به نام خدا
توکل و لوازم آن
بدان که از کمال مخصوص به خداوند یکتا یکى آن است که هر چه خواهدنماید و کسى مانع او نتواند شد و از جمله نقص لازم هر مخلوق و ممکن آن است که بىاذن و خواست خدا هیچ کارى نتوانند کرد حتى به هم زدن چشم و کمتر از آن باشد، خواه ملک باشد و خواه پیغمبر (ص) و خواه امام و خواه غیر ایشان اگر چه همه با هم باشند. و این است معنى حدیث نزّلونا من الرّبوبیّة 131 یعنى ما را از مقام خدائى پائین بیاورید و بگوئید در حق ما آنچه بخواهید و این است معنى باذن اللّه و ان شاء اللّه که در همه کارها باید بگوئیم. پس اگر کسى العیاذ باللّه بگوید که احدى مىتواند مثلا انگشت خود را حرکت دهد اگر چه خدا نخواهد و خدا نتواند مانع او شود، ببین چگونه کفر و شرکى است و چگونه از براى خدا اثبات عجز نموده. و چون شخص ملتفت این نکته باشد که بدیهى است، پس بالبدیهه آن اعتمادى که به خدا نماید به احدى نتواند نمود، بلکه چون واسطه و اسباب را خدا قرار داده هرگز به غیر خدا اعتماد نکرده و اعتماد به اسباب را هم به امر خدا نموده. و لکن عیب و نقص بزرگ که همه به او گرفتارند الّا ما شاء اللّه، اعتماد به تطیّرات و تفؤلاتى است که خلاف عقل و شرع، هر دو است. اگر گوئى وارد شده است که رسول خدا (ص) دوست داشت فال را و بد داشت تطیّر را و از هیچ معصوم (ع) فال بد صادر نمىشد و صادق (ع) فرمود تطیر را سست بگیرى سست است و اگر سخت بگیرى سخت است و اگر گفتى چیزى نیست او هم چیزى نیست و فرمودند خواب هر طور تعبیر شود از فال نیک و بد، همان طور واقع مىشود و حضرت مسلم از صید نمودن صیاد فال بد زد و در بین راه مراجعت نمود، و فاطمه صغرى در مدینه از دیدن غراب خبر مرگ فهمید، و حضرت امیر از صیحه مرغان و بند شدن کمر به قلّاب در فرمود اینها همه علامات مرگ است، از روى این مطالب است که مىگویند النّفوس کالنّصوص؛ 132 گوئیم تحقیق این است که خدا را کتابهاست که در آن کتابها پیش از وقوع امورات بیان آنها ثبت است، خواه امور حتمى باشند و خواه نباشند، و این کتابها بعضى آسمانى است و بعضى زمینى. و از جمله کتابهاى زمینى اختلاجات اعضاء و خوابهاى درست و فالهاى نیک و بدى است که از معصوم (ع) و از اتفاق عقول ظاهر شود و از جمله آنها فراست مؤمن است و هر چه غیر اینها باشد و از معصوم نرسیده باشد مثل تطیّرات و رسوم زنانه لغو و عبث است. و آنچه حقیقت علامت باشد دو قسم است: حتمى و غیر حتمى. در حتمى توکل او را بر نمىدارد و در غیر حتمى و در آنچه واقعیت هیچ ندارد توکل رافع اوست و اگر توکل نباشد هم غیر حتمى اثر خود را مىبخشد و اگر رافع دیگرنباشد. و هم تطیّرات و تفؤلات با آنکه کشف از واقع نمىکند و واقعى ندارد به توجّه نفوس و تخیّلات و اعتقادات خود امرى مىشود مؤثر و واقع، چنانچه مىبینى که چشم بد تأثیر مىکند. پس فائده فال نیک این است که باعث سرور مؤمن است و به خیال خیر و اعتقاد هم اثر خیر مىبخشد و فائده توکل علاوه بر تأثیر و رفع شر، تکمیل و تقرب و ثواب اخروى است.
پس اى عزیز هرگز فال بد مزن و برادر مؤمن را محزون مکن و به خیال بد مینداز، اگر چه اعتقاد خودت غیر آن باشد، و همیشه خیر خواه باش.
.: Weblog Themes By Pichak :.