سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/11/12 | 5:41 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

اسلام ایرانیان

از مجموع آنچه در مباحث گذشته بیان داشتیم مقیاس و میزان ملی بودن یا
اجنبی بودن یک چیز برای یک ملت روشن شد . و هم روشن شد که اسلام شرط
اول اجنبی نبودنرا ، یعنی بی رنگ بودن و عمومی و انسانی بودن و رنگ یک‏
ملت مخصوص نداشتن را ، دارا است .
معلوم شد مقیاسهای اسلامی مقیاسهای کلی و عمومی و انسانی است نه قومی و
نژادی و ملی . اسلام به هیچ وجه خود را در محدوده تعصبات ملی و قومی و
نژادی محصور نکرده بلکه با آنها مبارزه کرده است .
اکنون میخواهیم ببینیم آیا اسلام شرط دوم را دارا است یا نه ؟ یعنی آیا
اسلام در ایران پذیرش ملی داشته است یا خیر ؟ به عبارت دیگر آیا پیشرفت اسلام در
ایران به خاطر محتوای عالی و انسانی و جهانی آن بوده است و ایرانیان‏
آنرا انتخاب کرده‏اند ، یا همان طور که برخی اظهار می‏دارند آیین مزبور را
بر خلاف تمایلات مردم ایران به آنان تحمیل کرده‏اند ؟ .
البته منظور ما این نیست که تنها عامل گرایش مردم غیر عرب را جهانی‏
و عمومی بودن تعلیمات اسلامی و به عبارت دیگر اصل مساوات اسلامی معرفی‏
کنیم ، عامل گرایش ملتها به اسلام یک سلسله مزایاست که بعضی فکری و
اعتقادی و بعضی اخلاقی و اجتماعی و سیاسی است . تعلیمات اسلامی از طرفی‏
معقول و خردپسند است و از طرف دیگر فطری و مفهوم . تعلیمات اسلامی یک‏
نیروی کشش و جاذبه خاصی دارد که به موجب همان جاذبه ملل مختلف را تحت‏
نفوذ قرار داده است . مقیاسهای کلی و عمومی و جهانی اسلام یکی از مزایا و
یکی از جنبه هایی است که به این دین نیرو و جاذبه داده است ، ما فعلا
درباره سایر مزایای اسلام بحثی نمی کنیم . در اینجا به مناسبت بحث "
ملیت " این عامل را مورد نظر قرار می‏دهیم .
در حدود چهارده قرن است که ایرانیان مذاهب سابق خود را کنار گذاشته و
آیین مسلمانی را پذیرفته‏اند در خلال این قرون صدها میلیون ایرانی با مذهب‏
اسلامی زاده شدند و پس از گذراندن دوران زندگی با همین آیین جان به جان‏
آفرین تسلیم کردند .
در میان کشورهای اسلامی شاید جز کشور عربستان سعودی کشوری نداشته باشیم‏
که به اندازه ایران اکثریت مردم آن مسلمان باشند ، حتی کشور مصر که خود
را عاصمه اسلام می‏داند به قدر مملکت ایران ( البته با حفظ نسبت ) مسلمان‏
ندارد ، با اینحال خوب است روشن بشود که آیا اسلام ایرانیان در طول‏
چهارده قرن اجباری بوده یا آنها آن را از روی صمیم قلب پذیرفته اند ؟ .
خوشبختانه تاریخ ایران و اسلام با آنهمه دسایسی که استعمارگران می‏خواهند
به
کار ببرند کاملا روشن است و ما برای آنکه خوانندگان گرامی را بهتر با
حقیقت آشنا کنیم ناگزیریم تاریخ ایران را ورق بزنیم و ورود اسلام را در
این کشور از آغاز مورد بررسی قرار دهیم .




تاریخ : پنج شنبه 91/11/12 | 5:39 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

باسمه تعالی

ما و اسلام

به طوری که تاریخ شهادت می‏دهد ، ما ایرانیان در طول زندگانی چندین‏
هزار ساله خود با اقوام و ملل گوناگون عالم ، به اقتضای عوامل تاریخی ،
گاهی روابط دوستانه و گاهی روابط خصمانه داشته‏ایم . یک سلسله افکار و
عقاید در اثر این روابط از دیگران به ما رسیده است ، همچنانکه ما نیز به‏
نوبه خود در افکار و عقاید دیگران تأثیر کرده‏ایم . هر جا که پای قومیت و
ملیت دیگران به میان آمده مقاومت کرده و در ملیت دیگران هضم نشده‏ایم ،
و در عین اینکه به ملیت خود علاقه‏مند بوده‏ایم این علاقه‏مندی زیاد تعصب‏
آمیز و کور کورانه نبوده و سبب کور باطنی ما نگشته است تا ما را از
حقیقت دور نگاه دارد و قوه تمیز را از ما بگیرد و در ما عناد و دشمنی‏
نسبت به حقایق به وجود آورد .
از ابتدای دوره هخامنشی که تمام ایران کنونی به اضافه قسمتهایی از
کشورهای همسایه ، تحت یک فرمان در آمد تقریبا دو هزار و پانصد سال‏
می‏گذرد از این بیست و پنج قرن ، نزدیک چهارده قرن آن را ، ما با اسلام‏
به سر برده‏ایم و این دین در متن زندگی ما وارد و جزء زندگی ما بوده است‏
، با آداب این دین کام اطفال خود را برداشته‏ایم ، با آداب این دین‏
زندگی کرده‏ایم ، با آداب این دین خدای یگانه را پرستیده‏ایم ، با آداب‏
این دین مرده‏های خود را به خاک سپرده‏ایم تاریخ ما ، ادبیات ما ، سیاست‏
ما ، قضاوت و دادگستری ما ، فرهنگ و تمدن ما ، شؤون

اجتماعی ما ، و بالاخره همه چیز ما با این دین توأم بوده است نیز به‏
اعتراف همه مطلعین ، ما در این مدت ، خدمات ارزنده و فوق العاده و غیر
قابل توصیفی به تمدن اسلامی نموده‏ایم و در ترقی و تعالی این دین و نشر آن‏
در میان سایر مردم جهان از سایر ملل مسلمان حتی خود اعراب بیشتر
کوشیده‏ایم . هیچ ملتی به اندازه ما در نشر و اشاعه و ترویج و تبلیغ این‏
دین فعالیت نداشته است .
بنابراین حق داریم روابط اسلام و ایران را از جهات مختلف مورد بررسی‏
قرار دهیم ، و سهم خود را در نشر معارف اسلامی و نیز سهم اسلام را در ترقی‏
مادی و معنوی خویش با دقت کامل و با اتکاء به مدارک معتبر تاریخی روشن‏
نماییم .