به نام خدا
برخاستن هنگام شنیدن لقب قائم
یکی از وظایف عاشقان و شیفتگان حضرت ولی عصرعلیه السلام ، آن است که چون به یاد او می افتند و یا نام آن حضرت را می شنوند، نسبت به ایشان اظهار ارادت نموده، قیام کنند و از جای خود به پا خیزند. از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چرا به هنگام شنیدن نام «قائم» باید برخیزیم؟ فرمود: «برای آن حضرت غیبت طولانی ای هست و این لقب یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت او است. لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتی که به دوستانش دارد به هر کس که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت آمیز می کند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بنده خاضعی در مقابل صاحب عصر خود - هنگامی که مولای بزرگوارش به سوی او بنگرد - از جای برخیزد. پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند مسألت نماید». علاوه بر حکمت ذکر شده، حکمت اجتماعی و عمل گرایانه آن نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد. آمادگی افراد در هر آن، برای «قیام» و مبارزه و جهاد در راه تحکیم عدالت جهانی و حفظ حقوق انسان ها، اهمیتی بسزا دارد. شیعه منتظر - بلکه هر مسلمان - در عصر غیبت، باید همواره دارای چنین هدفی باشد و در راه تحقّق آن به طرق گوناگون بکوشد و تا آنجا این آمادگی را داشته باشد و ابراز دارد که هرگاه نام پیشوای قیام (قائم) ذکر می شود، به پا خیزد و آمادگی همه جانبه خویش را نشان دهد. همچنین این آمادگی را همیشه به خود و دیگران تلقین و در خود و دیگران تحکیم کند.
به نام خدا
مسلمان توبه کننده
رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَآ إِنَّکَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ
پروردگارا ما را تسلیم فرمان خود قرار ده و فرزندان ما را نیز این گونه کن (پروردگارا) شیوه ی پرستش خودت را به ما بیاموز و توبه ی ما را بپذیر که تو، توبه پذیر و مهربانی
تکامل و تداوم هدایت را از خدا بخواهیم. برای هدایت فرزندان، علاوه برنامه ریزی و تلاش، دعا کنیم. تسلیم در برابر حق، یعنی حق مدار بودن. راه و روش بندگی را باید از خدا بیاموزیم. معرفت به صفات پروردگار، ما را برای درخواست از او، تقویت می کند. او توبه پذیر و مهربان است..........
به نام خدا
عزت و سربلندی
مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا
کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد، چرا که ) تمام عزت برای خداست.
با خدا باشیم، با او دوست باشیم، با او زندگی کنیم، تا از عزت او، ما هم سربلند شویم. او سر چشمه ی همه ی کمالات و گنجینه هاست، با او پیوند داشته باشیم، تا از کمالاتش بهره مند شویم.
به نام خدا
دوستی
یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِی السِّلْمِ کَآفَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ
ای کسانی که ایمان آورده اید، همگی باصفا و صمیمی باشید و از وسوسه های شیطان (که اختلاف افکنی می کند) پیروی نکنید، بدون تردید شیطان، دشمن آشکار شماست.
زندگی با صفا، با رحمت و مسالمت آمیز نشانه ی ایمان است تفرقه، اختلاف و نزاع، رفتار شیطانی، اما وحدت و مهربانی رفتار الهی است. پیامبر (ص) : مومن یعنی کسی که جان و مال مردم از او در امان است.
به نام خدا
کوتاه ترین دعابرای بلندترین آرزو:اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
به نام خدا
طیبه
در روایات فراوانی از طیبه به عنوان محل زندگی حضرت مهدی علیه السلام در طول غیبت، سخن به میان آمده است و همان گون که ذکر خواهد شد مقصود از آن «مدینةالنبی صلی الله علیه وآله» است. «مدینه» را طیبَة و طابه نامند؛ چرا که مدینه پیش از آن «یثرب» خوانده می شد. یثرب از ریشه ثرب به معنای فساد است؛ پس پیامبرصلی الله علیه وآله از بردن نام یثرب نهی فرمود و آن را طابه و طیبه نامید که به معنای طیّب و پاکیزه است. گفته شده: طیبه از طیِّب و طاهر است؛ به جهت خلوص آن و تطهیر آن از شرک.ابوهاشم جعفری می گوید:«به امام حسن عسکری علیه السلام عرض کردم: بزرگواری شما مانع آن است که من از شما پرسش کنم. اجازه بفرمایید، سؤال کنم! حضرت فرمود: بپرس؛ گفتم: آقای من! آیا برای شما فرزندی هست؟ فرمود: بله. گفتم: اگر اتفاق ناگواری برای شما رخ داد در کجا او را جست وجو کنم؟ فرمود: در مدینه».
به نام خدا
حرکت کوه ها
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ
کوه ها را می بینی و آنها را ساکن و جامد می پنداری، در حالی که مانند ابر در حرکتند.
حرکت کوه ها، سخنی است برخلاف نگاه اولیه به آنها، بیندیشیم که منظور از حرکت کوه ها چیست؟ کره ی زمین حرکت دارد، آیا همین حرکت به کوه ها هم نسبت داده می شود؟ ذرات اتم، در حال حرکت هستند و کوهها هم از ذرات اتمی تشکیل شده، این حرکت به کوه ها هم نسبت داده می شود؟ یا.........؟
قرآن کریم داستان تسلیم بودن حضرت ابراهیم علیهالسلام در مقابل اوامر و دستورات الهى را الگوى تسلیم و رضا بیان مىکند و رمز موفقیت وى در مواجهه با مشکلات و پیروزى او بر مشرکین را در ایمان و صبر و استقامت و توکل بر خداى متعال معرفى مىکند و از ما مىخواهد تا در مقابل امر خدا و قرآن کریم داراى چنین ایمان و اعتقادى باشیم و در عمل، ابراهیم گونه در اجراى احکام الهى پابرجا و ثابت قدم باشیم.
ما در این جا داستان حضرت ابراهیم علیهالسلام را در اجراى فرمان خداى متعال، در ماجراى ذبح فرزندش، حضرت اسماعیل علیهالسلام را به اختصار یادآور مىشویم. تا در ضمن آن، روحیه خدا محورى را در فرهنگ توحیدى توضیح داده، نقاط ضعف خود را در مواجهه با قرآن و دستورات نجات بخش آن روشن کنیم و در پرتو آن خوانندگان عزیز را با دردهاى اصلى جامعه آشنا نماییم.
از قرآن کریم استفاده مىشود که در تقدیر الهى چنین گذشته بود که حضرت ابراهیم بعد از صد سال بى فرزندى و بعد از انتظارى بس طولانى در دمادم نومیدى صاحب فرزندى شود و این آرزوى فرزندى صالح دارد و وجود فرزند صالح را ادامه وجود و بقاى خویش مىداند. پس از تولد اسماعیل، حضرت ابراهیم علیهالسلام از طرف خداى متعال مامور شد تا فرزند خود را همراه با مادر بزرگوارش به سرزمین مکه ببرد تا در سختترین شرایط در وادئى که آثارى از آب و حیات در آن به چشم نمىخورد تنها بگذارد و به دنبال انجام ماموریت الهى سرزمین مکه را ترک گوید. بعد از چندى، هنگام مراجعت و آن گاه که فرزندش رشد کرده و جوانى مودب و خوش سیما شده است که دیدن جمال زیبایش چشم هر انسانى را خیره مىکند و رخسار گلگونش غمها و غصهها را از یاد پدر مىبرد و رنج هجران و مشکلات را بر او آسان مىکند ناگاه در اوج دلبستگى به داشتن چنین فرزندى که شایستگى پیامبرى در او نمایان است، در خواب به او وحى مىشود که باید فرزندت را در راه خدا قربانى کنى. راستى شایسته است ایمان و اعتقاد خود را به خدا و قرآن و دستورات الهى و مراتب تسلیم خود را در مقابل خدا با ایمان و مرتبه تسلیم حضرت ابراهیم محک بزنیم تا فاصله بین خود و آنچه را قرآن و خداى متعال از ما خواسته است بهتر درک کنیم و در صدد تقویت ایمان و عمل بر مبناى اعتقاد دینى بیش به دست خویش آن هم در بیدارى نه در خواب مىداد ما تاب شنیدنش را نداشتیم چه رسد به این که فرمان و دستور الهى را در قربانى کردن فرزند خود اجرإ؛66 کنیم؛ لکن حضرت ابراهیم علیهالسلام بى درنگ در صدد اجراى فرمان الهى بر مىآید و بدون این که هیچ گونه تردیدى در صحت آنچه بر او وحى شده است به خود راه دهد، که آیا چه مصلحتى در کشتن فرزند بى گناه است، مطلب را با فرزند خویش در میان مىگذارد:
آن گاه که فرزندش رشد یافته بود و در هنگام سعى بین صفا و مروه با پدر همراه بود به وى گفت اى فرزندم در عالم رویا چنین دیدم که مىباید تو را در راه خدا قربانى کنم نظر تو چیست ؟ ایمان و تسلیم حضرت ابراهیم بدین مرتبه است. اینک مرتبه تسلیم و ایمان فرزند را به تماشا بنشین و اطاعت فرزند در مقابل امر خدا و پدر خویش را نظاره کن و هم چنان از اخلاص و ایمان انسانهایى که قلم و بیان از وصف آنها عاجز است در حیرت بمان و در نهادن نام مسلمان بر خویش احتیاط از دست مده.
حضرت اسماعیل این فرزندى که درس تسلیم در مقابل خدا را از پدر خویش فراگرفته، با جوابى فراتر از یک اظهار موافقت، پدر خویش را در اجراى فرمان الهى تشویق مىکند که مبادا امر خدا بر زمین بماند. حضرت اسماعیل نیز بدون آن که از فلسفه کشته شدن خویش سوال کند و بى آن که پدر را در اجراى ماموریتش به درنگ و تامل وادار کند به پدر مىگوید:
اى پدر ماموریت خویش را انجام بده، ان شاءالله مرا در اجراى این ماموریت صابر و ثابت قدم خواهى یافت. البته انسانهاى بزرگ در انجام همه کارها و به خصوص ماموریتهاى بزرگ با استمداد از خداى متعال و توکل بر او تصمیم مىگیرند و اقدام مىکنند، در تمام کارها از او کمک و یارى مىخواهند و با کمال ادب چنین اظهار مىکنند که اگر خدا بخواهد و اگر او کمک کند من فلان ماموریت را انجام مىدهم. در این جا نیز حضرت اسماعیل به قدرت خویش تکیه نمىکند؛ بلکه به پدر خود چنین اظهار مىکند که: ستجدنى ان شاءالله من الصابرین؛ ان شاءالله خدا به من کمک کند و من صبر مىکنم تا تو در انجام وظیفه الهى خویش موفق شوى.
خداى متعال سیماى حضرت ابراهیم علیهالسلام و حالت تسلیم حضرت ابراهیم را در مقابل پروردگار از زبان ابراهیم چنین بیان و ترسیم مىکند:
من با ایمانى خالص، روى به خدایى آوردهام که آفریننده آسمانها و زمین است و من هرگز با عقیده جاهلانه مشرکان موافق نخواهم بود.
ما باید در مقابل خدا و قرآن، اعتقادى همانند اعتقاد و ایمان ابراهیم علیهالسلام داشته باشیم، در آن صورت است که دومین شرط اساسى بهره مندى از قرآن کریم، یعنى هدایت جامعه بر مبناى راهنمایىهاى قرآن تحقق پیدا مىکند.
بنابراین وجود قرآن، بدون ایمان راسخ و اعتقاد قلبى هرگز انسان و جامعه را سعادتمند نمىکند البته روشن است که علاوه بر ایمان و اعتقاد، آنچه به برنامه هدایت قرآن عینیت مىبخشد تحقق شرط سوم یعنى عمل طبق دستورات قرآن و عینیت بخشیدن به دستورات حیات بخش آن در متن زندگى فردى و اجتماعى است.
زندگى و حیات هر موجودى از جمله انسان، امرى محدود است. این زندگى از نقطه زمانى خاصى شروع مىشود و در نقطه زمانى خاصى با مرگ پایان مىپذیرد. انسان در این زمان محدود، پیوسته در حال شدن است و شخصیت او در حال شکلگیرى است. شخصیت انسان که برخاسته از اعتقادات و باورهاى اوست منشا اعمال و رفتار وى مىگردد. اعمال و رفتار انسان نیز در روز قیامت تجسم پیدا مىکند و هر کس با آثار و نتایج خود دست به گریبان خواهد بود.
نکتهاى که در این جا بدان توجه داده مىشود این است که تا انسان از دنیا نرفته است هر لحظه مىتواند با محاسبه و بازنگرى در افکار و عقاید و اعمال و رفتار خویش، گذشته خود را جبران کند و سرنوشت خود را در جهت سعادت و رستگارى دنیوى و اخروى تغییر دهد. چه بسیارند انسانهایى که در لحظهاى به خود آمدند و با یک تصمیم و توبه حقیقى، گذشته تاریک خود را به آیندهاى درخشان و سعادتمند مبدل کردند و ره صد ساله را یک شبه پیمودند؛ لکن باید توجه داشت که فرصت و امکان بازنگرى و تدارک گذشته، تنها در این جهان ممکن است و بعد از مرگ و ارتحال از این عالم فانى امکان تدارک منتفى است.
اگر انسان در عالم دنیا اعمال و رفتار خود را بر اساس قرآن و دستورات و معارف الهى سامان داد و به بیان حضرت على علیهالسلام از حرثه قرآن بود، در عالم آخرت از آثار و محصول آنها بهرهمند و خوشحال خواهد بود. فرصت عمل و تدارکات، تنها در دنیا وجود دارد و عالم آخرت جاى تدارک نیست: الیوم عمل و لا حساب و غدا حساب و لا عمل؛ امروز روز کشت و عمل است و محاسبهاى در کار نیست و فردا روز برداشت و محاسبه است و امکان عمل و تدارک وجود ندارد. على علیهالسلام که داناى به حقیقت دنیا و آخرت و رابطه میان آنها، و خیرخواه مسلمانان و دلسوز آنان است مىفرماید: فکونوا من حرثه القرآن؛ اگر طالب سعادتید، کشت و کار خود را در کشتزار با برکت قرآن قرار دهید. از کسانى باشید که با عمل به دستورات حیات بخش این کتاب آسمانى، دنیا و آخرت خود را آباد مىسازند. قرآن را الگوى خود قرار دهید تا هرگز زیان نبینید.
به نظر مىرسد براى موفقیت در هر برنامه و سیاستى، به خصوص در زمینه مسایل تربیتى و فرهنگى و اجتماعى، سه شرط اساسى وجود دارد.
1- درستى و صحت برنامه در جهت رسیدن به هدف مورد نظر؛
2- ایمان و باور نسبت به برنامه و دستورالعملهاى آن؛
3- عمل بر مبناى احکام و دستورالعملهاى مطرح شده در برنامه.
بدیهى است که کدام از شروط سه گانه منتفى باشد کارآیى برنامه مذکور آن طور که باید به ظهور نمىرسد و هدف مورد نظر محقق نمىشود.
همه ما مىگوییم قرآن کلام خدا و برنامه زندگى ما مسلمانان است. اما گفتن تنها و اقرار به این مطلب کافى نیست. اقرار و اظهار در صورتى ایمان به قرآن و دستورات حیات بخش آن محسوب مىشود که از اعتقاد و باور قلبى حکایت کند و انسان از عمق جان به قرآن و دستورات امید بخش آن ایمان داشته باشد و در مقابل سخنان و پیامهاى الهى تسلیم محض باشد. با چنین ایمان و اعتقاد و باورى است که شرط کارآیى قرآن در هدایت جامعه، یعنى عمل بر مبناى دستورات حیات بخش قرآن، تحقق پیدا مىکند.
قرآن کریم مىفرماید:
آن کتاب الهى که هیچ جاى تردید در آن نیست هدایتگر پرهیزکارانى است که ایمان به غیب دارند و نماز را به پا مىدارند و از آنچه ما به آنها روزى دادیم انفاق مىکنند؛ کسانى که به احکام و دستوراتى که به صورت قرآن بر تو نازل شده ایمان مىآورند و کتب آسمانى پیش از تو را باور و به قیامت یقین دارند. چنین انسانهایى از هدایت پروردگارشان بهرهمندند و به رستگارى مىرسند.
البته توجه داریم که ایمان داراى درجاتى است و جامعه اسلامى در صورتى مىتواند با غلبه بر مشکلات و پیروزى بر دشمنان خود به عزت و عظمت و به تعبیر قرآن کریم فلاح و رستگارى دنیوى و اخروى امیدوار باشد که دستاندرکاران فرهنگى جامعه به حکومت دینى و دستورات و احکام قرآن ایمان و از صمیم قلب باور داشته باشند، نه آن که تنها با استفاده ابزارى از دین و فرهنگ دینى مردم، براى کسب وجاهت، خود را معتقد به قرآن معرفى کنند.
در قرآن کریم از انسانهایى که به احکام و دستورات الهى ایمان ندارند و تنها براى فریب مسلمانان و رسیدن به مقاصد دنیوى خود اظهار ایمان مىکنند به نام منافقین یاد مىشود. خصوصیات ظاهرى و باطنى و رفتارى این گروه در آیات متعددى از قرآن کریم بیان شده است.
به هر حال نکتهاى که در این جا بر آن تاکید مىنماییم این است که اگر بخواهیم بر اساس دستورات قرآن زندگى کنیم و این کتاب آسمانى مردم ما را سعادتمند کند، مىباید همه مردم و به خصوص دست اندرکاران امور فرهنگى جامعه به قرآن ایمان و اعتقاد داشته باشند و در مقابل این کتاب الهى تسلیم باشند؛ تسلیمى ابراهیم گونه که بر اساس آن، دستورات حیات بخش قرآن را بدون چون و چرا پذیرا باشند.
.: Weblog Themes By Pichak :.