سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 91/11/12 | 5:51 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

به نام خدا

مبارزه ایرانیان یمن با گروهی از مرتدین عرب

قیس بن عبد یغوث که با فیروز و سایر ایرانیان مقیم یمن با اسود کذاب‏
مبارزه می‏کردند ، پس از در گذشت حضرت رسول مرتد شد و با فیروز به جنگ‏
پرداخت قیس بن عبد یغوث تصمیم گرفت که نخست فیروز را بکشد ، زیرا
فیروز با کشتن کذاب عنسی در میان مردم یمن شهرتی به هم رسانیده بود و
اهمیت فوق العاده ای برایش قائل بودند .
قیس با حیله و مکر و نقشه های شیطانی فیروز را مستاصل کرد و بار دیگر
اوضاع و احوال یمن مخصوصا اوضاع مسلمانان ایرانی پریشان شد . و مسلمانان‏
هسته

مرکزی و نگهبان حقیقی و فداکار خود را از دست دادند .
قیس بن عبد یغوث در یمن که از سه نفر مسلمان که هر سه ایرانی بودند
ترس و واهمه داشت و اینان عبارت بودند از : فیروز ، دادویه و جشیش‏
دیلمی . هنگامی که خبر ارتداد قیس بن عبد یغوث به مدینه رسید ، ابوبکر
که تازه به خلافت رسیده بود به چند نفر نامه نوشت که از فیروز و
مسلمانان ایرانی که موجب هلاک اسود کذاب شدند پشتیبانی کنند .
قیس هنگامی که شنید ابوبکر چنین نامه ای نوشته برای ذوالکلاع نوشت که‏
خود و اصحابش با ایرانیان جنگ کنند و آنان را از خاک یمن اخراج نمایند
ولیکن ذوالکلاع و یارانش به قیس اعتناء نکردند و پیشنهاد او را رد
نمودند .
قیس هنگامی که دید کسی او را یاری نمی کند ، تصمیم گرفت به هر طریق‏
که شده ولو با مکر و فریب ایرانیان را از پا در آورد و فیروز و دادویه و
دیلمی را که سر کردگان آنها به شمار می‏روند بکشد .
قیس برای اصحاب اسود کذاب که در کوهها پراکنده بودند و با فیروز و
ایرانیان سخت دشمن بودند دعوت نامه فرستاد و از آنان درخواست نمود که‏
با فیروز و ایرانیان مسلمان جنگ کنند و قیس را یاری نمایند . در اثر
این دعوت جماعتی از اصحاب اسود عنسی در صنعا اجتماع نمودند و خود را
برای جنگ با ایرانیان آماده ساختند .
در این هنگام اهل صنعا از این جریان اطلاع پیدا کردند و از اسرار و
حقایق پشت پرده که توسط قیس بن عبد یغوث انجام می‏گرفت مطلع شدند .
قیس با فیروز و دادویه به مشورت پرداخت و با مکر و حیله اوضاع و
احوال را بر آنها وارونه جلوه داد و از این دو نفر دعوت کرد که فردا با
هم غذا بخورند اینان نیز دعوت وی را پذیرفتند و قرار شد در موعد مقرر در
منزل وی حاضر شوند .
نخست دادویه به خانه قیس وارد شد و بلافاصله توسط گروهی که قبلا آماده‏
شده بودند کشته شد . پس از چند لحظه فیروز از راه رسید ، همینکه وارد
خانه شد شنید دو زن از پشت بام با همدیگر می‏گویند این مرد هم الان کشته‏
خواهد شد ، همانطور که قبل از رسیدن او دادویه را کشتند .
فیروز پس از شنیدن این سخن بلافاصله از منزل بیرون شد و یاران قیس چون‏
این را بدیدند وی را تعقیب کردند ، لیکن نتوانستند او را دریابند .
فیروز به سرعت تمام از آن حوالی دور شد و در بین راه جشیش دیلمی را
دید که وی برای شرکت در ناهار به منزل قیس می‏رود ، بلافاصله خود را به‏
وی رسانید و جریان را گفت ، و بدون درنگ هر دو به طرف کوه خولان رفتند
، و در آنجا در نزد خویشاوندان فیروز قرار گرفتند .
فیروز و جشیش هر دو از کوه بالا رفتند و یاران قیس با دیدن این وضع‏
مراجعت نمودند . در این هنگام که فیروز از صنعا بیرون شده بود بار دیگر
اصحاب اسود عنسی به فعالیت پرداختند .
پس از استقرار فیروز در کوه خولان گروهی از مسلمانان عرب و ایرانی بار
دیگر اطراف فیروز را گرفتند . فیروز همه این حوادث را به مدینه گزارش‏
داد .
رؤسای قبایل عرب از یاری فیروز و ایرانیان مسلمان دست برداشتند و راه‏
اسود کذاب گرفتند . قیس دستور داد همه ایرانیان را از یمن خارج کنند و
به آنان دستور دادند هر چه زودتر به سرزمین خود مراجعت کنند ، زنان و
فرزندان فیروز و دادویه را نیز مجبور کردند از یمن بیرون روند .
هنگامی که فیروز از این جریان اطلاع پیدا کرد ، تصمیم گرفت که با قیس‏
بن عبد یغوث جنگ کند . فیروز برای چند قبیله از اعراب نوشت که وی را
در جنگ مرتدین یاری کنند

در این موقع گروهی از طائفه عقیل که به حمایت از فیروز و ایرانیان‏
برخاسته بودند بر سواران قیس که ایرانیان را از یمن بیرون می‏کردند
تاختند و ایرانیان را از دست آنان نجات دادند .
قبیله عک نیز به طرفداری از فیروز بپا خاستند و موفق شدند جماعت‏
دیگری از ایرانیان را که در اسارت اعراب مرتد قرار داشتند آزاد سازند .
قبیله عقیل و عک متفقا مردان خود را به یاری فیروز فرستادند و همگان بر
مرتدین که در رأس آنها قیس قرار داشت حمله آوردند . در نتیجه قیس بن‏
عبد یغوث شکست خورد و از میدان جنگ فرار کرد و یاران اسود عنسی نیز از
هم پاشیدند .
پس از فرار کردن قیس و از هم پاشیدن لشکریان وی ، خود او سرانجام‏
بدست مهاجرین ابی امیه اسیر شد . او را بند کرده بمدینه بردند . ابوبکر
از وی بازجویی کرد که چرا دادویه ایرانی را کشتی ؟ گفت : من او را
نکشته‏ام ! وی را به طور نهانی کشتند و معلوم نیست کشنده او چه مردی بوده‏
است ؟ ابوبکر نیز سخن وی را پذیرفت و از قتل او در گذشت شاید این‏
اولین موردی باشد که در آن حقوق اسلامی پایمال شده و تبعیض نژادی و تعصب‏
قومی به کار رفت و برتری عرب را بر عجم به کار بستند زیرا همه‏
می‏دانستند که قیس مرتد شده و با دشمنان اسلام نیز همکاری می‏کند و دادویه‏
مسلمان ایرانی برای دفاع از اسلام کشته شده است ( 1 ) .

منبع:خدمات متقابل اسلام وایران