سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 91/12/27 | 1:28 صبح | نویسنده : علی اصغربامری
به نام خدا
حکمت برخى از بلایا

گذشته از مطلب فوق، گاه حکمت خداى متعال و رحمانیت گاه حکمت خداى متعال و رحمانیت حق ایجاب مى‏کند از راه‏هاى غیر طبیعى بندگانش را مورد لطف قرار دهد و نعمت خویش را بر آنها نازل کند. بدین منظور گاه خداى متعال اسباب و علل دیگرى غیر از اسباب و علل مادى قرار مى‏دهد و از مردم مى‏خواهد با توسل به آنها خود را مستحق نزول رحمت و نعمت‏هاى خداوند گردانند. این معنا نیز مقتضاى لطف و حکمت خداى متعال است. نظام خلقت بر اساس حکمت است و هدف از آفرینش انسان هدایت و تکامل مى‏باشد و هدایت و تکامل، در سایه معرفت و تدبر در آیات الهى و بندگى و عمل به دستورات انبیاى الهى و دین حق حاصل مى‏شود؛ لکن گاه مردم در اثر گناه و معصیت از مسیر حق منحرف مى‏شوند. انسان‏ها معمولا آن گاه که از جهت مادى در رفاه باشند و از نظر اقتصادى و برخوردارى از لذایذ مادى مشکلى نداشته باشند و آنچه بخواهند براى آنها فراهم باشد، کمتر به خدا و معنویات روى مى‏آورند. در این هنگام، خصلت‏هاى انسانى و الهى به تدریج در آنها تضعیف و نهایتا به فراموشى سپرده مى‏شود و در نتیجه زمینه طغیان و کفر ضلالت و گمراهى در آنها فراهم مى‏شود.
قرآن مى‏فرماید: ان الانسان لیطفى. ان رءاه استغنى ؛ آنگاه که انسان خود-علق، 6، 7. 
را بى نیاز ببیند طغیان مى‏کند. اگر روح حاکم بر اکثریت جامعه و امتى روحیه استکبارى و طغیان صفتى شد لطف و عنایت خداوند ایجاب مى‏کند به نحوى انسان‏ها را هشدار دهد و آنها را از خواب غفلت بیدار کند و به راه حق و طریق بندگى بازگرداند. براى تحقق این منظور، گاه بلاهایى از قبیل فقر و خشک سالى نازل مى‏کند و از طرف دیگر راه درمان و رفع آن بلاها را استغفار و توبه از گناهان و توجه به خدا و دعا و نماز معرفى مى‏کند تا در نهایت، هدف خلقت که همان هدایت و تکامل اختیارى انسان‏هاست، هر چه بیشتر تحقق یابد این فرایند نیز یکى از سنت‏هاى عجیب الهى بوده که گاه پیامبرى مبعوث مى‏کرده است و امت او را به سختى‏هایى مبتلا مى‏کرده تا آنها از خدا و راه حق غافل نشوند و غرق شدن در لذایذ مادى آنها را از سعادت باز ندارد.
به هر حال، نزول بعضى از بلاها زمینه بیدارى و توجه انسان‏هاى غافل است؛ زیرا در شرایط سخت انسان‏ها بهتر نیاز خود را به خدا درک مى‏کنند و آمادگى پذیرش حق و تعلیمات انبیا را بیش از موقعى که در رفاه هستند پیدا مى‏کنند. قرآن مى‏فرماید:

و ما ارسلنا فى قریه من نبى الا اخذنا اهلها بالباساء و الضراء لعلهم یضرعون -1- اعراف، 94. 


پیامبرى در قریه‏اى و شهرى نفرستادیم مگر این که اهل آن قریه را به سختى و گرفتارى و رنج مبتلا کردیم تا شاید آنها به خود بیایند و در مقابل خدا تضرع کنند. آیه 75 و 76 سوره مومنون نیز به این مطلب تصریح دارد:

و لو رحمنا هم و کشفنا ما بهم من ضر للجوا فى طغیانهم یعمهون. و لقد اخذناهم بالعذاب فما استکانوا لربهم و ما یتضرعون‏


و اگر آنان را ببخشاییم، و آنچه از سختى بر آنان وارد آمده برطرف کنیم آنان در طغیان خود کوردلانه اصرار مى‏ورزند.
بنابراین فلسفه بعضى از عذاب‏ها و سختى‏هاى امت‏ها بیدارى مردم و برگشت آنها به راه هدایت است، هر چند ممکن است این سختى‏ها و تنگناها و بلاها بعضى از امت‏ها را بیدار نکند و آنان هم چنان در ضلالت و گم راهى اصرار ورزند؛ که در آن صورت حجت بر آنها تمام مى‏شود و باید منتظر نزول بلاهایى که به حیات و زندگى آنها خاتمه دهد باشند.
قرآن در آیات 42 تا 43 سوره انعام خطاب به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: (( ما به سوى امت‏هایى که پیش از تو بودند پیامبرانى فرستادیم و اسباب هدایت و تذکر و هشدار را در حق آنها تمام کردیم، اما آنها قدر ناشناس بودند، قساوت به خرج دادند و از شیطان فریب خوردند و به هشدارهاى ما توجه نکرده، آنها را فراموش کردند. ما چند صباحى آنها را در ناز و نعمت قرار دادیم به نحوى که مغرور و شاد گشتند و ناگهان گریبان آنها را گرفتیم. آنان یکباره نومید گشتند و درهاى امید را به روى خود بسته دیدند.)) باید بدانیم که این سنت الهى است که در امت‏هاى پیشین جارى بوده است و امت پیامبر آخرالزمان نیز از آن مستثنى نیست.
در هر صورت، براى صاحبان بصیرت و کسانى که نگران سعادت و سرنوشت خویشند، وجود بلاها و مشکلات و مصایب، اسباب تذکر و هدایت است. در این میان، همچنان که قرآن مى‏فرماید، انسان هایى نیز هستند که آن چنان دچار غفلت مى‏گردند که با هیچ هشدار و بیدار باشى متذکر نگشته به هوش نمى‏آیند.
پس بلاها و سختى‏هایى که به جهت هشدار و بیدار باش مردم براى جوامع و ملت‏ها پیش مى‏آید اختصاص به امم انبیاى سابق نداشته، بلکه این مساله از الطاف الهى است که براى بیدارى و توجه امت‏ها به خدا، رخ مى‏دهد. آنچه مهم است توجه به فلسفه این گونه حوادث و عبرت گرفتن از گذشته و توبه و بازگشت به سوى خداست. با کمال تاسف در جامعه ما، کمتر کسى به این مساله توجه مى‏کند و به خاطر همین غفلت، براى نجات از تنگناهاى اقتصادى، از جمله کم آبى و خشک سالى، برخى از مسئولین از سر بى‏توجهى و غفلت یا به خاطر سستى ایمان و ضعف اعتقادى، دست به دامن غیر خدا مى‏شوند و با صرف هزینه‏هاى سنگین از بیت‏المال مسلمین در صدد بر آیند تا با آبستن کردن ابرها بوسیله مواد شیمیایى باران ایجاد کنند. زهى خیال باطل!مگر علت تامه بارش باران همین پیدایش ابر و انتقال آن به وسیله جریان باد و چند عامل محدود دیگر است که با تشبث به تارهاى عنکبوتى خود ساخته، مغرور شود و بندگان خدا و عموم مردم مسلمان را به جاى این که به خدا و توسل به ذیل عنایت و احسان او متوجه کند، در نقاط مرتفع کوه‏ها تکه ابرهایى را جستجو نماید و آنها را شکار کرده، به اصطلاح با باردار کردن آنها باران بباراند!! به راستى جریان مذکور داستان حضرت نوح علیه‏السلام بعد از 950 سال دعوت، از ایمان آوردن قومش به خدا مایوس شد و بعد از ناامیدى از هدایت آنها و پدیدار شدن نشانه‏هاى عذاب، از فرزندش خواست تا ایمان آورد و بر کشتى سوار شود تا از عذاب حتمى نجات پیدا کند. او در جواب پدرش تفکر شرک آلود خود را چنین بیان کرد که ساوى الى جبل یعصمنى من الماء؛ من به قله کوهى پناه‏-1- هود، 43.
مى‏برم تا آن کوه مرا از غرق شدن نجات دهد. همان طور که مى‏دانیم سرانجام هم ایمان نیاورد و هلاک گردید. خداوند متعال با بیان این قصه جوهره تفکر شرک آلود را بیان مى‏کند و مردم را از آن برحذر مى‏دارد.
اکنون نیز این تفکر شرک آلود در میان بعضى و به خصوص روشن فکران غرب زده رایج است. آنها به جاى این که ایمان به خدا داشته باشند و با قلم و بیان مردم را به سوى خدا سوق دهند، براى رفع مشکلات چشم به دست دشمنان اسلام و مسلمین دوخته‏اند و از دشمن انتظار یارى دارند.
بر آگاهان پوشیده نیست که ما در صدد مخالفت با پیشرفت علم و دستاوردهاى علوم بشرى نیستیم چرا که دین و قرآن و تفکر توحیدى بیش از هر مکتبى انسان‏ها را به فراگیرى علم و دانش و استفاده از محصول اندیشه و تفکر بشرى فرا مى‏خواند. آنچه در این جا بر نفى آن تاکید مى‏شود و نسبت به عواقب وخیم آن هشدار داده مى‏شود این تفکر شرک آلود است که متاسفانه مبتلایان به آن در جامعه ما کم نیستند.
به هر حال بهترین و نزدیک‏ترین و مطمئن‏ترین راه براى رفع مشکلات فردى و اجتماعى، برگشتن به در خانه خداست؛ زیرا برگزیدن راه خدا علاوه بر این که سعادت ابدى و اخروى ما را تأمین مى‏کند مشکلات و تنگناهاى زندگى دنیوى را نیز بر طرف مى‏سازد.

فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا یرسل السماء علیکم مدرارا -1- نوح، 10، 11.


پس به مردم گفتم: استغفار کنید تا خداى متعال گناهانتان را بیامرزد آن گاه آسمان را بر شما بباراند در نتیجه باغ‏ها به وجود بیایند و نهرها جارى شوند.
بنابراین قرآن براى رفع کمبودها و گشایش در امور مسلمانان به پیروان خود راه حل‏هایى پیشنهاد مى‏کند و کارآیى آن راه‏ها را تضمین نموده است. به علاوه، مسلمانان مى‏توانند چنان که بارها آزموده‏اند باز نیز بیازمایند.
بى تردید پیروزى انقلاب اسلامى ایران یکى از نمونه‏هاى معجزه آساى نصرت الهى و امدادهاى غیبى خدا بر جامعه اسلامى ماست. آن گاه که همه مردم با توکل بر خدا و قطع امید از غیر او خواهان حکومت اسلامى شدند خدا بنا به وعده خودش که در قرآن مى‏فرماید ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم، على رغم همه توان رژیم 2500 ساله شاهنشاهى با همه‏-1- محمد، صلى الله علیه و آله، 7. ?
پشتیبانى‏هاى دشمنان اسلام، مردم را بر دشمنانشان پیروز گردانید و نیز سنت الهى بر این جارى خواهد بود که تا مردم به خدا روى آورند خدا نیز آنها را یارى خواهد فرمود و آن گاه که خدا را فراموش کنند و به غیر خدا چشم یارى داشته باشند و از خدا روى گردان شوند عذاب و ذلت در انتظار آنها خواهد بود.
در هر صورت، شکى نیست که قرآن کریم نسخه شفابخش علم الهى است و سعادت و رستگارى بشر در دنیا و آخرت، در پیروى از دستورات حیات بخش آن نهفته است و راه حل مشکلات فردى و اجتماعى را باید در آن جستجو کرد. باید قرآن، این تأمین کننده سعادت انسان، را شناخت و در تعظیم و تکریم آن کوشید و بدان عمل کرد.