سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 91/10/12 | 1:32 عصر | نویسنده : علی اصغربامری

روند تاریخ به انسان‏ها بشارت مى‏دهد

علاوه بر آیات و روایات که از یک انقلاب عظیمى در جوامع بشرى و برقرارى حکومت عادلانه و برطرف شدن ظلم و جور در روابط انسان‏ها خبر مى‏دهند، قانون هدایت عمومى و روند تاریخ نیز انسان‏ها را به چنین مدینه فاضله‏اى بشارت مى‏دهد، و قافله بشرى خواه ناخواه به سوى یک اجتماع مقرون به سعادت گام بر مى‏دارد، گرچه این مطلب احتیاج به توضیح بیشترى دارد ولى براى طولانى نشدن کلام، به اختصار بسنده مى‏کنیم.

هر غریزه و خواستى را که خداوند متعال و حکیم، در بشر قرار داده اولًا بى‏حکمت نبوده و قطعاً فوائد و آثار مفیدى بر آن مترتّب مى‏باشد و ثانیاً مطلوب و خواسته او یا در جهان، موجود است و یا در آینده به وجود مى‏آید «2» اگر انسان در خود احساس گرسنگى و تشنگى مى‏کند، غذا و آب در خارج موجود است و اگر در خود احساس نیاز به پژوهش و کشف مجهولات مى‏کند، راه عالم شدن و طلب علم در خارج براى رسیدن به مطلوب موجود است و انسان مى‏تواند به مطلوب خود نائل گردد.با توجه به این دو مقدمه مى‏نگریم که هر انسانى در نهاد خود احساس مى‏کند که از بدى‏ها و ظلم و ستم‏ها متنفّر است و به خوبى‏ها و عدالت گرایش دارد، اگر چه از زمان وقوع این ظلم و یا عدالت‏خواهى، قرن‏ها گذشته باشد و هیچ ربطى به زمان و عصر حاضر نداشته باشد.

آرى این فطرت انسان است که عاشق خوبى‏ها و نیکان است و متنفّر از زشتى‏ها و بدکاران پس معلوم مى‏شود که انسان از حیث کشش باطنى طالبِ عدل و داد و سعادت و زیبائى‏هاست و از هر ظلم و ستم و حق‏کشى و تعدّى و اجحاف متنفّر مى‏باشد.

و این خواسته و طلبى که در نهاد انسان‏ها نهفته بهترین دلیل است براى تحقق یافتن مطلوب آن یعنى روزى خواهد آمد که جامعه بشرى پر از عدل و داد شده و همگان با صفا و صمیمیّت در کنار یکدیگر زندگى خواهند کرد.

روزى خواهد رسید که انسان هم، مانند همه انواع آفرینش به موجب قانون هدایت عمومى، به کمال خود که همان عدالت و سعادت و جامعه عادلانه مى‏باشد خواهد رسید، علامه طباطبائى رحمه الله دراین‏باره مى‏فرماید:

بشر از روزى که در بسیط زمین سکنى‏ ورزیده، پیوسته در آرزوى یک زندگى اجتماعى مقرون به سعادت (به تمام معنى) مى‏باشد و به امید رسیدن چنین روزى قدم بر مى‏دارد و اگر این خواسته تحقّق خارجى نداشت هرگز چنین آرزو و امیدى در نهاد وى نقش نمى‏بست، چنان‏که اگر غذائى نبود، گرسنگى نبود، و اگر آبى نبود، تشنگى تحقّق نمى‏گرفت، و اگر تناسلى نبود، تمایل جنسى تصوّر نداشت از این روى، به حکم ضرورت (جبر) آینده جهان روزى را در بر خواهد داشت که در آن روز جامعه بشرى پر از عدل و داد شده و با صلح و صفا همزیستى نماید و افراد انسانى، غرق فضیلت و کمال شوند و البته استقرار چنین وضعى به‏دست خود انسان خواهد بود و رهبر چنین جامعه‏اى منجى جهان بشریت و به لسان روایات (مهدى) خواهد بود.

خلاصه

آنچه مسلّم است حضرت مهدى برقرار کننده حکومتى خواهد بود که انبیاء عظام و اجداد بزرگوار ایشان به دنبال آن بودند و آیه سوره 25 حدید و 41 سوره حج بیانگر آن است. به‏عبارت دیگر آن حضرت بنیان‏گذار حکومتى خواهد شد که با تعالیم حیات بخش اسلام منطبق باشد زیرا رعایت فقه و حقوق و اخلاق اسلامى، دنیاى ما را به مدینه فاضله و بهشت برین، مبدّل مى‏سازد به عنوان مثال، اگر مسئله أمر به‏معروف و نهى از منکر در جامعه پیاده شود، نتیجه زیبائى در جامعه از خود مى‏گذارد. با نگاهى اجمالى به حکومت کوتاه مدّت على علیه السلام خواهید دید که اسلام چگونه حکومتى را براى مردم طراحى نموده است. در ادامه بحث، به دو مطلب اشاره شد اوّل: این‏که اگر انبیاء به حکومت دلخواه خود نرسیدند از هدایت مردم غافل نشدند و هزاران هزار مؤمن و خداپرست در جهان پرورش داده‏اند. دوّم: با دورنماى حکومت حضرت از دیدگاه قرآن آشنا شدیم چهره حکومت حضرت مهدى از دیدگاه روایات و شرطى را که حضرت مهدى با پیروان خود در موقع بیعت مى‏نماید، بیان کردیم.

در عصر ظهور دو چیز ارتقاء پیدا مى‏کند 1- سطح علم و دانش 2- نیروى فکر و تعقّل؛ و طبعاً در چنین جامعه زمینه شیوع فساد فراهم نیست و همین دو چیز باعث مى‏شوند که غیر مسلمانان به اسلام گرایش پیدا کنند بله اگر گروهى بخواهند بعد از اتمام حجّت، لجاجت به‏خرج بدهند با آنها برخورد خواهد شد.

در کلام مولایمان على علیه السلام فرازهائى آمده که شکل و ساختار حکومت حضرت مهدى را نشان مى‏دهد. حضرت مى‏فرماید: اهل دنیا بعد از سرکشى‏هایى که با ما خواهند داشت، به‏ما رو مى‏آورند و به‏سمت ما تمایل پیدا مى‏کنند.

و در فراز دیگر چهار خصیصه را براى حکومت حضرت مهدى علیه السلام بیان مى‏کند اوّل: هوى پرستى‏ها و خواسته‏هاى دل را به هدایت‏ها و صراط مستقیم برمى گرداند.

دوّم: آراء و نظریاتى که بر قرآن تحمیل شده است و هر فرقه‏اى قرآن را با رأى خود تفسیر مى‏نمایند، به رأى واحد بر مى‏گرداند که آن تفسیر قرآن از دیدگاه اهلبیت و عترت‏پیامبر صلى الله علیه و آله است که به دلیل حدیث ثقلین که مورد قبول همگان است پیامبر صلى الله علیه و آله فقط آنها را معلم و مفسر قرآن معرفى نموده است.

سوّم: حضرت مهدّى علیه السلام سیره و روش دادگرانه را به جهانیان نشان خواهد داد.

چهارم: احکام واقعى اسلام که به دست نسیان سپرده شده، مجدّداً زنده مى‏گرداند و آنها را به مرحله عمل وارد مى‏سازد.

نکته قابل توجهى که در کلام على علیه السلام وجود دارد، این‏که شخصیتى مثل على علیه السلام که خود مظهر عدل است و تمام حرکات و سکنات او براى تحقق یافتن عدالت بوده و سرانجام در همین راه شهید گردید، چنین شخصیتى مى‏فرماید: مهدى با ظهور خود آن حکومت عادلانه را به بشریت نشان مى‏دهد. در خاتمه به قانون هدایت عامّه و جبر تاریخ اشاره کردیم، که بر اساس آن، قافله بشریت قطعاً در آینده به یک مدینه فاضله خواهد رسید، زیرا عدالت خواهى و تنفّر از ظلم و تعدّى در نهاد بشر نهفته و هر غریزه‏اى که در انسان هست، قطعاً مطلوب آن نیز دیر یا زود محقق مى‏گردد و به‏عبارت دیگر، بر اساس قانون هدایت عامّه که هر نوعى را به کمال خود راهنمائى مى‏کند و سوق مى‏دهد، نوع انسان نیز روزى به‏دست حضرت مهدى به کمال خود واصل مى‏گردد و مدینه فاضله را بنیان مى‏نهد. در این رابطه کلام جامع و ارزنده علامه طباطبائى را نقل نمودیم.