به نام خدا
آزادى شیطانى
براى صیانت از گزند این راهزنى که از هر راه مىآید، ذات اقدس خداوند ما را راهنمایى کرده و فرموده است: همه شئون آنچه از طرف خداست،حق است و آنچه از طرف شیطان استباطل. نور، هرگز پیام دروغ نمىدهد و بر هر جا بتابد آن را روشن مىکند، اما ظلمت و تاریکى، همواره با اشتباه، همراه است.
خداى سبحان چون
«نور السموات و الارض»
است، هر چیزى را به جاى خود و آنگونه که هست. ارائه مىکند; اما شیطان، هر چیزى را وارونه نشان مىدهد و در همه امور به انسان دروغ مىگوید، چون تیرگى و تاریکى است. خدا به انسان مىگوید: مرا بپرستید و درست مىگوید و راهها را هم، نشان مىدهد; اما شیطان به انسان مىگوید: آزاد باشید و کسى را نپرستید! او دروغ مىگوید. چون انسانى که هوا پرست است، از شیطان تبعیت مىکند و به حرف او گوش مىدهد.
بنابراین، شیطان رهایى و بىبندوبارى پلید را به نام آزادى پاک تلقین مىکند و در همین پیام نیز دروغ مىگوید; زیرا مخفیانه مىخواهد انسان را بنده خود قرار دهد و گروهى نیز بندگى وى را پذیرفته، تحت ولایتشیطانند:
«و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت» (19)
«کتب علیه انه من تولاه فانه یضله و یهدیه الى عذاب السعیر» (20) .
خودکامگان، تابع شیطانند و به دستور او حرکت مىکنند، ولى شیطان آنها را فریب مىدهد و مىگوید: شما آزادید و تابع کسى نیستید.
آیا کسى را مىشناسیم که نتواند گناه کند؟ از پستترین حیوانات گرفته تا انسان عادى، به آسانى قادر بر گناه، درندهخویى و زشتى است; چون گناه محفوف به شهوتها و لذتهاست:
«و ان النار حفتبالشهوات» (21) .
ز این رو قدرت بر ارتکاب گناه کمال نبوده، آلودگى به آن هنر نخواهد بود; زیرا کارى که از هر انسان درس خوانده و درس نخوانده و از هر حیوان وحشى و اهلى برمىآید، هنر نیست.
نشانه پیروزى در مصاف با شیطان
امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) مىفرماید:
«صافوا الشیطان بالمجاهدة و اغلبوه بالمخالفة، تزکو انفسکم و تعلو عند الله درجاتکم» (22)
راه تشخیص شکست و پیروزى در جهاد اصغر روشن و آسان است، اما نشانه تشخیص پیروزى و شکست در نبرد با دشمن درون موافقت و مخالفت است.
اگر شیطان دستور داد و انسان را به گناهى تحریک کرد و او انجام داد و به جایى که نباید نگاه بکند، نگاه کرد، مالى را که نباید بگیرد، گرفتیا سخنى را که نباید بگوید، گفت و با این که مىداند این کار، گناه استبا او موافقت کرد و خواستههاى او را برآورد، زمینه پیشروى او و شکستخود را فراهم کردهاست. اگر کسى دستى به گناه دراز کرد، پایى به جاى حرام گشود، و زبانى به دروغ و تهمت و افترا و مانند آن باز کرد، همان لحظه شروع گناه لحظه پیشروى شیطان است، چنانکه لحظهاى که دارد مقاومت مىکند، لحظه عقب نشینى شیطان و اسیر کردن وى است، اما وقتى کاملا گناه را ترک مىکند لحظه پیروزى او و شکستشیطان است.
شیطان مانند دزدان هراسناک به هنگام حمله آماده فرار است و آن قدر قوى نیست که در هنگام تهاجم، مقاوم باشد:
«ان کید الشیطان کان ضعیفا» (23)
کید شیطان همیشه ضعیف بوده و هست و این اختصاص به زمان معینى ندارد; زیرا تعبیر «کان» در این آیه، دلالتبر استمرار مىکند. از اول هم شیطان در برابر عقل و وحى الهى ضعیف بود. بنابراین، اگر کسى در جنگ با شیطان شکستبخورد، در حقیقت در جنگ با دشمنى ضعیف شکستخورده و باید خیلى ضعیف النفس باشد تا دشمنى ضعیف او را شکست دهد.
حال اگر دشمن، ضعیف است چرا به این نبرد، جهاد اکبر گفتهاند؟ پاسخ این است که چون میدان جهاد با شیطان و ابزار اغواى او، یعنى هواى نفس بسیار وسیع است و غنیمتیا غرامتى که در این جنگ نصیب یا دامنگیر انسان مىشود بسیار مهم است. هر جنگى در جهان طبیعت رخ دهد هم غنیمتهایش محدود است و هم غرامتهایش، ولى غنیمتهاى جهاد با شیطان و نفس اماره نامحدود و غرامتهایش نیز جبرانناپذیر است; زیرا انسان در نبرد با شیطان، یا شرف و شرع را حفظ مىکند یا آنها را از دست مىدهد، از این جهت جنگ، جنگ اکبر است و براى انسانى که ورزیده نیست، جنگ با دشمن درون، گرچه ضعیف باشد، دشوار است. و گرنه به لحاظ دشمن اگر سنجیده شود، جنگ، بزرگى نیست. انسانى که عقل دارد و به وحى تکیه کرده و به رکن وثیق عنایت الهى وابسته شده شکست نمىخورد.
از این رو امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) فرمود:
شما در برابر شیطان صفآرایى کنید. مسائل علمى و برهانى را در جبهه مغالطات و ترس از خدا را در جبهه تهدید او و ترس از دنیا و امید به وعده و بهشت الهى را در جبهه زرق و برق فریباى شیطانى قرار بدهید; یعنى او از سه راه، حمله مىکند پس شما هم در سه جبهه دفاع کنید.
او براى این که کسى را فریب داده بگوید، قیامت و پیغمبرى نیست; بلکه محدوده هستى همین طبیعت است، مغالطههاى وهمى را ردیف مىکند! و شما در جبهه فکرى در برابر مغالطههاى وهمى او خود را به براهین عقلى مسلح کنید، تا با آن از مغالطههاى وهمى شیطان برهید و این، کارى فکرى است.
در جبهه دوم، شما را از بسیارى از امور مىترساند. شما هم در مقابل بگویید من اگر براى ترس وهمى، تن به تباهى بدهم، جهنم را چه کنم؟ من که باید بترسم، فقط از جهنم و عذاب خدا مىترسم نه از غیر او، چنانکه ذات اقدس اله مىفرماید:
«الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله» (24)
مبلغان الهى، تنها از خدا هراسناکند. پس اگر شیطان خواست کسى را تهدید، و با وعید مرعوب کند، او مىگوید: من فقط از خدا مىترسم، نه از غیر او.
در جبهه سوم، شیطان اگر بخواهد کسى را با زرق و برق فریب دهد، این شخص مىگوید من فقط به رزق الهى امیدوارم; نه این که بر زرق و برق شیطانى تکیه کنم. بنابراین، جاهل و نیز عالم غیر مهذب، زود فریب مىخورد. تنها گروهى موفقند که دو رکن اساسى عقل عارف و نفس عزوف را تحصیل کرده باشند:
«لا یزکو عند الله سبحانه الا عقل عارف و نفس عزوف» (25) .
شایان ذکر است که گر چه کید زنان در قرآن کریم به وصف بزرگى موصوف شد:
«...ان کیدکن عظیم» (26)
لیکن هر عظیمى در قیاس با عنایت پروردگار بزرگ، حقیر و زبون است از این رو هم کید شیطان جنى و هم کید شیطان انسى با اعتماد بر لطف خداوند، ضعیف و اندک است.
منبع:اخلاق درقران
.: Weblog Themes By Pichak :.