا یموتون ضلالا و لیس فیهم سلعه ابور من الکتاب اذا تلى حق تلاوته و لا سلعه انفق بیعا و لا اعلى ثمنا من الکتاب اذا حرف عن مواضعه -نهج‏البلاغه، خطبه 17.


از جمعیتى که در جهالت زندگى مى‏کنند و در ضلالت و گمراهى مى‏میرند نزد خداوند شکوه مى‏کنم. جمعیتى که اگر قرآن در بین آنها بحق تفسیر شود، کسادترین کالا و بى‏مشترى‏ترین متاع است و اگر به راى تفسیر شود و از مواضع واقعى خودش تحریف گردد، از گران بهاترین و ارزشمندترین اشیاست.
همچنین آن حضرت درباره جایگاه قرآن و معارف دین در میان مردم آخرالزمان مى‏فرمایند:

و انه سیاتى علیکم من بعدى زمان لیس فیه شى‏ء اخفى من الحق و لا اظهر من الباطل و لا اکثر من الکذب على الله و رسوله ولیس عند اهل ذلک الزمان سلعه ابور من الکتاب اذا تلى حق تلاوته و لا انفق منه اذا حرف عن مواضعه و لا فى البلاد شى‏ء انکر من المعروف و لا اعرف من المنکر فقد نبذ الکتاب حملته و تناساه حفظته فالکتاب یومئذ و اهله طریدان منفیان و صاحبان مصطحبان فى طریق واحد لا یوویهما موو فالکتاب و اهله فى ذلک الزمان فى الناس و لیسا فیهم و لیسا معهم، لان الضلاله لا توافق الهدى و ان اجتمعا فاجتمع القوم على الفرقه و افترقوا عن الجماعه کانهم ائمه الکتاب و لیس الکتاب امامهم. -نهج‏البلاغه، خطبه 147.


بسیار شایسته و ضرورى است که جامعه و مردم ما این پیشگویى‏هاى قرآن و نهج‏البلاغه درباره آیندگان و اوضاع و احوال دینى را مورد توجه قرار دهند و وضع فرهنگى حاکم بر جامعه خود را نیز مورد مطالعه قرار دهند و آن را با این پیش‏گویى‏ها مقایسه نمایند تا خداى ناکرده اگر وضعیت دینى جامعه را در جهت نامطلوب مى‏بینند، احساس خطر کنند و در صدد اصلاح فرهنگ دینى جامعه برآیند. مردم در هر زمان باید با تبعیت و پیروى از ولى فقیه و علما و بزرگان دینى در صدد حفظ و حراست از مرزهاى عقیدتى و ارزش‏هاى دینى خود باشند و با الگو قرار دادن قرآن، خود را از فتنه‏هاى آخرالزمان در امان بدارند و از این که مصداق چنین پیشگویى‏هایى قرار بگیرند نگران و برحذر باشند. به هر حال امیرالمومنین علیه‏السلام چنین پیشگویى مى‏کند که: زمانى بعد از من خواهد آمد که در آن زمان چیزى مخفى‏تر از حق و چیزى مشهورتر از باطل نیست. در آن زمان دروغ و افترا بر خدا و پیامبرش از بیشترین امورى است که جاهلان عالم‏نما و منافقان دنیاپرست براى رسیدن به اهداف خود به کار مى‏گیرند.