به نام خدا
[تربیت از غیر معصوم نیاید]
چون تو را بدیهى شد که تهذیب و تدبیر و سیاست موقوف است بر علم و دانائى و قدرت و توانائى، شک نکنى که این از غیر معصوم و بدون ارشاد او امرى است محال و ممتنع. پس طریقه تربیت بزرگان و بندگى کوچکان و مواسات همسران همان است که تمام شریعت او را بیانى تمام است. چون نهایت ندارد ما فى الجمله اشاره کنیم. گوئیم این تربیت و مواسات را نیز چون سایر چیزها باید از خدا آموخت. اول آنکه تا کسى برترى در دانائى و توانائى نسبت به مرئوس نداشت او را رئیس نکرد. چنانچه در حق طالوت فرمود وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ 511 (بقره) و در حق مردان فرمود الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ 512 (نساء). دوم آنکه هر رئیس را مطاع و مربى و هر مرئوس را مطیع و بنده قرار داد و کیفیت خاصى در تربیت این و اطاعت آن قرار داد و همسران را به مواسات امر فرمود و در این مقام نیز احکام و کیفیت خاصى قرار داد. سوّم آنکه از مرئوس هم اطاعت رئیس خواست و هم اطاعت رئیس رئیس تا منتهى شود به بندگى خدا و کذا از رئیس هم تربیت مرئوس خواست و هم تربیت مرئوس مرئوس و هکذا. چهارم آنکه همه را اعلام کرد که من یک آن از شما غافل نیستم پس خیال نکنید که العیاذ باللّه مىتوان امرى به شبهه کارى و تدلیس و تلبیس از پیش برد. پنجم آنکه دار ثواب و عقابى و احسان و حدود و عذابى هم در دنیا قرار داد و هم در آخرت، تا خوف و رجاء و بیم و امید به میان آید و در مقام خوف و رجاء همه را نگه داشت و به جهت همین امر به معروف و ترغیب و نهى از منکر و تهدید را قرار داد، و خود را نیز به طورى ستود و به قسمى نمود که نتیجه جز بودن در خوف و رجاء و بیم و امید نیست، و طرف رحمت و رجاء را ترجیح داد و پیش انداخت زیرا که اسبابالفت و محبت است که اصل مقصود است و طرف غضب و خوف را مرجوح و مؤخر انداخت تا اگر از راه امید و محبت پیش نیایند از ترس غضب و عذاب هم پشت نکنند و اگر چه از ترس هم باشد صورت بندگى به عمل آورند که شاید رفته رفته صورت سیرت گردد و امر منجر به الفت و آشنائى شود. و اگر ایشان را ایمن مىساخت و جز رحمت نمىگفت، دفتر اطاعت و محبت بر چیده مىشد و هرج و مرج لازم مىآمد و اگر همه را مأیوس مىنمود و جز غضب نمىگفت باز همین لازم مىآمد و در هر دو صورت نقض غرض مىشد، و توبه را نیز متمم همین مطلب قرار داد و فرمود اى بندگان هر وقت مخالفت کردید مأیوس نشوید که جاى تلافى و تدارک باقى است، و توبه را طورى بیان فرمود که نتیجه او جز خوف و رجاء نیست. و از براى اظهار جلالت رؤساء باب شفاعت گشود و ایشان را به قبول وساطت ستود و این را نیز چنان فرمود که جز بیم و امید نتیجه ندهد. فرمود که قبول شفاعت ایشان حتم نیست، خواهم قبول کنم و خواهم نکنم.
.: Weblog Themes By Pichak :.