حدیث موسى علیه السّلام
على بن عیسى سند خود را به معصوم رسانیده که فرموده است: همانا خداوند تبارک و تعالى با موسى مناجات کرد و در مناجاتش به او فرمود:
اى موسى! در این دنیا آرزویت دراز نباشد تا دلت براى آن سخت گردد که سخت دل از من دور است.
اى موسى! چنان باش که من در تو شادم، زیرا شادى من این است که فرمانم برند و نافرمانیم نکنند، و دلت را با ترس بکش و ژندهپوش باش و خرّم دل، در زمین گمنام باش و در آسمان پر آوازه و خانهنشین و شب تاب، و در برابرم به پرستش خیز مانند پرستش خیزى شکیبایان، و به درگاهم از بسیارى گناهان شیون کن چونان شیون گناهکاران گریزان از دشمن، و از من در این راه یارى بجوى که من چه نیکو یار و یاورى هستم.
اى موسى! من بر فراز بندگانم و بندگان، زیر دست منند، و همه در برابر من زبون و درمانده. از خود بر خود نگران باش، و فرزندانت را هم بر دینت امین مدان، مگر آنکه او هم چون تو خوبان را دوست داشته باشد.
اى موسى! تن بشوى و غسل کن و به بندههاى خوبم نزدیک شو.
اى موسى! در نماز پیشواى ایشان باش و در کشمکشهاشان قاضى، و با آنچه من براى تو فرود آوردم در باره آنها حکم کن، که من آن را حکمى روشن و برهانى درخشان ساختم و نورى که گویاست بدان چه در پیشینیان بوده و آنچه در پسینیان خواهد بود.
اى موسى! من به تو سفارش مىکنم چونان رفیقى مهربان در باره زاده بتول عیسى بن مریم، صاحب ماده الاغ و برنس [کلاه بلند عابدان] و زیت و زیتون و صاحب محراب، و پس از او به صاحب شتر سرخ مو که طیّب و طاهر و مطهّر است، و نمونه او در کتاب تو تورات این است که مؤمن است و بر همه کتب آسمانى تسلّط دارد و راکع است و ساجد و راغب و راهب، برادرانش گدایند و یاورانش مردم دیگر. در دوران بعثت او تنگى و سختى و لرزش و کشتار و ندارى بر مردم حکمفرما است. نامش احمد است، محمّد امین است. اوست یادگارى از گروه اوّلین گذشته، و به همه کتب آسمانى ایمان دارد و همه رسولان را تصدیق مىکند و از روى اخلاص گواه صادق همه پیامبران است. امّتش مرحوم و مبارک است، مادامى که بر حقایق دین باقى بمانند. براى ایشان ساعات خاصى است که در آن به نماز مىایستند، تا بنده وظیفه خود را نسبت به سرورش انجام دهد. به ویژه او را تصدیق کن و از روش برنامه او پیروى نما، زیرا او برادر توست.
اى موسى! همان او پیغمبر امّى است و بنده راستگو، بر هر چه دست نهد بدو برکت داده مىشود و به خود او هم برکت داده مىشود. در علم من چنین بوده است و چنین آفریدمش. هنگامه را بدو آغاز کنم و کلیدهاى امور دنیا را با امّت او به پایان برم. به ستمگران بنى اسرائیل دستور ده نام او را از یاد نبرند و از یاریش دست نشویند. بدرستى که آنها چنین کنند و دوست داشتن او نزد من حسنه است و من با اویم و از حزب او، و او از حزب من است و حزب ایشان چیرگانند. البته که من دین او را به همه ادیان چیرگى بخشم و در همه جا پرستیده شوم، و تا اینکه محققا قرآنى فرقان، بر او فرو فرستم، که درمان هر آنچه از وسوسههاى شیطان است مىباشد. اى پسر عمران! بر او درود فرست، زیرا من با فرشتههایم بر او درود مىفرستیم.
اى موسى! تو بنده منى و من خداى تو، آنکه حقیر است و فقیر، خوارش مشمر، و بر توانگرى که اندک توانى دارد رشک مبر، و هنگام یاد کردن من متواضع باش، و هنگام خواندن نام من به رحمت من طمع ورز، و گوارایى تورات را با آوازى ترسان و غمناک به گوش من رسان. هنگام یاد من آسوده دل باش، و هر که به نام من آرامش آورد به یادم آور.
و چیزى را شریک من مگیر و مسرّت من را طلب کن، زیرا منم آقاى بزرگ منش. همانامن تو را از نطفهاى که آب چرکین بود، آفریدم و از مشتى خاک که از زمین پست درهم، برآوردمش، و بدینسان انسانى شد که من او را ساختم بسان آفریدهاى. میمون باد سمت و سوى من، و مقدّس باد دست ساختهام. چیزى مانند من نیست و منم زنده همیشهاى که از میان نمىروم.
اى موسى! هر گاه مرا مىخوانى ترسان و هراسان و دل لرزان باش. براى من چهره بر خاکساى، و با گرامىترین اعضاء تنت سجده کن، و به پرستش من در برابرم بایست و با من مناجات کن. و هنگام مناجات با من از دل، بترس و با توراتم روزگار زندگى را زنده بدار، و صفات خوب مرا به نادانان بیاموز، و نعمتهاى مرا به یاد ایشان آر، و به آنها بگو کژراههاى را که در آن غرقند ادامه ندهند، زیرا مؤاخذه من دردناک و سخت است.
اى موسى! اگر پیوند تو با من بگسلد با جز من پیوند نیابى، پس مرا بپرست و در برابر من مانند بندهاى حقیر و تهیدست بایست. خود را نکوهش کن که آن به نکوهش سزامند است، و با کتابم بر بنى اسرائیل گردن نفراز، که همین بس است براى پند دادن به دلت، روشن کردن آن، و این سخن پروردگار جهانیان است جلّ و علا.
اى موسى! هر گاه مرا بخوانى و به من امید برى بتحقیق هر آنچه را از تو سر زده بیامرزم. آسمان از ترس، مرا به پاکى یاد مىکند و فرشتهها از بیم من هراسناکند، زمین به طمع رحمتم مرا تسبیح مىگوید و همه خلایق با زبونى تسبیح گویان منند، پس به نماز روى آور، به نماز، زیرا آن نزد من جایگاهى دارد و منزلتى، و آن را با من پیوندى است ناگسستنى، و من با آن پیمانى استوار دارم و بدان پیوند مىدهم آنچه را از آن است چونان زکات قربانى از مال حلال و طعام، و من جز مال پاکیزهاى را که قصد از آن، رضاى من باشد نمىپذیرم، و صله ارحام را با این پیوند که منم خداى رحمان رحیم، و من آن را به فضل رحمتم آفریدم، تا بندگان به وسیله آن به یک دیگر مهربانى ورزند، و آن در سراى دیگر نزد من جایگاهى دارد والا، و من برندهام از هر آن کس که آن را ببرد و پیوند برقرار مىکنم با هر آن کس که با آن پیوند برقرار سازد، و با هر که امر مرا تباه کند چنین کنم.
اى موسى! هر گاه فقیرى نزد تو آمد با نیکوکارى یا بخششى اندک او را گرامى دار،زیرا گاهى نزد تو کسانى مىآیند که نه انسانند و نه جن، و فرشتگان حضرت رحمانند، تا تو را بیازمایند که چگونه آنچه را به تو بخشیدم به کار مىبندى و در آنچه در اختیارت نهادم تا چه مقدار همراهى دارى. به زارى به درگاهم خشوع کن و آواى کتاب را برایم برآور، و بدان که من تو را مىخوانم آن گونه که آقایى، بنده زرخریدش را، تا او را به مقامى شریف رساند، و این از فضل من است بر تو و بر نیاکانت.
اى موسى! در هیچ حال مرا از یاد مبر، و از فراوانى مال شاد مشو، که فراموشى من دلها را سخت مىکند، و توانگرى، فراوانى گناه را به دنبال دارد، زمین و آسمان و دریاها فرمانبر منند، و نافرمانى از من، بدبختى خاص انسان و جنّ است، و منم بخشاینده و مهربان، بخشاینده هر زمان و آورنده شدّت پس از آسودگى و آسودگى، پس از شدّت، و منم که سلاطین را پیاپى مىآورم، و سلطنت من پیوسته و برقرار است که از میان نمىرود، و در زمین و آسمان چیزى بر من پوشیده نماند، و چگونه چیزى بر من پوشیده ماند که خود آغازکننده آنم، و چگونه تو بدان چه نزد من است توجّهى ندارى، در حالى که ناگزیر به سوى من باز خواهى گشت.
اى موسى! مرا گنجینه خود قرار ده، و گنجینه اعمال نیکت را به من بسپر، و از من بترس و از جز من نه، که بازگشت بسوى من است.
اى موسى! به خلایق زیر دستت رحم کن و به فرا دستت حسد مورز، که حسادت کارهاى نیک را مىخورد، چنان که آتش هیزم را.
اى موسى! دو پسر آدم در یک مقام تواضع کردند، تا در پرتو آن، به فضل و رحمت من دست یازند، و هر کدام یک قربانى دادند، ولى من جز از پرهیزکاران چیزى نپذیرم، و کار آنها بدان جا رسید که مىدانى، پس چگونه بعد از برادر و مشاور به رفیقت اعتماد مىکنى؟
اى موسى! تکبّر را فرو بگذار و بر خود مبال، و به خاطر آور که در قبر آرام خواهى گرفت و همین تو را از شهوت باز دارد.
اى موسى! در توبه بشتاب و گناه را به تأخیر انداز، و در آرامش نماز درنگ کن، و جزمن را امید مبر، و در سختىها مرا سپر خود قرار ده و در ناملایمات مرا دژ استوار خود بگیر.
اى موسى! چگونه بندهاى در برابر من خشوع مىیابد که فضل من را بر خود نمىشناسد، و چگونه او احسان مرا در باره خود بشناسد و حال آنکه نه مىنگرد و نه مىاندیشد، و چگونه در آن بنگرد و بیندیشد در حالى که بدان ایمان ندارد، و چگونه بدان ایمان ورزد، با آنکه پاداشى را امید نمىبرد، و چگونه پاداشى را امید برد، در حالى که به دنیا بسنده کرده است، و آن را پناهگاه خود گرفته و چونان ستمگران بدان گراییده است.
اى موسى! در امور خیر به رقابت با اهل آن برخیز، که خیر همچون نام آن است، و شرّ را براى هر فریفتهاى وارهان.
اى موسى! زبانت را در آن سوى دلت نه و در شب و روز یاد من فراوان کن، تا سود برى، و از خطا پیروى مکن، که پشیمان شوى که قرارگاه خطا، همان دوزخ است.
اى موسى! با آنان که از گناه چشم پوشیدهاند سخن بگو و همنشین آنان باش، و آنان را برادران خود به هنگام نبودن خویش بگیر و با آنها بجوش تا با تو بجوشند.
اى موسى! ناگزیر هنگام مرگت فرا رسد، پس توشه کسى را برگیر که میهمان توشه خویش مىگردد.
اى موسى! آنچه براى خشنودى من باشد بسیار است اگر چه اندک باشد، و آنچه با آن جز من خواسته شود، فراوانش اندک باشد، و بهترین روزهایت همان است که در پیش رو دارى و ببین که آن کدام روز است، پس براى آن پاسخى بیندوز، که تو را در آنجا بگیرند و به پرسشت پردازند، و پند خود را از روزگار و اهل آن بگیر، که روزگار فراوانش اندک است و اندکش فراوان، و هر پدیدهاى از میان مىرود پس کار کن، آن گونه که گویى پاداش کار خود را مىبینى، تا بهتر به آخرت طمعورزى. ناگزیر آنچه از دنیا باقى مانده همچون از دست رفتههاى آن است، و هر کار کنى باید بر پایه بینش و نقشه کار کنى. پس اى پسر عمران! خودت را هدایت کن شاید که فردا به روز پرسش، جایى که مبطلان زیان مىکنند کامیاب شوى.
اى موسى! دو کفت را از روى خوارى در برابر من بر زمین زن، همچون بندهاى که به درگاه آقایش زارى و ناله مىکند، زیرا اگر تو چنین کنى ترحّم مىشوى و من کریمترین توانا هستم.
اى موسى! از فضل و رحمت من بخواه، زیرا این هر دو در اختیار من هستند و احدى جز من اختیار آنها را ندارد، و هنگامى که از من درخواستى مىکنى، ببین چه اشتیاقى بدان چه نزد من است دارى! براى هر کارگرى مزدى است، و ناسپاس هم در آنچه مىکوشد پاداش دریافت مىکند.
اى موسى! جان خود را از دنیا پاک دار و از آن به یک سو شو، زیرا که دنیا از آن تو نیست و تو از آن دنیا نیستى، و تو را چه کار با خانه ستمگران؟ مگر عاملى که در آن کار خیر کند که براى او چه نیکو خانهاى خواهد بود.
اى موسى! آنچه را به تو فرمان مىدهم گوش کن، و هر گاه نظرى دهم به کارش بند.
حقایق تورات را در سینه خود جاى ده، و در لحظات شبانه روز در پرتو آن بیدار باش، و فرزندان دنیا را در سینه خود جاى مده، تا آن را چونان پرندهها آشیانه خود بگیرند.
اى موسى! دنیازادگان و دنیا داران یک دیگر را مىفریبند و هر کدام آنچه را دارند براى دیگران مىآرایند. براى مؤمن آخرت آراسته شده، و همیشه نگاهى پر مایه بدان دارند.
شیفتگى او به آخرت، میان او و لذّت زندگى مانع شده، و او را در سحرگاهان به شب زنده دارى مىکشاند، چونان کردار شتر سوارى که به سوى هدفى مىراند، روز را با غم سر کند و شب را با حزن، خوشا به حال او که اگر پرده را به کنار زنند، چه شادى و سرورى را به چشم خواهد دید.! اى موسى! دنیا نطفهاى بیش نیست، که نه پاداش مؤمن را سزد، و نه کیفر نابکار را، و چاه عمیقى است براى کسى که، ثواب معاد خود را به یک لیسیدن انگشت، که به جا نماند بفروشد، و به یک دندان زدن که البتّه نیاید، و چنین است که من به تو فرمان مىدهم، و هر فرمان من رهنمود است.
اى موسى! اگر دیدى توانگرى به سوى تو روى مىآورد با خود بگو گناهى کردهام که کیفر آن به سویم شتافته است، و اگر تهیدستى را دیدى که به سوى تو مىآید با خود بگوى مرحبا به شعار خوبان، زورگو و ستمکار مباش و نزدیک ستمکاران مگرد.
اى موسى! عمرى که پایانش نکوهش بار باشد عمر به شمار نیاید، اگر چه دراز باشد، و اگر سرانجام خوبى بیابى آنچه از دفتر عمرت برچیده شده تو را زیانى نرساند.
اى موسى! کتاب بصراحت برایت بیان کرده که به کجا مىروى و چه سرانجامى دارى، پس چگونه با این دیدگان به خواب مىروى، و چگونه مىشود اگر مردم غفلت نکنند و در پى بدبختى نباشند و از شهوت پیروى نکنند، لذّت زندگى را بچشند، و صدّیقان به کمتر از آن تن ندهند [یعنى آن را گناه بزرگى مىدانند].
اى موسى! به بندههایم دستور ده که مرا به هر روى بخوانند، البته پس از آنکه به درگاه من اعتراف کنند که من ارحم الرّاحمین و اجابتکننده دعاى بیچارگانم، و بدى را برکنار زنم، و زمان را بگردانم، و آسایش آورم، و از اندک قدردانى کنم، و به فراوان پاداش دهم، و تهیدست را توانگر سازم، و منم همیشگى با عزّت توانا، هر که از خطاکاران به تو توسّل جست و به تو گرایید به او بگو: خوش آمدى، اى که در آستان پروردگار جهانیان جاى وسیعى دارى، و براى آنان مغفرت طلب و مانند خود آنها به آنها خدمت کن، و بر آنها گردن فرازى مکن بدان چه من از فضل خود به تو عطا کردم، و به آنها بگو از رحمت و فضل من بخواهند، زیرا جز من، کسى آن را ندارد و من همان صاحب فضل بزرگم.
خوشا به حال تو اى موسى که پناه دهنده خطاکارانى، و همنشین بیچارگان، و آمرزش طلب گنهکاران، همانا تو در نزد من جایگاه پسندیدهاى دارى، مرا با دلى پاک و زبانى راستگو بخوان و چنان باش که من به تو فرمان دادهام، فرمان مرا ببر و با آنچه که از خود ندارى به بندههایم گردن فرازى مکن و به من نزدیک شو، که من به تو نزدیکم، زیرا من از تو بار سنگینى نطلبیدهام که تو را بیازارد، و تنها از تو خواستم که مرا بخوانى و من پاسخت دهم و از من بطلبى، و من به تو ببخشم و به من تقرّب جویى، با تأویلى که خود به تو دادم، و بر من است کامل کردن تنزیل آن.
اى موسى! به زمین نگر که به زودى قبر تو در آن باشد، و چشم به آسمان فرست که بالاى تو در آنجا سلطانى است بزرگ، و مادامى که در دنیا هستى بر خود گریه کن، و از نابودى و هلاکت بهراس، و نباید آرایش دنیا تو را بفریبد، و به ستم خشنود مشو و ستمکار مباش، زیرا من خود در کمین ستمکارم، تا انتقام ستمدیده را از او بگیرم.
اى موسى! همانا حسنه ده برابر است، و از یک سیئه هلاکت برخیزد. به من شرک نیاور و بر تو روا نیست به من شرک آورى. در هر کار میانه و محکم باش، و چونان آزمند و مشتاق بدان چه نزد من است، و پشیمان از آنچه پیش فرستاده، دعا کن که سیاهى شب را روز براندازد و همچنین گناه و سیئه را حسنه براندازد. سیاهى شب بر تابش روز چیره گردد و آن را سیاه کند، و چنین است کردار بد، که بر حسنه جلیله بتازد و آن را تیره و تار سازد.
مردى از اصحابش مىگوید: در نامهاى که امام صادق علیه السّلام در پاسخ به یکى از یاران خود نوشته بود خواندم که:
امّا بعد، همانا من تو را به تقواى الهى سفارش مىکنم، زیرا خداوند براى هر که تقوى داشته باشد، ضمانت کرده است که او را از وضع بدش به وضعى گرداند که دوست دارد، و او را از آنجا که حساب نمىکند، روزى بخشد. مبادا تو از کسانى باشى که بر بندهها از گناهان آنها مىترسد، و از کیفر گناه خود آسوده است، زیرا که خداوند عزّ و جلّ در باره بهشتش فریب نمىخورد، و آنچه در نزد اوست جز به اطاعت او، به دست نیاید، إن شاء اللَّه.[1]
[1] کلینى، محمد بن یعقوب، بهشت کافى / ترجمه روضه کافى، 1جلد، انتشارات سرور - قم، چاپ: اول، 1381ش.
.: Weblog Themes By Pichak :.