به نام خدا
ولادت على بن الحسین علیهما السّلام
1- روایت شده که على بن الحسین علیهما السّلام در سنه (38) بعد از هجرت متولد شد ساعت ولادت: وقت چاشت. روز ولادت از ایام هفته: جمعه، بقولى پنجشنبه، بقولى سهشنبه، بقولى یکشنبه. روز ولادت از ایام ماه:
پانزدهم جمادى الاولى، بقولى پانزدهم جمادى الثانیة، بقولى پنجم یا هفتم ماه شعبان و ... ماه ولادت: ماه جمادى الاولى، بقولى ماه جمادى الثانیة، بقولى ماه شعبان. سال ولادت: سى و هشتم از هجرت، بقولى سى و ششم، بقولى سى و هفتم. محل دفن: مدینه پیغمبر (ص) اسم: على. لقب. داراى یازده لقب است که مشهورترین آنها زین العابدین، سید الساجدین است. کنیه: ابو محمد، ابو الحسن اول، بنا بنظر اشخاصى که کنیه امیر المؤمنین را در نظر گرفتهاند.
. مادر آن حضرت جهانشاه دختر یزدگرد- آخرین پادشاهان عجم که پسر شهریار باشد- بود. جریان جهانشاه و خواهرش این بود که در زمان عمر بن خطّاب اسیر شدند، آنان را نزد عمر آوردند، عمر دستور داد تا آنان را براى فروش عرضه نمایند! ولى امیر المؤمنین على علیه السّلام از این عمل جلوگیرى کرد و فرمود: دختران پادشاهان را نباید در بازارها فروخت، آنگاه على علیه السّلام زنى از انصار را دستور داد تا دست آن دو خواهر را گرفت و در میان مجلس مهاجر
و انصار گردانید و آنان را براى ازدواج عرضه کرد.
اول کسى که وارد شد امام حسن و امام حسین علیهما السّلام بودند پس آن دو بزرگوار ایستادند و خطبه آنان را براى خودشان خواندند، آن دو خواهر هم گفتند: ما غیر از شما کسى را قبول نمیکنیم، پس امام حسن با شهربانو و امام حسین با جهانشاه ازدواج کردمترجم گوید: مشهور آنست که امام حسین با شهربانو ازدواج کرد، بنابراین میتوان احتمال داد که در متن عربى این کتاب لفظ حسین بر لفظ حسن علیهما السلام مقدم بوده است؟!. آنگاه امیر المؤمنین به امام حسین گفت: این زن را حفظ کن و نسبت به او نیکوئى نما، زیرا کسى را براى تو میزاید که بعد از تو بهترین اهل زمین خواهد بود.
پس آن بىبى حضرت على بن الحسین را زائید، جریان ولادت و نشو نماى على بن الحسین نظیر ولادت و نشو و نماى پدران بزرگوارش علیهم السّلام بود. مادر على بن الحسین در مدینه در حال نفاس از دنیا رفت و براى على بن الحسین علیهما السّلام دایهاى خریده شد که متصدى شیر دادن و پرورش آن حضرت باشد. على بن الحسین بدایه خود مادر میگفت، وقتى که على بن الحسین بزرگ شد دایه خود را براى غلام خود که نام او سلام بود تزویج کرد، لذا بنى امیه میگفتند: على بن الحسین مادر خود را براى غلام خود تزویج کرده است و آن حضرت را براى این عمل سرزنش میکردند.
[وجه تسمیه حضرت به سید العابدین]
علت اینکه آن حضرت را سید العابدین میگفتند این بود که آن بزرگوار در هر شب و روز (1000) رکعت نماز بجاى مىآورد.
[چرا حضرت زین العابدین علیه السلام جهاد نکرد]
على بن الحسین در روز عاشورا با پدر خود در کربلا حضور داشت ولى آن بزرگوار مریض بود و مریضى او درد شکم بود لذا جهاد از آن حضرت ساقط شد. موقعى که شهید شدن امام حسین علیه السّلام نزدیک شد على بن الحسین را خواست، او را وصى خود نمود، بآن حضرت دستور داد تا میراثهاى انبیاء و شمشیر و نامهاى که خود آن حضرت پیش امّ سلمه نهاده بود تحویل بگیرد.
موقعى که امام حسین علیه السّلام شهید شد زین العابدین را هم با اهل حرم امام حسین به اسیرى بردند و آن بزرگوار را نزد یزید آوردند، در آن موقع فرزند آن حضرت امام محمّد باقر که دو سال و چند ماه از عمر مبارکش گذشته بود با پدر خود نزد یزید آمد، وقتى که یزید حضرت زین العابدین را دید گفت: یا على بن الحسین (در روزگار) چه دیدى؟! زین العابدین فرمود: چیزى را دیدم که خدا قبل از اینکه آسمانها و زمینها را خلق کند درباره آن قضاوت فرموده است.
یزید درباره زین العابدین با اهل مجلس خود مشورت کرد؟
اهل مجلس یزید که از یزید کمتر نبودند بقتل زین العابدین علیه السّلام اشاره کردند (و کلامى را گفتند که خودشان بآن سزاوارتر بودند و ما از ترجمه آن خوددارى مینمائیم).
آنگاه امام محمّد باقر علیه السّلام (که دو سال و چند ماه بیشتر از عمر شریفش نگذشته بود) بعد از حمد و ثناى خدا در جواب یزید فرمود:
اهل مجلس تو بتو اشارهاى کردند که بر خلاف اشاره اهل مجلس فرعون بود که درباره امر موسى و هارون علیهما السّلام با آنها مشورت کرد، زیرا که اهل مجلس فرعون بفرعون گفتند: موسى را با برادرشنگاه دار ولى اهل مجلس تو بقتل ما اشاره کردند، این اشارهاى که اینها کردند داراى سببى است، یزید گفت: آن سبب چیست؟! حضرت باقر علیه السّلام فرمود: اهل مجلس فرعون حلال زاده بودند ولى اهل مجلس تو حلال زاده نیستند زیرا پیغمبران و فرزندان آنان را غیر از فرزندان زنا کسى نخواهد کشت، آنگاه یزید ساکت شد و چنانکه گفته شده دستور داد تا آنان را از مجلس خارج کردند.
2- روایت شده که على بن الحسین علیهما السّلام با مؤمنینى که تابع آن حضرت بودند امر امامت را مخفى میداشت. در سنه سوم از امامت على بن الحسین یزید بن معاویه وفات یافت و مردم با پسرش معاویة بن یزید بیعت کردند، معاویة بن یزید مدت سه ماه سلطنت کرد و از دنیا رفت.
بعد از آن در سنه (64) هجرى فتنه ابن زبیر که مدت (9) سال بطول انجامید در حجاز شروع شد. مدت دوازده سال که از امامت زین العابدین گذشت مردم با آن ملعون گربه چشمى که رسول خدا صلى اللّه علیه و آله او را تبعید کرد یعنى مروان بن حکم بن ابى العاص بیعت کردند. در زمان آن لعین بود که مؤمنین پنهان شدند، سختى زمانه بر اهل آن زمان شدت یافت، شیعیان را از اطراف زمین مىگرفتند و خون و مال آنان را هدر مىبردند (در زمان مروان لعین بود) که (خطباء) در منبرهاى خود بطور آشکار امیر المؤمنین على بن أبی طالب را لعنت میکردند.
مروان خبیث مدت (10) سال و چند ماه و چند روزى سلطنت کرد و بدوزخ رفت.
مردم بعد از مروان پلید با پسرش عبد الملک بیعت کردند،عبد الملک حجّاج بن یوسف را (براى حکومت) گردنگیر مردم عراق کرد، آنگاه براى حجّاج نوشت:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» خون فرزندان عبد المطّلب را حفظ کن و از ریختن خون آنان حذر و اجتناب کن! زیرا من دیدم که آل ابو سفیان چون سگ خون اولاد عبد المطلب را لیسیدند و در دنیا چندان مکثى نکردند تا اینکه ریشهکن شدند. پس عبد الملک آن نامه را پنهان از نظر مردم دور و نزدیک و خاص و عام براى حجاج فرستاد و او را دستور داد که آن نامه را مخفى نماید.
3- حضرت صادق آل محمّد صلى اللّه علیه و آله فرمود: امام زین العابدین علیه السّلام در همان روز از همان ماه (که عبد الملک آن نامه را مخفیانه نوشته بود) براى عبد الملک نوشت:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» از طرف على بن الحسین بسوى عبد الملک بن مروان، اما بعد: تو در فلان ساعت از فلان روز در فلان ماه فلان نامه را براى حجاج بن یوسف نوشتهاى، خداى رؤف هم این عمل ترا میداند، تو را در امر سلطنت مهلت داد، یک مقدارى بزمان سلطنت تو افزود. آنگاه حضرت زین العابدین علیه السّلام آن نامه را براى عبد الملک فرستاد، چون عبد الملک آن نامه را خواند خوشحال شد و مقدارى طلا و پول بقاصد آن حضرت جائزه داد. عبد الملک مدت (30) سال و خوردهاى سلطنت کرد و از دنیا رفت.
(بعد از عبد الملک) در سنه (68) هجرى با پسرش ولید بیعت شد، در آن موقع مدت (26) سال از امامت على بن الحسین علیهما السّلام گذشته بود.
.: Weblog Themes By Pichak :.