گر چه فرد و جامعه قابل تفکیک نمیباشند و به یکدیگر تأثیر مقابل دارند اما با استناد به آیات و روایات میتوان موارد زیر را به عنوان فلسفة فردی در نظر گرفت:
طهارت و پاکی نفس انسانها ـ اعم از زن و مرد ـ از مهمترین فلسفههای فردی پوشش زنان است. در قرآن کریم پس از امر به کاستن نگاه (غضّ معبر) و حفظ طهارت جنسی برای مردان به دلیل این توصیه پرداخته و میفرماید:
«ذَلِکُ أزْکَی لَهُم»[1]
این عمل برای مردان پاکیزهتر است. و در آیه «حجاب» نیز پس از بیان کیفیت رفتار با همسران پیامبران(ص) میفرماید:
«ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ»[2]
این برای قلب شما (مردان) و قلب آنها (زنان پیامبر) و یا به نظریه دیگر، همه زنان مؤمن، طهارت بیشتری دارد.
فلسفه اول حجاب که شامل حفظ نگاه مردان و پوش زنان و موارد دیگر ارتباطی میشود این است که در درجة اول موجب طهارت نفس و باطن افراد میگردد و چون افعل تفضیل (ازکی ـ اطهر) برای هر دو مورد استفاده شده میتوان این را دریافت که راهی برتر و بالاتر از حجاب برای پاکی انسانها وجود ندارد و تزکیة مردان در گرو حفظ نگاه و فرج آنهاست و تزکیه زنان در گرو حفظ چشم و روابط جنسی و محدود کردن ارتباطات به اضافه پوشش زنان است.
نکته جالب این است که به فرموده قرآن کریم ارسال پیامبران و نزول کتابهای آسمانی نیز در مرحله اول برای تزکیه بشر بوده است:
«کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِّنکُمْ یتْلُو عَلَیکُمْ آیاتِنَا وَیزَکِّیکُمْ وَیعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ»[3]
همان گونه که رسولی از خودتان برای شما فرستادیم تا آیات ما را تلاوت کند بر شما و شما را تزکیه کند، کتاب و حکمت را هم به شما تعلیم دهد.
بنابراین، حکم حجاب که امر الهی است و توسط رسول او و در قرآن بیان شده موجب طهارت و تزکیه زن و مرد میگردد. این طهارت و پاکی هم مربوط به جسم است و هم مربوط به روح زیرا این دو بعد تأثیر متقابل نسبت به یکدیگر دارند.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
اسلام میگوید کامیابیهای جنسی اعم از آمیزش و لذتگیریهای سمعی و بصری و لمسی مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه و مایة آلودگی و ناپاکی جامعه میباشد که فلسفة حجاب چیز مکتوم و پنهانی نیست زیرا:
1- برهنگی زنان که طبعاً پیامدهایی همچون آرایش و عشوهگری و امثال آن همراه دارد و مردان، مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار میدهد تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنان و ایجاد هیجانهای بیمارگونه عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی میگردد زیرا زمانی که روابط و ارتباطات برای ارضاء خواستهها و تمنیات. دچار شکست میشوند. فشار روحی حاصل میشود. لذا اسلام تشویق به ازدواج مینماید و میگوید ازدواج و تشکیل خانواده خدمتی است برای پدید آمدن یک کانون آسایش و خوشبختی و نشاط طبیعی، ارضای غریزة جنسی، لذّتبردن از زندگی. بهرهمندی از محبت و تعاون، مددکاری و سرانجام امتزاج دو روح در افق محبّت و هماهنگی و اتصال دو دریا از نیرو و قدرت، حیات و نشاط به هم برای رسیدن به هدفی متعال. در مکتب اسلام هدفها و انگیزههای ازدواج را متعدد ذکر کرده، از جمله:
- ایجاد کانون آسایش و آرامش برای زن و مرد
- حفظ عفت و پاکدامنی و ارضای غریزة جنسی
- دوستی، محبّت و عشق
اسلام میخواهد مردان و زنان مسلمان روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند، و این یکی از فلسفههای حجاب است. اگر زن کامیابیهای جنسی و لذتهای سمعی و بصری و لمسی که مخصوص همسرش میباشد را به بیرون از خانه سوق دهد و یا آرایش و عشوهگری باعث تحریک مردان شود چگونه میتواند کانون آسایش و آرامش برای همسر خود باشد؟
وقتی که بیعفت و ناپاکی را در جامعه رواج میدهد، آیا اندیشیده است که این آتش فساد و تباهی دامنگیر خانوادة خودش هم میشود؟ آیا دوست دار زنهای دیگر این چنین دل همسرش را مجذوب خود نمایند؟
«یا بُنَیَّ اجْعَلْ نَفْسَتَ مِیزاناً فِیما بَیْنَکَ و بَیْنَ غَیْرِکَ، فَأحْبِبْ لِغَیرکَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِکَ، وَ اکْرَهْ لَهُ ما تَکْرَهُ لَها، وَ لاتَظْلِمْ کَما لاتُحِبُّ أنْ تُظْلَمَ، وَ أحْسِنْ کَما تُحِبُّ أنْ یُحْسَنَ إلَیْکَ، وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِکَ ما تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَیْرِکَ، وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِما تَرْضاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِکَ»[1]
ای پسرم! نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیزدوست بدار، و آنچه را که برای خود نمیپسندی، برای دیگران مپسند؛ ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود. نیکوکار باش، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند، و آنچه را که برای دیگران زشت میداری برای خود نیز زشت بشمار، و چیزی را برای مردم رضایت بده که برای خود میپسندی.
تعادل خانواده مستلزم آن است که اعضای تشکیل دهندظ آن نقشها، وظایف و کارکردهای خود را به طور صحیح و کامل انجام دهند. از جمله ارضای نیازهای اعضاء (زن و شوهر و فرزندان) وقتی زنی خود را آرایش میکند و با وضعی مهّیج و زننده در کوچه و بازار و خیابانها قدم میزند و برای نامحرم عشوهگری و ناز میکند آیا در خانه میتواند همراه و همدل همسر خود باشد؟
وقتی که هدف خود را در زندگی نیافته است و به زندگی در حد خوردن و گشتن و ارضای هواهای نفسانی بسنده میکند، و با داشتن انگیزهها و نیازهای کاذب از قبیل، استفاده از وسایل لوکسف تنوع بیش از حد در خوراک و پوشاک و... چنین خانوادههایی به رغم تعادل ظاهری و سطحی، در مقابله با موقعیتهای بحرانزا و مولد فشار، مستعد از هم پاشیده هستند و در مقابل حوادث روانی و اجتماعی، بسیار آسیبپذیرند. اینجاست که محبت جای خود را به نفرت، امیدواری به ناامیدی، جاذبه به دافعه در زندگی خانوادگی میدهد. وحدت و انسجام در روابط خانوادگی را سست میکند و بهداشت روح و روان حاکم بر خانواده و اجتماع را به خطر نابودی میکشاند.
2- با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا به طور مداوم بال رفته است. در محیطی که حجاب است (و شرایط دیگر اسلامی رعایت میشود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. ولی در بازار آزاد برهنگی که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی (لااقل در مرحله غیرآمیزش جنسی) در آمدهاند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمیتواند داشته باشد و خانوادهها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی میشوند و کودکان بیسرپرست میمانند و نابسامانیها و زیانهای فراوانی را در زندگی فردی و اجتماعی پدید میآورد. در حالی که اگر ازدواج در مسیر صحیحی قرار بگیرد به زندگی زن و مرد جهت میبخشد و مرد و زن نگران، مضطرب و سرکش را آرام ساخته، موجبات حفظ سلامت تن و روان آنها را فراهم میکند و خودداری از ازدواج و در نتیجه عدم ارضای پارهای از نیازهای آدمی ممکن است زمینة اختلالات عاطفی و بیماریهای جسمانی و روانی را مساعد سازد و خروج از اعتدال وجود را ممکن نماید.
خانواده یک نهاد اصلی و ویژه جامعه است و برقراری روابط انسانی سالم و درست میان اعضای خانواده، مهمترین عامل سلامت خانواده است.
برای این که بهداشت روح و روان و در نتیجه سلامتی جسم و جان خانواده را حفظ کنید هر یک از زوجین باید بداند که همسر او نزدیکترین و محرمترین فرد است لذا برای همسرتان به عنوان یک نیمه تن، حامی و پشتیبان نگاه کنید و تلاش نماید در جهت خوشبختی او بکوشید.
لازمة ایجاد، حفظ و استمرار و روابط زناشویی سالم داشتن تعهد، وفاداری، اعتماد، انصاف، صمیمیت ... تفاهم متقابل و اعتماد متقابل است.
3- گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهای بیحجابی است.
وقتی که اعمال و رفتار زشت و ناپسندمان پیامدهای دردناکی را به بار میآورد و ما را خشمگین و آشفته میسازد.
قرآن مجید میفرماید:
ا«وَ مَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیدِیکُمْ وَیعْفُو عَن کَثِیرٍ»[2]
و آنچه از رنج و مصائب به شما میرسد همه از دست خود شماست در صورتی که خدا بسیار اعمال بد را عفو میکند.
«عَلی بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[3]
آری با ذکر خدا دلها آرام میگیرند.
سلامتی و آرامش روح و روان مسلماً سلامتی جسم و جان را همراه دارد وقتی سلامتی جسم و روح دست به دست هم بدهند سعادت دنیا و آخرت را به همراه خواهد آورد. در این صورت آیا درست است از چنین خدای روی برتابی و به دیگری توجه کنی. پس چه شود اگر اطاعتش کنی و به فرمانش سر نهی؟ پس این دنیا نیست که تو را فریب داده است بلکه تو خود را به آن فریفتهای. چه بسا دنیا به تو پند آموخته و به دادگری و مساوات و برابری، آگاه و دعوتت نموده و از وعدههایی که به تو میدهد و از ورود درد بر جانت و کاهش قوت و توانت آگاهت نموده است.[4]
[1]- محمد، دشتی، نهج البلاغه، ص 375.
[2]- سوره شورای، آیه 30.
[3]- سوره رعد، آیه 28.
[4]- حجاب دختران، فاطمه قاضی، 38-34.
بعضی گمان میکنند که حجاب بار سنگینی و تحمیلی به دوش زن است، و کرامت و منزلت اجتماعی وی را مخدوش میکند. ولی قرآن کریم، حجاب را دقیقاً برعکس این گفته میداند. و در بحث آیات مربوط به حجاب در قرآن، فرمایش خدای متعال به مده که فرموده:
«وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ»[1]
«هر گاه از زنان پیامبر چیزی خواستید از پُشتِ پرده و حجاب بخواهید، که رعایت این کار باعث طهارت و پاکی دلهای شماها و آنان است»
از جملة: «رعایت این کار، باعث طهارت و پاکی دلها شما و آنان است» اوّل: اینکه حجاب باعث کرامت و شخصیّت زن میشود، و هنگامی که زن کشف حجاب میکند و زیبائیهای خود را آشکار میسازد، در حقیقت کرامت و قدسیّت خود را پای مال کرده است، به طوری که مانند یک عروسک ملعبة شهوت زنان و هوس بازان میشود، و در نتیجه جایگاه والای خود را از دست میدهد.
دوّم: در حجاب پاکی زن است و این طهارت و پاکی در حدّ ظاهر توقّف نمیکند، بلکه راه را به سوی نقطة مرکزی زن ـ که قلب باشد ـ میپیماند.
و قلب پاک و طاهر است که انسان را به اُوج کمال و معنویّت و قُرب به درگاه حق میرساند. و «حجاب» دربِ ورودی به طهارت قلب است برای زن.
سوّم: حجاب باعث پاکی و طهارت جامعه نیز میشود، زیرا جامعه از خانواده و خانواده از زن و مرد تشکیل میشود. پس اگر زن و مرد پاک و شایسته خواهد بود. پس حجاب چه نقش بزرگی در طهارت مَرد و زن و جامعه ایفا میکند و بیحجابی برعکس آن دقیقاً ـ باعث آلودهگی زن و مرد و خانواده و جامعه خواهد شد. و بیحجابی، درب ورودی برای فساد قلب و آلودهگی روح، و اشاعة فحشا و منکرات خواهد بود.[2]
بسم رب الشهداءوالصدیقین
حجاب ... نور است
خداوند متعال فرموده است:
«اللّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُواْ یخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ»[1]
«خدا سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنان را از تاریکیها به سوی نور بیرون میبرد.»
آری، اطاعت خدا نور است، و این نور در دلِ هر کسی که از خدا و پیامبر او فرمان برد تابش میکند. حجاب نیز نور است، زیرا حجاب اطاعت خدا و پیامبر است و زنِ با حجاب در پرتو این نور ـ که سراسر وجود و شخصیت او را فراگرفته است ـ زندگی میکند. این نور، زیبایی و هیئت و برتری خاصّی به زن میبخشد، دیری نمیگذرد که این نور برای همگان آشکار میشود، و آن در روزی است که سرپردهها هویدا میگردد.
قرآن کریم میفرماید:
«یوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یسْعَى نُورُهُم بَینَ أَیدِیهِمْ وَبِأَیمَانِهِم بُشْرَاکُمُ الْیوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»[2]
«روزی که مردان و زنانِ با ایمان را میبینی که نورشان در برابرشان از سمت راستشان در حرکت است.
امروز نوید باد شما را به باغهایی که از زیر درختانش جویها روان است و در آن جاودانهاید. این است آن کامیابی بزرگ»
آری... نوید باد تو را ای زن با ایمان و با حجاب، نوید باد تو را به این نور الهی، نوید باد تو را به این کامیابی بزرگ!
و همان گونه که حجاب نور است، بیحجابی نیز ظلمت است. بلکه تودههایی است متراکم از ظلمت. این ظلمت، دل کسانی را که نافرمانی خدا و پیامبر میکنند و شیطان را میپرستند و از هوا و هوس پیروی میکنند فرا میگیرد.
زنی که خود آرایی میکند، در همین ظلمت به سر میبرد، و بال همین ظلمت را به سراسر وجود و شخصیت و زندگی دنیا و آخرت خود میگستراند، و دیری نمیگذرد که پرده از روی این ظلمت برداشته میشود.
خدا میفرماید:
یوْمَ تَبْیضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکْفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ[3]
«روزی که چهرههایی سفید و چهرههایی سیاه میگردد. امّا کسانی که چهرهشان سیاه گردیده ]به آنها گفته میشود:[ آیا پس از ایمان آوردنتان کافر شدید؟! اینک عذاب را به سزای اینکه کفر میورزیدید بچشید.»
ای زن که در پی خود آرایی هستی، آیا به آفریدگار بزرگ خود کافر شدهای؟! آیا پرستش خدا را رها کرده و پرستش شیطان را برگزیدهای؟!
پروردگار عالم میفرماید:
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّیطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌـ وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ـ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلاً کَثِیرًا أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ[4]
«ای فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکردم که شیطان را نپرستید، زیرا او دشمن آشکار شماست؟ و مرا بپرستید که راه راست این است؟! و بتحقیق، شیطان جمع فراوانی از شما را گمراه کرده است، چرا خِرَد نمیورزیدید؟!»
آری، شیطان بسیاری از زنان را گمراه کرده و آنان را به خود آرایی و بیحجابی کشانده است!
[1]- سوره بقره، آیه 257.
[2]- سوره حدید، آیه 12.
[3]- سوره آل عمران، آیه 106.
[4]- سوره یاسین، آیه 62-60.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
حجاب عبادت است
واژه «عبادت» منحصر به نماز، روزه، حج و اعمال واجب معروف نیست، بلکه تمام کارهائی را که انسان به وسیلة آن به خدا تقرُّب میجوید شامل میشود.
حجاب نیز ـ چون یک واجب دینی است و رعایت آن بر زن لازم است ـ عبادت است.
زن با حجاب در حال عبادت خداست، او تا هنگامی که در حجاب است، هر گامی که برمیدارد، نزد خدا درجات به دست میآورد.
و انجام واجبات شرعی در درجة اوّل عبادت است.
وچون حجاب واجب شرعی و دستور الهی است، لذا انجام این وظیفه، عبادت است.
زنِ با حجاب، عملاً به قرآن ارج مینهد، و برای قرآن ارزش قائل است، چرا که فرمان قرآن را عملی کرده است ...
اُو با حجاب خود، چشم رسول خدا را روشن، و قلب مقدَّس ائمة اطهار، و بخصوص امام زمان را شاد و مسرور و راضی میکند.
قرآن کریم میفرماید:
«وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»[1]
ای پیامبر ما، به مردم «بگو عمل کنید، که خدا و رسول اُو، و مؤمنین (که ائمّه دین باشند) عمل شما را میبینند».
بنابراین آیه، زنِ با حجاب باید بداند که حجاب او، باعث خوشنودی خدا و رسول خدا و اهل بیت عصمت و طهارت میشود. و این خود، تشویق بسیار بزرگی است برای پای بندبودن به حجاب.
انسان یابندة خداست که در این صورت به حکم الهی و اعطای اختیار و حق انتخاب، آزاد است و حریت دارد و بندة هوس و یا در قید و بند غیر خداست که در این صورت باید پیوسته جان خود را در برابر این الهههای دروغین قربانی کند.
حجاب، حکم الهی است و باور داشت و التزام عملی به آن موجب آزادشدن انسانها از زندان شهوت، هوس و لذتگرایی میشود. چنین فردی در بند قضاوتهای دیگران در مورد نوع زندگی و پوشش و وسایل شخصی خود نیست تا ساعتهای متمادی برای جلب نظر دیگران فرصتهای زرین و طلایی خویش را پشت ویترینهای مغازهها و ... بگذارند. او آزادانه و آگاهانه انتخاب میکند و به تناسب نیازهای جسمی و روحی خویش از وسایل و احتیاجات خود بهره میبرد، کسی که برای جلب نظر دیگران به بهای دعوت نگاه دیگران، جسم خود را اسیر میکند و خطر خروج از تعادل را به جان میخرد زیرا حریت ندارد و بندة مُد و هوس است.
اصل حکم حجاب و تعیین محدودة پوشش در برابر نامحرم و مسائل پیرامون آن مانند محدود، کیفیت و شرایط نگاه به نامحرم، سخن گفتن با نامحرم و هر گونه ارتباط کلامی و غیرکلامی بهترین دلیل بر جایزبودن حضور اجتماعی زنان است. اگر زنان به خانهنشینی و پردهنشینی ـ آنگونه که برخی گفتهاند ـ موظف بودند به جز با محارم خویش ارتباط نداشتند و نیازی به تشریع حکم حجاب نبود اما اسلام دین عقلانی است و به هیچ عنوان حکمی که پیامد آن ضایع شدن استعدادهای طبیعی موجودات باشد، تشریع نمیکند زیرا هدف از خلقت، بالفعل رساندن استعدادهای بالقوه است و برای این عمل باید تعامل و تعاون صورت گیرد.
زن موظف نیست در خانه بماند و انزوا گزیند بلکه او وظیفه دارد مقام همسری و مادری را در اولویت قرار داده و به تربیت نسل بپردازد و در کنار آن در صورت عدم تزاحم وظایف و اولویتبندیها و حفظ حدود و شئون انسانی و جنسیتی خود به فعالیت اجتماعی بپردازد.
در قرآن کریم حضور اجتماعی از ویژگیهای مهم مؤمنان شمرده شده است.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یذْهَبُوا حَتَّى یسْتَأْذِنُوهُ»[1]
جز این نیست که مؤمنان کسانی هستند که به خدا و پیامبرش گرویدهاند، و هنگامی که با او بر سر کاری اجتماع کردند، تا از وی کسب اجازه نکنند، نمیروند.
شیخ طوسی «امر جامع» را چنین تفسیر میکند: «هو الذی یقتضی الاجتماع علیه و التعاون فیه»[2]
امر جامع آن است که اجتماع مردم و همکاری آنها در آن امر، لازم است.
در آیه شریفه مؤمنون به وسیله ایمان به خدا و حضور در اجتماع و دخالت در امور به اجازه رسول خدا0ص) شناخته میشوند و این توصیف عام است و اختصاص به مردان ندارد. البته برای حضور زن به علت وجود جاذبههای رفتاری و جسمانی قوانینی وضع شده تا این حضور، قانونمند، آسیبناپذیر و مؤثر باشد.
حجاب در ذات خود دارای مصونیت است به این معنا که نیروی محافظ و نگاهبان وجودی زن میباشد.
واژه معادل برای مصونیّت، نگاهداشت، حافظ و امنیتساز است امّا هیچ یک از این معادلها به تنهایی نمیتواند معنای کلمة مصونیت را برساند.
امنیت و مصونیت در ابعاد گستردة خود، جسمانی، روانی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در حکم حجاب وجود دارد. زنان پوشیده از آن جهت که جسم و پیکر آنها توسط پوشش ـ به هر نوعی ـ محافظت میشود، کمتر در معرض ناراحتیهای جسمی قرار خواهند گرفت و از آسیبهای طبیعی و اجتماعی در امان خواهند بود و پوشیدگی مانع از آسیبپذیری جسم افراد میشود. از نظر روانی نیز زنان با حجاب کمتر در معرض اضطرابها و ترسها قرار میگیرند.
افزون بر آرامش روانی فرد با حجاب، در جامعه نیز میتوان مصونیت ناشی از حجاب را که موجب بهداشت و سلامت روانی جامعه میشود، مشاهده نمود زیرا جامعه از مجموعه افراد تشکیل میشود و سلامت فردی به دنبال خود بهداشت روانی جامعه را خواهد داشت پوشش زنان نیز از تحریک مستمر مردان جلوگیری کرده و زمینة هیجانهای افراطی جنسی را نابود میکند. هیجان و تحریکات روانی، عامل عوارض جسمی همچون بیماری معده و روده از جمله زخم معده میباشد.
بنابراین آرامش روحی و بهداشت روان، موجب سلامت جسم و ایجاد جامعهای سالم خواهد بود که افرادی یا جسم و روح سالم در آن زندگی میکنند توماس آکمبس در مورد آسیبهای روحی مینویسد:
لذتهای جسمانی، در ابتدای کار بر ما لبخند میزنند ولی عاقبت، نیش زهرآلود خود را در روح ما فرو برده و هلاکمان میکند.[1]
در صورتی که زنان و مردان از نیش زهرآگین این لذتهای زودگذر آگاه باشند، هرگز خود را در معرض خطر قرار نداده و با پوشش صحیح و مناسب، خود و جامعه بیرون را واکسینه میکنند. در واقع این خصوصیت که فردی دغدغة جلب نگاه و نظر دیگران ـ به ویژه نامحرم را نداشته باشد و انتخاب وسایل شخصی را براساس نیاز و سلیقه خود انجام دهد نه آنچه که جامعه به او تحمیل میکند، آرامش بخش روح و روان فرد و در نتیجه ساختار جامعه خواهد بود.
در این صورت هم از نظر اقتصادی فردی برای شخص با حجاب از اسراف جلوگیری شده و هم در اقتصاد کلان کشور تأثیرگذار خواهد بود. از سوی وقت و امکانات تولید کننده، وارد کننده و مصرف کننده به جای صرف در کالاهای مصرفی، غیر واقعی و کاذب و احیاناً خطرآفرین در امور مهم و اصلی و اساسی و سالم مصرف خواهد شد و این یعنی مصونیت اقتصادی فرد و جامعه از انحرافهای اقتصادی.
حجاب ارتباط مستقیم با حسّ «خود ارزشمندی» انسان داد و هر میزان که زن خود را ارزشمند ببیند، رشد شخصیتی او معلوم میشود. افرادی که دارای «حس خود ارزشی» هستند هرگز خود را برابر نگاه و جلب نظر نامحرم به زحمت نمیاندازند. آنان که ارزش و حرمت خود را میشناسند، افرادی خلاّق با ذهنی بارور خواهند بود و تلاش پیگیر در رسیدن به اهداف عالی دارند و ذهن و خلاقیت و وقت خویش را در راه اموریگذار و سطحی مانند نیازهای جنسی صرف نمیکنند گر چه این نیازها و غریزة طبیعی را، در چارچوب قانون (خانواده) میتواند برآورده کرد.
هنگامی که احساس بیارزشی برای کی زن به وجود آید برای جبران این احساس تلاش میکند از هر طریقی که شده مورد قبول دیگران واقع شود. او احساس میکند با عریان شدن و یافتن مشتریهایی برای جسم میتواند حسّ و عقدة حقارت خود را جبران کند ولی چنین نخواهد شد.
حجاب که باعث خود نگهداری در برابر نامحرم میشود حسّ «خود ارزشمندی» زن را بالا میبرد زیرا در این صورت او، خود را برای دیگران نمیخواهد بلکه برای خویش ارزش قائل است و به دیگران پیام میدهد که در صورت علاقه به وی، بهای سنگینی از نظر روانی و مالی باید هزینه کنند.
بسم رب الشهداءوالصدیقین
حجاب و عفاف ابزاری برای انسان کامل
یکی از شاخه های نو پدید روانشناسی، روانشناسی کامل است که موضوع آن شاخة علمی، انسان رشد یافته است. تعریف این انسان عبارت است از انسانی که نیازهای سطوح پایین (جسمانی، ایمنی، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاد و در پی استفاده از تواناییها و قابلیتهای خود بوده به دنبال به فعلیت رساندن و تحقق خویشتن است.[1]
به نظر برخی روانشناسی، مهمترین و مؤثرترین عامل در رشد شخصیت انسان، برآوردن معقول نیازهای روانی است. انسان سالم، نیازهای روانی خود را از راههای خلاّق و عاقلانه ارضاء میکند و انسان ناسالم از راههای غیرمعقولانه.
برخی، این نیاز را تعبیر نیاز به «خوشکوفایی» آورده و معتقدند اگر شرایط به گونهای فراهم شود که افراد بتوانند همة ظرفیتهای درونی و استعدادهای مکنون خود را بشناسند، در حقیقت، تحقق نفس در آنها تجلی مییابد و خود شکوفایی برای آنان ایجاد میشود.
بنابراین با داشتن حجاب و پوشش صحیح که نیازهای سطوح پایین را پوشیده نگاه میدارد و در جایگاه خود قرار میدهد میتوان این نیازها را پشت سر نهاد و بر روی قابلیتها و تواناییها متمرکز شد و استعدادهای بالقوه را بالفعل کرد. این همان انسان رشد یافته و به تعبیر قرآن کریم، انسان کامل و سالم است که انرژی و نیروی خود را صرف نیازهای مهمتر و ارزشمند خود میکند.[2]
.: Weblog Themes By Pichak :.