آن که از مرگ مى ترسد، از خودش مى ترسد.
آن که کشتزارش را و جین نکند، از گیاه هرزه آزار بیند.
القرآن مأدبة اللّه (قرآن سفره خدا است)
انسان و قرآن، ص: 55
ان هذا القرآن مادبة اللّه فتعلموا مادبته ما استطعتم، و ان اصفر البیوت لبیت (لجوف- خ ل) اصفر من کتاب اللّه (رسول خاتم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم)
قرآن سفره رحمت رحیمیّه الهیه است که فقط براى انسان گسترده شده است. طعام این سفره غذاى انسان است که به ارتزاق آن متخلق به اخلاق ربوبى مىگردد، و متصف به صفات ملکوتى مىشود و مدینه فاضله تحصیل مىکند. و هیچ کس از کنار این سفره بىبهره برنمىخیزد.
به حکم محکم منطق وحى غرض از ارسال رسل و انزال کتب دو اصل اصیل تعلیم و تربیت است. هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ. جمعه 62: 2.
تزکیه همان تأدیب و تربیت است که نفوس انسانى از رذایل اخلاق و اجتماع بشرى از فواحش اعمال تطهیر شود تا به تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت صاحب مدینه فاضله گردند.
در هزار و یک نکته، که یکى از آثار قلمى نگارنده است، نکتهاى در سمت مقدّس تعلیم و تربیت است که نقل آن را در این مقام شایسته مىبینیم و آن اینکه:
نکته سمت مقدّس تعلیم و تربیت سیرت حسنه سفراى الهى است که براىتشکیل مدینه فاضله و اعتلاى نفوس به فهم معارف ملکوتى و ارتقاى عقول به معارج قدس ربوبى مبعوث شدهاند. آنچنانکه در حالات خاصّ خودشان، در مقام دعا از خداوند سبحان، ارسال معلّم ربّانى را براى تزکیت و تعلیم انسانها مسألت مىنمودند. این دعاى حضرت ابراهیم خلیل علیه السّلام است که در قرآن کریم آمده است: رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. «1» و حق تعالى در استجابت دعایش فرموده است: کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ. «2»
و نیز فرمود: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ. «3»
انسان اگر گرفتار رهزن و اهریمن نشود، به وفق اقتضاى طلب غریزى و جبلّى خود، که ابد و سعادت ابدى خود را طالب است، همه حرف و صنایع و تمام احوال و اطوار شئون زندگى خود را براى استکمال، یعنى به فعلیت رساندن دو قوه نظرى و عملى انسانى خود که بمنزلت دو بال براى طیران به اوج قرب ربوبى مىباشند، قرار مىدهد، و سپس به تکمیل دیگران، یعنى به فعلیت رساندن همان دو قوه انسانى آنان مىکوشد.
خداوند سبحان در قرآن کریم این دو اصل را، که استکمال و تکمیل است، سرمایه سعادت و وظیفه انسان معرفى کرده است و سوره مبارکه عصر را به این دو اصل اختصاص داده است؛ و به کلام رفیع استاد علّامه طباطبائى در المیزان:
تلخّص السورة جمیع المعارف القرآنیة و تجمع شتات مقاصد القرآن فى اوجز بیان. و خواجه نصیر الدین طوسى را در تفسیر آن، بیانى موجز و مفید است که نقل آن در این مقام بسى شایسته است و تمامى آن این است:
______________________________
(1)- بقره 2: 129.
(2)- بقره 2: 151.
(3)- جمعه 62: 2.
آن که خود را فراموش کرده است، از یاد چه چیز خرسند است؟!
آن را که درد نیست، مرد نیست.
آن که با یاد خدا همدم نیست، آدم نیست.
آن که در تشخص وجودى خود تفکر نماید،ادراکات تمام قواى خود را عقلانى یابد، که از آن تعبیر به ادراک نطقى نیز مى شود، زیرا خصیصه اى که انسان بدان بر همه موجودات مزیت دارد داشتن نفس ناطقه است که عاقله است و نفس و به تنهائى همه قوى و عقل سلطان قوى است، پس صفت نطق و عقل در همه آنها منسحب است و به تعبیر عطر آگین شیخ در سوم چهارم نفس شفاء:
«ان نور النطق کانه فائض سانح على هذه القوى».
پس لمس انسان لمسى نطقى و عقلى است و هکذا دیگر قوى که همه بر صفت سلطانشانند و کأن هر یک عقل متزلزل اند.
چنان که رئیس قواى حیوانات و هم است و از آن مرتبه بالاتر نمى روند و تمام ادراکاتشان و همى است و کأن هر یک از قواى حیوان و هم متنزل است.
لذا انسان از ادراکات حواس خود که همه عقلانى اند به کشف مجهولات پس برد و از ظاهر به باطن آنها که عالم قدس انوار علوم و عقول و دیار ملکوت مفارقات و مرسلات و خزائن حقائق است سفر کند بهخلاف حیوان که از محسوسات بدر نمى رود.
بدین سبب انسانهایى که و هم در آنها رسوخ کرده است و نقیع شده است و رهزن عقل گردیده است در حد حس و حکم حیوانى مانده اند و از منزل محسوسات بدر نرفته ان د.
آن که در گوهر نفس خود، ساعتى به فکرت بنشیند، دریابد که اگر خود او آن را به تباهى نکشاند هیچکس نتواند آن را به تباه کند.
و آنچه که او را از تباهى باز مى دارد دانش بایسته و کردار شایسته است که دانش آب حیات ارواح است چنانکه آب مایه حیات اشباح است.
آن که خود را جدولى از دریاى بیکران هستىشناخت، دریابد که با همه موجودات مرتبط است، و از این جدول باید بدانها برسد.
ما جدولى از بحر وجودیم، همه |
ما دفترى از غیب و شهودیم، همه |
ما مظهر واجب الوجودیم، همه |
افسوس که در جهل غنودیم، همه |
آن که در ارتباط بى تکلیف و بى قیاس خود با پروردگارش درست بیندیشد، دریابد که صلوة سبب مشاهده است و مشاهده محبوب قرة عین محب است، لذا رسول الله صلى الله علیه و آله فرمود «: جعلت قرة عینى فى الصلوة».
زیرا که صلوة مناجات بین حق تعالى و عبد اوست، و چون صلوة مناجات است ذکر حق است، و ذاکر حق همنشین حق است و حق جلیس اوست، و کسى که جلیس ذاکر خود است او را مى بیند والا جلیس او نیست، لذا وصى علیه السلام فرمود:
«لم اعبد ربالم اره».
پس صلوة مشاهده و رؤیت است، یعنى مشاهده عیانى روحانى و شهود روحى در مقام جمعى است، و رؤیت عینى در مظاهر فرقى است.
به عبارت اخصر: مشاهدة در مقام جمعى است، و رؤیت در مظاهر فرقى.
پس اگر مصلى صاحب بصر و عرفان نباشد که نداند حق تعالى براى هر چیز و از هر چیز متجلى است،حق را نمى بیند.
.: Weblog Themes By Pichak :.