به نام خدا
نبوت3
نامه على (ع ) به معاویه
من کتابه اءلى معاویة -: کان رسول الله صلى الله علیه و آله اذا احمر الباس ، و اءحجم الناس ، قدم اءهل بیته فوقى بهم اءصحابه حر السیوف و الاسنة . فقتل عبیدةُ بن الحارث یوم بدر، و قتل حمزه یوم اءحد، و قتل جعفر یوم اءحد، و قتل جعفر یوم مؤ تة
رسول خدا صلى الله علیه و آله هنگامى که سختى هاى جنگ بالا مى گرفت و مردم به عقب بر مى گشتند، اهل بیت علیه السلام خود را پیش مى انداخت و یاران خود را از حرارت سوزان شمشیرها و نیزه ها حفظ مى کرد، چنان که عبیده بن الحارث در جنگ بدر و حمزه در نبرد احد و جعفر در کارزار مؤ ته به شهادت رسیدند.
دو گروه رسول
بعث اءلى الجن و الانس رسله ، لیکشفوا لهم عن غطائها و لیحذر و هم من ضرائها، و لیضربوا لهم اءمثالها، و لیبصروهم عیوبها، و لیهجموا علیهم بمعتبر من تصرف مصاحها و اءسقامها و حلالها و حرامها و ما اءعد الله للمطیعین منهم و العصاة من جنة و نار، و کرامة و هوان
رسولان خود را به دو گروه جن و انس فرستاد تا پرده هاى ظلمانى دنیا را از جلو چشمان آنان بردارند و از آسیب هاى دنیا بر حذرشان بدارند و از دنیا مثل ها براى آنان بیان کنند و بر عیوب آن ، بینایشان سازند و به آن مردم ملاک ها و اصول معتبر را در موقع رویارویى و تصرف در تندرسیتى ها و بیمارى هاى دنیا و حلال و حرام آن بفهمانند و به آنان بفهمانند که خداوند چه پاداشى براى مردم مطیع و چه مجازاتى براى مردم گنهکار از بهشت و دوزخ و کرامت و اهانت آماده فرموده است .
راهنمایان شبهات
ما برح لله - عزت آلاوة - فى الرهة ، و فى البرهة ، و فى اءزمان الفترات عباد ناجاهم فى فکرهم ، و کلمهم فى ذات عقولهم ، فاستصبحوا بنور یقظة فى الابصار و الاسماع و آلافئده ، یذکرون باءیام الله ، و یخوفون مقامه ، بمنزلة الادلة فى الفلوات . من اءخذ القصد حمدوا اءلیه طریقه ، و بشروه بالنجاة ، و من اءخذ یمینا و شمالا ذموا اءلیه الطریق و حذروه من الهلکة ، و کانوا کذلک مصابیح تلک الظلمات ، و ادله تلک الشبهات
براى خداوند متعال که عزیز است نعمت هاى او زمانى بعد از مانى و در مدت هاى متناوب ، بندگانى است که خداوند در اندیشه ها آنان رازها مى گوید، و در عقول و دل هاى آنان سخن مى گوید. آن رهروان کوى حق با نور بیدارى در چشم ها و گوش ها و دل هایشان کسب روشنایى نمودند، مردم را به روزهاى خداوندى یادآور مى شوند و آنان را از مقام ربوبى بیمناک مى سازند، آنان راه یافتگان به منزله راهنمایان در بیابان ها هستند. هر کسى که راه راست را انتخاب کند او را براى گزینش مزبور سپاس گویند و از افتادن در هلاکت برحذرش دارند و بدین سان چراغ هایى در آن تاریکى ها بودند و راهنمایانى در آن مشکلات .
سر برانگیختن حضرت محمد (ص )
بعثت فیهم رسله ، و واتر اءلیهم اءنبیاءه لیستادو هم میثاق فطرته ویذکروهم منسى نعمته ، و یحتجوا علیهم بالتبلیغ ، و یثیروا لهم دفائن العقول و یروهم آیات المقدورة
خداوند فرستادگان خود را در میان خلق فرستاد و پیامبرانش را پى در پى (یا با فاصله ) به سوى آنها، مبعوث گردانید تا از ایشان بخواهند پیمانى را که در سرشت و فطرتشان نهاده بود ادا نمایند و نعمت الهى را که به فراموشى سپرده شده بود به یادشان آورند و با تبلیغ فرمان هاى خداوندى حجت را بر آن ها تمام کنند و عقلى که موجب معرفت حق است و در وجودشان نهان گردیده بود در ایشان برانگیزند و نشانه هاى قدرت الهى را که با دست تقدیر به وجود آمده به ایشان نشان دهند.
نتیجه اطاعت از پیامبر
اعلموا اءنکم ان اتبعتم الداعیى لکم ، سلک بکم منهاج الرسول و کفیتم موونة الاعتساف ، و نبذتم الثقل الفادح عن الاعناق
بدانید! اگر شما از کسى پیروى مى کردید که شما را به سوى حق دعوت مى کند و شما را بر طریق پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله توجیه و تحریک مى نماید، از کج روى بى نیاز مى گشتند و بار سنگین (خطاها) را از دوش خود مى انداختید.
خشوع پیامبران
لو کانت الانبیاء اهل قوة لا ترام ... لکان ذلک اءهون على الخلق فى الاعتبار، و اءبعد لهم فى الاستکبار... و لکن الله سبحانه اءراد اءن یکون الاتباع لرسله و التصدیق بکتبه و الخشوع لوجهه و الاستکانة لامره و الاستسلام لطاعته امورا له خاصة لا تشوبها من غیرها شائبة . و کلما کانت البلوى و الاختبار اءعظم کانت المثوبة و الجزاء اءجزل
اگر پیامبران نیرومندانى بودند که کسى و یا مقامى نمى توانست قصد سوئى به آنان داشته باشد و داراى عزتى بودند که مورد ظلم قرار نمى گرفتند. این نیرومندى ها ایجاب مى کرد که مردم از پیامبران به آسانى بپذیرند و در برابر آنان استکبار نورزند، ولیکن خداوند سبحان خواست که پیروى از رسولان او و تصدیق کتاب هاى او و خشوع به مقام ربوبى او و تمکین به امر او و تسلیم محض به اطاعت او، امورى خاص آن ذات اقدس باشد و با هیچ خارج از آن امور، آلوده نگردد و هر اندازه ابتلاء و آزمایش بزرگتر باشد پاداش و جزا با عظمت تر مى باشد.
بنده و فرستاده خدا
اشهد اءن محمدا صلى الله علیه و آله بنده و فرستاده او است که وى را براى اجراى فرمان خود و ابلاغ دلى هایى بر درست بودن شریعت و بیم دادن از کیفرهاى او که در انتظار معاندین است فرستاد.
موجبات نعمت
اءنظروا اءلى مواقع نعم الله علیهم حین بعث اءلیهم رسولا، فعقد بملته طاعتهم ، و جمع على دعوته اءلفتهم . کیف نشرت النعمة علیهم جناح کرامتها، و اءسالت لهم جداوال نعیمها، و التفت الملة بهم فى عوائد برکتها، فاءصبحوا فى نعمتها غرقین
بنگرید به موارد نعمت هایى که خداوند به وسیله برانگیختن رسولى به آنان عنایت فرمود، اطاعت آن مردم را به دینى که آورده جلب و محکم ساخت و انست و الفت آنان را به دعوت خود جمع فرمود،؛ در این هنگام نعمت با کرامت خود را براى آنان بگستراند و نهرهاى نعمت هایش را بر آنان به جریان انداخت و دین اسلام آنان را به فواید و نتایج برکات آن دین جمع نمود، پس در نعمت آن غوطه ور گشتند.
رمز ارسال رسولان
سبحانک خالقا و معبودا! بحسن بلائک عند خلقک خلقت دارا، وجعلت فیها ماءدبة : مشربا و مطعما و اءزواجا و خدما، و قصورا و اءنهارا، و زروعا و ثمارا، ثم اءرسلت داعیا یدعوالیها فلا الداعى اءجابوا، و لا فیما رغبت رغبوا، ولا .لى ما شوقت اءلیه اشتاقوا. اءقبلوا على جیفه قد افتضحوا باءکلها، و اصطلحوا على حبها
اى خدا! که خالق و معبود همه موجودات هستى ، تو را براى آزمایش نیکویى که نسبت به مخلوقاتت دارد مى ستایم . تو سرایى را آفریدى (مقصود بهشت است ) و انواع هر چیزى که براى میهمانى تهیه مى شود از نوشیدنى و خوردنى و همسران و خدمتکاران و کاخ خا و نهرها و محصولات زمینى و میوه هاى درختى در آن قرار دادى . آن گاه کسى را فرستادى تا مردم را به برخوردارى از آن نعمت ها دعوت کنند مقصود پیامبران است ، لیکن آن ها نه این دعوت را پذیرفتند و نه به آنچه تو ایشان را به آن ترغیب فرمودى رغبتى نشان دادند و نه به چیزى که به آن تشویقشان کردى اشتیاقى نشان دادند، به لاشه دنیا رو آوردند و با خوردن آن خویشتن را رسوا ساختند و در دوستى ان با یکدیگر هماهنگ شدند.
نزدیک ترین مردم به پیامبران
اءن اءولى الناس بالانبیاء اءعلمهم بما جاؤ وا به ، ثم تلا: (اءن اءولى الناس بابراهیم للذین اتبعوه وهذا النبى و الذین آمنوا) ثم قال : اءن ولى محمد من اءطاع الله و اءن بعدت لحمته ، و اءن عدو محمد من عصى الله و اءن قربت قرابته !
قطعا شایسته ترین مردم به پیامبران ، داناترین آنان به چیزى است که پیامبران آورده اند. سپس آن حضرت این آیه شریفه را تلاوت فرمود: (قطعى است که شایسته ترین مردم به ابراهیم کسانى هستند که از او پیروى مى کند و این پیامبر و کسانى که ایمان آورده اند) سپس فرمود: دوست محمد صلى الله علیه و آله کسى است که خدا را اطاعت کند، اگر چه ارتباط گوشتى (خویشاوندى ) با آن حضرت نداشته باشد و دشمن محمد صلى الله علیه و آله کسى است که خدا را معصیت کند، اگر چه خویشاوندى نزدیک داشته باشد.
داستان موسى و فرعون
لقد دخل موسى بن عمران و معه اءخوه هارون علیه السلام على فرعون ، و علیها مدارع الصوف ، و باءیدیهما العصى ، فشرطاله - اءن اءسلم بقاء ملکه ، و دوام عزه ، فقال : (الا تعجبون من هذین یشرطان لى دوام العز، و بقاء الملک ، و هما بما ترون من حال الفقر و الذل ، فهلا اءلقى علیهما اءساورة من ذهب ؟) اءعظاما للذهب و جمعه ، و احتقارا للصوف و لبسه !
حضرت موسى بن عمران علیه السلام با برادرش هارون وارد شدند در حالى که لباسى از پشم داشتند و عصایى به دست . آن دو بزرگوار علیه السلام به فرعون شرط کردن که اگر اسلام را بپذیرد، ملکى که در اختیار دارد براى او باقى بماند و عزتش پایدار. فرعون مستکبر (به قوم خود) چنین گفت : آیا تعجب نمى کنید از این که این دو نفر با حال فقر و ذلتى که دارند براى من شرطى پیشنهاد مى کنند که اگر آن را پذیرفتم (اسلام را قبول کردم ) عزتم پایدار و ملکم باقى بماند؟آیا براى ادعاى چنین مقامى شایسته نبود که دستبندهاى طلا بر دست داشتند؟این سخن باطل فرعون ناشى از آن بوده است .
دعاى على علیه السلام به درگاه خدا در مورد پیامبر (ص )
اللهم ... .اءجعل شرائف صلواتک ، و نوامى برکاتک ، على محمد عبدک و رسولک الخاتم لما سبق ، و الفاتح لما انغلق ، و المعلن الحق بالحق ...
اللهم افسح له مفسحا فى ظلک ؛ و اجزه مضاعفات الخیر من فضلک اللهم و اءعل على بناء البانین بناء و اءکرم لدیک منزلته ، و اءتمم له نوره ، و اجزه من ابتعاثک له مقبول الشهادة ، مرضى المقالة ، ذا منطق عدل ، و خطبه فصل
خداوندا! درودهاى شریف و برکات فزاینده خود را بر بنده و رسولت محمد صلى الله علیه و آله بفرست که پایان دهنده گذشته است و گشاینده گره هاى پیچیده ، پیامبر که حق را بر مبناى حق اعلان نمود. بار الها! عرصه وسیعى از سایه بیکرانت را بر او بگستران و پاداشى از خیر فراوان از فضل و احسانت بر او عنایت فرما. خداوند! بنایى را که (او براى نجات انسان ها) نهاده است از همه بناهاى بنیانگزاران بلندتر بدار. (یا در دیار ابدیت منزلت و مقام او بالاتر از همه منزلت ها و مقامات بفرما) و مقام او را در پیشگاهت عزیز و مکرم فرما و نورى را که بر آن وجود پاک عنایت فرموده اى تکمیل نما و او را در برابر برانگیختنش (براى رسالت عظمى ، پاداش لطف فرما) و شهادتش را مقبول و گفتارش را مورد رضایت و منطقش را داد گرانه و سخنش را جداکننده حق از باطل قرار بده .
حقارت دنیا در نظر پیامبر
یکون الستر على باب بیته فتکون فیه التصاویر فیقول : یا فلانة - لا حدى اءزواجه - غیبیه عنى فاءنى اذا نظرت اءلیه ذکرت الدنیا و زخارفها فاعرض عن الدنیا بقلبه ، و اءمات ذکرها من نفسه ، و اءحب اءن تغیب زینتها عن عینه
(پیامبر) گاهى مى دید پرده اى صورتگرى و نقاشى شده از در خانه اش آویخته است به زنش مى فرمود: آن پرده را از جلوى چشم دور کن ؛ زیرا وقتى که بر آن مى نگرم ، دنیا و زر و زیورهایش را به یاد مى آورم . او از ته دل از دنیا اعراض مى نمود و یاد آن را از نفسش مى راند. لذا دوست داشت که زینت دنیا را از دیدگانش دور بدارد.
لطف خداوند در فرستادن پیامبر
لم یخل الله سبحانه خلقه من نبى مرسل ، اءوکتاب منزل ، اءو حجة لازمة ، اءو محجُة قائمة ؛ رسل لا تقصر بهم قلةُ عددهم ، و لا کثرة المکذبین لهم : من سابق سمى له من بعده ، اءو غابر عرفه من قبله
خداى سبحان مخلوقات خود را از وجود پیغمبرى که از سوى او فرستاده شده یا کتابى که از آسمان فرود آمده یا دلیل استوارى که هر کس را ملزم به پذیرفتن مى کند، یا راهى واضح و ثابت ، خالى نگذاشت . پیغمبرانى که کمى تعداد ایشان و کثرت مخالفانشان باعث نشد که در اداى وظیفه رسالت ، کوتاهى ورزند، از جمله این پیامبران کسى بوده (یا کسانى بوده اند)
که نام پیامبرى بعدى براى او (از سوى خدا) ذکر شده بود، یا کسى که بعدا آمده ، اما پیامبر قبلى وى را معرفى کرده بوده است .
تمام شدن حجت خدا با پیامبر (ص )
لم یخلهم بعد اءن قبضه ، مما یؤ کد علیهم حجة ربوبیتة ، و یصل بینهم و بنى معرفته ، بل تعاهدهم بالحجج على اءلسن الخیرة من اءنبیائه ، و متحملى و دائع رسالاته ، قرنا فقرنا؛ حتى تمت بنبینا محمد صلى الله علیه و آله حجته
پس از درگذشت آدم علیه السلام خداوند مردم را از امورى که دلیل پروردگارى او را برایشان مؤ کد و استوار سازد و در میان آنان و شناخت خود پیوستگى برقرار نماید خالى و بى نصیب نگذاشت ، بلکه با دلیل هایى که بر زبان پیامبران برگزیده و حاملان امانت هاى و براى بندگانش جارى مى شد، با مردمان پیمان بست ، نسلى پس از نسلى مى آمد و زمان سپرى مى شد تا این که حجت و دلیل خدا بر بندگانش با وجود پیامبر ما محمد صلى الله علیه و آله کامل و تمام گردید.
.: Weblog Themes By Pichak :.