سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 91/11/7 | 2:59 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

خاصیّت انسان

بدان که هر چیزى را اثرى و خاصیّتى است و به لحاظ آن خاصیّت او را اسمى است، و چون آن خاصیت در او نباشد آن اسم نیز از او برداشته شود، اگر در بعضى اسم بماند چه ثمر؟ زیرا که احدى شک نکند که پستى و بلندى و عزت و ذلّت و قیمت و بى‏قیمتى و ثواب و عقاب همه دائر مدار خاصیت و رسم است نه اسم. گلابى که عطر ندارد و سرکه که ترشى او بالمرّه تمام شده نه آن گلاب است و نه این سرکه، و از درجه اعتبار و قیمت بیفتد و به قدر آب خالى هم قرب و قیمت ندارد، باید او را در جاى مناسب او ریخت که مزبله باشد، و چون درخت سیب سیب نیاورد و یا خشک شود لیاقت غیر از تیشه و تبر ندارد و هکذا.

و امّا آنان که حیات و روح دارند و اعتنائى به شأن ایشان هست از چهار قسم بیشتر نباشند. اوّل بهائم، چو گاو و خر و اسب و اشتر و گوسفند. خاصیّت این‏ها قوت شهوت راندن و کار کردن است، و چون از توالد و تناسل و کار کردن افتادند ایشان را یا دور اندازند و یا ذبح نمایند. دوّم درندگان و موذیان، چون گرگ و شیر و پلنگ، و خاصیّت ایشان شکستن و دریدن است و به ملاحظه این خاصیت محل تشبیه شوند، گویند فلان کس سگ است و فلان شیر است، و اگر از این خاصیّت بیفتند کسى به ایشان اعتنا نکند و فرار نکند و تشبیه نکند. سوّم شیاطین، و خاصیّت ایشان مکر و حیله و راهزنى و فریب دادن و گمراه کردن است، و به جهت همین خاصیّت است که بر ما لازم است همیشه از ایشان پناه بریم به خدا چنانچه مادر مریم (ع) عرض کرد أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ‏ 121 (آل عمران) و از حضرت باقر (ع) است با پدر بزرگوارش در دعاى هر روز ماه مبارک رمضان و اعذنى فیه من الشّیطان الرّجیم و همزه و لمزه و نفثه و نفخه و وسوسته 122 تا آخر، و به سبب همین خاصیت است که لعین و رجیم و مردود درگاهند، و جمعى از ایشان که ترک شر و فتنه نمودند و به شرف اسلام داخل شدند برادر ایمانى ما گشتند و عوض لعن باید ایشان را دعا کنیم و دوست بداریم و خداى تعالى در قرآن مجید در مقام مدح ایشان برآمد و در سوره احقاف و جن یاد ایشان نمود و قصد ایشان فرمود، و مکرر خدمت پیغمبر (ص) و ائمه (ع) مى‏رسیدند و با ایشان ملاطفت و التفات مى‏فرمودند، و فرداى قیامت هم مستحق بهشت و کرامتند، با آن که اسمشان همان اسم است و جسمشان‏

همان جسم است. چهارم ملائکه، و خاصیّت ایشان علم و عمل و معرفت و بندگى است و آنى از عبادت غافل نیستند یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لا یَفْتُرُونَ‏ 123 (انبیاء) و به جهت این دو خاصیّت سر تا پا رحمتند و کارکنان و مربّى عالمند و لشکر خدا و پیشکار بارگاه و مقربان درگاهند، بعضى به دریا و بعضى به صحرا و جمعى به حیوان برخى به انسان و گروهى به باران و غیر ذلک موکلند، و با این جلالت و شأن هم چون بعضى از ایشان ترک اولى و تقصیر مى‏کردند، چون فطرس و صلصائیل و غیر ایشان، از درجه اعتبار افتادند و مغضوب شدند و از صف ملائکه‏شان راندند و از آسمان و ملائکه اعلى بیرونشان کردند، با آن که اسم و جسم همان است که اوّل داشتند.

حال گوئیم امّا بنى نوع انسان چنانچه پیش گفتیم و دانستى قوه همه این‏ها و لیاقت همه این خاصیّت‏ها دارد، پس بالبدیهه به قاعده بطلان ترجیح بلا مرجّح، تا آدمى به مقام فعلیّت نیامده و خاصیّت یکى از این چهار طائفه از وى بروز نکرده او را اسمى نخواهد بود و نتوان گفت که او خرى است یا سگى یا شیطانى یا ملکى، و چون به مقام فعل آمد و منشأ اثرى شد لا بد رنگ یکى از این چهار گیرد و نقش یک کدام پذیرد و کار یکى از ایشان نماید و خاصیّت همین‏ها از وى بروز کند، زیرا که غیر از کارهاى ایشان و ملکات و خاصیّت‏هاى ایشان معقول و متصوّر نیست، پس خاصیّت هر کدام که از وى ظاهر شد نام او همان است و قدر قیمت و رتبه و شأن و مقام او همان است. و خدا در قرآن تشبیه انسان به تمام آن چهار گروه نموده و به احسن وجه بیان فرموده. و در سوره انعام فرمود شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِ‏ 124 و فرمود وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِیائِهِمْ‏ 125 و در فرقان فرمود إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُ‏ 126 و در اعراف فرمود فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ‏ 127 و در جمعه فرمود کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً 128 و فرمود وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ‏ 129 و در بقره فرمود إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً 130 و فرمود وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ 131.

پس بدیهى شد که نام تو از خاصیّت تو خیزد، و معنى باطن (الاسماء تنزل من السّماء) 132 این است، و در قیامت به صورت همان محشور شود. پس چه بسیار که به صورت حیوانات و وحوش به صحراى قیامت آیند. و بعضى معنى‏ وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ‏ 133 را همین طور نموده‏اند، و اخبار و احادیث در این مقام بسیار است. و از اینجا معنى تجسم اعمال که قطعى و یقینى است بفهم. و در امم سابقه در همین دنیا نیز مسخ شدند و خوک و میمون و حیوانات دیگر شدند و در این امت مرحومه هم واقع شده نظر به احادیث ومعجزات، و هر کس در دنیا نشده در آخرت باید به صورت اصلى ظاهر شود.

پس به وضوح پیوست و بدیهى شد که همه کارها باطل و همه خاصیّت‏ها و ملکات ضایع و وبال است مگر علم و عمل، که معرفت و بندگى باشد، در صورتى که با هم باشند. زیرا که علم چون تخم است و عمل چون حاصل و هیچ‏کدام به تنهائى فائده نبخشد. اما عمل بى‏علم که محتاج به بیان نیست، کسى که راه نداند هر چه بیشتر رود دورتر افتد. آیا معقول است که مریض نادان معالجه خود نماید و کسى که عبادت نداند عبادت نماید؟ آیا نفرمود أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا 134 (فرقان)؟

و اما علم بى‏عمل، آن نیز واضح بلکه ظاهرتر از اوّل است، زیرا که ممکن است ندانسته عمل مطابق افتد و تیر در تاریکى به نشانه آید و هرگز ممکن نیست که به محض دانستن زراعتکارى یا نجارى یا خیّاطى یا صنعت دیگر، آن صنعت خود به خود به عمل آید و لباس وجود پوشد و هم ممکن نیست که زهر طبیب را نکشد به جهت آن که مى‏داند زهر کشنده است، بلکه قوى‏تر تأثیر کند و ملامت به او بیشتر کنند و حسرت و ندامت او زیادتر است، چنانچه دارد چندین گناه از جاهل ببخشند و هنوز یک گناه از عالم نبخشیده باشند. 135 آیا خدا در قرآن تشبیه ایشان به سگ و خر ننمود و در سوره اعراف‏ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ‏ 136 و در سوره جمعه‏ کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً 137 را نفرمود؟ آیا علم شیطان کم بود و آیا بلعم باعور اسم اعظم نمى‏دانست و آیا مأمون و پدرش هارون الرشید به قدر من و تو فهم و سواد نداشتند؟ کار ایشان به کجا کشید و عاقبت ایشان به کجا انجامید؟ و آیا امام تو نفرمود در حق علماء سوء که هم أضرّ على ضعفاء شیعتنا من جیش یزید على الحسین (ع)؟ 138

و به جهت این که علم و عمل با هم ثمر دارند و به تنهائى بى‏ثمرند بلکه نکال و وبالند در بیان این مطلب خداوند عالم زیاده از صد بلکه زیاده از حد در قرآن ایمان و عمل صالح را با هم ذکر کرده مثل‏ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‏. 139 یک اندکى سیر در قرآن کن تا ببینى که خدا در هیچ مطلب به قدر این اهتمام نفرموده و مکرر ذکر نکرده. آه ثم آه که اسم خودمان در نزد خدا ندانیم چیست و فرداى قیامت شکل و صورت ما چیست و منزل و مأواى ما کجا است. اللّهمّ افعل بنا ما انت اهله و لا تفعل بنا ما نحن اهله ربّ لا تکلنا الى انفسنا طرفة عین بحقّ محمّد و آله سادات الکونین و شفعاء النّشأتین.