سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 91/10/17 | 4:41 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

منتظرند این همـه غریب

 

آقا اجازه! خستـه ام از این همه فریب
از های و هوی مردم این شهر.......
آقا اجازه! پنجـره ها سنگ گشته اند،
دیوارهای خسته ی ازکوچه بی نصیب
آقا اجازه! بـاز بـه من طعـنه می زنند
عاشق ندیده های پـر از نفـرت رقیب
شیــرینـی وجـود مـرا تلـخ می کـنند
فـرهادهای کـینه پرست پر از فریب!
آقا اجازه! گـنـدم و حـوا بـهــانـه بـود،
آدم نمی شویم! بیـا: ماجرای سیب!
آقا اجازه! مـا دلمـان تنـگ می شـود
آقا اجازه! یاد شمـا کـرده ام عجیب!
باشد، سکوت میکنم اما خودت ببین!
آقا اجازه! منتظرند این همـه غریب...




تاریخ : یکشنبه 91/10/17 | 4:38 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

یابن الحسن

 

بهار

اگرحجاب حضورت وجودپست من است

خداکند که بمیرم چرانمیایی؟

یابن الحسن




تاریخ : یکشنبه 91/10/17 | 4:34 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

 

خوش بحال شهدا

  آی شهدا

اگه نمیخواین ما کم بیاریم خودتون دستمون رو بگیرین اما نه

از دست شماها هم شاکیم

چرا سری به ما نمیزنین

مگه ما رفیق شما نیستیم

پس چی شد اون لطفتون اگه ما بدیم شما که خوبین پس چرا

بی وفایی میکنین؟

وشاید مقصر خود ماییم!!!




تاریخ : یکشنبه 91/10/17 | 4:33 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

وصیت نامه شهید «حاج همت»

شهید حاج محمد ابراهیم همت در دومین وصیت نامه بجامانده از خود نوشته است: خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم.

*اولین وصیت نامه شهید همت:

به تاریخ 19/10/59 شمسی ساعت 10:10 شب چند سطری وصیت نامه می نویسم : هر شب ستاره ای را به زمین می کشند و باز این آسمان غم‌زده غرق ستاره است ، مادر جان می دانی تو را بسیاردوست دارم و می دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت.مادر، جهل حاکم بر یک جامعه انسانها را به تباهی می کشد و حکومت های طاغوت مکمل های این جهل اند و شاید قرنها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم ؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد ؛ مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازش کار و بی تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند بسیارند. ای کاش به خود می آمدند. از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی شود نه شرقی - نه غربی؛ اسلامی که : اسلامی ... ای کاش ملتهای تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود می آمدند و آنها نیز پوزه استکبار را بر خاک می مالیدند. مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می کشد تا بتواند کم کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بیرون ببرد ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند زیرا نه آن را می شناختند و نه باریش زحمت و رنجی متحمل شده اند از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه زدند ولی خداوند، مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد . پدر و مادر ؛ من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علی وار زیستن و علی وار شهید شدن, حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم شهادت در قاموس اسلام کاری‌ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور،شرک و الحاد می‌زند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست اینها سد راه انقلاب اسلامیند ؛ پس سد راه اسلام باید برداشته شودند تا راه تکامل طی شود مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلا از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار ( اللهم ارزقنی توفیق الشهادة فی سبیلک) .
و السلام؛
محمد ابراهیم همت

**دومین وصیت نامه شهید همت:

به نام خدا
نامی که هرگز از وجودم دور نیست و پیوسته با یادش آرزوی وصالش را در سر داشتم.
سلام بر حسین(ع) سالار شهیدان اسوه و اسطوره بشریت.
مادر گرامی و همسر مهربانم پدر و برادران عزیزم!
درود خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید.چقدر شماها صبورید.خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم غنچه هایی که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند.الگو و اسوه هایی که معتقد به دادن جان برای گرفتن بقا (بقا و حیات ابدی)و نزدیکی با خدای چرا که «ان الله اشتری من المومنین».
من نیز در پوست خود نمی گنجم.گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم(هوای نفس شیطان درون و خالص نشدن)
در طول جنگ برادرانی که در عملیات شهید می شدند از قبل سیمایشان روحانی و نورانی می شد و هر بی طرفی احساس می کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسیده است.
عزیزانم!این بار دوم است که وصیت نامه می نویسم ولی لیاقت ندارم و معلوم است که هنوز در بند اسارتم هنوز خالص نشده ام و آلوده ام.
از شروع انقلاب در این راه افتادم و پس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه خوبی برای مبارزه یافتم ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه شهرضا (قمشه)و سمیرم سپس شرکت در خوزستان و جریان کروهک ها در خرمشهر پس از آن سفر به سیستان و بلوچستان (چابهار و کنارک)و بعدا حرکت به طرف کردستان دقیقا دو سال در کردستان هستم .مثل این است که دیگر جنگ با من عجین شده است.
خداوند تا کنون لطف زیادی به این سراپا گنه کرده و توفیق مبارزه در راهش را نصیبم کرده است.اکنون من می روم با دنیایی انتظار انتظار وصال و رسیدن به معشوق.ای عزیزان من توجه کنید:
*1-اگر خداوند فرزندی نصیبم کرد با اینکه نتوانستم در طول دورانی که همسر انتخاب کردم حتی یک هفته خانه باشم دلم می خواهد او را علی وار تربیت کنید.
همسرم انسان فوق العاده ایست او صبور است و به زینب عشق می ورزد او از تربیت کردن صحیح فرزندم لذت خواهد برد چون راهش را پیدا کرده است .اگر پسر به دنیا آورد اسم او را مهدی و اگر دختر به دنیا آورد اسم او را مریم بگذارید.چون همسرم از این اسم خوشش می آید.
*2-امام مظهر صفا پاکی و خلوص و دریایی از معرفت است .فرامین او را مو به مو اجرا کنید تا خداوند از شما راضی باشدزیرا او ولی فقیه است و در نزد خدا ارزش والایی دارد.
*3-هر چه پول دارم اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد مرکزی)بدهید و بقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند.
*4-ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است.
*5-از مادر و همه فامیل و همسرم اگر به خاطر من بی تابی کنند راضی نیستم.مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید.
حقیر حاج همت




تاریخ : یکشنبه 91/10/17 | 2:14 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

آیا بیشتر مردم در حکومت مهدى، کشته مى‏شوند؟

مى‏دانیم که اغلب مردم در حال حاضر غیر مسلمان هستند و در میان مسلمانان نیز افراد خودخواه، فرصت طلب، لجوج و معاند کم نیستند.

درنتیجه بین دعوت حضرت مهدى علیه السلام و خواسته‏هاى آنان تضادّ حاصل مى‏شود.

آیا حضرت این جمعیّت انبوه را خواهد کُشت؟ و آیا افراد باقى مانده که هر یک ده‏ها و بلکه صدها نفر از فامیل و نزدیکان و دوستان خود را از دست داده‏اند، به حکومت حضرت و شخص امام علیه السلام دلبستگى پیدا مى‏کنند؟

پاسخ: در مباحث گذشته به این سؤال پاسخ داده شد، امّا از آنجا که این سؤال زیاد به ذهن‏ها خطور مى‏کند در اینجا با تفصیل بیشتر به جواب آن مى‏پردازیم.

اولًا: یکى از القاب حضرت مهدى علیه السلام لقب منجى است که در کتاب‏هاى عتیق نیز به همین عنوان آمده و در ضمن عقائد بعضى از فرقه‏هاى غیر مسلمان نیز مشاهده مى‏شود که آنان نیز به‏انتظار یک (منجى) مى‏باشند یعنى منتظرند که فردى بیاید و بشریت را نجات ببخشد و از شرک و کفر و الحاد و نابسامانى‏هاى اجتماعى رها سازد.

بنابراین نباید فراموش کنیم که ظهور حضرت موجب نجات بشریّت است، نه نابودى آنان.

و ثانیاً: شرایط اجتماعى و وضع و حال مردم در زمان ظهور براى ما معلوم نیست ممکن است که جوامع بشرى در شرق و غرب، در اثر جنگ‏ها و خونریزى‏ها، و ظلم و ستمى که بر آن‏ها وارد شده، قیام و نهضت حضرت را همچون چشمه زلالى بدانند که‏تشنه‏لبان با تمام وجود آن‏را در برگیرند. مثلًا از امام صادق علیه السلام نقل شده‏بحار الانوار، ج 52، ص 244. (لا یکُونُ هذا الأمر حتّى یَذْهَبَ تِسْعَةُ أعْشار النّاسِ) قائم آل محمد علیهم السلام ظهور نمى‏کند مگر وقتى‏که از هر ده نفر، نه نفرشان هلاک گردند، آیا مردم در چنین وضعى حکومت عادلانه و قوانین حیات بخش امام عصر را نخواهند پذیرفت؟

ما در عصر و زمان خودمان شاهد بودیم که ملت ایران با تمام اختلافاتى که در بین اقوام و احزاب وجود داشت براى نجات یافتن از حکومت طاغوت و ستمگر پهلوى چگونه با آغوش باز از امام خمینى استقبال نمودند و شعار (مرگ بر شاه) سردادند.

و ثالثاً: جزء اعتقاد ما پیروان قرآن و مکتبِ اهل بیت است که تا حجّت و دلیل روشن براى مردم از جانب خداوند اقامه نشود و راه حق از باطل معلوم نگردد، هرگز آنان مؤاخذه و عقوبت نخواهند شد چنان که قرآن کریم مى‏فرماید: «قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ»انعام: 149. (بگو: دلیل رسا و قاطع براى خداست). یعنى دلیلى از جانب خداوند براى مردم اقامه مى‏گردد که جاى هیچ گونه بهانه‏اى باقى نمى‏گذارد.

وهمین مضمون در آیه دیگر این‏گونه آمده است: «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا».اسراء: 15. ما مردم را هرگز عذاب نمى‏کنیم مگر اینکه رسول خودمان را براى او فرستاده و حجّت را بر او تمام نماییم.

بنابراین، همانگونه که پیامبر صلى الله علیه و آله با ادّله و معجزات خود، حجت را بر همگان تمام کرد، وجود مقدس بقیة اللَّه اعظم نیز قطعاً چنین خواهد کرد و با پیروى از جدّ بزرگوارش حجّت را بر همگان تمام مى‏کند و هرگز کسى بى‏جهت کشته نخواهد شد خصوصاً مسیحیان عالم که جمعیت انبوهى از افراد روى زمین را تشکیل مى‏دهند، هنگامى که ملاحظه کنند که حضرت مسیح از آسمان فرود آمده و در این قیام و نهضت جهانى حضرت مهدى را یارى مى‏نماید، دیگر چه عذرى مى‏توانند بیاورند؟

امّا با تمام این اوصاف، گروهى خیره سر و لجوج و خودکامه در هر جامعه‏و عصرى وجود دارند که زیر بار حق و حقیقت نمى‏روند و چنانچه این افراد از موقعیت اجتماعى هم بر خوردار باشند، فتنه و آشوب ایجاد خواهند کرد، برخورد حضرت مهدى با این افراد، قاطعانه خواهد بود و این‏گونه افراد به‏دست یاران حضرت مهدى نابود مى‏گردند و تعداد آنها نسبت به تمام جمعیّت روى زمین، قطعاً اندکى بیش نیست.




تاریخ : یکشنبه 91/10/17 | 2:13 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

مهدى واقعى را چگونه بشناسیم‏

با توجّه به‏اینکه در گذشته، چه زمان حیات ائمه اطهار علیهم السلام و چه در زمان‏هاى بعد افرادى پیدا شدند که یا خود ادعاى مهدویت داشتند و یا گروهى او را به‏عنوان مهدى موعود مى‏خواندند مثلًا گروهى از مسلمانان، محمد حنفیه را امام و مهدى مى‏پندارند و گروه دیگرى محمد بن عبد اللَّه بن حسن را مهدى غایب مى‏دانند، و بعضى از اسماعیلیه، اسماعیل فرزند امام صادق را مهدى مى‏خوانند و خلاصه از این قبیل گروه‏ها و افرادى که به این عنوان ظهور و بروز کردند و یا آنان را به این عنوان خواندند در تاریخ اسلام فراوان هستند.

اکنون این پرسش پیش مى‏آید که چگونه و با چه معیارى مى‏توان مهدى واقعى را تشخیص داد؟

چه بسا نام فردى (محمد) و از تبار هاشم نیز باشد و در اثر قیام و نهضت، طوفان و انقلابى برپا کرده باشد و نهضت او در اذهان مردم جلوه نموده و او را مهدى موعود دانسته‏اند، چگونه مى‏توان به این‏ها گفت: شما در مسیر باطل گام بر داشته‏اید و با امام واقعى خود آشنا نشده‏اید؟

پاسخ: در طول تاریخ اسلام، چه قبل از ولادت حضرت قائم و چه بعد از آن، افرادى بوده‏اند که نام آن‏ها (محمد) و احیاناً کنیه آنها (ابوالقاسم) بوده گروهى از جهّال آنان را مهدى موعود پنداشته‏اند، و بعضى از آنان که فرصت طلب بودند، از عقیده پاک مردم که از مصدر وحى سرچشمه مى‏گرفت، بهره‏بردارى کرده و خود را به عنوان مهدى موعود وانمود کرده‏اند و بعید نیست که بعضى از آن افراد قصد سوئى نداشته، بلکه‏مى‏خواستند به این وسیله از ستمکاران انتقام بگیرند و امّت را رهایى ببخشند.

البته مخفى نماند که ادّعاى مهدویت، و این‏که کسى خود را مهدى موعد بنامد و یا اجازه دهد که دیگران او را این گونه بخوانند، خود جرم بزرگى است و در واقع به بازى گرفتن عقیده پاک و صحیح مردم است، اگر چه قصد آنان، از بین بردن ستمکاران و کمک به مظلومین باشد. و متأسفانه این حوادث سبب شد که احادیث مجعولى هر چند اندک در تعریف و توصیف مهدى و علائم ظهور، در بین مردم شایع گردد تا بتوانند به‏وسیله آن روایات به خواسته خود نائل گردند. «1»

امّا در رابطه با شناخت مهدى واقعى باید گفت که نشانه‏هاى حضرت قائم علیه السلام در اسم و کنیه و لقب حضرت خلاصه نمى‏شود تا هر فردى با داشتن نام (محمد) و یا کنیه (ابوالقاسم) و یا لقب (مهدى) بتواند از این جایگاه رفیع، سوء استفاده نماید، بلکه آن مهدى موعود و آن عزیز غایب از انظار نشانه‏هاى بسیارى دارد که حقانیت او در موقع ظهور همچون خورشید در آسمان براى همگان واضح و روشن مى‏گردد.

به چند نمونه از آن نشانه‏ها که در ده‏ها و صدها روایات ذکر شده، اشاره مى‏کنیم:

1- او یازدهمین فرزند پیغمبر صلى الله علیه و آله و دهمین فرزند على علیه السلام و نهمین فرزند امام حسین علیه السلام و هشتمین فرزند امام سجاد علیه السلام و هفتمین فرزند امام باقر علیه السلام و ششمین فرزند امام صادق علیه السلام و پنجمین فرزند امام کاظم علیه السلام و چهارمین فرزند امام رضا علیه السلام و سوّمین فرزند امام جواد علیه السلام و دومین فرزند امام هادى علیه السلام و فرزند بلا فصل امام عسکرى علیه السلام خواهد بود.

2- مهدى موعود داراى دو غیبت خواهد بود، ابتدا غیبت کوتاه و سپس غیبت دراز مدت.

3- مادرش به‏نام نرجس، نواده قیصر روم خواهد بود.

4- ولادت او هم چون ولادت موسى بن عمران به‏طور مخفى و معجزآسا واقع مى‏شود.

5- او با وجودى که عمر طولانى دارد، در سیماى یک جوان، ظاهر مى‏گردد.

6- هنگام ظهور او، عیسى بن مریم از آسمان نزول مى‏کند و در نماز جماعت به حضرت مهدى اقتدا مى‏نماید و او را یارى مى‏کند.

7- او بعد از ظهور سراسر زمین را تحت سیطره خود در مى‏آورد و عدل و داد را در همه جا برقرار مى‏سازد.

8- مهدى موعود از کنار خانه کعبه مقارن با ندا و صیحه آسمانى ظهور مى‏کند.

9- یاران خاص او 313 نفرند که در کنار حضرت حاضر مى‏شوند.

10- بعد از ظهور، علم و عقل مردم به سرعت تکامل مى‏یابد و مردم به اسلام و عبادت روى مى‏آورند و در کمال امنیت به‏سر مى‏برند و یک دشمن اهل بیت یافت نمى‏شود و.. ..




تاریخ : یکشنبه 91/10/17 | 2:11 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

آیا در سایر ادیان و مذاهب، سخنى از منجى و مصلح جهانى به میان آمده؟

یا این موضوع اختصاص به دین مبین اسلام دارد؟

پاسخ: در بسیارى از مکاتیب و ادیان مى‏نگریم که به انتظار یک مصلح جهانى مى‏باشند و هر یک براى آن مصلح، نامى نهاده‏اند، شما به کتاب (دید) که در نزد هندویان از کتب آسمانى به حساب مى‏آید و کتاب (زند) که از کتابهاى مذهبى زردشتیان است و نیز به تورات و مزامیر داود مراجعه کنید خواهید دید که هر یک به نحوى خبر از آمدن یک انسان بزرگ و اصلاح‏گر جامعه بشرى داده است.

البته توضیح کامل این مطلب و بیان خصوصیّات آن منجى، و شرائط و علائم ظهور ایشان ووو، در روایات اسلامى و به خصوص در احادیث اهل بیت عصمت و طهارت آمده است.




تاریخ : یکشنبه 91/10/17 | 2:10 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

اعتقاد به منجى در سایر ادیان‏

سؤال: آیا عقیده به مهدى موعود به‏عنوان یک منجى و مصلح در آخر الزمان، اختصاص به مسلمانان دارد یا در سایر ادیان نیز چنین عقیده‏اى وجود دارد؟

پاسخ: پیروان بسیارى از ادیان و مذاهب معتقدند که در یک عصر تاریک و بحرانى که فساد و ظلم همه جا را فراگرفته، یک نجات دهنده بزرگ جهانى قیام خواهد کرد و با مدد غیبى وضع آشفته را اصلاح مى‏کند.

هر ملّتى او را با لقب مخصوصى مى‏شناسد و او را از ملت خود مى‏دانند، یهودیان او را به‏نام سرور میکائیلى و مسیحیان به‏نام مسیح موعود و زرتشتیان به‏نام سوشیانس (به‏معناى نجات‏دهنده جهان) و مسلمانان به‏نام مهدى منتظر مى‏شناسند.

توجّه داشته باشید که اولًا: مهدىِ منتَظر از نسل ابراهیم است که بنى اسرائیل نیز از همان دودمان و خاندان مى‏باشند، امّا بنى هاشم از نسل اسماعیل است و بنى اسرائیل از نسل اسحاق ولى هر دو به یک شجره متصل مى‏گردند و نیز مهدى منتظر، از طریق مادرش نرجس خاتون که شاهزاده و رومى بوده با عیسویان انتساب پیدا مى‏کند.

و اما در انتساب حضرت با ایرانیان که آئین زرتشت در بین آنها رواج داشته از طریق مادر حضرت امام سجّاد شهربانو که دختر یزدگرد پادشاه ساسانى بوده برقرار مى‏گردد.

وثانیاً: آنچه را که در این ادیان و مذاهب وعده داده شده، مطابق است با روایات اسلامى، از باب نمونه به موارد مختصرى اشاره مى‏شود.

در کتاب (دید) که نزد هندویان از کتب آسمانى است آمده: پس از خرابى دنیاپادشاهى در آخر الزمان پیدا مى‏شود که پیشواى خلائق باشد و نام او منصورطبق روایتى که در بحار: ج 51، ص 30 از امام باقر علیه السلام نقل شده: آیه 33 سوره اسراء که مى‏فرماید «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً» مراد از آن کسى‏که مظلوم کشته شده امام حسین علیه السلام است و مراد از (ولىّ منصور) حضرت قائم علیه السلام. ظاهراً جهت این‏که به امام زمان (منصور) مى‏گویند براى این است که: خداوند او را یارى مى‏کند و زمینه پیروزى را فراهم مى‏آورد خصوصاً این‏که: با انداختن رعب و ترس در دلِ دشمنانِ حضرت ایشان را پیروز مى‏گرداند و در زیارت عاشورا و دعاى ندبه نیز به امام عصر- عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف- اطلاق منصور شده. باشد و تمام عالم را بگیرد و به‏دین خود در آورد و همه کس را از مؤمن و کافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد بر آید.

در کتاب (زند) که از کتاب‏هاى مذهبى زردشتیان است چنین آمده: آنگاه فیروزى بزرگ از طرف ایزدان برانگیخته مى‏شود، و اهریمنان را منقرض مى‏سازند و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند و بعد از پیروزى ایزدان و بر انداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلى خود رسیده بنى آدم بر تخت نیکبختى خواهد نشست.

همچنین در تورات، در سفر تکوین از دوازده امام که از نسل اسماعیل بوجود مى‏آیند سخن گفته شده است.

و در مزامیر حضرت داود علیه السلام آمده است:... و امّا صالحان را خداوند تأیید مى‏کند... صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن همیشه ساکن خواهند بود.مؤسسه در راه حق جزوه امام زمان، ص 9 و 10.

معرّفى منجى بشریّت در اخبار ما مفصّل‏تر است‏

مخفى نماند که اگر مطالعه تورات و انجیل و کتاب‏هاى مذهبى زرتشتیان و نیز بررسى عقائد هندوها و مصریان قدیم بازگوى این مطلب است‏که در آینده تاریخ ظهور یک انسان بزرگ و اصلاح‏گر و نجات دهنده مظلومان از دست ظالمان امرى است حتمى و طلوع چنین شمس عدالت گسترى به انسان‏ها بشارت داده شده است.

ولى آنچه مسلم است در این خصوص سهم دین مقدس اسلام و مذهب تشیّع بیش از سایر مذاهب و ادیان است، زیرا روایات اسلامى در این خصوص به تفصیل نام او را معرفى نموده و او را فرزند امام حسن عسکرى دانسته و نسب ایشان را تا على بن ابى طالب و فاطمه زهرا علیهما السلام بیان کرده و آثارى که قبل از ظهور واقع مى‏شود شرح داده و کیفیّت حکومت ایشان و این که از کجا شروع به قیام مى‏کند به تفصیل ذکر شده و نیز خصوصیات دیگرى که در روایات به تفصیل آمده تا از این مقام و منصب سوء استفاده نشود و دروغگویان ادعاى مهدویت نکنند.

در خاتمه به این نکته توجه نمائید که لزومى ندارد براى اثبات مهدى موعود به بشارت‏هاى کتب عهدین و یا سایر کتب مذهبى از ادیان و مذاهب گذشته استدلال کنیم، زیرا به‏قدرى براى اثبات حضرت مهدى علیه السلام دلیل عقلى و نقلى داریم که احتیاجى به این بشارت‏ها نیست، بلکه هدف ما تأکید بر این نکته است که عقیده به ظهور یک نجات دهنده جهانى، یک عقیده مشترک دینى است و همه پیامبران به آن بشارت داده‏اند و تمامى ملل در انتظار او مى‏باشند.




تاریخ : شنبه 91/10/16 | 7:56 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

مهدى، نام معروف حضرت‏

مشهورترین القاب حضرت مهدى است، معناى آن «هدایت یافته» است. خداوند حکیم، اگر پیامبران و امامان را براى هدایت و ارشاد خلق مى‏فرستد، قبلًا آنها را به آگاهى و اطلاع کامل از دین و شریعت و احتیاجات مردم در مسیر تکامل مسلّح و مجهّز خواهدنمود، زیرا آنان تامهدى نباشند نمى‏توانند هادى باشند.

ذات نایافته از هستى بخش‏

 

کى تواند که شود هستى بخش‏

     

 

گر چه نام (مهدى) براى حضرت قائم، شهرت پیدا کرده امّا در روایات به تمامى ائمه علیهم السلام اطلاق (مهدى) شده زیرا تمام آن‏ها از طرف خداوند متعال داراى علم و دانش بودند و به راز و رمز دین و تفسیر و تأویل آیات آگاه، یکى از آیاتى که دلالت بر امامت و حقانیت مکتب اهل بیت علیهم السلام مى‏کند این آیه است که مى‏فرماید: «أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدى‏ فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ»یونس 35.

 آیا کسى که هدایت به‏سوى حق مى‏کند براى پیروى شایسته‏تر است، یا آن کسى که خود هدایت نمى‏شود مگر هدایتش کنند، شما را چه مى‏شود، چگونه داورى مى‏کنید.

جانشین رسول خدا باید داراى دو جنبه باشد

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بعد از تشکیل حکومت و به‏دست گرفتن قدرت، هم زعامت امّت را در دست داشت و هم هدایت‏گر انسان‏ها بود، هم مملکت دارى مى‏کرد و هم مردم را ارشاد مى‏فرمود، بنابراین کسى مى‏تواند جانشین و خلیفه رسول خدا بشود که هم لیاقت زمام دارى و به‏دست گرفتن حکومت را داشته باشد و هم جوابگوى مسائل دینى باشد و بتواند مردم را به قلّه رفیع کمالات برساند.

بنابر این نباید امامت را تنها به‏معناى زمامدارى بگیریم و بگوییم که دیگران نیز حق حاکمیت دارند، زیرا امام باید به تمام راز و رمز مکتب و نیازهاى بشرى آگاه باشد و جواب گوى آن‏ها باشد و تنها همان دوازده نور پاک که همه آن‏ها (مهدى) بودند و از جانب خداوند متعال مسلّح به سلاح علم مى‏باشند، چنین ویژگى‏هایى را دارا هستند خوشبختانه عدّه‏اى از بزرگان اهل سنت درباره امام على علیه السلام اعتراف نموده‏اند که ایشان اعلم امّت مى‏باشند، و مى‏گویند: در آگاهى و قضاوت و تقوى کسى در امّت اسلام هم‏طراز او نیست و خداوند به او علم و دانش داده و لذا ما به آن‏ها اعتراض مى‏کنیم و مى‏گوئیم شما بر اساس همین اعتراف و اقرار خودتان باید قائل شوید به خلافت بلا فصل على علیه السلام، «نه اینکه ایشان را چهارمین خلیفه بدانید. بنابراین، اعتقاد و شعار شیعه آن است که جانشین رسول خدا صلى الله علیه و آله باید (مهدى) باشد.

مهدى ما نیز خواهد آمد

مهدى زمان ما که در حال حاضر در خفا به‏سر مى‏برد روزى ظهور خواهد کرد و زمام حکومت جهانى را به‏دست مى‏گیرد، و سراسر زمین در زیر لواء و پرچم مهدویت قرار مى‏گیرد، و نظم و امنیّت را در همه جا مستقر مى‏سازد، و نیز از حیث تبیین مسائل اسلامى و تفسیر قرآن و بیان معارف حقّه، بشریّت را به کمال مى‏رساند، بنابراین مهدى زمان ما به‏معناى واقعى مهدویت خود را نشان خواهد داد.

اسماء مختصّه‏

سوّم: نام‏هائى که اختصاص دارد به حضرت مهدى علیه السلام، این نام‏ها فراوان است، ولى ما به چند اسم اختصاصى اکتفا مى‏کنیم.

حضرت، بقیّة اللَّه است‏

بقیّة اللَّه: در بعضى از روایات، آیه شریفه: «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» هود 86. به حضرت منطبق شده که یکى از آن روایات، به نقل از امام باقر علیه السلام مى‏خوانیم: چون به حضرت اذن ظهور داده مى‏شود و خروج مى‏کند، تکیه بر خانه کعبه مى‏زند و سیصد و سیزده یار حضرت حاضر مى‏گردند، اوّلین سخنى را که حضرت مطرح مى‏کند این آیه شریفه است: «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»، سپس مى‏فرماید: أنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ وحُجَّتُه وَخَلیفَتُهُ عَلَیکُم، و سلام نمى‏کند بر او سلام کننده‏اى مگر با این عنوان، و مى‏گوید:السلام علیکم یا بَقیِّةَ اللَّه فی أرضِه.نور الثقلین، ج 2، ص 392.

و امّا وجه تسمیه حضرت به‏ (بقیة اللَّه) یا از آن جهت است که وجود مبارکش به اراده الهى باقى مانده و یا به جهت این است که ایشان یگانه شخصى است که از تبار انبیا و ائمه در روى زمین باقى مانده و لذا به حضرت مهدى علیه السلام‏ (بَقِیَّةُ الأْنبیاءِ وَنُورُ الأْصفِیاءِ) اطلاق شده، و نیز به حضرت لقب‏ (وارِثْ) اطلاق شده است زیرا او وارث علوم گذشتگان و اشیاء ویژه انبیا و ائمه علیهم السلام مى‏باشد، مانند عصاى موسى‏، انگشتر سلیمان، شمشیر و عمامه رسول خدا، و قرآنى که على علیه السلام جمع‏آورى کرده و مصحف حضرت زهرا علیها السلام و...

امام صادق علیه السلام به یعقوب بن شعیب فرمود: آیا پیراهن حضرت قائم آل محمّد را که در آن خروج مى‏کند به‏تو نشان بدهم؟ عرض کردم: بلى، حضرت صندوقچه‏اى را طلب کرد و از درون آن پیراهن کرباسى را بیرون آورد و پهن کرد و در آستین چپ آن مقدارى خون بود، فرمود: این پیراهن رسول خدا است و آن روزى که دندان حضرت را شکستند در تن حضرت بوده و حضرت قائم در حالى‏که این پیراهن را بر تن دارد، خروج میکند، راوى مى‏گوید: پیراهن و خونى که در آن بود بوسیدم و سپس حضرت در جاى خود گذاشت.

دیگر از اسماء حضرت، قائم است‏

یکى از اسماء حضرت مهدى علیه السلام، (قائم) است یعنى کسى‏که روى پا ایستاده است.

در بیان علّت تسمیه حضرت مهدى علیه السلام به (قائم)، چند وجه گفته شده که اکثراً از روایات گرفته شده: 1- ایشان همچون عبدى است که در مقابل مولاى خود ایستاده و منتظر صدور امر است، زیرا حضرت در شب و روز به انتظار دستور حق متعال براى ظهور است و در روایات هم آمده که امر ظهور حضرت در یک شب اصلاح و صادر مى‏گردد.

این گونه انتظار ظهور، ما را به یاد بعضى از منتظرین مى‏اندازد که شب‏ها، شمشیر

خود را بالاى سر خود مى‏گذاردند که اگر نداى آسمانى به‏گوششان رسید و حضرت ظهور کرد اینها لحظه‏اى تأمل نکنند و شمشیر به‏دست به یارى حضرت بشتابند.

2- ایشان را قائم مى‏گویند چون قیام به حقّ مى‏کند و اسلام واقعى را در جامعه پیاده مى‏نماید.

3- قیام حضرت بعد از یأس واقع مى‏شود، یعنى قیامى که مردم هرگز تصوّر وقوع آن‏را نداشتند، چون، بسیارى از مردم و حتى کسانى‏که معتقد به حضرت بودند مى‏گویند:

هر کس بوده دیگر از دنیا رفته و خبرى از او نیست. در چنین وضعى حضرت قیام مى‏نماید.

4- ابو حمزه ثمالى به امام باقر علیه السلام عرض کرد: مگر شما خانواده، قائم به حق نیستید؟ امام فرمود: چرا، عرض کرد: پس چرا صاحب الأمر را قائم نامیده‏اند؟ حضرت فرمود: چون جدّم حسین علیه السلام را شهید کردند، ملائکه به گریه افتادند و به خداوند عرض کردند: بار الها فرزند پیامبر و بهترین انسان‏ها را کشتند. پروردگار فرمود: من انتقام این خون را خواهم گرفت هر چند بعد از گذشت مدت زمانى باشد، خداوند متعال حجاب‏ها را از جلو چشم ملائکه بر مى‏دارد، نور فرزندان حسین که امامان بعد از او مى‏باشند به ملائکه نشان داده شد و یکى از آن انوار در میان آنها ایستاده و مشغول به نماز بود، حضرت حق فرمود: به‏وسیله این فردى که ایستاده، انتقام خواهم گرفت.

بنابراین، وجود مقدّس امام زمان از آن هنگام، ملقب به قائم بوده، و این معناى اخیر براى قائم مرادف است با معناى (منتقم) که یکى دیگر از اسماء حضرت مهدى علیه السلام است، این مطلب در دعاى ندبه این‏گونه آمده: أینَ الطالِبُ بِذُحُولِ الْانبیاء وأبناء الانبیا؟

أینَ الطالِبُ بِدَمِ المقتول بِکَربَلا.




تاریخ : شنبه 91/10/16 | 7:55 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

اسما و القاب حضرت حجّت علیه السلام‏

اسماء و القاب حضرت مهدى علیه السلام را مى‏توان به چند دسته تقسیم نمود.نام‏ها و لقب‏ها و کنیه‏هاى حضرت فراوان است، محدّث نورى 182 عدد آن‏ها را اسم مى‏برد و مى‏فرماید: این‏ها نام‏هائى است که براى حضرت از قرآن و کتب سماوى و اخبار اهل بیت استفاده شده و بعضى بر اساس استنباط خود نام‏هائى را مطرح کرده‏اند که ما از آوردن آن‏ها احتراز نمودیم.

اوّل: اسم و کنیه‏اى که در روایات متعددى نهى شده از این‏که حضرت را با این نام و کنیه بخوانیم و آن همان نام و کنیه مشهور و معروف جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏باشد، و بر اساس همین روایات بعضى از فقها مى‏گویند: در زمان غیبت ذکر نام حضرت مهدى جایز نیست و عدّه‏اى از علما ادعاى اجماع نمودند بر حرمت نام بردن حضرت، حتّى پیامبر اکرم که کراراً نام جانشینان خود را برده و ائمه بعد از خود را یک به یک اسم مى‏برد، مع ذلک به نام دوازدهمین امام که مى‏رسد مى‏فرماید: آن امامى که‏ (اسْمُهُ اسْمی‏ وَکُنْیَتُهُ کُنْیَتی‏) نام او، نام من است و کنیه او کنیه من.

با توجه به این روایات در مى‏یابیم که سرّى در کار است که ما آن‏را درک نمى‏کنیم و باید مانند سایر احکام فقهى آن‏را تعبداً بپذیریم تا حضرت ظهور کند و سرّ این مطلب را فاش نماید.

با این بیان دیگر براى ما مهم نیست که افراد معدودى که عدّه آنها از انگشتان یک دست تجاوز نمى‏کنند قائل به‏جواز شوند و بگویند: چطور مى‏توان پذیرفت که نام و کنیه حضرت مهدى را نباید به‏زبان آورد و حال آن‏که در روایات صریحاً آمده: نام و کنیه او، نام و کنیه رسول خدا است و نام پیامبر صلى الله علیه و آله براى همگان معلوم و روزى چندبار بالاى مأذنه‏ها برده مى‏شود، در جواب مى‏گوئیم: آرى، از این روایات مى‏توان دریافت که نام و کنیه حضرت مهدى علیه السلام چیست، امّا بر اساس روایاتى که مخاطب قرار دادن حضرت مهدى را با این نام نهى کرده، باید گفت که ذکر این‏نام و کنیه براى حضرت مهدى، حرام و یا خلاف احتیاط است.

او حجة اللَّه و خلیفة اللَّه و داعى اللَّه است‏

دوّم: بعضى از اسماء حضرت با سایر انبیا و ائمه مشترک است مثلًا حضرت را با القابى چون‏ (حجة اللَّه، خلیفة اللَّه، داعى اللَّه) هر سه عنوان در زیارت آل یس آمده.خطاب مى‏کنیم و این عناوین بر همه انبیا و امامان اطلاق مى‏شود، امّا در اثر طول عمر حضرت مهدى و کثرت اطلاق حجت خدا وخلیفة اللَّه بر ایشان، در حال حاضر این الفاظ اختصاص به حضرتش پیدا نموده و نیز کلمه (داعى اللَّه) انس بیشترى با وجود امام عصر دارد زیرا دعوت به سوى خدا و اجابت مردم از آن دعوت به‏طور کامل در زمان حکومت حضرت مهدى انجام مى‏گیرد در حدیثى که از امام صادق علیه السلام در تفسیر سوره شمس رسیده مى‏فرماید: مراد از الشَّمْسِ/ 1، على بن ابى طالب است و مراد از (ضُحاها)ضحى، به‏معناى انتشار نور آفتاب و گسترش شعاع آن است و در آیه 59 سوره طه آمده. «وأنْ یُحْشَرَالنّاسُ ضحىً» اشاره به همان وقت گسترش آفتاب است و خورشید بالاى سر آمده.قیام حضرت قائم علیه السلام است‏تفسیر برهان، ج 4، ص 467. آرى آن‏روزى که ولایت و حکومت خاندان عصمت همانند نور خورشید همه جا را فرا مى‏گیرد و دعوت الى اللَّه به گوش همگان مى‏رسد، زمان ظهور و حکومت حضرت مهدى خواهد بود.

او «ناطق» است‏        

یکى از اسماء امام زمان (عج)، ناطق است، در زیارت عاشورا مى‏خوانیم‏... أن یرزُقَنّی طَلَبَ ثارِکُم مَعَ امامٍ هدىً ظاهرٍ ناطِقٍ بِالْحَقِ مِنْکُمْ‏ و نیز پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در ضمن حدیثى که‏نام ائمه را براى سلمان ذکر مى‏کند، امام دوازدهم را این‏گونه نام مى‏برد:

(حجّة ابن الحسن المهدی الناطق القائم بحقّ اللَّه)نجم الثاقب، ص 62.

بنابر این یکى از اسماء حضرت عنوان (ناطق) است، در حالى که ما پیامبر و یا امامى که خاموش باشند نداشتیم و اصولًا رسالت و نبوت با مسئله تبلیغ در کنار هم قرار مى‏گیرند و قرآن هم مى‏فرماید:

«وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ»*(4) مائده: 99.

وثانیاً: سالیان دراز است که حضرت در خفا به‏سر مى‏برند و از بیانات و سخنان ایشان محروم هستیم، پس چطور به ایشان لقب (ناطق) اطلاق شده و او را ناطق به حق معرّفى کرده‏اند؟

در پاسخ مى‏توان همان علتى را که در اختصاص‏ (داعی اللَّه) نسبت به حضرت‏مهدى علیه السلام گفته شد در اینجا نیز بگوئیم، زیرا آن گوینده و ناطقى که سخن خود را به گوش همه جهانیان مى‏رساند و حجّت را بر یکایک انسان‏ها تمام مى‏گرداند، وجود مقدس امام زمان خواهد بود.

عالم جلیل القدر و محّدث بزرگ حاج میرزا حسین نورى توجیه دیگرى نیز براى این لقب ذکر نموده، مى‏فرماید: ائمه اطهار و پدران بزرگوار امام زمان، مهر خموشى بر لب زده بودند و آن‏گونه که باید، اسرار و معارف و حکم را براى مردم بیان کنند، یا به‏جهت تقیّه، و یا براى نیافتن مخاطب. کما اینکه نقل شده على علیه السلام علوم خود را با چاه بازگو مى‏کرد و لذا بعضى گفته‏اند اگر به على علیه السلام گفته شده: بطین، به‏معناى مبطن است یعنى مخفى کننده علوم و اسرارى‏که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به او آموخته بود.حضرت مهدى تمام آن علوم و اسرار را ظاهر مى‏کند و چیزى از حقایق را ناگفته نمى‏گذارد.

در دعاى افتتاح از خداوند متعال مى‏خواهیم: اللَّهم أظهِر بِه دِینک وسنّة نبیّک حتى لا یسْتَخفِیَ بِشی‏ءٍ مِنَ الْحقِّ مَخافَةَ أحَدٍ مِنَ الْخلقِ.

در تفسیر آیه: «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»زمر: 69. از امام صادق علیه السلام نقل شده‏ با قیام قائم ما، زمین نورانى مى‏شود و ظاهر این است که این روشنائى، به گسترش علوم به‏وسیله امام زمان اشاره دارد. مخفى نماند که یکى از اسماء امام زمان (عج) نور آل‏محمد مى‏باشد نکته‏اى که ذکر آن خالى از لطف نیست آن است که آن بزرگوار بنابر قولى که بعضى آن را مشهورتر مى‏دانند در سال 256 هجرى قمرى متولّد گردیده که به‏حساب ابجد، تاریخ تولّد ایشان مطابق با کلمه نور خواهد شد.