سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 92/2/13 | 6:54 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

فلسفه فردی حجاب و پوشش 

گر چه فرد و جامعه قابل تفکیک نمی­باشند و به یکدیگر تأثیر مقابل دارند اما با استناد به آیات و روایات می­توان موارد زیر را به عنوان فلسفة فردی در نظر گرفت:

طهارت و پاکی نفس انسانها

طهارت و پاکی نفس انسانها ـ اعم از زن و مرد ـ از مهمترین فلسفه­های فردی پوشش زنان است. در قرآن کریم پس از امر به کاستن نگاه (غضّ معبر) و حفظ طهارت جنسی برای مردان به دلیل این توصیه پرداخته و می­فرماید:

«ذَلِکُ أزْکَی لَهُم»[1]

این عمل برای مردان پاکیزه­تر است. و در آیه «حجاب» نیز پس از بیان کیفیت رفتار با همسران پیامبران(ص) می­فرماید:

«ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ»[2]

این برای قلب شما (مردان) و قلب آنها (زنان پیامبر) و یا به نظریه دیگر، همه زنان مؤمن، طهارت بیشتری دارد.

فلسفه اول حجاب که شامل حفظ نگاه مردان و پوش زنان و موارد دیگر ارتباطی می­شود این است که در درجة اول موجب طهارت نفس و باطن افراد می­گردد و چون افعل تفضیل (ازکی ـ اطهر) برای هر دو مورد استفاده شده می­توان این را دریافت که راهی برتر و بالاتر از حجاب برای پاکی انسانها وجود ندارد و تزکیة مردان در گرو حفظ نگاه و فرج آنهاست و تزکیه زنان در گرو حفظ چشم و روابط جنسی و محدود کردن ارتباطات به اضافه پوشش زنان است.

نکته جالب این است که به فرموده قرآن کریم ارسال پیامبران و نزول کتاب­های آسمانی نیز در مرحله اول برای تزکیه بشر بوده است:

«کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِّنکُمْ یتْلُو عَلَیکُمْ آیاتِنَا وَیزَکِّیکُمْ وَیعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ»[3]

همان گونه که رسولی از خودتان برای شما فرستادیم تا آیات ما را تلاوت کند بر شما و شما را تزکیه کند، کتاب و حکمت را هم به شما تعلیم دهد.

بنابراین، حکم حجاب که امر الهی است و توسط رسول او و در قرآن بیان شده موجب طهارت و تزکیه زن و مرد می­گردد. این طهارت و پاکی هم مربوط به جسم است و هم مربوط به روح زیرا این دو بعد تأثیر متقابل نسبت به یکدیگر دارند.



[1]- سوره نور، آیه 30.

[2]- سوره احزاب، آیه 53.

[3]- سوره بقره، آیه 151.




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 6:46 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

فلسفه حجاب

اسلام می­گوید کامیابی­های جنسی اعم از آمیزش و لذت­گیری­های سمعی و بصری و لمسی مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه و مایة آلودگی و ناپاکی جامعه می­باشد که فلسفة حجاب چیز مکتوم و پنهانی نیست زیرا:

1- برهنگی زنان که طبعاً پیامدهایی همچون آرایش و عشوه­گری و امثال آن همراه دارد و مردان، مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار می­دهد تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنان و ایجاد هیجانهای بیمارگونه عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی می­گردد زیرا زمانی که روابط و ارتباطات برای ارضاء خواسته­ها و تمنیات. دچار شکست می­شوند. فشار روحی حاصل می­شود. لذا اسلام تشویق به ازدواج می­نماید و می­گوید ازدواج و تشکیل خانواده خدمتی است برای پدید آمدن یک کانون آسایش و خوشبختی و نشاط طبیعی، ارضای غریزة جنسی، لذّت­بردن از زندگی. بهره­مندی از محبت و تعاون، مددکاری و سرانجام امتزاج دو روح در افق محبّت و هماهنگی و اتصال دو دریا از نیرو و قدرت، حیات و نشاط به هم برای رسیدن به هدفی متعال. در مکتب اسلام هدفها و انگیزه­های ازدواج را متعدد ذکر کرده، از جمله:

-         ایجاد کانون آسایش و آرامش برای زن و مرد

-        حفظ عفت و پاکدامنی و ارضای غریزة جنسی

-        دوستی، محبّت و عشق

اسلام می­خواهد مردان و زنان مسلمان روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند، و این یکی از فلسفه­های حجاب است. اگر زن کامیابی­های جنسی و لذت­های سمعی و بصری و لمسی که مخصوص همسرش می­باشد را به بیرون از خانه سوق دهد و یا آرایش و عشوه­گری باعث تحریک مردان شود چگونه می­تواند کانون آسایش و آرامش برای همسر خود باشد؟

وقتی که بی­عفت و ناپاکی را در جامعه رواج می­دهد، آیا اندیشیده است که این آتش فساد و تباهی دامن­گیر خانوادة خودش هم می­شود؟ آیا دوست دار زنهای دیگر این چنین دل همسرش را مجذوب خود نمایند؟

«یا بُنَیَّ اجْعَلْ نَفْسَتَ مِیزاناً فِیما بَیْنَکَ و بَیْنَ غَیْرِکَ، فَأحْبِبْ لِغَیرکَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِکَ، وَ اکْرَهْ لَهُ ما تَکْرَهُ لَها، وَ لاتَظْلِمْ کَما لاتُحِبُّ أنْ تُظْلَمَ، وَ أحْسِنْ کَما تُحِبُّ أنْ یُحْسَنَ إلَیْکَ، وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِکَ ما تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَیْرِکَ، وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِما تَرْضاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِکَ»[1]

 ای پسرم! نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیزدوست بدار، و آنچه را که برای خود نمی­پسندی، برای دیگران مپسند؛ ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود. نیکوکار باش، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند، و آنچه را که برای دیگران زشت می­داری برای خود نیز زشت بشمار، و چیزی را برای مردم رضایت بده که برای خود می­پسندی.

تعادل خانواده مستلزم آن است که اعضای تشکیل دهندظ آن نقشها، وظایف و کارکردهای خود را به طور صحیح و کامل انجام دهند. از جمله ارضای نیازهای اعضاء (زن و شوهر و فرزندان) وقتی زنی خود را آرایش می­کند و با وضعی مهّیج و زننده در کوچه و بازار و خیابانها قدم می­زند و برای نامحرم عشوه­گری و ناز می­کند آیا در خانه می­تواند همراه و همدل همسر خود باشد؟

وقتی که هدف خود را در زندگی نیافته است و به زندگی در حد خوردن و گشتن و ارضای هواهای نفسانی بسنده می­کند، و با داشتن انگیزه­ها و نیازهای کاذب از قبیل، استفاده از وسایل لوکسف تنوع بیش از حد در خوراک و پوشاک و... چنین خانواده­هایی به رغم تعادل ظاهری و سطحی، در مقابله با موقعیتهای بحران­زا و مولد فشار، مستعد از هم پاشیده هستند و در مقابل حوادث روانی و اجتماعی، بسیار آسیب­پذیرند. اینجاست که محبت جای خود را به نفرت، امیدواری به ناامیدی، جاذبه به دافعه در زندگی خانوادگی می­دهد. وحدت و انسجام در روابط خانوادگی را سست می­کند و بهداشت روح و روان حاکم بر خانواده و اجتماع را به خطر نابودی می­کشاند.

2- با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا به طور مداوم بال رفته است. در محیطی که حجاب است (و شرایط دیگر اسلامی رعایت می­شود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. ولی در بازار آزاد برهنگی که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی (لااقل در مرحله غیرآمیزش جنسی) در آمده­اند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی­تواند داشته باشد و خانواده­ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می­شوند و کودکان بی­­سرپرست می­مانند و نابسامانیها و زیانهای فراوانی را در زندگی فردی و اجتماعی پدید می­آورد. در حالی که اگر ازدواج در مسیر صحیحی قرار بگیرد به زندگی زن و مرد جهت می­بخشد و مرد و زن نگران، مضطرب و سرکش را آرام ساخته، موجبات حفظ سلامت تن و روان آنها را فراهم می­کند و خودداری از ازدواج و در نتیجه عدم ارضای پاره­ای از نیازهای آدمی ممکن است زمینة اختلالات عاطفی و بیماریهای جسمانی و روانی را مساعد سازد و خروج از اعتدال وجود را ممکن نماید.

خانواده یک نهاد اصلی و ویژه جامعه است و برقراری روابط انسانی سالم و درست میان اعضای خانواده، مهمترین عامل سلامت خانواده است.

برای این که بهداشت روح و روان و در نتیجه سلامتی جسم و جان خانواده را حفظ کنید هر یک از زوجین باید بداند که همسر او نزدیکترین و محرمترین فرد است لذا برای همسرتان به عنوان یک نیمه تن، حامی و پشتیبان نگاه کنید و تلاش نماید در جهت خوشبختی او بکوشید.

لازمة ایجاد، حفظ و استمرار و روابط زناشویی سالم داشتن تعهد، وفاداری، اعتماد، انصاف، صمیمیت ... تفاهم متقابل و اعتماد متقابل است.

3- گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناک­ترین پیامدهای بی­حجابی است.

وقتی که اعمال و رفتار زشت و ناپسندمان پیامدهای دردناکی را به بار می­آورد و ما را خشمگین و آشفته می­سازد.

قرآن مجید می­فرماید:

ا«وَ مَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیدِیکُمْ وَیعْفُو عَن کَثِیرٍ»[2]

و آنچه از رنج و مصائب به شما می­رسد همه از دست خود شماست در صورتی که خدا بسیار اعمال بد را عفو می­کند.

«عَلی بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[3]

آری با ذکر خدا دلها آرام می­گیرند.

سلامتی و آرامش روح و روان مسلماً سلامتی جسم و جان را همراه دارد وقتی سلامتی جسم و روح دست به دست هم بدهند سعادت دنیا و آخرت را به همراه خواهد آورد. در این صورت آیا درست است از چنین خدای روی برتابی و به دیگری توجه کنی. پس چه شود اگر اطاعتش کنی و به فرمانش سر نهی؟ پس این دنیا نیست که تو را فریب داده است بلکه تو خود را به آن فریفته­ای. چه بسا دنیا به تو پند آموخته و به دادگری و مساوات و برابری، آگاه و دعوتت نموده و از وعده­هایی که به تو می­دهد و از ورود درد بر جانت و کاهش قوت و توانت آگاهت نموده است.[4]



[1]- محمد، دشتی، نهج البلاغه، ص 375.

[2]- سوره شورای، آیه 30.

[3]- سوره رعد، آیه 28.

[4]- حجاب دختران، فاطمه قاضی، 38-34.




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 6:21 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

 

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حجاب کرامت و طهارت است

بعضی گمان می­کنند که حجاب بار سنگینی و تحمیلی به دوش زن است، و کرامت و منزلت اجتماعی وی را مخدوش می­کند. ولی قرآن کریم، حجاب را دقیقاً برعکس این گفته می­داند. و در بحث آیات مربوط به حجاب در قرآن، فرمایش خدای متعال به مده که فرموده:

«وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ»[1]

«هر گاه از زنان پیامبر چیزی خواستید از پُشتِ پرده و حجاب بخواهید، که رعایت این کار باعث طهارت و پاکی دلهای شماها و آنان است»

 از جملة: «رعایت این کار، باعث طهارت و پاکی دلها شما و آنان است» اوّل: اینکه حجاب باعث کرامت و شخصیّت زن می­شود، و هنگامی که زن کشف حجاب می­کند و زیبائی­های خود را آشکار می­سازد، در حقیقت کرامت و قدسیّت خود را پای مال کرده است، به طوری که مانند یک عروسک ملعبة شهوت زنان و هوس بازان می­شود، و در نتیجه جایگاه والای خود را از دست می­دهد.

دوّم: در حجاب پاکی زن است و این طهارت و پاکی در حدّ ظاهر توقّف نمی­کند، بلکه راه را به سوی نقطة مرکزی زن ـ که قلب باشد ـ می­پیماند.

و قلب پاک و طاهر است که انسان را به اُوج کمال و معنویّت و قُرب به درگاه حق می­رساند. و «حجاب» دربِ ورودی به طهارت قلب است برای زن.

سوّم: حجاب باعث پاکی و طهارت جامعه نیز می­شود، زیرا جامعه از خانواده و خانواده از زن و مرد تشکیل می­شود. پس اگر زن و مرد پاک و شایسته خواهد بود. پس حجاب چه نقش بزرگی در طهارت مَرد و زن و جامعه ایفا می­کند و بی­حجابی برعکس آن دقیقاً ـ باعث آلوده­گی زن و مرد و خانواده و جامعه خواهد شد. و بی­حجابی، درب ورودی برای فساد قلب و آلوده­گی روح، و اشاعة فحشا و منکرات خواهد بود.[2]



[1] - سوره احزاب، آیه 53.

[2]- محمد رضا، انصاری محلاتی، حجاب سعادت است، 69-61.

 




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 6:19 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

 بسم رب الشهداءوالصدیقین

   حجاب ... نور است

خداوند متعال فرموده است:

«اللّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُواْ یخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ»[1]

«خدا سرپرست کسانی است که ایمان آورده­اند؛ آنان را از تاریکیها به سوی نور بیرون می­برد.»

آری، اطاعت خدا نور است، و این نور در دلِ هر کسی که از خدا و پیامبر او فرمان برد تابش می­کند. حجاب نیز نور است، زیرا حجاب اطاعت خدا و پیامبر است و زنِ با حجاب در پرتو این نور ـ که سراسر وجود و شخصیت او را فراگرفته است ـ زندگی می­کند. این نور، زیبایی و هیئت و برتری خاصّی به زن می­بخشد، دیری نمی­گذرد که این نور برای همگان آشکار می­شود، و آن در روزی است که سرپرده­ها هویدا می­گردد.

قرآن کریم می­فرماید:

«یوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یسْعَى نُورُهُم بَینَ أَیدِیهِمْ وَبِأَیمَانِهِم بُشْرَاکُمُ الْیوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»[2]

«روزی که مردان و زنانِ با ایمان را می­بینی که نورشان در برابرشان از سمت راستشان در حرکت است.

امروز نوید باد شما را به باغهایی که از زیر درختانش جویها روان است و در آن جاودانه­اید. این است آن کامیابی بزرگ»

آری... نوید باد تو را ای زن با ایمان و با حجاب، نوید باد تو را به این نور الهی، نوید باد تو را به این کامیابی بزرگ!

و همان گونه که حجاب نور است، بی­حجابی نیز ظلمت است. بلکه توده­هایی است متراکم از ظلمت. این ظلمت، دل کسانی را که نافرمانی خدا و پیامبر می­کنند و شیطان را می­پرستند و از هوا و هوس پیروی می­کنند فرا می­گیرد.

زنی که خود آرایی می­کند، در همین ظلمت به سر می­برد، و بال همین ظلمت را به سراسر وجود و شخصیت و زندگی دنیا و آخرت خود می­گستراند، و دیری نمی­گذرد که پرده از روی این ظلمت برداشته می­شود.

خدا می­فرماید:

یوْمَ تَبْیضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکْفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ[3]

«روزی که چهره­هایی سفید و چهره­هایی سیاه می­گردد. امّا کسانی که چهره­شان سیاه گردیده ]به آنها گفته می­شود:[ آیا پس از ایمان آوردنتان کافر شدید؟! اینک عذاب را به سزای اینکه کفر می­ورزیدید بچشید.»

ای زن که در پی خود آرایی هستی، آیا به آفریدگار بزرگ خود کافر شده­ای؟! آیا پرستش خدا را رها کرده و پرستش شیطان را برگزیده­ای؟!

پروردگار عالم می­فرماید:

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّیطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌـ وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ـ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلاً کَثِیرًا أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ[4]

«ای فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکردم که شیطان را نپرستید، زیرا او دشمن آشکار شماست؟ و مرا بپرستید که راه راست این است؟! و بتحقیق، شیطان جمع فراوانی از شما را گمراه کرده است، چرا خِرَد نمی­ورزیدید؟!»

آری، شیطان بسیاری از زنان را گمراه کرده و آنان را به خود آرایی و بی­حجابی کشانده است!



[1]- سوره بقره، آیه 257.

[2]- سوره حدید، آیه 12.

[3]- سوره آل عمران، آیه 106.

[4]- سوره یاسین، آیه 62-60.




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 5:45 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

 

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حجاب عبادت است

واژه «عبادت» منحصر به نماز، روزه، حج و اعمال واجب معروف نیست، بلکه تمام کارهائی را که انسان به وسیلة آن به خدا تقرُّب می­جوید شامل می­شود.

حجاب نیز ـ چون یک واجب دینی است و رعایت آن بر زن لازم است ـ عبادت است.

زن با حجاب در حال عبادت خداست، او تا هنگامی که در حجاب است، هر گامی که برمی­دارد، نزد خدا درجات به دست می­آورد.

و انجام واجبات شرعی در درجة اوّل عبادت است.

وچون حجاب واجب شرعی و دستور الهی است، لذا انجام این وظیفه، عبادت است.

زنِ با حجاب، عملاً به قرآن ارج می­نهد، و برای قرآن ارزش قائل است، چرا که فرمان قرآن را عملی کرده است ...

اُو با حجاب خود، چشم رسول خدا را روشن، و قلب مقدَّس ائمة اطهار، و بخصوص امام زمان را شاد و مسرور و راضی می­کند.

قرآن کریم می­فرماید:

«وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»[1]

ای پیامبر ما، به مردم «بگو عمل کنید، که خدا و رسول اُو، و مؤمنین (که ائمّه دین باشند) عمل شما را می­بینند».

بنابراین آیه، زنِ با حجاب باید بداند که حجاب او، باعث خوشنودی خدا و رسول خدا و اهل بیت عصمت و طهارت می­شود. و این خود، تشویق بسیار بزرگی است برای پای­ بندبودن به حجاب.



[1] - سوره توبه، آیه 105.

 




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 5:42 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حجاب، نماد حریت و آزادی

انسان یابندة خداست که در این صورت به حکم الهی و اعطای اختیار و حق انتخاب، آزاد است و حریت دارد و بندة هوس و یا در قید و بند غیر خداست که در این صورت باید پیوسته جان خود را در برابر این الهه­های دروغین قربانی کند.

حجاب، حکم الهی است و باور داشت و التزام عملی به آن موجب آزادشدن انسانها از زندان شهوت، هوس و لذت­گرایی می­شود. چنین فردی در بند قضاوت­های دیگران در مورد نوع زندگی و پوشش و وسایل شخصی خود نیست تا ساعت­های متمادی برای جلب نظر دیگران فرصت­های زرین و طلایی خویش را پشت ویترین­های مغازه­ها و ... بگذارند. او آزادانه و آگاهانه انتخاب می­کند و به تناسب نیازهای جسمی و روحی خویش از وسایل و احتیاجات خود بهره می­برد، کسی که برای جلب نظر دیگران به بهای دعوت نگاه دیگران، جسم خود را اسیر می­کند و خطر خروج از تعادل را به جان می­خرد زیرا حریت ندارد و بندة مُد و هوس است. 




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 5:4 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حجاب مجوز حضور اجتماعی زنان

اصل حکم حجاب و تعیین محدودة پوشش در برابر نامحرم و مسائل پیرامون آن مانند محدود، کیفیت و شرایط نگاه به نامحرم، سخن گفتن با نامحرم و هر گونه ارتباط کلامی و غیرکلامی بهترین دلیل بر جایزبودن حضور اجتماعی زنان است. اگر زنان به خانه­نشینی و پرده­نشینی ـ آنگونه که برخی گفته­اند ـ موظف بودند به جز با محارم خویش ارتباط نداشتند و نیازی به تشریع حکم حجاب نبود اما اسلام دین عقلانی است و به هیچ عنوان حکمی که پیامد آن ضایع شدن استعدادهای طبیعی موجودات باشد، تشریع نمی­کند زیرا هدف از خلقت، بالفعل رساندن استعدادهای بالقوه است و برای این عمل باید تعامل و تعاون صورت گیرد.

زن موظف نیست در خانه بماند و انزوا گزیند بلکه او وظیفه دارد مقام همسری و مادری را در اولویت قرار داده و به تربیت نسل بپردازد و در کنار آن در صورت عدم تزاحم وظایف و اولویت­بندی­ها و حفظ حدود و شئون انسانی و جنسیتی خود به فعالیت اجتماعی بپردازد.

در قرآن کریم حضور اجتماعی از ویژگی­های مهم مؤمنان شمرده شده است.

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یذْهَبُوا حَتَّى یسْتَأْذِنُوهُ»[1]

جز این نیست که مؤمنان کسانی هستند که به خدا و پیامبرش گرویده­اند، و هنگامی که با او بر سر کاری اجتماع کردند، تا از وی کسب اجازه نکنند، نمی­روند.

شیخ طوسی «امر جامع» را چنین تفسیر می­کند: «هو الذی یقتضی الاجتماع علیه و التعاون فیه»[2]

امر جامع آن است که اجتماع مردم و همکاری آنها در آن امر، لازم است.

در آیه شریفه مؤمنون به وسیله ایمان به خدا و حضور در اجتماع و دخالت در امور به اجازه رسول خدا0ص) شناخته می­شوند و این توصیف عام است و اختصاص به مردان ندارد. البته برای حضور زن به علت وجود جاذبه­های رفتاری و جسمانی قوانینی وضع شده تا این حضور، قانونمند، آسیب­ناپذیر و مؤثر باشد.



[1] - سوره نور، آیه 62.

[2]- شیخ طوسی، التبیان، ج 7، ص 465.




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 5:2 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حجاب، عالم مصونیت و امنیت

حجاب در ذات خود دارای مصونیت است به این معنا که نیروی محافظ و نگاهبان وجودی زن می­باشد.

واژه معادل برای مصونیّت، نگاهداشت، حافظ و امنیت­ساز است امّا هیچ یک از این معادل­ها به تنهایی نمی­تواند معنای کلمة مصونیت را برساند.

امنیت و مصونیت در ابعاد گستردة خود، جسمانی، روانی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در حکم حجاب وجود دارد. زنان پوشیده از آن جهت که جسم و پیکر آنها توسط پوشش ـ به هر نوعی ـ محافظت می­شود، کمتر در معرض ناراحتی­های جسمی قرار خواهند گرفت و از آسیب­های طبیعی و اجتماعی در امان خواهند بود و پوشیدگی مانع از آسیب­پذیری جسم افراد می­شود. از نظر روانی نیز زنان با حجاب کمتر در معرض اضطراب­ها و ترس­ها قرار می­گیرند.

افزون بر آرامش روانی فرد با حجاب، در جامعه نیز می­توان مصونیت ناشی از حجاب را که موجب بهداشت و سلامت روانی جامعه می­شود، مشاهده نمود زیرا جامعه از مجموعه افراد تشکیل می­شود و سلامت فردی به دنبال خود بهداشت روانی جامعه را خواهد داشت پوشش زنان نیز از تحریک مستمر مردان جلوگیری کرده و زمینة هیجانهای افراطی جنسی را نابود می­کند. هیجان و تحریکات روانی، عامل عوارض جسمی همچون بیماری معده و روده از جمله زخم معده می­باشد.

بنابراین آرامش روحی و بهداشت روان، موجب سلامت جسم و ایجاد جامعه­ای سالم خواهد بود که افرادی یا جسم و روح سالم در آن زندگی می­کنند توماس آکمبس در مورد آسیب­های روحی می­نویسد:

لذت­های جسمانی، در ابتدای کار بر ما لبخند می­زنند ولی عاقبت، نیش زهرآلود خود را در روح ما فرو برده و هلاکمان می­کند.[1]

در صورتی که زنان و مردان از نیش  زهرآگین این لذت­های زودگذر آگاه باشند، هرگز خود را در معرض خطر قرار نداده و با پوشش صحیح و مناسب، خود و جامعه بیرون را واکسینه می­کنند. در واقع این خصوصیت که فردی دغدغة جلب نگاه و نظر دیگران ـ به ویژه نامحرم را نداشته باشد و انتخاب وسایل شخصی را براساس نیاز و سلیقه خود انجام دهد نه آنچه که جامعه به او تحمیل می­کند، آرامش بخش روح و روان فرد و در نتیجه ساختار جامعه خواهد بود.

در این صورت هم از نظر اقتصادی فردی برای شخص با حجاب از اسراف جلوگیری شده و هم در اقتصاد کلان کشور تأثیرگذار خواهد بود. از سوی وقت و امکانات تولید کننده، وارد کننده و مصرف کننده به جای صرف در کالاهای مصرفی، غیر واقعی و کاذب و احیاناً خطرآفرین در امور مهم و اصلی و اساسی و سالم مصرف خواهد شد و این یعنی مصونیت اقتصادی فرد و جامعه از انحرافهای اقتصادی.



[1] - لرد، آویبوری، در جستجوی خوشبختی، ص36.




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 4:57 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حجاب و حس خود ارزشی

حجاب ارتباط مستقیم با حسّ «خود ارزشمندی» انسان داد و هر میزان که زن خود را ارزشمند ببیند، رشد شخصیتی او معلوم می­شود. افرادی که دارای «حس خود ارزشی» هستند هرگز خود را برابر نگاه و جلب نظر نامحرم به زحمت نمی­اندازند. آنان که ارزش و حرمت خود را می­شناسند، افرادی خلاّق با ذهنی بارور خواهند بود و تلاش پیگیر در رسیدن به اهداف عالی دارند و ذهن و خلاقیت و وقت خویش را در راه اموری­گذار و سطحی مانند نیازهای جنسی صرف نمی­کنند گر چه این نیازها و غریزة طبیعی را، در چارچوب قانون (خانواده) می­تواند برآورده کرد.

هنگامی که احساس بی­ارزشی برای کی زن به وجود آید برای جبران این احساس تلاش می­کند از هر طریقی که شده مورد قبول دیگران واقع شود. او احساس می­کند با عریان شدن و یافتن مشتری­هایی برای جسم می­تواند حسّ و عقدة حقارت خود را جبران کند ولی چنین نخواهد شد.

حجاب که باعث خود نگهداری در برابر نامحرم می­شود حسّ «خود ارزشمندی» زن را بالا می­برد زیرا در این صورت او، خود را برای دیگران نمی­خواهد بلکه برای خویش ارزش قائل است و به دیگران پیام می­دهد که در صورت علاقه به وی، بهای سنگینی از نظر روانی و مالی باید هزینه کنند.




تاریخ : جمعه 92/2/13 | 4:6 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

بسم رب الشهداءوالصدیقین

حجاب و عفاف ابزاری برای انسان کامل

یکی از شاخه­ های نو پدید روان­شناسی، روان­شناسی کامل است که موضوع آن شاخة علمی، انسان رشد یافته است. تعریف این انسان عبارت است از انسانی که نیازهای سطوح پایین (جسمانی، ایمنی، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاد و در پی استفاده از توانایی­ها و قابلیت­های خود بوده به دنبال به فعلیت رساندن و تحقق خویشتن است.[1]

به نظر برخی روان­شناسی، مهم­ترین و مؤثرترین عامل در رشد شخصیت انسان، برآوردن معقول نیازهای روانی است. انسان سالم، نیازهای روانی خود را از راه­های خلاّق و عاقلانه ارضاء می­کند و انسان ناسالم از راههای غیرمعقولانه.

برخی، این نیاز را تعبیر نیاز به «خوشکوفایی» آورده و معتقدند اگر شرایط به گونه­ای فراهم شود که افراد بتوانند همة ظرفیت­های درونی و استعدادهای مکنون خود را بشناسند، در حقیقت، تحقق نفس در آنها تجلی می­یابد و خود شکوفایی برای آنان ایجاد می­شود.

بنابراین با داشتن حجاب و پوشش صحیح که نیازهای سطوح پایین را پوشیده نگاه می­دارد و در جایگاه خود قرار می­دهد می­توان این نیازها را پشت سر نهاد و بر روی قابلیت­ها و توانایی­ها متمرکز شد و استعدادهای بالقوه را بالفعل کرد. این همان انسان رشد یافته و به تعبیر قرآن کریم، انسان کامل و سالم است که انرژی و نیروی خود را صرف نیازهای مهم­تر و ارزشمند خود می­کند.[2]



[1] - گیتی، خوشدل، روانشناسی کامل، ص 116.

[2]- محمد رضا، شرفی، جوان و نیروی چهارم زندگی، ص 153.