تاریخ : پنج شنبه 91/12/24 | 9:23 عصر | نویسنده : علی اصغربامری
به نام خدا
مروت علی ( ع )
لشکر معاویه و لشکر علی ( ع ) ، در جائی که کنار فرات
بوده است ، به یکدیگر نزدیک میشوند . معاویه دستور میدهد یارانش پیش
دستی کنند و قبل از
اینکه علی ( ع ) و یارانش برسند ، آب را به روی آنان ببندند . یاران
معاویه خیلی خوشحال میشوند . [ پیش خود ] میگویند از وسیله خوبی استفاده کردیم ، چون وقتی آنها بیایند آب به چنگشان نمیآید و مجبور میشوند فرار کنند . . . ( 1 ) علی ( ع ) فرمود : ابتدا با یکدیگر مذاکره کنیم بلکه بتوانیم با مذاکره ، مشکل را حل کنیم ( به اصطلاح گرهی را که با دست میشود باز کرد ، با دندان باز نکنیم ) ، کاری کنیم که از جنگ و خونریزی میان دو گروه از مسلمانان جلوگیری کنیم . [ سپس خطاب به معاویه فرمود ] : اما هنوز ما نرسیده ایم تو دست به چنین کاری زدهای ! معاویه شورای جنگی تشکیل داد و قضیه را با سربازان و افسران خود مطرح کرد و گفت : شما چه مصلحت میبینید ؟ آنها را آزاد بگذاریم یا نه ؟ بعضی گفتند آزاد بگذاریم و بعضی گفتند نه . عمروعاص گفت : آزاد بگذارید ، برای اینکه اگر آزاد نگذارید به زور از شما میگیرند و آبرویتان میرود . به هر حال آنها آزاد نگذاشتند و جنگ را به علی ( ع ) تحمیل کردند . اینجاست که علی ( ع ) یک خطابه حماسی در مقابل لشکرش ایراد میکند که اثرش از هزار طبل و هزار شیپور و هزار نغمه و مارش نظامی بیشتر است . صدا زد : « قد استطعموکم القتال ، فاقروا علی مذلة و تأخیر محلة ، او رووا السیوف من الدماء ترووا من الماء » معاویه گروهی از گمراهان را دور خودش جمع کرده است و آنها آب را به روی شما بستهاند ، میدانید چه کردهاند ؟ آب را به روی شما بستهاند . اصحاب من ! تشنه هستید ؟ آب میخواهید ؟ سراغ من آمدهاید که آب |
ندارید ؟ مردم ! میدانید چه باید بکنید ؟ شما اول باید شمشیرهای خودتان
را از این خونهای پلید ، سیراب کنید تا آن وقت خودتان سیراب شوید . بعد جملهای گفت که هیجانی در همه ایجاد کرد ، موت و حیات را از جنبه حماسی و نظامی تعریف کرد : ایهاالناس ! حیات یعنی چه ؟ زندگی یعنی چه ؟ مردن یعنی چه ؟ آیا زندگی یعنی راه رفتن بر روی زمین و غذا خوردن و خوابیدن ؟ آیا مردن یعنی رفتن زیر خاک ؟ خیر ، نه آن ، زندگی است و نه این ، مردن . « فالموت فی حیاتکم مقهورین ، و الحیاش فی موتکم قاهرین » ( 1 ) زندگی آن است که بمیرید و پیروز باشید و مردن آن است که زنده باشید و محکوم دیگران . این جمله چقدر حماسی است ! چقدر اوج دارد ! دیگر باید به زور جلوی لشکر علی ( ع ) را نگه داشت . با دو حمله رفتند و معاویه و اصحابش را تا چند کیلومتر آن طرفتر [ از شریعه ] راندند . شریعه در اختیار اصحاب علی ( ع ) قرار گرفت . جلوی آب را گرفتند و معاویه بیآب ماند . [ معاویه کسی را ] برای التماس فرستاد . اصحاب علی ( ع ) گفتند : محال است ، ما که ابتدا نکردیم ، شما چنین کاری کردید و حال ، ما به شما آب نمیدهیم ولی علی ( ع ) فرمود : من چنین کاری نمیکنم ، این عملی است ناجوانمردانه ، من با دشمن در میدان جنگ روبرو میشوم ، من هرگز پیروزی را از راه این گونه تضییقات نمیخواهم ، به دست آوردن پیروزی از این راه ، شأن من و شأن هیچ مسلمان عزیز و باکرامتی نیست . اسم این کار چیست ؟ این را میگویند : " مروت " ، |
مردانگی . مروت بالاتر از شجاعت است . چه خوب میگوید ملای رومی در آن
شعر که از بهترین اشعاری است که در مدح مولا سروده شده است آنجا که خطاب به علی ( ع ) میگوید :
که تو کیستی . اینجا علی ( ع ) را ما در یک موقف و صحنه و در یک لباس و جامه [ خاص ] میبینیم . |
.: Weblog Themes By Pichak :.