((فتنه در دین )) به معنایى که توضیح داده شد، مقابله پنهان و از نوع فریب و حیله محسوب مىشود. این کار، با پوشش ایمان ظاهرى، به منظور از بین بردن اصل دین صورت مىگیرد. چنین فتنه گرانى با استفاده از چهره نفاق، اندیشههاى شیطانى خود را چنان پنهان نگه مىدارند که تشخیص انگیزههاى ضد دینى آنها براى عموم مردم کار آسانى نیست. به همین سبب نیز قرآن آن را بزرگترین گناه شمرده است و مردم را به این بزرگترین خطر دنیا و آخرت توجه داده و از آنها خواسته تا به مقابله با آن برخیزند و از هستى مادى و معنوى خویش دفاع کنند.
دشمنان براى مقابله با اسلام و مسلمانان معمولا از دو شیوه عمده استفاده مىکنند. در این جا ضمن توضیح راه کارهاى دشمنان قرآن و فرهنگ دینى از موضع قرآن در مقابله با توطئههاى دشمنان آگاه خواهیم شد.
یکى از شیوههاى معمول دشمنان براى مقابله با اسلام و مسلمانان، مبارزه فیزیکى و جنگ علنى است که سعى مىکنند با حمله نظامى به کشورها و مردم مسلمان و کشتن و قتل و غارت آنان به اهداف خود نایل آیند. در این صورت هر چند ممکن است تعدادى از مسلمانان را شهید کنند و موجب ضرر و زیانهایى براى کشور اسلام شوند؛ لکن هرگز به اهداف خود نمىرسند و نه تنها مسلمانان از کشته شدن در راه دین زیان نمىبینند، بلکه در دین و اعتقاد خود پابرجاتر و راسختر مىگردند. در فرهنگ دینى هدف از زندگى این دنیا تکامل انسان و رسیدن به مقام قرب الهى در سایه اعتقادات بر حى دینى و عبادت و بندگى است که اوج آن به شکل شهادت در راه خدا تجلى مىکند.
در مقابل این استراتژى دشمنان، موضع قرآن نیز این است که:
با دشمنان اسلام بجنگید تا ریشه فتنه نابود شود و دین حق حاکم گردد. در این مقاتله، شعار مسلمانان نیز این است که:
آیا براى ما جز یکى از دو نیکى (پیروزى یا شهادت) را انتظار مىبرید؟ پس انتظار بکشید که ما هم با شما در انتظاریم.
دومین شیوه عمده دشمنان براى مقابله با اسلام و مسلمانان، کارهاى فرهنگى است که یکى از مهمترین آنها القاى شبهات است که به منظور گمراه کردن مردم مسلمان صورت مىگیرد. بدیهى است راه کارها و ابزار و آلاتى که در این نوع مبارزه به کار گرفته مىشود و نیز روشها و پیامدهاى آن با حمله نظامى به کلى متفاوت است. اگر در حمله نظامى، دشمن با پیشرفتهترین سلاحها براى کشتن و قتل و غارت و از بین بردن جسم مسلمانان به میدان مىآید، در نوع دوم با سلاح قلم و بیان بر آن است تا فکر و اندیشه آنان را گمراه و فاسد سازد. اگر در حمله نظامى دشمن با قساوت هر چه تمامتر با سربازان مسلمان روبهرو مىشد، در تهاجم فرهنگى با روى خوش و از در دلسوزى وارد مىشود. اگر در حمله نظامى، مسلمانان به روشنى دشمن را مىشناختند در تهاجم فرهنگى دشمنشناسى کار آسانى نیست. اگر در حمله نظامى دشمن با تعبیه میدانهاى مین و استفاده از جنگ افزارهاى پیش رفته در صدد نابود کردن اجسام خاکى بود، در تهاجم فرهنگى در پى آن است که با گستراندن دامهاى شیطانى و طرح شبهات بى اساس، روحها و اندیشهها را تصاحب کند و با تهى کردن انسانها از درون، آنها را در جهت منافع خود سوق دهد.
اگر در تهاجم نظامى دشمن قدرت داشت تنها عدهاى از رزمندگان مسلمان را از دنیاى پست مادى خارج کند، در تهاجم فرهنگى شیاطین در کمین نشستهاند تا با به دام انداختن جوانهاى معصوم، این سرمایههاى عظیم ملت مسلمان که از علوم و معارف دینى آگاهى کافى ندارند، باعث انحراف و سقوط آنها در ورطه بى دینى شوند. هر چند دشمنان از این شیوه دین ستیزى نیز طرفى نخواهند بست و ملت مسلمان و به خصوص جوانان تحصیل کرده مسلمان که از مبارزه و تهاجم نظامى با سرافرازى و پیروزمندانه بیرون آمدند، هوشمندتر از آنند که از جابهجایى دشمن از جبهه نظامى به جبهه مبارزه فرهنگى غافل شوند؛ لکن قرآن کریم به خاطر عظمت خطر و غیر قابل جبران بودن پیامدهاو عواقب ناشى از شکست مسلمانان در جبهه تهاجم فرهنگى آن را مورد توجه قرار داده و ضمن هشدار به مسلمانان در این باره، از آنان خواسته است با تمام قوا در مقابل دشمنان خدا و دین ایستادگى کنند.
.: Weblog Themes By Pichak :.