به نام خدا
زندگى دروغین
ما از گناهى که کردیم ترسى نداریم، ولى از تهدیدهاى دروغین شیطان مىترسیم; از این جا معلوم مىشود حیات ما، حیاتى کاذب است; چون حیات هر کسى را اندیشههایش تامین مىکند و اندیشههاى او با وعده و وعیدهاى مؤثر در او بسته مىشود. اگر وعده و وعید سراب گونه و دروغ باشد، پس اندیشهها ناصواب است و اگر اندیشهها ناصواب باشد، حرکتها ناصواب خواهد بود; چون کارهاى تحریکى ما را مجارى ادراکى بر عهده دارد و اگر مجارى ادراکى با وعده و وعید دروغین تنظیم شود، مجارى تحریکى هم با وعده و وعید دروغین رهبرى مىشود. بنابراین، ما با حرکت و اندیشه دروغ زندگى مىکنیم.
همان گونه که در مراحل علمى، عقل و عاقل و معقول، و درمراحل عملى صحیح، عمل و عامل و معمول با هم متحد است، در مسایل دروغین نیز چنین است. آنگاه خود انسان، مجموعهاى از سراب مىشود و روز قیامت، در مرحله توزین بسیار سبک و تهى است.
قرآن کریم در باره عدهاى مىفرماید:
«و افئدتهم هواء» (34)
اینها تهى دلند. از این دقیقتر آیهاى است که مىفرماید:
«فلا نقیم لهم یوم القیامة وزنا» (35)
ما براى کافران، در قیامت وزن و ترازویى اقامه نمىکنیم;
زیرا ترازو براى سنجش عمل است و کسانى را مىسنجند که کار بد و خوب کردهاند، ولى کسانى که جز بدى و تباهى، چیزى دیگر ندارند خودشان سراب شدهاند وسراب را نمىسنجند! پس آنچه در قرآن کریم آمده که: اگر عمل به اندازه ذرهاى باشد ما حساب مىکنیم:
«و ان کان مثقال حبة من خردل اتینا بها و کفى بنا حاسبین» (36) .
مربوط به کسى است که کارهاى خیر هم داشته باشد; اما اگر حرکات و اندیشههاى کسى سراب محض شد، توزین او محال است; زیرا «لاشىء» است.
از سوى دیگر، آنان بار سنگینى بر دوش دارند; زیرا همه وعدهها و وعیدهاى دروغ، افکار و اندیشههاى باطل و حرکتهاى ناصواب، «اوزار» و بارهاى سنگین و توانفرسا بر دوش آنان مىشود:
«ان تدع مثقلة الى حملها لا یحمل منه شىء و لو کان ذا قربى» (37)
اگر کسى را دعوت کنند تا مقدارى از این بار را ببرد اگر چه از بستگان آنان باشد هرگز قبول نمىکند. در قیامت هیچ کسى بار دیگرى را نمىبرد:
«کلا لا وزر» (38)
و هیچ باربرى هم نیست; بدان گرفتار بار سنگین خود هستند و خوبان منزهند از این که بار بد بدان را بکشند. بنابراین، براى شخص در قیامت از آن جهت که اصلا فضیلتى ندارد، ترازوى توزین نصب نمىشود و از آن جهت که درکات فراوانى دامنگیر او شده وزنهاى فراوانى خواهد داشت.
حیات طیبه از آن کسى است که مراقب پروردگار خود باشد و از گناه خود بترسد. هیچ کس از افراد عادى توان ادعاى عصمت را ندارد. پس یقینا بر اساس احتمال رعبآور، گناهى دارد و براى هر گناه هم کیفرى هست. از این امور یقینى باید هراسناک بود; اما آن وعیدهاى شیطان، چون دروغ است، در حقیقت ترس آور نیست.
منبع:اخلاق درقران
.: Weblog Themes By Pichak :.