تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 2:59 صبح | نویسنده : علی اصغربامری
به نام خدا
طغیان انسان علیه محدودیتها
انسان در عین اینکه نمیتواند رابطهاش را با وراثت ، محیط طبیعی ،
محیط اجتماعی و تاریخ و زمان بکلی قطع کند ، میتواند تا حدود زیادی علیه
این محدودیتها طغیان نموده ، خود را از قید حکومت این عوامل آزاد سازد .
انسان به حکم نیروی عقل و علم از یک طرف ، و نیروی اراده و ایمان از
طرف دیگر تغییراتی در این عوامل ایجاد میکند و آنها را با خواستهای
عاملی برای محدود کردن آزادی انسان نام نبردیم . چرا ؟ آیا قضا و قدر
الهی وجود ندارد و یا قضا و قدر عامل محدود کردن نیست ؟ قضا و قدر الهی امری قطعی و مسلم است ، ولی عامل محدود کردن انسان نیست . قضای الهی عبارت است از حکم قطعی الهی دربارهء جریانات و حوادث ، و قدر الهی عبارت است از اندازه گیری پدیدهها و حوادث . از نظر علوم الهی مسلم است که قضای الهی به هیچ حادثهای مستقیما و بلا واسطه تعلق نمیگیرد ، بلکه هر حادثه را تنها و تنها از راه علل و اسباب خودش ایجاب میکند . قضای الهی ایجاب میکند که نظام جهان نظام اسباب و مسببات باشد . انسان هر اندازه آزادی از ناحیهء عقل و اراده دارد و هر اندازه محدودیت که از ناحیهء عوامل موروثی و محیطی و تاریخی دارد ، به حکم قضای الهی و نظام قطعی سببی و مسببی جهان است ( 1 ) . بنابراین خود قضای الهی یک عامل برای محدودیت انسان به شمار نمیرود . محدودیتی که به حکم قضای الهی نصیب انسان شده است همان محدودیت ناشی از شرایط موروثی و شرایط محیطی و شرایط تاریخی است نه محدودیت دیگر ، همچنانکه آزادی ای هم که نصیب انسان شده به حکم قضای الهی است ولی به این صورت که قضای الهی ایجاب کرده انسان موجودی صاحب عقل و اراده باشد و در دایرهء محدود شرایط طبیعی و اجتماعی بتواند خود را به مقیاس و سیعی از قید تسلیم به آن شرایط آزاد سازد و سرنوشت و آیندهء خویش را در دست گیرد . |
.: Weblog Themes By Pichak :.