سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/9/30 | 1:54 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

تاریخچه و فلسفه شب یلدا

تاریخچه و فلسفه شب یلدا
هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم که در باورهای کهن ایرانی...
 
دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی‌ را برپا می‌دارند که در میان اقوام گوناگون، نام‌ها و انگیزه‌های متفاوتی دارد. در ایران و سرزمین‌های هم‌فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام می‌برند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سال‌ها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سی‌ام آذرماه و بامداد یکم دی‌ماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار می‌شود؛ اما می‌دانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمی‌شده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد.
خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز می‌گردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. به عبارت دیگر، در شش‌ماهه آغاز تابستان تا آغاز زمستان، در هر شبانه‌روز خورشید اندکی پایین‌تر از محل پیشین خود در افق طلوع می‌کند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایین‌ترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجایی‌های طلوع خورشید معکوس شده و مجدداً بسوی بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز می‌‌گردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمال‌شرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته می‌شد و آنرا گرامی ‌و فرخنده می‌داشتند. 
در گذشته، آیین‌هایی در این هنگام برگزار می‌شده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمه‌های آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکی‌های فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
بسیاری از ادیان نیز به شب چله مفهومی ‌دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو بشمار می‌آمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاهشماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدأ میلادی به وجود آمده؛ ادامه می‌دهد. فرقه‌های گوناگون عیسوی، با تفاوت‌هایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی می‌دانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار می‌کنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نامگذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بوده‌اند، سخت گرامی ‌و بزرگ دانسته می‌شد و از آن با نام «خرم روز» یاد می‌کرده و آیین‌هایی ویژه داشته‌اند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده می‌شود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.
هر چند برگزاری مراسم شب چله و میلاد خورشید در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده است؛ اما خوشبختانه اخیراً آنان نیز می‌کوشند تا این مراسم را همچون دیگر ایرانیان برگزار کنند. البته در شبه تقویم نوظهوری که برخی زرتشتیان از آن استفاده می‌کنند و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست، زمان شب چله با 24 آذرماه مصادف می‌شود که نه با تقویم طبیعی انطباق دارد و نه با گاهشماری دقیق ایرانی و نه با گفتار ابوریحان بیرونی که از شب چله با نام «عید نود روز» یاد می‌کند. از آنرو که فاصله شب چله با نوروز، نود روز است.
امروزه می‌توان تولد خورشید را آنگونه که پیشینیان ما به نظاره می‌نشسته‌اند، تماشا کرد: در دوران باستان بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته می‌شده که یکی از مهمترین آنها چارتاقی نیاسر کاشان است که فعلاً تنها بنای سالم باقی‌مانده در این زمینه در ایران است. پژوهش‌های نگارنده که در سال 1380 منتشر شد (نظام گاهشماری در چارتاقی‌های ایران)، نشان می‌دهد که این بنا بگونه‌ای طراحی و ساخته شده است که می‌توان زمان رسیدن خورشید به برخی از مواضع سالانه و نیز نقطه انقلاب زمستانی و آغاز سال نو میترایی را با دقت تماشا و تشخیص داد. چارتاقی نیاسر بنایی است که تولد خورشید بگونه‌ای ملموس و قابل تماشا در آن دیده می‌شود. این ویژگی را چارتاقی «بازه هور» در راه نیشابور به تربت حیدریه و در نزدیکی روستای رباط سفید، نیز دارا است که البته فعلاً دیواری نوساخته و الحاقی مانع از دیدار پرتوهای خورشید می‌شود.
هر ساله مراسم دیدار طلوع و تولد خورشید در چارتاقی نیاسر، و بررسی نظریه نگارنده، با حضور دوستداران باستان‌ستاره‌شناسی ایرانی و دیگر علاقه‌مندان، در شهر نیاسر کاشان برگزار می‌‌شود.
حافظ در شب یلدا
معمولاً در شب یلدا رسم بر این است که صاحب‌خانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل که سواد دارد، می‌دهد. سپس هر یک از میهمانان نیت کرده و بزرگِ مجلس، این جمله را می‌گوید و تفعلی به گنجینه حافظ می‌زند: «ای حافظِ شیرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ قسم به قرآن مجیدی که در سینه داری...» یا هر چیزی شبیه به این. این رسم یکی از رسوم پرطرفدار شب یلداست که امروزه با فن‌آوری روز نیز به‌روز شده. به طوری که در بعضی خانواده‌ها به جای کتاب حافظ، از فال‌نامه، نرم‌افزار تفعل مجازی در رایانه، پایگاه‌های اینترنتی ویژه فال، نرم‌افزارهای ویژه تلفن همراه، سامانه پیام کوتاه یا پیامک و... برای انجام این رسم استفاده می‌کنند که سرگرمی ‌خوبی برای خانواده‌ها در این شب بلند سال است.
 
پبشینه? جشن
یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می‌کرده‎اند. در این باور یلدا روز تولد خورشید و بعدها تولد میترا یا مهر است.
این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان پیش از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه‌هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه‌هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می‌برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه‌تر نشانه‌ای از غلبه? تاریکی.
یلدا برگرفته از واژه‎ای سریانی است و مفهوم آن « میلاد» است (زیرا برخی معتقدند که مسیح در این شب به دنیا آمد). ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر «میترا» می‎‎پنداشتند و به همین دلیل این شب را جشن می‎گرفتند و گرد آتش جمع می‎شدند و شادمانه رقص و پایکوبی می‌کردند. آن گاه خوانی الوان می‌گستردند و « میزد» نثار می‌کردند. «میزد» نذری یا ولیمه‎ای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیین‎های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‎ها و فرآورده‎های خوردنی فصل و خوراک‎های گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژه‌ای که آن را « میزد» می‌نامیدند، بر سفره جشن می‌نهادند. باوری بر این مبنا نیز بین مردم رایج بود که در شب یلدا، قارون (ثروتمند افسانه ای)، در جامه کهنه هیزم شکنان به در خانه‌ها می‌آید و به مردم هیزم می‌دهد، و این هیزم‌ها در صبح روز بعد از شب یلدا، به شمش زر تبدیل می‌شود، بنابراین، باورمندان به این باور، شب یلدا را تا صبح به انتظار از راه رسیدن هیزم شکن زربخش و هدیه هیزمین خود بیدار می‌ماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا می‌کردند.
 
جشن یلدا در ایران امروز
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب‎نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می‎شود. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه‌های گوناگون است که همه جنبه? نمادی دارند و نشانه? برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی ‌هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده‌گویی می‌کنند.
 
یلدای ایرانی، شبی که خورشید از نو زاده می‌شود
یلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می‌شود.
 «ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر می‌آید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما همیشه در خواب می‌ماند و روز فرا می‌رسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری می‌اندیشد و ستاره ای را اجیر می‌کند، ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می‌کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می‌دهد. ماه به استقبال مهر می‌رود و راز دل می‌گوید و دلبری می‌کند و مهر را از رفتن باز می‌دارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می‌کنند و عاشقی پیشه می‌کنند و مهر دیر بر می‌آید و این شب، «یلدا» نام می‌گیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می‌رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست. »
یلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر می‌شود.
در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، «خور ماه» (خورشید ماه) نیز می‌گفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیین‌های بسیاری در آن برگزار می‌شد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد پیوند آن با خورشید معنایی ژرف می‌یابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده می‌شود خورشید از نو زاده می‌شود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز می‌کند و خرمی‌ جهان را فرا می‌گیرد.
لازم به ذکر است یلدا در سرزمین‌های فلات ایران روسیه و دیگر کشورها با پیشینه ی تاریخی برگزار می‌شود.



تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 4:51 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

 

محمّد به نقل از پدرش مى‏گوید که از امام صادق علیه السّلام پیرامون آیه: وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها پرسیدم. حضرت علیه السّلام فرمود: مقصود از خورشید، پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم است که خداوند عزّ و جلّ به وسیله او دین را براى مردم روشن کرد. او مى‏گوید: عرض کردم‏ تفسیر: وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها چیست؟ فرمود: امیر المؤمنین علیه السّلام است که پس از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مى‏آید و پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم دانش را بکمال در او مى‏دمد. راوى مى‏گوید: عرض کردم مقصود از: وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاهاچیست؟ فرمود: امامان ستم هستند که در برابر خاندان پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم خودرأیى مى‏کنند، و در جایى مى‏نشینند، که خاندان پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از ایشان به آن شایسته‏تر هستند و دین خدا را، با ستم و ظلم بپوشانند و خداوند کار ایشان را حکایت کرده مى‏فرماید: وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها راوى مى‏گوید پرسیدم: مقصود از:

وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها چیست؟ پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: مقصود از آن امام بر حق از نژاد فاطمه علیها السّلام است که از دین رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم پرسش مى‏شود و آن را براى کسى که پرسیده است روشن مى‏کند و خداوند از گفتار او حکایت مى‏کند.

 

 




تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 4:46 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

تفسیر آیاتى از سوره غاشیه و اشاره به موضع مردم به هنگام ظهور

محمّد به نقل از پدرش مى‏گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم مقصود از: هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ الْغاشِیَةِ چیست؟ فرمود: یعنى امام قائم علیه السّلام آنها را با شمشیر فرا گیرد. او مى‏گوید: در باره آیه‏ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌاز امام علیه السّلام پرسش کردم و امام علیه السّلام فرمود:

یعنى فروتن و زبون هستند و توانایى سرباز زدن ندارند. او مى‏گوید: عرض کردم‏ عامِلَةٌ یعنى چه؟ فرمود: یعنى عمل کند به آنچه خدا دستور نداده است. او مى‏گوید:

عرض کردم: ناصِبَةٌ یعنى چه؟ فرمود: یعنى جز امام بر حق را به حکومت وادارند. او مى‏گوید: عرض کردم: تَصْلى‏ ناراً حامِیَةً یعنى چه؟ فرمود: به آتش جنگ در دنیا به هنگام ظهور امام قائم علیه السّلام و در آخرت به آتش سوزان دوزخ.




تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 4:46 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

تفسیر آیه 38 سوره نحل و در زنده شدن یاران امام زمان علیه السّلام‏

ابو بصیر مى‏گوید: به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: مقصود از این آیه: وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ بَلى‏ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ‏ چیست؟ فرمود: اى ابو بصیر! این آیه چه مى‏گوید؟ عرض کردم: همانا مشرکان مى‏پنداشتند و براى پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم سوگند به هم مى‏خوردند که خدا مرده‏ها را زنده نکند. حضرت علیه السّلام فرمود: مرگ بر کسى که چنین سخنى مى‏گوید. از آنها بپرس که مشرکان به لات و عزى سوگند مى‏خوردند یا بخدا؟ عرض کردم: قربانت گردم تو معناى آن را به من بفهمان. او مى‏گوید: حضرت علیه السّلام به من فرمود: اگر چنانچه امام قائم علیه السّلام، از ما ظهور کند، خداوند جمعى از شیعیان ما را براى او زنده گرداند، که شمشیرهایشان را حمایل مى‏کنند، و این خبر، به گروهى از شیعیان ما رسد که هنوز نمرده‏اند، و به آنها گویند که فلانى و فلانى و فلانى، زنده شده‏اند و از گور در آمده‏اند و اکنون، در خدمت امام قائم علیه السّلام هستند، و این خبر به مردمى از دشمنان ما برسد، و آنها گویند که: این گروه شیعیان چه دروغ پردازند! امروز هم که حکومت شماست باز هم دروغ مى‏گویید، نه بخدا اینها زنده نشدند و تا روز قیامت زنده نشوند. حضرت علیه السّلام فرمود: خداوند سخن آنها را حکایت کرده است  .




تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 4:45 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

 تفسیر آیاتى از سوره انبیاء و برخورد امام قائم علیه السّلام با بنى امیّه

بدر بن خلیل اسدى مى‏گوید: شنیدم امام باقر علیه السّلام پیرامون آیه‏ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها یَرْکُضُونَ. لا تَرْکُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى‏ ما أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَساکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ‏ تُسْئَلُونَ‏« پس چون عذاب ما را احساس کردند، بناگاه از آن مى‏گریختند.[ هان‏] مگریزید، و به سوى آنچه در آن متنعم بودید و[ به سوى‏] سراهایتان بازگردید، باشد که شما مورد پرسش قرار گیرید»( سوره انبیاء/ آیه 12 و 13).مى‏فرماید: هر گاه امام قائم علیه السّلام ظهور کند به دنبال بنى امیّه در شام فرستد و آنها از آنجا به روم بگریزند و رومیان به آنها مى‏گویند: ما شما را نمى‏پذیریم مگر آنکه مسیحى شوید، و آنها صلیب به گردن مى‏آویزند و رومیان آنها را مى‏پذیرند، و هنگامى که اصحاب امام قائم علیه السّلام، بر رومیان وارد شوند و کشور آنها را تصرّف کنند، ایشان امان خواهند و پیشنهاد صلح بدهند و اصحاب امام علیه السّلام در پاسخ آنها مى‏گویند: ما این کار را نمى‏کنیم، مگر اینکه افرادى را که به شما پناه آورده‏اند تسلیم ما کنید، و آنها ایشان را به اصحاب امام علیه السّلام تسلیم نمایند، و این است مفهوم آیه شریفه مذکوره. حضرت علیه السّلام نیز فرمود: از آنها محل گنج‏ها را بپرسد با اینکه خودش بدانها داناتر است. پس بنى امیّه مى‏گویند: یا وَیْلَنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ. فَما زالَتْ تِلْکَ دَعْواهُمْ حَتَّى جَعَلْناهُمْ حَصِیداً خامِدِینَ‏« اى واى بر ما، که واقعا ستمگر بودیم». سخنان پیوسته همین بود، تا آنان را دروشده بى‏جان گردانیدیم»( سوره انبیاء/ آیه 14 و 15). به وسیله شمشیر.

 

 

 




تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 4:44 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

نامه امام صادق   )علیه السّلام( به یکى از یارانش (سفارش به تقوى)

امام صادق )علیه السّلام( فرمود: روزى رسول خدا )صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم( بیرون آمد در حالى که شاد بود و از خوشحالى مى‏خندید. مردم به ایشان عرض کردند: یا رسول اللَّه! خداوند همیشه تو را بخنداند و بر خوشحالى تو بیفزاید. پیامبر اکرم )صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم( در پاسخ آنها فرمود: شب و روزى نیست مگر آنکه من در طى آن، از خداوند هدیه‏اى دریافت مى‏کنم و امروز خداوند هدیه‏اى به من ارمغان کرده که قبلا نظیر آن را به من نبخشیده است. امروز جبرئیل نزد من‏آمد، و از خدایم به من سلام رساند و گفت: اى محمّد! همانا خداوند سبحان، از بنى هاشم هفت تن را برگزیده است که مانند آنها را نه در گذشته آفریده و نه در آینده خواهد آفرید، تو یا رسول اللَّه )صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم( و سرور پیامبران، و على بن ابى طالب )علیه السّلام( وصىّ تو و سرور اوصیا، و حسن و حسین )علیهما السّلام( دو سبط تو سیّد اسباط، و حمزه عموى تو سید الشهداء )رضى اللَّه عنه( و جعفر )رضى اللَّه عنه( پسر عموى تو که در بهشت به همراه فرشتگان هر کجا خواهد پرواز کند، و حضرت قائم )علیه السّلام( که عیسى بن مریم پشت سر او نماز گزارد آنگاه که خداوند او را به زمین فرو فرستد، و آن قائم از نژاد على )علیه السّلام( و فاطمه )علیها السّلام( و از فرزندان حسین )علیه السّلام( است‏.

 




تاریخ : دوشنبه 91/9/27 | 1:34 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

یک دستور العمل هنگام دیدن خوابهاى بد از امام صادق علیه السّلام‏

معاویة بن عمّار مى‏گوید: امام صادق علیه السّلام فرموده: هر گاه مردى خواب بدى دیدباید از پهلویى که بر آن خوابیده به پهلوى دیگر بغلتد و بگوید: إِنَّمَا النَّجْوى‏ مِنَ الشَّیْطانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَیْسَ بِضارِّهِمْ شَیْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ‏[1]، و سپس بگوید: پناه مى‏برم به آنچه فرشتگان مقرّب خدا و پیامبران مرسل و بنده‏هاى خویش بدان پناه برند از شرّ آنچه در خواب دیدم و از شرّ شیطان رجیم.

دستور پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به حضرت زهرا علیها السّلام در باره خوابى که دیده بود

ابو الورد به نقل از امام باقر علیه السّلام مى‏گوید که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در باره خوابى که فاطمه علیها السّلام دیده بود به ایشان فرمود: بگو: پناه مى‏برم بدان چه پناه مى‏برند فرشتگان مقرّب او و پیامبران مرسل او و بندگان خوب و شایسته‏اش از شرّ آنچه در این شب به خواب دیدم که مبادا از آن به من بدى رسد و یا آنچه دلخواهم نیست، و سپس از پهلوى چپت سه بار بگرد.[2]

 

 

 



[1]     ( 1)« چنان نجوایى صرفا از[ القاآت‏] شیطان است تا کسانى را که ایمان آورده‏اند دلتنگ گرداند و[ لى‏] جز به فرمان خدا هیچ آسیبى به آنها نمى‏رساند»( سوره مجادله/ آیه 10).

[2]   کلینى، محمد بن یعقوب، بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، 1جلد، انتشارات سرور - قم، چاپ: اول، 1381ش.




تاریخ : دوشنبه 91/9/27 | 1:30 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

فضیلت منتظران و ظهور دولت حقّه‏

 از او، از ابن فضال، از على بن عقبه، از عمر بن ابان کلبى روایت کرده است که عبد الحمید واسطى گفت: به امام باقر علیه السّلام عرض کردم: قربانت ما شیعیان، در انتظار ظهور دولت حقّه هستیم تا جایى که دست از بازار خود شستیم و بسا که برخى از ما گدایى کنند.

امام در پاسخ فرمود: آرى، بخدا که پروردگار براى او گشایش دهد، خدا رحمت کند هر بنده‏اى را که کار امامت ما را زنده کند. عرض کردم: قربانت مرجئه مى‏گویند که این عقیده براى ما زیانى ندارد تا زمانى که آنچه شما مى‏گویید بیاید [یعنى دولت حقّه ظهور کند] و با شما هم عقیده شویم و برابر گردیم. فرمود: اى عبد الحمید! راست مى‏گویند، هر که توبه کند خدا توبه او را بپذیرد و هر کس منافق گردد و در دل ایمانى نداشته باشد خداوند جز بینى خودش را به خاک نمالد و هر کدام امامت را فاش گرداند خدا خونش را بریزد.

و خداوند بر اسلامشان سر آنها را مى‏برد چنان که قصّاب گوسفندش را. او مى‏گوید: عرض کردم: پس در آن هنگام که امام علیه السّلام ظهور کند و دیگران هم به او بگروند، ما با دیگران برابر خواهیم بود؟ حضرت علیه السّلام فرمود: نه، شما در آن روز سروران و فرماندهان زمین باشید، در دین ما جز این روا نباشد. عرض کردم: اگر من پیش از درک امام قائم بمیرم؟

حضرت علیه السّلام فرمود: هر کس از شما بگوید اگر قائم آل محمّد علیه السّلام را درک کنیم یاریش مى‏رسانم، همچون کسى است که در رکاب ایشان شمشیر زده، و هر که با او به شهادت برسد دو شهادت براى او محسوب گردد.




تاریخ : دوشنبه 91/9/27 | 1:23 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

آرزوى دیدار امام قائم علیه السّلام در تندرستى و عافیت‏

معاویة بن عمّار از امام صادق علیه السّلام روایت مى‏کند که فرمود: هر گاه کسى از شما آرزوى دیدار حضرت قائم علیه السّلام را کند باید آرزو کند که این دیدار در تندرستى و عافیت باشد، زیرا خداوند، محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را به مهر و مهربانى مبعوث فرمود و حضرت قائم علیه السّلام را براى انتقام گرفتن برخواهد انگیخت.




تاریخ : دوشنبه 91/9/27 | 1:19 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

فضائل شیعه و معنى رافضى و فضل شیعه در قرآن‏

محمد بن سلیمان به نقل از پدرش مى‏گوید: نزد امام صادق علیه السّلام بودم که ابو بصیر نفس زنان بر ایشان وارد شد، و چون در جاى خود نشست امام صادق علیه السّلام به ایشان فرمود: اى ابا محمّد! چرا به این تندى نفس مى‏زنى؟ او در پاسخ گفت: قربانت گردم اى فرزند پیامبر، پیر شدم و استخوانم پوک شده است و مرگم نزدیک است و نمى‏دانم در آخرت چه وضعى خواهم داشت. امام صادق علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد! تو هم از این‏    سخنان مى‏گویى؟ ابا محمّد گفت: قربانت گردم چگونه چنین نگویم؟ حضرت علیه السّلام فرمود:

اى ابا محمّد! نمى‏دانى که خداوند متعال جوانان شما شیعه را گرامى مى‏دارد و از سالخورده‏هاى شما شرم دارد؟ ابو محمّد گفت: قربانت گردم چگونه جوانان را گرامى مى‏دارد و از سالخورده‏ها شرم دارد؟ فرمود: جوانان را گرامى مى‏دارد از اینکه عذابشان کند، و از سالخوردگان شرم دارد از اینکه حسابشان کشد.

ابو محمّد گفت: قربانت گردم این مخصوص به ماست یا همه اهل توحید؟ فرمود: نه بخدا سوگند که مخصوص شماست نه همه مردم. ابو محمّد گفت: قربانت گردم همانا به ما لکّه‏اى زده‏اند که پشت ما را شکسته، و از آن دل ما مرده، و والیان و فرمانداران به سبب آن خون ما را روا شمرده‏اند، و آن حدیثى است که فقهاى ایشان براى آنها نقل نموده‏اند. امام صادق علیه السّلام فرمود: مقصودت رافضى بودن است؟ ابو محمّد گفت: آرى. حضرت علیه السّلام فرمود: نه بخدا سوگند آنها شما را چنین ننامیدند و خدا شما را بدین نام نامیده است. آیا نمى‏دانى که هفتاد مرد از بنى اسرائیل، چون گمراهى فرعون و قومش بر آنها آشکار شد آنها را ترک نمودند و به موسى پیوستند، زیرا که براى آنها آشکار شده بود که او در راه هدایت است و در میان لشکریان موسى آنها را رافضى مى‏نامیدند، زیرا فرعون را رفض کرده بودند، و در میان لشکر از همه بیشتر عبادت مى‏کردند، و از همه بیشتر موسى و هارون و فرزندان ایشان را دوست مى‏داشتند، و خدا به موسى علیه السّلام وحى کرد که: این نام را در تورات براى آنان ثبت کن، زیرا من آنها را بدین نام نامیدم، و این نام را بدیشان بخشیدم. موسى این نام را براى آنها ثبت کرد، و خداوند عزّ و جلّ آن نام را اندوخت تا به شما بخشید.

اى ابا محمّد! آنان خیر را رفض کردند، و شما شرّ را رفض کردید. مردم به گروهها و شاخه‏هایى تقسیم شدند، و شما به گروه خاندان پیامبر درآمدید و به مذهبى گراییدید که آنها گراییدند، و آن برگزیدید که خدا براى شما برگزیده است، و آن را خواستید که خدا خواسته پس بشارتتان باد و مژده. بخدا سوگند که شما مشمول رحمتید، و از نیکوکار شما هر عملى پذیرفته است، و از بدکارتان گذشت مى‏شود. هر کس به عقیده‏اى که شما داریددر قیامت حاضر نشود خداوند عزّ و جل از او هیچ حسنه‏اى را نپذیرد، و از گناه او در نگذرد.

اى ابا محمّد: آیا تو را شاد کردم؟ ابو محمّد گفت: قربانت گردم بر شادى من بیفزاى.

فرمود: اى ابو محمّد همانا خداوند عزّ و جل فرشتگانى دارد که گناهان را از گردن شیعیان ما فرو ریزند چنان که باد، برگ درخت را در فصل خزان، و این است که خداوند مى‏فرماید: الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا    .

    «کسانى که عرش [خدا] را حمل مى‏کنند، و آنها که پیرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبیح مى‏گویند و به او ایمان دارند و براى کسانى که گرویده‏اند طلب آموزش مى‏کنند» (سوره مؤمن/ آیه 7).

امام علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد! همانا خداوند در کتابش شما را یاد کرده فرموده است:

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا. «از میان مؤمنان مردانى‏اند که با آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند. برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین‏] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند» (سوره احزاب/ آیه 23).همانا شما به آنچه خدا در باره دوستى و ولایت ما، از شما پیمان گرفته وفا کردید و شمایید که دیگرى را به جاى ما نگرفتید، و اگر وفا نکرده بودید، خدا شما را هم نکوهش مى‏کرد چنانچه آنها را نکوهش کرد، آنجا که مى‏فرماید: وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَکْثَرَهُمْ لَفاسِقِینَ. «و در بیشتر آنان عهدى [استوار] نیافتیم و بیشترشان را جدّا نافرمان یافتیم» (سوره اعراف/ آیه 102).

     اى ابا محمّد! آیا شادت کردم؟

ابو محمّد گفت: قربانت گردم بر شادیم بیفزایى. امام علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد! دوستان در آن روز با همدیگر دشمن باشند، جز پرهیزکاران. بخدا سوگند که خداوند در این آیه جز شما را مراد نکرده است. اى ابا محمّد! آیا ترا شاد کردم؟ ابو محمّد گفت: بر شادیم بیفزاى.

حضرت علیه السّلام فرمود: همانا ما و شیعیان ما و دشمنان‏مان را، خداوند در آیه‏اى از قرآن یادکرده و فرموده است: إِخْواناً عَلى‏ سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ‏. «برادرانه بر تختهایى روبروى یک دیگر نشسته‏اند» (سوره حجر/ آیه 47).و ماییم که مى‏دانیم و دشمنان ما نمى‏دانند و شیعیان ما نمى‏دانند. اى ابا محمّد! آیا شادت کردم؟ ابو محمّد گفت: قربانت گردم بر شادیم بیفزاى. حضرت علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد! خداوند عزّ و جلّ، احدى از پیامبران و پیروان آنان را استثنا نکرده، جز امیر المؤمنین علیه السّلام و شیعیانش را، آنجا که مى‏فرماید: الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ‏. ) «در آن روز، یاران- جز پرهیزگاران- بعضى‏شان دشمن بعضى دیگرند» (سوره زخرف/ آیه 67).

حضرت علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد! آیا شادت کردم؟ ابو محمّد گفت: قربانت گردم بر شادیم بیفزاى. امام علیه السّلام فرمود: شما هستید آنانى که خداوند در کتابش از آنها یاد کرده و فرموده است: هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ‏.«آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند؟ تنها خردمندانند که پند پذیرند» (سوره زمر/ آیه 9).

و بخدا سوگند خداوند در این آیه مقصودى جز شما ندارد. اى ابا محمّد! آیا شادت کردم؟ ابو محمّد گفت: قربانت گردم بر شادیم بیفزایى. حضرت علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد! خداوند شما را در کتابش یاد کرده فرموده است: إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ‏. «مگر کسى را که خدا رحمت کرده است» (سوره دخان/ آیه 42).

بخدا سوگند خداوند در این آیه قصد نکرده مگر امامان علیهم السّلام و شیعیان ایشان را. اى ابا محمّد! آیا شادت نکردم؟ ابو محمّد گفت: قربانت گردم بر شادیم بیفزاى. حضرت علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد! خداوند شما را در کتابش یاد کرده فرموده است: یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‏.«اى بندگان من- که بر خویشتن زیاده روى روا داشته‏اید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت خدا همه گناهان را مى‏آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است» (سوره زمر/ آیه 53).

اى ابا محمّد! آیا شادت کردم؟ ابو محمّد گفت: قربانت گردم بر شادیم بیفزاى.

حضرت علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد! خدایتان شما را در قرآن یاد کرده هنگامى که حکایت مى‏کند، بودن دشمنان شما را در آتش، و مى‏فرماید: إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ‏    سُلْطانٌ‏.

و بخدا سوگند در این آیه جز شما مقصود نیستید، و شما در این جهان بدان، انسان شمرده مى‏شوید در حالى که بخدا در بهشت ارجمندید، و دشمنان‏تان را در دوزخ جویند.

اى ابا محمّد! آیا شادت کردم؟ ابو محمّد گفت: قربانت گردم بر شادیم بیفزاى.

حضرت علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد! آیه‏اى نازل نشده است که به بهشت رهنمون شود و یادآور نشوند اهل آن، جز به خوبى، مگر اینکه در باره ما و شیعیان ماست، و آیه‏اى نیست که به دوزخ براند، و اهل آن به بدى یادآور شوند مگر اینکه در باره دشمنان ماست و آنکه با ما مخالفت مى‏ورزد. اى ابا محمّد! آیا شادت کردم؟ ابو محمّد گفت: قربانت گردم بر شادیم بیفزاى. حضرت علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد! کسى جز ما و شیعه ما، بر کیش ابراهیم نباشد، و مردم دیگر از آن به دور و بیزارند. اى ابا محمّد! آیا شادت کردم؟ در روایتى دیگر آمده است که ابو محمّد گفت: دیگر بس است.