سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 91/12/26 | 2:0 صبح | نویسنده : علی اصغربامری
به نام خدا
موضع قرآن در مقابله با فتنه در دین‏

((فتنه در دین )) به معنایى که توضیح داده شد، مقابله پنهان و از نوع فریب و حیله محسوب مى‏شود. این کار، با پوشش ایمان ظاهرى، به منظور از بین بردن اصل دین صورت مى‏گیرد. چنین فتنه گرانى با استفاده از چهره نفاق، اندیشه‏هاى شیطانى خود را چنان پنهان نگه مى‏دارند که تشخیص انگیزه‏هاى ضد دینى آنها براى عموم مردم کار آسانى نیست. به همین سبب نیز قرآن آن را بزرگ‏ترین گناه شمرده است و مردم را به این بزرگ‏ترین خطر دنیا و آخرت توجه داده و از آنها خواسته تا به مقابله با آن برخیزند و از هستى مادى و معنوى خویش دفاع کنند.
دشمنان براى مقابله با اسلام و مسلمانان معمولا از دو شیوه عمده استفاده مى‏کنند. در این جا ضمن توضیح راه کارهاى دشمنان قرآن و فرهنگ دینى از موضع قرآن در مقابله با توطئه‏هاى دشمنان آگاه خواهیم شد.

1- فتنه نظامى‏


یکى از شیوه‏هاى معمول دشمنان براى مقابله با اسلام و مسلمانان، مبارزه فیزیکى و جنگ علنى است که سعى مى‏کنند با حمله نظامى به کشورها و مردم مسلمان و کشتن و قتل و غارت آنان به اهداف خود نایل آیند. در این صورت هر چند ممکن است تعدادى از مسلمانان را شهید کنند و موجب ضرر و زیان‏هایى براى کشور اسلام شوند؛ لکن هرگز به اهداف خود نمى‏رسند و نه تنها مسلمانان از کشته شدن در راه دین زیان نمى‏بینند، بلکه در دین و اعتقاد خود پابرجاتر و راسخ‏تر مى‏گردند. در فرهنگ دینى هدف از زندگى این دنیا تکامل انسان و رسیدن به مقام قرب الهى در سایه اعتقادات بر حى دینى و عبادت و بندگى است که اوج آن به شکل شهادت در راه خدا تجلى مى‏کند.
در مقابل این استراتژى دشمنان، موضع قرآن نیز این است که:

قاتلو هم حتى لا تکون فتنه و یکون الدین کله لله -انفال، 39 ?


با دشمنان اسلام بجنگید تا ریشه فتنه نابود شود و دین حق حاکم گردد. در این مقاتله، شعار مسلمانان نیز این است که:

هل تربصون بنا الا احدى الحسنین و نحن نتربص بکم ان یصیبکم الله بعذاب من عنده او بایدینا فتربصوا انا معکم متربصون -توبه، 52


آیا براى ما جز یکى از دو نیکى (پیروزى یا شهادت) را انتظار مى‏برید؟ پس انتظار بکشید که ما هم با شما در انتظاریم.

2- فتنه فرهنگى‏


دومین شیوه عمده دشمنان براى مقابله با اسلام و مسلمانان، کارهاى فرهنگى است که یکى از مهم‏ترین آنها القاى شبهات است که به منظور گمراه کردن مردم مسلمان صورت مى‏گیرد. بدیهى است راه کارها و ابزار و آلاتى که در این نوع مبارزه به کار گرفته مى‏شود و نیز روش‏ها و پیامدهاى آن با حمله نظامى به کلى متفاوت است. اگر در حمله نظامى، دشمن با پیشرفته‏ترین سلاح‏ها براى کشتن و قتل و غارت و از بین بردن جسم مسلمانان به میدان مى‏آید، در نوع دوم با سلاح قلم و بیان بر آن است تا فکر و اندیشه آنان را گمراه و فاسد سازد. اگر در حمله نظامى دشمن با قساوت هر چه تمام‏تر با سربازان مسلمان روبه‏رو مى‏شد، در تهاجم فرهنگى با روى خوش و از در دلسوزى وارد مى‏شود. اگر در حمله نظامى، مسلمانان به روشنى دشمن را مى‏شناختند در تهاجم فرهنگى دشمن‏شناسى کار آسانى نیست. اگر در حمله نظامى دشمن با تعبیه میدان‏هاى مین و استفاده از جنگ افزارهاى پیش رفته در صدد نابود کردن اجسام خاکى بود، در تهاجم فرهنگى در پى آن است که با گستراندن دام‏هاى شیطانى و طرح شبهات بى اساس، روح‏ها و اندیشه‏ها را تصاحب کند و با تهى کردن انسان‏ها از درون، آنها را در جهت منافع خود سوق دهد.
اگر در تهاجم نظامى دشمن قدرت داشت تنها عده‏اى از رزمندگان مسلمان را از دنیاى پست مادى خارج کند، در تهاجم فرهنگى شیاطین در کمین نشسته‏اند تا با به دام انداختن جوان‏هاى معصوم، این سرمایه‏هاى عظیم ملت مسلمان که از علوم و معارف دینى آگاهى کافى ندارند، باعث انحراف و سقوط آنها در ورطه بى دینى شوند. هر چند دشمنان از این شیوه دین ستیزى نیز طرفى نخواهند بست و ملت مسلمان و به خصوص جوانان تحصیل کرده مسلمان که از مبارزه و تهاجم نظامى با سرافرازى و پیروزمندانه بیرون آمدند، هوشمندتر از آنند که از جابه‏جایى دشمن از جبهه نظامى به جبهه مبارزه فرهنگى غافل شوند؛ لکن قرآن کریم به خاطر عظمت خطر و غیر قابل جبران بودن پیامدهاو عواقب ناشى از شکست مسلمانان در جبهه تهاجم فرهنگى آن را مورد توجه قرار داده و ضمن هشدار به مسلمانان در این باره، از آنان خواسته است با تمام قوا در مقابل دشمنان خدا و دین ایستادگى کنند.