به نام خدا
خاصیّت انسان
بدان که هر چیزى را اثرى و خاصیّتى است و به لحاظ آن خاصیّت او را اسمى است، و چون آن خاصیت در او نباشد آن اسم نیز از او برداشته شود، اگر در بعضى اسم بماند چه ثمر؟ زیرا که احدى شک نکند که پستى و بلندى و عزت و ذلّت و قیمت و بىقیمتى و ثواب و عقاب همه دائر مدار خاصیت و رسم است نه اسم. گلابى که عطر ندارد و سرکه که ترشى او بالمرّه تمام شده نه آن گلاب است و نه این سرکه، و از درجه اعتبار و قیمت بیفتد و به قدر آب خالى هم قرب و قیمت ندارد، باید او را در جاى مناسب او ریخت که مزبله باشد، و چون درخت سیب سیب نیاورد و یا خشک شود لیاقت غیر از تیشه و تبر ندارد و هکذا.
و امّا آنان که حیات و روح دارند و اعتنائى به شأن ایشان هست از چهار قسم بیشتر نباشند. اوّل بهائم، چو گاو و خر و اسب و اشتر و گوسفند. خاصیّت اینها قوت شهوت راندن و کار کردن است، و چون از توالد و تناسل و کار کردن افتادند ایشان را یا دور اندازند و یا ذبح نمایند. دوّم درندگان و موذیان، چون گرگ و شیر و پلنگ، و خاصیّت ایشان شکستن و دریدن است و به ملاحظه این خاصیت محل تشبیه شوند، گویند فلان کس سگ است و فلان شیر است، و اگر از این خاصیّت بیفتند کسى به ایشان اعتنا نکند و فرار نکند و تشبیه نکند. سوّم شیاطین، و خاصیّت ایشان مکر و حیله و راهزنى و فریب دادن و گمراه کردن است، و به جهت همین خاصیّت است که بر ما لازم است همیشه از ایشان پناه بریم به خدا چنانچه مادر مریم (ع) عرض کرد أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ 121 (آل عمران) و از حضرت باقر (ع) است با پدر بزرگوارش در دعاى هر روز ماه مبارک رمضان و اعذنى فیه من الشّیطان الرّجیم و همزه و لمزه و نفثه و نفخه و وسوسته 122 تا آخر، و به سبب همین خاصیت است که لعین و رجیم و مردود درگاهند، و جمعى از ایشان که ترک شر و فتنه نمودند و به شرف اسلام داخل شدند برادر ایمانى ما گشتند و عوض لعن باید ایشان را دعا کنیم و دوست بداریم و خداى تعالى در قرآن مجید در مقام مدح ایشان برآمد و در سوره احقاف و جن یاد ایشان نمود و قصد ایشان فرمود، و مکرر خدمت پیغمبر (ص) و ائمه (ع) مىرسیدند و با ایشان ملاطفت و التفات مىفرمودند، و فرداى قیامت هم مستحق بهشت و کرامتند، با آن که اسمشان همان اسم است و جسمشان
همان جسم است. چهارم ملائکه، و خاصیّت ایشان علم و عمل و معرفت و بندگى است و آنى از عبادت غافل نیستند یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرُونَ 123 (انبیاء) و به جهت این دو خاصیّت سر تا پا رحمتند و کارکنان و مربّى عالمند و لشکر خدا و پیشکار بارگاه و مقربان درگاهند، بعضى به دریا و بعضى به صحرا و جمعى به حیوان برخى به انسان و گروهى به باران و غیر ذلک موکلند، و با این جلالت و شأن هم چون بعضى از ایشان ترک اولى و تقصیر مىکردند، چون فطرس و صلصائیل و غیر ایشان، از درجه اعتبار افتادند و مغضوب شدند و از صف ملائکهشان راندند و از آسمان و ملائکه اعلى بیرونشان کردند، با آن که اسم و جسم همان است که اوّل داشتند.
حال گوئیم امّا بنى نوع انسان چنانچه پیش گفتیم و دانستى قوه همه اینها و لیاقت همه این خاصیّتها دارد، پس بالبدیهه به قاعده بطلان ترجیح بلا مرجّح، تا آدمى به مقام فعلیّت نیامده و خاصیّت یکى از این چهار طائفه از وى بروز نکرده او را اسمى نخواهد بود و نتوان گفت که او خرى است یا سگى یا شیطانى یا ملکى، و چون به مقام فعل آمد و منشأ اثرى شد لا بد رنگ یکى از این چهار گیرد و نقش یک کدام پذیرد و کار یکى از ایشان نماید و خاصیّت همینها از وى بروز کند، زیرا که غیر از کارهاى ایشان و ملکات و خاصیّتهاى ایشان معقول و متصوّر نیست، پس خاصیّت هر کدام که از وى ظاهر شد نام او همان است و قدر قیمت و رتبه و شأن و مقام او همان است. و خدا در قرآن تشبیه انسان به تمام آن چهار گروه نموده و به احسن وجه بیان فرموده. و در سوره انعام فرمود شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِ 124 و فرمود وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ 125 و در فرقان فرمود إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُ 126 و در اعراف فرمود فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ 127 و در جمعه فرمود کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً 128 و فرمود وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ 129 و در بقره فرمود إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً 130 و فرمود وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ 131.
پس بدیهى شد که نام تو از خاصیّت تو خیزد، و معنى باطن (الاسماء تنزل من السّماء) 132 این است، و در قیامت به صورت همان محشور شود. پس چه بسیار که به صورت حیوانات و وحوش به صحراى قیامت آیند. و بعضى معنى وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ 133 را همین طور نمودهاند، و اخبار و احادیث در این مقام بسیار است. و از اینجا معنى تجسم اعمال که قطعى و یقینى است بفهم. و در امم سابقه در همین دنیا نیز مسخ شدند و خوک و میمون و حیوانات دیگر شدند و در این امت مرحومه هم واقع شده نظر به احادیث ومعجزات، و هر کس در دنیا نشده در آخرت باید به صورت اصلى ظاهر شود.
پس به وضوح پیوست و بدیهى شد که همه کارها باطل و همه خاصیّتها و ملکات ضایع و وبال است مگر علم و عمل، که معرفت و بندگى باشد، در صورتى که با هم باشند. زیرا که علم چون تخم است و عمل چون حاصل و هیچکدام به تنهائى فائده نبخشد. اما عمل بىعلم که محتاج به بیان نیست، کسى که راه نداند هر چه بیشتر رود دورتر افتد. آیا معقول است که مریض نادان معالجه خود نماید و کسى که عبادت نداند عبادت نماید؟ آیا نفرمود أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا 134 (فرقان)؟
و اما علم بىعمل، آن نیز واضح بلکه ظاهرتر از اوّل است، زیرا که ممکن است ندانسته عمل مطابق افتد و تیر در تاریکى به نشانه آید و هرگز ممکن نیست که به محض دانستن زراعتکارى یا نجارى یا خیّاطى یا صنعت دیگر، آن صنعت خود به خود به عمل آید و لباس وجود پوشد و هم ممکن نیست که زهر طبیب را نکشد به جهت آن که مىداند زهر کشنده است، بلکه قوىتر تأثیر کند و ملامت به او بیشتر کنند و حسرت و ندامت او زیادتر است، چنانچه دارد چندین گناه از جاهل ببخشند و هنوز یک گناه از عالم نبخشیده باشند. 135 آیا خدا در قرآن تشبیه ایشان به سگ و خر ننمود و در سوره اعراف فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ 136 و در سوره جمعه کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً 137 را نفرمود؟ آیا علم شیطان کم بود و آیا بلعم باعور اسم اعظم نمىدانست و آیا مأمون و پدرش هارون الرشید به قدر من و تو فهم و سواد نداشتند؟ کار ایشان به کجا کشید و عاقبت ایشان به کجا انجامید؟ و آیا امام تو نفرمود در حق علماء سوء که هم أضرّ على ضعفاء شیعتنا من جیش یزید على الحسین (ع)؟ 138
و به جهت این که علم و عمل با هم ثمر دارند و به تنهائى بىثمرند بلکه نکال و وبالند در بیان این مطلب خداوند عالم زیاده از صد بلکه زیاده از حد در قرآن ایمان و عمل صالح را با هم ذکر کرده مثل وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ. 139 یک اندکى سیر در قرآن کن تا ببینى که خدا در هیچ مطلب به قدر این اهتمام نفرموده و مکرر ذکر نکرده. آه ثم آه که اسم خودمان در نزد خدا ندانیم چیست و فرداى قیامت شکل و صورت ما چیست و منزل و مأواى ما کجا است. اللّهمّ افعل بنا ما انت اهله و لا تفعل بنا ما نحن اهله ربّ لا تکلنا الى انفسنا طرفة عین بحقّ محمّد و آله سادات الکونین و شفعاء النّشأتین.
.: Weblog Themes By Pichak :.