به نام خدا
غفلت در عبادت
از چیزهایى که براى همه ما دردآور است و ما را رنج مىدهد، این است که ما در متن بهترین پایگاه اخلاق یعنى عبادات خود در فکر خارج آن هستیم! در متن عملى که براى ما سازنده است متوجه امور دیگریم; مثلا، انسان در نماز که مناجات عبد با مولا و بهترین وسیله براى ندا و نجواى بنده با خداست، متوجه نیست که چه مىگوید. او نه تنها از معارف نماز، آگاه نیست و نه تنها مفاهیم آن را در ذهن نمىگذراند بلکه به خارج از آن مىپردازد.
گاهى انسان بر طبق شریعت نماز مىخواند، یعنى واجبات و مستحبات وضو و نماز را رعایت مىکند، ولى حضور قلب ندارد این نماز گرچه از نظر فقهى باطل نیست، لیکن از نظر اخلاقى و کلامى نمازى بىاثر است. تامین حضور قلب در نماز، بسیار مشکل است. با این که هر نماز چند دقیقه، بیشتر طول نمىکشد، این هنر در نمازگزار نیست که موقع نماز خود را ضبط کند. اگر انسان همان چند دقیقه، خود را ضبط کند و بداند با چه کسى سخن مىگوید، بقیه امور او تامین است; اما چون در همان چند دقیقه، قدرت حضور و ضبط ندارد، سایر امور او هم ناکام است.
نماز، «صراط» است و صراط با غفلتسالک نمىسازد; زیرا اگر انسان غفلت کند، از صراطى که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، سقوط مىکند:
«و ان الذین لا یؤمنون بالاخرة عن الصراط لناکبون» (29)
غفلتزدگانى که به آخرت ایمان ندارند تحقیقا از راه راست افتادهاند.
البته تلازمى متقابل وجود دارد که نماز درست، انسان را از زشتیها باز مىدارد و اعمال زشت هم انسان را از انجام صحیح نماز و سایر عبادات باز مىدارد; کسى که پیش از نماز، مواظب اعضا و جوارح خود یا حلال و حرام نباشد، در نماز هم توفیق حضور قلب نخواهد داشت و نمىداند با چه کسى سخن مىگوید در نتیجه جوابهایى را هم که از او مىشنود، درک نمىکند. در این صورت، بار فقهى چنین نمازگزارى به مقصد رسیده; در حالى که بار کلامى و اخلاقى وى همچنان بر زمین مانده است. قرآن کریم مىفرماید: واى بر نمازگزارانى که از نمازشان غافل هستند:
«فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون» (30) .
عبادت، آنگاه در تهذیب روح و تزکیه جان مؤثر است که عبادت کننده به مضامینش عارف و معتقد باشد و آنها را در ذهن خود حاضر کند; اما اگر در متن عبادت، غفلت داشته باشد، دیگر راه براى تزکیه او نیست. غفلتبه تعبیر ائمه (علیهمالسلام)، چرک روح است (31) . وقتى آینه شفاف دل را چرک بپوشاند، چیزى را نشان نخواهد داد و اگر ما در متن عبادت، گرفتار غفلت و چرک شویم، راهى براى تهذیب روح نداریم.
نمازهاى پنجگانه شبانه روز براى نجات انسان از غفلت است و چون انسان در نماز هم به دام غفلت مىافتد، مامور به خواندن نماز «غفیله» مىشود و آن، نمازى است که بین نماز مغرب و عشاء خوانده مىشود. چون عدهاى در صدر اسلام، بین نماز مغرب و عشا، استراحت مىکردند و در فاصله بین دو نماز از یاد خدا غفلت مىکردند، خداوند براى نجات از غفلت، این نماز را تشریع کرد و به «غفیله» موسوم شد.
گاهى انسان در کنار دوستانش مىنشیند و سخنان عادى مىگوید و احساس خستگى نمىکند; اما هنگامى که به نماز مىایستد براى او دشوار است; زیرا با خدا مانوس نیست و سخن گفتن با کسى که انسان با وى مانوس نیست، ملالآور است. ما نیز اگر خواستیم ببینیم آیا با خدا مانوسیم یا نه، باید ببینیم از خواندن قرآن که سخن خدا با ماست و از خواندن نماز که سخن ما با خداست، احساس ملال مىکنیم یا احساس نشاط.
.: Weblog Themes By Pichak :.