سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/12/3 | 11:28 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

آزادى شیطانى

براى صیانت از گزند این راهزنى که از هر راه مى‏آید، ذات اقدس خداوند ما را راهنمایى کرده و فرموده است: همه شئون آنچه از طرف خداست،حق است و آنچه از طرف شیطان است‏باطل. نور، هرگز پیام دروغ نمى‏دهد و بر هر جا بتابد آن را روشن مى‏کند، اما ظلمت و تاریکى، همواره با اشتباه، همراه است.

خداى سبحان چون

«نور السموات و الارض‏»

است، هر چیزى را به جاى خود و آن‏گونه که هست. ارائه مى‏کند; اما شیطان، هر چیزى را وارونه نشان مى‏دهد و در همه امور به انسان دروغ مى‏گوید، چون تیرگى و تاریکى است. خدا به انسان مى‏گوید: مرا بپرستید و درست مى‏گوید و راهها را هم، نشان مى‏دهد; اما شیطان به انسان مى‏گوید: آزاد باشید و کسى را نپرستید! او دروغ مى‏گوید. چون انسانى که هوا پرست است، از شیطان تبعیت مى‏کند و به حرف او گوش مى‏دهد.

بنابراین، شیطان رهایى و بى‏بندوبارى پلید را به نام آزادى پاک تلقین مى‏کند و در همین پیام نیز دروغ مى‏گوید; زیرا مخفیانه مى‏خواهد انسان را بنده خود قرار دهد و گروهى نیز بندگى وى را پذیرفته، تحت ولایت‏شیطانند:

«و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت‏» (19)

«کتب علیه انه من تولاه فانه یضله و یهدیه الى عذاب السعیر» (20) .

خودکامگان، تابع شیطانند و به دستور او حرکت مى‏کنند، ولى شیطان آنها را فریب مى‏دهد و مى‏گوید: شما آزادید و تابع کسى نیستید.

آیا کسى را مى‏شناسیم که نتواند گناه کند؟ از پست‏ترین حیوانات گرفته تا انسان عادى، به آسانى قادر بر گناه، درنده‏خویى و زشتى است; چون گناه محفوف به شهوتها و لذتهاست:

«و ان النار حفت‏بالشهوات‏» (21) .

ز این رو قدرت بر ارتکاب گناه کمال نبوده، آلودگى به آن هنر نخواهد بود; زیرا کارى که از هر انسان درس خوانده و درس نخوانده و از هر حیوان وحشى و اهلى برمى‏آید، هنر نیست.

 

نشانه پیروزى در مصاف با شیطان

امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) مى‏فرماید:

«صافوا الشیطان بالمجاهدة و اغلبوه بالمخالفة، تزکو انفسکم و تعلو عند الله درجاتکم‏» (22)

راه تشخیص شکست و پیروزى در جهاد اصغر روشن و آسان است، اما نشانه تشخیص پیروزى و شکست در نبرد با دشمن درون موافقت و مخالفت است.

اگر شیطان دستور داد و انسان را به گناهى تحریک کرد و او انجام داد و به جایى که نباید نگاه بکند، نگاه کرد، مالى را که نباید بگیرد، گرفت‏یا سخنى را که نباید بگوید، گفت و با این که مى‏داند این کار، گناه است‏با او موافقت کرد و خواسته‏هاى او را برآورد، زمینه پیشروى او و شکست‏خود را فراهم کرده‏است. اگر کسى دستى به گناه دراز کرد، پایى به جاى حرام گشود، و زبانى به دروغ و تهمت و افترا و مانند آن باز کرد، همان لحظه شروع گناه لحظه پیشروى شیطان است، چنانکه لحظه‏اى که دارد مقاومت مى‏کند، لحظه عقب نشینى شیطان و اسیر کردن وى است، اما وقتى کاملا گناه را ترک مى‏کند لحظه پیروزى او و شکست‏شیطان است.

شیطان مانند دزدان هراسناک به هنگام حمله آماده فرار است و آن قدر قوى نیست که در هنگام تهاجم، مقاوم باشد:

«ان کید الشیطان کان ضعیفا» (23)

کید شیطان همیشه ضعیف بوده و هست و این اختصاص به زمان معینى ندارد; زیرا تعبیر «کان‏» در این آیه، دلالت‏بر استمرار مى‏کند. از اول هم شیطان در برابر عقل و وحى الهى ضعیف بود. بنابراین، اگر کسى در جنگ با شیطان شکست‏بخورد، در حقیقت در جنگ با دشمنى ضعیف شکست‏خورده و باید خیلى ضعیف النفس باشد تا دشمنى ضعیف او را شکست دهد.

حال اگر دشمن، ضعیف است چرا به این نبرد، جهاد اکبر گفته‏اند؟ پاسخ این است که چون میدان جهاد با شیطان و ابزار اغواى او، یعنى هواى نفس بسیار وسیع است و غنیمت‏یا غرامتى که در این جنگ نصیب یا دامنگیر انسان مى‏شود بسیار مهم است. هر جنگى در جهان طبیعت رخ دهد هم غنیمتهایش محدود است و هم غرامتهایش، ولى غنیمتهاى جهاد با شیطان و نفس اماره نامحدود و غرامتهایش نیز جبران‏ناپذیر است; زیرا انسان در نبرد با شیطان، یا شرف و شرع را حفظ مى‏کند یا آنها را از دست مى‏دهد، از این جهت جنگ، جنگ اکبر است و براى انسانى که ورزیده نیست، جنگ با دشمن درون، گرچه ضعیف باشد، دشوار است. و گرنه به لحاظ دشمن اگر سنجیده شود، جنگ، بزرگى نیست. انسانى که عقل دارد و به وحى تکیه کرده و به رکن وثیق عنایت الهى وابسته شده شکست نمى‏خورد.

از این رو امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) فرمود:

شما در برابر شیطان صف‏آرایى کنید. مسائل علمى و برهانى را در جبهه مغالطات و ترس از خدا را در جبهه تهدید او و ترس از دنیا و امید به وعده و بهشت الهى را در جبهه زرق و برق فریباى شیطانى قرار بدهید; یعنى او از سه راه، حمله مى‏کند پس شما هم در سه جبهه دفاع کنید.

او براى این که کسى را فریب داده بگوید، قیامت و پیغمبرى نیست; بلکه محدوده هستى همین طبیعت است، مغالطه‏هاى وهمى را ردیف مى‏کند! و شما در جبهه فکرى در برابر مغالطه‏هاى وهمى او خود را به براهین عقلى مسلح کنید، تا با آن از مغالطه‏هاى وهمى شیطان برهید و این، کارى فکرى است.

در جبهه دوم، شما را از بسیارى از امور مى‏ترساند. شما هم در مقابل بگویید من اگر براى ترس وهمى، تن به تباهى بدهم، جهنم را چه کنم؟ من که باید بترسم، فقط از جهنم و عذاب خدا مى‏ترسم نه از غیر او، چنانکه ذات اقدس اله مى‏فرماید:

«الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله‏» (24)

مبلغان الهى، تنها از خدا هراسناکند. پس اگر شیطان خواست کسى را تهدید، و با وعید مرعوب کند، او مى‏گوید: من فقط از خدا مى‏ترسم، نه از غیر او.

در جبهه سوم، شیطان اگر بخواهد کسى را با زرق و برق فریب دهد، این شخص مى‏گوید من فقط به رزق الهى امیدوارم; نه این که بر زرق و برق شیطانى تکیه کنم. بنابراین، جاهل و نیز عالم غیر مهذب، زود فریب مى‏خورد. تنها گروهى موفقند که دو رکن اساسى عقل عارف و نفس عزوف را تحصیل کرده باشند:

«لا یزکو عند الله سبحانه الا عقل عارف و نفس عزوف‏» (25) .

شایان ذکر است که گر چه کید زنان در قرآن کریم به وصف بزرگى موصوف شد:

«...ان کیدکن عظیم‏» (26)

لیکن هر عظیمى در قیاس با عنایت پروردگار بزرگ، حقیر و زبون است از این رو هم کید شیطان جنى و هم کید شیطان انسى با اعتماد بر لطف خداوند، ضعیف و اندک است.

منبع:اخلاق درقران