به نام خدا
شهادت امام محمد باقر علیه السّلام
1- وفات حضرت امام محمّد باقر در سنه (115) هجرى اتفاق افتادروز شهادت از ایام هفته: روز دوشنبه. روز شهادت از ایام ماه: روز هفتم ماه ذى حجه، بقولى هفتم ربیع الاول، بقولى هفتم ربیع الثانى ماه شهادت: ماه ذى حجه، بقولى ماه ربیع الاول، بقولى ماه ربیع الثانى.
سال شهادت: یکصد و چهاردهم از هجرت، بقولى یکصد و هفدهم، بقولى یکصد و هجدهم. محل دفن: قبرستان بقیع. مدت عمر: پنجاه و هفت سال مدت امامت: نوزده سال و دو ماه. قاتل: ابراهیم بن ولید. علت وفات:
زهرى بود که بآن بزرگوار دادند مدت چهار سال که از زمان امامت حضرت باقر علیه السّلام گذشت ولید بن عبد الملک وفات یافت. مدت سلطنت ولید (9) سال و چند ماه بود. موقعى که با سلیمان بن عبد الملک بیعت کردند امر امامت پوشیده و مخفى شد و شیعه دچار شدت و سختى گردید.
مدت شش ماه و چند سال که از زمان امامت امام محمّد باقر گذشت سلیمان بن عبد الملک از این جهان در گذشت و مردم با عمر بن عبد العزیز بن مروان بن حکم بیعت کردند. عمر بن عبد العزیز بود که لعن کردن بر على بن أبی طالب را ممنوع کرد.
در شبى که سلیمان بن عبد الملک از دنیا رفت امام باقر علیه السّلام در مدینه بود، در همان شب امام محمّد باقر فرمود: امشب مردى از دنیا رفت که ملائکه آسمان او را لعنت میکنند و اهل زمین براى او گریه مىنمایند.
2- بعد از عمر بن عبد العزیز مردم با یزید بن عبد الملک بیعتکردند، یزید بن عبد الملک با امام محمّد باقر و اهل بیت آن حضرت دشمنى شدیدى داشت. روایت شده که آن پلید امام باقر را خواست که بوجود مقدس آن بزرگوار آزارى برساند، همینکه امام محمّد باقر نزد یزید بن عبد الملک آمد لبهاى خود را حرکت داد و دعائى خواند که کسى نشنید، یزید جلو پاى آن حضرت بلند شده آن بزرگوار را بالاى تخت نزد خود جا داد و گفت: حاجتهاى خود را بگو، فرمود: حاجت من آنست که مرا بطرف وطنم برگردانى. گفت: مانعى ندارد بسوى وطن خود برگرد، ولى آن خبیث بدجنس به مأمورین خود نوشت: در بین راه به امام باقر غذا ندهند، وقتى که آن حضرت بشهر مدین رسید غذا باو ندادند و درب آن شهر را برویش بستند.
امام محمّد باقر بالاى کوه رفت و با بلندترین صدا این آیه را تلاوت کرد: وَ إِلى مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً الى قوله تعالى بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَسوره هود، آیه (86) الى (88) یعنى حضرت شعیب را براى مردم شهر مدین فرستادیم تا آنجا که میفرماید: کسى را که خدا باقى بگذارد براى شما بهتر است اگر مؤمن باشید در آن شهر عالمى از ما بقى علماء وجود داشت نزد مردم آن شهر آمد و با صداى بلند گفت: بخدا قسم این شعیب است که شما را صدا میزند، گفتند: این شعیب نیست بلکه حضرت امام محمّد باقر است، یزید بن عبد الملک ما را دستور داده که به او غذا ندهیم، آن عالم گفت: یا درب شهر را بروى او باز کنید یا در انتظار عذاب باشید، حرف او را شنیدند و درب را براى آن حضرت گشودند، آنان را دستور داد تا براى امام باقر غذا آوردند، پس از آن امام باقر علیه السّلامبسوى مدینه برگشت.
موقعى که وفات حضرت باقر نزدیک شد امام جعفر صادق علیه السّلام را خواست و فرمود: امشب همان شبى است که بمن وعده (شهید شدن) داده شده. امام باقر اسم اعظم خدا و میراثهاى پیمبران و شمشیر را به امام جعفر صادق تسلیم کرد و بآن حضرت فرمود: درباره شیعیان چقدر سفارش کنم، حضرت صادق فرمود: بخدا قسم نمیگذارم که آنان به احدى محتاج شوند. آنگاه حضرت باقر فرمود: طولى نمیکشد که بعد از من زید ادعاى امامت میکند، او را واگذار و با او (درباره امر امامت) نزاع مکن زیرا که عمر او کوتاه خواهد بود- روایت شده که خروج زید در روز چهارشنبه بود و کشته شدن او هم در روز چهارشنبه بود، خدا عذاب قاتل او را تجدید نماید.
.: Weblog Themes By Pichak :.