به نام خدا
نظر اسلام
آیا از نظر معیارهای اسلامی ، انسان کسی است که درد دیگران را داشته
باشد ؟ یا کسی است که فقط درد خدا را داشته باشد ؟ از نظر معیارهای
اسلامی ، انسان کسی است که درد خدا را داشته باشد و چون درد خدا را دارد
، درد انسانهای دیگر را هم دارد .
ببینید قرآن [ درباره درد دیگران داشتن ] چگونه سخن میگوید . قرآن راجع
به پیغمبر اکرم ( ص ) میفرماید : " « فلعلک باخع نفسک علی اثارهم ان
لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا »" ( 1 ) پیغمبر آنچنان برای هدایت و
سعادت مردم ونجات آنان از اسارتها و گرفتاریهای دنیا و آخرت حریص
است که میخواهد خود را هلاک کند . خطاب میرسد که چه خبر است ؟ مثل
اینکه تو میخواهی خودت را به خاطر مردم تلف کنی . " « طه 0 ما انزلنا
علیک القران لتشقی 0 الا تذکرش لمن یخشی »" ( 2 ) .
در آیهای دیگر میفرماید : " « لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما
عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم » " ( 2 ) . ببینید تعبیر قرآن
چقدر عجیب و عالی است : مردم ! پیامبری از میان شما و از جنس شما برای
شما آمده است ، اولین خصوصیتش این است که « عزیز علیه ما عنتم » (
عنت یعنی مشقت ، رنج ، ناراحتی ) رنجهای شما بر او ناگوار است و او
درد شما را دارد . پس مسلمان کیست ؟ مسلمان کسی است که هم درد خدا را
داشته باشد و هم درد خلق خدا را . « حریص علیکم »قرآن تعبیر " حریص
" را بکار برده است . گاهی بعضی پدرها که میخواهند بچههایشان ملا بشوند
، آنقدر [ در این خواسته ] افراط میورزند که میگویند فلانکس حریص است
به اینکه بچهاش باسواد بشود ، مثل آدمی که حریص مال دنیاست ، درست
مثل آدمی که پول پرست و حریص جمع آوری پول است ، پیغمبر حریص نجات
مردم است ، حریص بهبود بخشیدن به دردهای مردم است . این میشود درد خلق
داشتن .
مگر خود علی ( ع ) این تعبیر را نمیکند ؟ مگر تعبیر " درد " مال خود
او نیست ؟
داستان معروفی است که مکرر شنیدهاید : در بصره ، عثمان بن حنیف در
یک مجلس میهمانی شرکت کرده است . در آن مجلس میهمانی چه خبر بوده
است ؟ العیاذبالله مشروب بوده ؟ نه . قمار بوده ؟ نه . فسق و فجوری
بوده ؟ نه . پس چه بوده ؟ گناه عثمان بن حنیف این بوده که در یک مجلس
صد درصد اشرافی شرکت کرده ،
یعنی از فقرا کسی در آن مجلس نبوده است ( 1 ) . به علی ( ع ) خبر میرسد
که نماینده و حاکم شما در مجلسی شرکت کرده است که در آن مجلس ، اغنیا و پولدارها و اشراف وجود داشتهاند ولی از فقرا کسی در آنجا نبوده است . علی ( ع ) میفرماید : " « و ما ظننت انک تجیب الی طعام قوم عائلهم مجفو و غنیهم مدعو » " عثمان بن حنیف ! من باور نمیکردم که تو دعوت بر سفرهای را بپذیری که اغنیا را در آنجا دعوت کرده باشند ولی فقرا را دعوت نکرده باشند و آنها پشت درمانده باشند . بعد علی ( ع ) شروع به گفتن دردهای خودش میکند تا میرسد به آنجا که راجع به خودش میگوید : ²و لو شئت لاهتدیت الطریق الی مصفی هذا العسل و لباب هذا القمح و نسائج هذا القز » . علی ( ع ) خلیفه است . میگوید اگر من بخواهم ، امکانات برایم فراهم است ، بهترین خوردنیها و نوشیدنیها و بهترین پوشیدنیها و هرچه که بخواهم برای من فراهم است . « و لکن هیهات ان یغلبنی هوای ، و یقودنی جشعی الی تخیر الاطعمة » هیهات هیهات که من چنین کنم ، محال است که من مهار خود را به دست حرص و هوای نفسم بدهم . حال چرا [ علی ( ع ) اینگونه میگوید ] ؟ مگر خدا این نعمتها را حرام کرده است ؟ علی ( ع ) توضیح میدهد تا کسی خیال نکند لباس خوب پوشیدن حرام است ، عسل مصفی خوردن حرام است . نه ، مسئله دیگری است ، اینها حرام نیست ، حلال است. « و لعل بالحجاز او الیمامة من لا طمع له فی القرص ، و لا عهد له بالشبع » اگر من اینجا شکم خود را سیر کنم ، شاید در عراق و |
کوفه و یمامه و سواحل خلیجفارس و در حجاز ، کسانی باشند که امید به این
یک قرص نان را هم نداشته باشند . « او ابیت مبطانا و حولی بطون غرثی و اکباد حری » آیا من شکم سیر بخوابم و در اطرافم شکمهائی گرسنه و جگرهایی تشنه باشد ؟ آیا من آنجور باشم که شاعر میگوید :
گرسنه وجود داشته باشد . به این میگویند درد خلق خدا . این را میگویند معیار انسانیت ، و به تعبیر صحیحتر مادر دوم ارزشها . سپس میفرماید : « / اقنع من نفسی بان یقال امیرالمؤمنین و لا اشارکهم فی مکاره الدهر » ؟ (1) آیا من به لقب و اسم قناعت کنم ؟ آیا به لقبی که به من میدهند و " یا امیرالمؤمنین ، یا امیرالمؤمنین " میگویند و مرا امیر مؤمنان و خلیفه میخوانند و به اینکه مرا به عنوان رئیس یک مملکت اسلامی که بیشترین معموره عالم را گرفته است [ خطاب میکنند ] ، قناعت کنم و برخود نام امیرالمؤمنین بگذارم و با مؤمنان در سختیهای روزگار شرکت نداشته باشم ؟ « و لا اشارکهم فی مکاره الدهر » ؟ ببینید همه سخن [ در اینجا ] از همدردی است ، از درد دیگران را احساس کردن است . |
.: Weblog Themes By Pichak :.