سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 91/11/7 | 2:43 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

توکل و لوازم آن

بدان که از کمال مخصوص به خداوند یکتا یکى آن است که هر چه خواهدنماید و کسى مانع او نتواند شد و از جمله نقص لازم هر مخلوق و ممکن آن است که بى‏اذن و خواست خدا هیچ کارى نتوانند کرد حتى به هم زدن چشم و کمتر از آن باشد، خواه ملک باشد و خواه پیغمبر (ص) و خواه امام و خواه غیر ایشان اگر چه همه با هم باشند. و این است معنى حدیث نزّلونا من الرّبوبیّة 131 یعنى ما را از مقام خدائى پائین بیاورید و بگوئید در حق ما آنچه بخواهید و این است معنى باذن اللّه و ان شاء اللّه که در همه کارها باید بگوئیم. پس اگر کسى العیاذ باللّه بگوید که احدى مى‏تواند مثلا انگشت خود را حرکت دهد اگر چه خدا نخواهد و خدا نتواند مانع او شود، ببین چگونه کفر و شرکى است و چگونه از براى خدا اثبات عجز نموده. و چون شخص ملتفت این نکته باشد که بدیهى است، پس بالبدیهه آن اعتمادى که به خدا نماید به احدى نتواند نمود، بلکه چون واسطه و اسباب را خدا قرار داده هرگز به غیر خدا اعتماد نکرده و اعتماد به اسباب را هم به امر خدا نموده. و لکن عیب و نقص بزرگ که همه به او گرفتارند الّا ما شاء اللّه، اعتماد به تطیّرات و تفؤلاتى است که خلاف عقل و شرع، هر دو است. اگر گوئى وارد شده است که رسول خدا (ص) دوست داشت فال را و بد داشت تطیّر را و از هیچ معصوم (ع) فال بد صادر نمى‏شد و صادق (ع) فرمود تطیر را سست بگیرى سست است و اگر سخت بگیرى سخت است و اگر گفتى چیزى نیست او هم چیزى نیست و فرمودند خواب هر طور تعبیر شود از فال نیک و بد، همان طور واقع مى‏شود و حضرت مسلم از صید نمودن صیاد فال بد زد و در بین راه مراجعت نمود، و فاطمه صغرى در مدینه از دیدن غراب خبر مرگ فهمید، و حضرت امیر از صیحه مرغان و بند شدن کمر به قلّاب در فرمود اینها همه علامات مرگ است، از روى این مطالب است که مى‏گویند النّفوس کالنّصوص؛ 132 گوئیم تحقیق این است که خدا را کتابهاست که در آن کتابها پیش از وقوع امورات بیان آنها ثبت است، خواه امور حتمى باشند و خواه نباشند، و این کتابها بعضى آسمانى است و بعضى زمینى. و از جمله کتابهاى زمینى اختلاجات اعضاء و خوابهاى درست و فالهاى نیک و بدى است که از معصوم (ع) و از اتفاق عقول ظاهر شود و از جمله آنها فراست مؤمن است و هر چه غیر اینها باشد و از معصوم نرسیده باشد مثل تطیّرات و رسوم زنانه لغو و عبث است. و آنچه حقیقت علامت باشد دو قسم است: حتمى و غیر حتمى. در حتمى توکل او را بر نمى‏دارد و در غیر حتمى و در آنچه واقعیت هیچ ندارد توکل رافع اوست و اگر توکل نباشد هم غیر حتمى اثر خود را مى‏بخشد و اگر رافع دیگرنباشد. و هم تطیّرات و تفؤلات با آنکه کشف از واقع نمى‏کند و واقعى ندارد به توجّه نفوس و تخیّلات و اعتقادات خود امرى مى‏شود مؤثر و واقع، چنانچه مى‏بینى که چشم بد تأثیر مى‏کند. پس فائده فال نیک این است که باعث سرور مؤمن است و به خیال خیر و اعتقاد هم اثر خیر مى‏بخشد و فائده توکل علاوه بر تأثیر و رفع شر، تکمیل و تقرب و ثواب اخروى است.

پس اى عزیز هرگز فال بد مزن و برادر مؤمن را محزون مکن و به خیال بد مینداز، اگر چه اعتقاد خودت غیر آن باشد، و همیشه خیر خواه باش.