به نام خدا
لزوم هماهنگی در رشد ارزشها
کمال انسان در تعادل و توازن اوست ، یعنی انسان با داشتن این همه
استعدادهای گوناگون هر استعدادی که میخواهد باشد آن وقت انسان کامل است
که فقط به سوی یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهای دیگرش را مهمل
و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن ، همراه هم رشد دهد
که علما میگویند اساسا حقیقت عدل به " توازن " و " هماهنگی "
برمیگردد .
مقصود از هماهنگی در اینجا این است که در عین اینکه همه استعدادهای
انسان رشد میکند ، رشدش رشد هماهنگ باشد . مثال سادهای برایتان عرض
میکنم : یک کودک که رشد میکند ، دست ، پا ، سر ، گوش ، بینی ، زبان ،
دهان ، دندان ، احشاء و امعاء و سایر چیزها را داراست . کودک سالم
کودکی است که همه اعضایش به طور هماهنگ رشد میکنند . حال اگر فرض
کنیم که یک انسان فقط بینیاش رشد کند و سایر قسمتهای بدنش رشد نکند
مثل کاریکاتورهایی که میکشند یا فقط چشمهایش رشد کنند ، یا فقط کلهاش
رشد کند و تنش رشد نکند و برعکس ، و یا دستش رشد کند و پایش رشدنکند
و یا پایش رشد کند و دستش رشد نکند ، چنین انسانی رشد کرده است ، ولی
رشد ناهماهنگ . انسان کامل آن انسانی است که همه ارزشهای انسانی در او
رشد کنند و هیچکدام بیرشد نمانند و [ به علاوه ] همه ، هماهنگ با یکدیگر
رشد کنند و رشد هر کدام از این ارزشها به حد اعلی برسد ، آن وقت این
انسان میشود انسان کامل ، انسانی که قرآن از او تعبیر به امام میکند : "
« و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما
" ( 1 ) . ابراهیم بعد از آنکه از امتحانهای گوناگون و بزرگ الهی بیرون
آمد و همه را به انتها رسانید و در همه آن امتحانها نمره عالی و بیست
گرفت ، [ به مقام امام یعنی " انسان کامل " رسید ] . یکی از امتحانهای
بزرگ ابراهیم ( ع ) آماده شدن او برای بریدن سر فرزند خودش با دست خود
در راه خدا بود ، او تا این حد تسلیم بود که وقتی فهمید خداست که به او
امر میکند ، بدون چون و چرا حاضر شد . " « فلما اسلما و تله للجبین »"
( 2 ) ابراهیم آماده کامل برای سر بریدن و اسماعیل هم آماده کامل برای
ذبح شدن بود " « و نادیناه ان یا ابراهیم 0 قد صدقت الرؤیا »" ( 3 )
آنچه ما میخواستیم تا همینجا بود ، ما واقعا از تو نمیخواستیم سر فرزندت
را ببری ، میخواستیم ببینیم که مقام تسلیم تو در مقابل امر ما و رضای ما
تا چه حد ظهور و بروز میکند .
بعد از آنکه ابراهیم از عهده همه امتحانها از به آتش افتادن تا فرزند
را به قربانگاه بردن برمیآید و به تنهایی با یک قوم و یک ملت مبارزه
میکند ، آنگاه به او [ خطاب میشود ] : « انی جاعلک للناس اماما » تو
اکنون به حدی رسیدهای که میتوانی الگو باشی ، امام و پیشوا باشی ، مدل
دیگران باشی و به تعبیر دیگر ، تو انسان کاملی ، انسانهای دیگر برای کامل
شدن باید خود را با تو تطبیق دهند .
علی ( ع ) انسان کامل است ، برای اینکه " همه ارزشهای انسانی " ، "
در حد اعلی " و به طور " هماهنگ " در او رشد کرده است ، یعنی هر سه شرط [ مذکور ] را داراست . مسئله هماهنگی را باید یک مقدار توضیح دهم . جزر و مد دریا را دیدهاید و یا حداقل شنیده اید . دریا دائما در حال جزر و مد است ( 1 ) ، گاهی از این طرف و گاهی از آن طرف کشیده میشود و دائما خروشان است . روح انسان و به تبع آن ، جامعه انسانی ، این حالت جزر و مدی را که در دریا هست داراست . روح انسان دائما در حال جزر و مد است ، از این طرف و آن طرف کشیده میشود . جامعهها نیز گاهی به این طرف و آن طرف کشیده میشوند . البته منشأ کشیده شدن جامعهها ممکن است افراد یا جریانهای دیگری باشد ولی این قضیه هست . حتی ارزشهای انسانی انسان هم همینطور است ( 2 ) یعنی شما افرادی را میبینید که واقعا گرایششان گرایش انسانی است ، اما گاهی در جهت یک گرایش از گرایشهای انسانی ، " مد " پیدا میکنند و کشیده میشوند ، به طوری که همه ارزشهای دیگر فراموش میشود . اینها مثل همان آدمی میشوند که فقط گوش یا بینی یا دستش رشد کرده است . این یک نکتهای است که غالبا جامعهها از راه گرایش |
صد درصد به باطل ، به گمراهی کشیده نمیشوند ، بلکه از افراط در یک حق به
فساد کشیده میشوند . بسیاری از انسانها نیز از این راه به فساد کشیده میشوند . |
.: Weblog Themes By Pichak :.