تاریخ : شنبه 91/11/14 | 2:24 صبح | نویسنده : علی اصغربامری
به نام خدا
محبت اولیاء در زیارت امینالله
زیارت امینالله را آقایان حتما خواندهاند . در میان زیاراتی که ما
برای ائمه داریم ، شاید و بعید - هم نیست معتبرترین زیارات باشد - ، هم
از نظر سند ( یعنی به اصطلاح خیلی پدر و مادردار است و سند قطعی دارد که
به ائمه میرسد و چیزی نیست که مثلا بگویید در یک کتابی نوشته شده ) و هم
از نظر مضمون ، که از این نظر هم جزء عالیترین زیارات است و شاید
عالیترین زیارات باشد . زیارت کوتاهی است . در کتاب مفاتیح و غیره
جزء زیارات امیرالمؤمنین نقل شده و جزء زیارات مطلقه است ، یعنی
زیارت مخصوصه نیست که مربوط به یک روز معین یا ایام خاص باشد ، در
هر وقت میشود امیرالمؤمنین را با آن زیارت کرد ، و از مختصات
امیرالمؤمنین هم نیست ، هر امامی را با این زیارت میتوان زیارت کرد ، با این تفاوت که آن یک کلمه " السلام علیک یا امیرالمؤمنین " در زیارت غیر امیرالمؤمنین برداشته میشود [ و به جای آن ، عبارت مناسب گذاشته میشود ] . بعد از آن چند جمله مختصر که سلام و اظهار ارادت به امام ، و شهادت به این است که من شهادت میدهم که تو در راه خدا آن جهادی را که شایسته و لازم بوده انجام دادی و خلاصه من گواهی میدهم که تو وظیفه خودت را آنچنان که باید انجام دادی ، سیزده جمله دارد که این سیزده جمله دعاست ، یعنی بعد از اینکه امام را زیارت میکنیم ، در حضور و در مشهد امام از خدای متعال این چیزها را میخواهیم . شاهد من ، دو جمله آن است . میخوانیم : « فاجعل نفسی مطمئنة بقدرک ، راضیة بقضاءک ، مولعة بذکرک و دعائک ، محبة لصفوش اولیاءک محبوبة فی ارضک و سمائک ، صابرش علی نزول بلاءک ، شاکرش لفواضل نعمائک ، ذاکرش لسوابغ آلائک ، مشتاقة الی فرحة لقائک ، متزودش التقوی لیوم جزائک ، مستنة بسنن اولیائک ، مفارقة لاخلاق اعدائک ، مشغولة عن الدنیا بحمدک و ثنائک » جزء این سیزده جمله ، این دو جمله است راجع به محبت : خدایا من میخواهم هم محب باشم هم محبوب ، هم دوست بدارم ، هم مرا دوست بدارند . اما کی را دوست بدارم ؟ « محبة لصفوش اولیاءک » . دوستدار آن برگزیدگان از اولیای تو باشم ، خلص اولیای تو . محبت خلص اولیاء است که مثل مغناطیس ، انسان را میکشد . |
این غیر از مسأله تفکر و محاسبه النفس است . اینها یک کارهای فکری
است و البته لازم هم هست [ اما تأثیر محبت اولیاء به مراتب بیشتر است ] . در این کتاب " جاذبه و دافعه علی ( ع " که من در این زمینه آنجا زیاد بحث کردهام ، این تشبیه را ذکر نمودهام [ که تفاوت این دو روش ] مثل این است که ما مقداری براده آهن داشته باشیم که مثلا با خاک قاطی باشد ، یک وقت هست که میخواهیم این ذرات را یک یک با دست خودمان از میان خاک جمع بکنیم ، و یک وقت هست که یک مغناطیس قوی به دست میگیریم ، آن را میچرخانیم ، همه را به سوی خودش میکشد . اگر انسان بخواهد فقط با تکیه به تفکر و تذکر و محاسبة النفس و مراقبه و غیر ، اخلاق سوء را یک یک با سرانگشت فکر و حساب از خود بزداید و خود را اصلاح نماید ، البته عملی است ، اما مثل همان است که انسان بخواهد برادههای آهن را یک یک جمع کند . ولی اگر انسان این توفیق را پیدا بکند که کاملی پیدا بشود و او شیفته آن کامل گردد ، میبیند کاری که او در ظرف چند سال انجام میداد ، این در ظرف یک روز انجام میدهد . « محبة لصفوش اولیاءک » . دوستدار خلص اولیاء تو باشم ( صفوش همان برگزیده است ) دوستدار برگزیدگان از اولیاء تو باشم . « محبوبة فی ارضک و سمائک » . خودم نیز ، هم در زمین محبوب باشم و هم در آسمان . در زمین محبوب باشم [ به اینکه ] مردم مرا دوست داشته باشند . |
.: Weblog Themes By Pichak :.