سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 91/12/27 | 1:36 صبح | نویسنده : علی اصغربامری
به نام خدا
ابراهیم؛ الگوى تسلیم و بندگى در قرآن کریم‏

قرآن کریم داستان تسلیم بودن حضرت ابراهیم علیه‏السلام در مقابل اوامر و دستورات الهى را الگوى تسلیم و رضا بیان مى‏کند و رمز موفقیت وى در مواجهه با مشکلات و پیروزى او بر مشرکین را در ایمان و صبر و استقامت و توکل بر خداى متعال معرفى مى‏کند و از ما مى‏خواهد تا در مقابل امر خدا و قرآن کریم داراى چنین ایمان و اعتقادى باشیم و در عمل، ابراهیم گونه در اجراى احکام الهى پابرجا و ثابت قدم باشیم.
ما در این جا داستان حضرت ابراهیم علیه‏السلام را در اجراى فرمان خداى متعال، در ماجراى ذبح فرزندش، حضرت اسماعیل علیه‏السلام را به اختصار یادآور مى‏شویم. تا در ضمن آن، روحیه خدا محورى را در فرهنگ توحیدى توضیح داده، نقاط ضعف خود را در مواجهه با قرآن و دستورات نجات بخش آن روشن کنیم و در پرتو آن خوانندگان عزیز را با دردهاى اصلى جامعه آشنا نماییم.
از قرآن کریم استفاده مى‏شود که در تقدیر الهى چنین گذشته بود که حضرت ابراهیم بعد از صد سال بى فرزندى و بعد از انتظارى بس طولانى در دمادم نومیدى صاحب فرزندى شود و این آرزوى فرزندى صالح دارد و وجود فرزند صالح را ادامه وجود و بقاى خویش مى‏داند. پس از تولد اسماعیل، حضرت ابراهیم علیه‏السلام از طرف خداى متعال مامور شد تا فرزند خود را همراه با مادر بزرگوارش به سرزمین مکه ببرد تا در سخت‏ترین شرایط در وادئى که آثارى از آب و حیات در آن به چشم نمى‏خورد تنها بگذارد و به دنبال انجام ماموریت الهى سرزمین مکه را ترک گوید. بعد از چندى، هنگام مراجعت و آن گاه که فرزندش رشد کرده و جوانى مودب و خوش سیما شده است که دیدن جمال زیبایش چشم هر انسانى را خیره مى‏کند و رخسار گلگونش غم‏ها و غصه‏ها را از یاد پدر مى‏برد و رنج هجران و مشکلات را بر او آسان مى‏کند ناگاه در اوج دلبستگى به داشتن چنین فرزندى که شایستگى پیامبرى در او نمایان است، در خواب به او وحى مى‏شود که باید فرزندت را در راه خدا قربانى کنى. راستى شایسته است ایمان و اعتقاد خود را به خدا و قرآن و دستورات الهى و مراتب تسلیم خود را در مقابل خدا با ایمان و مرتبه تسلیم حضرت ابراهیم محک بزنیم تا فاصله بین خود و آنچه را قرآن و خداى متعال از ما خواسته است بهتر درک کنیم و در صدد تقویت ایمان و عمل بر مبناى اعتقاد دینى بیش به دست خویش آن هم در بیدارى نه در خواب مى‏داد ما تاب شنیدنش را نداشتیم چه رسد به این که فرمان و دستور الهى را در قربانى کردن فرزند خود اجرإ؛66 کنیم؛ لکن حضرت ابراهیم علیه‏السلام بى درنگ در صدد اجراى فرمان الهى بر مى‏آید و بدون این که هیچ گونه تردیدى در صحت آنچه بر او وحى شده است به خود راه دهد، که آیا چه مصلحتى در کشتن فرزند بى گناه است، مطلب را با فرزند خویش در میان مى‏گذارد:

فلما بلغ معه السعى قال یا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحک فانظر ماذاترى قال یا ابت افعل ما تومر ستجدنى ان شاءالله من الصابرین - صافات، 102


آن گاه که فرزندش رشد یافته بود و در هنگام سعى بین صفا و مروه با پدر همراه بود به وى گفت اى فرزندم در عالم رویا چنین دیدم که مى‏باید تو را در راه خدا قربانى کنم نظر تو چیست ؟ ایمان و تسلیم حضرت ابراهیم بدین مرتبه است. اینک مرتبه تسلیم و ایمان فرزند را به تماشا بنشین و اطاعت فرزند در مقابل امر خدا و پدر خویش را نظاره کن و هم چنان از اخلاص و ایمان انسان‏هایى که قلم و بیان از وصف آنها عاجز است در حیرت بمان و در نهادن نام مسلمان بر خویش احتیاط از دست مده.
حضرت اسماعیل این فرزندى که درس تسلیم در مقابل خدا را از پدر خویش فراگرفته، با جوابى فراتر از یک اظهار موافقت، پدر خویش را در اجراى فرمان الهى تشویق مى‏کند که مبادا امر خدا بر زمین بماند. حضرت اسماعیل نیز بدون آن که از فلسفه کشته شدن خویش سوال کند و بى آن که پدر را در اجراى ماموریتش به درنگ و تامل وادار کند به پدر مى‏گوید:

یا ابت افعل ما تومر ستجدنى ان شاءالله من الصابرین


اى پدر ماموریت خویش را انجام بده، ان شاءالله مرا در اجراى این ماموریت صابر و ثابت قدم خواهى یافت. البته انسان‏هاى بزرگ در انجام همه کارها و به خصوص ماموریت‏هاى بزرگ با استمداد از خداى متعال و توکل بر او تصمیم مى‏گیرند و اقدام مى‏کنند، در تمام کارها از او کمک و یارى مى‏خواهند و با کمال ادب چنین اظهار مى‏کنند که اگر خدا بخواهد و اگر او کمک کند من فلان ماموریت را انجام مى‏دهم. در این جا نیز حضرت اسماعیل به قدرت خویش تکیه نمى‏کند؛ بلکه به پدر خود چنین اظهار مى‏کند که: ستجدنى ان شاءالله من الصابرین؛ ان شاءالله خدا به من کمک کند و من صبر مى‏کنم تا تو در انجام وظیفه الهى خویش موفق شوى.
خداى متعال سیماى حضرت ابراهیم علیه‏السلام و حالت تسلیم حضرت ابراهیم را در مقابل پروردگار از زبان ابراهیم چنین بیان و ترسیم مى‏کند:

انى وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنیفا و ما انا من المشرکین -انعام، 79 ?


من با ایمانى خالص، روى به خدایى آورده‏ام که آفریننده آسمان‏ها و زمین است و من هرگز با عقیده جاهلانه مشرکان موافق نخواهم بود.
ما باید در مقابل خدا و قرآن، اعتقادى همانند اعتقاد و ایمان ابراهیم علیه‏السلام داشته باشیم، در آن صورت است که دومین شرط اساسى بهره مندى از قرآن کریم، یعنى هدایت جامعه بر مبناى راهنمایى‏هاى قرآن تحقق پیدا مى‏کند.
بنابراین وجود قرآن، بدون ایمان راسخ و اعتقاد قلبى هرگز انسان و جامعه را سعادتمند نمى‏کند البته روشن است که علاوه بر ایمان و اعتقاد، آنچه به برنامه هدایت قرآن عینیت مى‏بخشد تحقق شرط سوم یعنى عمل طبق دستورات قرآن و عینیت بخشیدن به دستورات حیات بخش آن در متن زندگى فردى و اجتماعى است.