در عصر ظهور حضرت مهدى علیه السلام، جلو هوى پرستىها گرفته مىشود و خواستهاى نارواى دل، به موازین شرعى و دستورات الهى سوق داده مىشود، ممکن است کسى سئوال نماید که آیا در عصر حکومت حضرت بهطور کامل هوى پرستىها و تمایلهاى بىجا از میان مىرود؟ و آیا نفس امّاره دیگر وجود ندارد تا مردم را به اعمال زشت و ناپسند دعوت نماید؟
در پاسخ به این سئوال مىتوان گفت: بسیار بعید است که در عصر ظهور مطلقا نفس امّاره از بین برود و مردم تماماً از افراط و تفریط در تمایلات و غرائز نجات بیابند زیرا سرشت انسانها از عقل و شهوت ترکیب شده و آیاتى همچون «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی» «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» و... در عصر حضور نیز، حکمفرما و برقرار خواهد بود.
امّا پیروان هوى و هوس به دو دسته تقسیم مىشوند گاهى این افراد از شخصیتهاى سرشناس و چهرههاى معروف اجتماعى و سیاسى است و مىخواهد به آمال و آروزى خود برسد اگرچه نظم اجتماع و وحدت جامعه در هم بریزد همانند بنیانگذاران سقیفه بنى ساعده و طلحه و زبیرها اینگونه اشخاص باعث فتنه و اخلال در نظم و آرامش بوده و هستند گاهى از طریق قلم و مطبوعات و گاهى از طریق سخنرانى و تبلیغات و گاهى از طرق دیگر جامعهاى را به آشوب مىکشند و مردم را به جان یکدیگر مىافکنند، این نوع هوى پرستىها و خود کامگىها قطعاً در حکومت حضرت مهدى جمع آورى مىشود و هرگز اجازه داده نمىشود که یک نفر مقاله نویس و یا رئیس قبیله و یا رهبر حزب و سازمانى هر جور که دلخواه او است عمل کند.
امّا در مواردى، هوىپرستى در زندگى و روش شخصى افراد است از قبیل چشم چرانىها و دستبرد به مال مردم وضایع کردن حقى از هم نوع و...، گرچه با ارتقاء علم و عقل، مردم نسبت به یکدیگر مهربان و نیکوکار مىشوند، امّا این نوع هوى پرستىها ظاهراً در بعضى از افراد وجود خواهد داشت ولى سیطره قانون در همه جا حتى در بیابانها و صحراها باعث مىشود که این نوع هوى پرستان نیز نتوانند هرگونه که دلشانمىخواهد عمل کنند.
مثلًا در روایات آمده اگر پیرزنى طبقى طلا و جواهر بر سر گیرد و به تنهائى و پیاده از شهرى به شهرى برود کسى مزاحم او نمىگردد و در ثروت او طمع نمىکند.
این روایت دلالت نمىکند که تمامى افراد در آن عصر اهل تقوى و عدالت خواهند بود بلکه بدان معناست که اگر کسى هم بخواهد به ثروت این پیرزن آن هم در بیابانها تعرّض کند، از سیطره قانون و پلیس خوف دارد چون در روایات آمده تمام کره زمین در مقابل امام زمان مانند کف دستى مىماند که به تمامى نقاط اشراف کامل دارد و بر اساس شمشیر و عدالت با مردم برخورد مىکند و هیچگونه اغماضى در این راه نخواهد کرد.
و نیز حضرت یارانى دارد مصمّم و قوى که آنان را در شهرها و مرکز استانها مىگمارد، و برنامه آنها رفع ظلم و اجحاف و نیز آباد کردن بلاد و روى زمین است و حضرت آنها را در همه حال مىنگرد و آنان نیز حضرت را مىبینند.
آرىاگرحضرتمهدى علیه السلام ویاران او کهمسئولیتى بسگران دارندومىخواهند چهره جهان را دگرگون نمایند غیر از این باشند، قادر به انجام مأموریت خود نخواهند بود.
چه زیبا فرمود مولاى ما على علیه السلام در رابطه با چهره حکومت مهدى موعود که:
یَعْطِفُ الْهَوى عَلَى الْهُدى إذا عَطَفُوا الْهُدى عَلَى الْهَوى آن حضرت خواستهاى دل و هوى و هوس مردم را به سوى هدایت الهى و قانون بر مىگرداند بعد از اینکه مردم به دنبال هوسهاى خود مىرفتند و از هدایتهاى الهى غافل شده بودند این مربوط به جمله اوّل على علیه السلام در نحوه حکومت حضرت قائم.
دوّم: مسلمانان از هر فرقه و گروهى و از هر مسلک و مذهبى که هستند آرا و نظریات خود را بر قرآن تحمیل مىکنند و آیات قرآن را با نظریات خود تطبیق مىدهند، جبرى مسلک، قرآن را طرفدار جبر مىداند، و تفویضى طرفدار تفویض، اشاعره براىافکار خودشان به قرآن استناد مىکنند و معتزله براى راه و روش خود نیز به قرآن تمسّک مىجوید، البته این بلاى بزرگى که بر امّت اسلام وارد شده با داشتن کتابى همچون قرآن که مىتواند محور وحدت امت اسلامى شود متأسفانه هر گروهى آیات آنرا سپر براى دفاع افکار خود قرار دادهاند و این تفرقه و تشتّت که در امت اسلام مشاهده مىشود، معلول عدم پیروى از مفسرین و عالمان قرآن است که در کلام پیامبر بهطور تواتر آنها را معرفى کرده و فرموده:
(إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقْلَیْن کِتاب اللَّهِ وَعِتْرَتی) کتاب خدا و عترت مىتواند شما را به سر منزل مقصود برساند و در کنار حوض کوثر شما را بهمن ملحق نماید.
آرى زمانىکه حضرت مهدى علیه السلام ظهور مىکند، تمامى آراء و نظریات باطل برچیده مىشود و تمام افراد با معناى حقیقى قرآن آشنا مىشوند و خلاصه این طور نخواهد بود که افراد و گروهها اوّل براى خود رأى و نظریّه بسازند و آماده کنند و سپس از قرآن شاهد بیاورند بلکه به محضر قرآن مىروند تا بنگرند قرآن چه نظریهاى را براى آنها مىپسندد تا آنرا سرمشق زندگى و عقاید و افکار خویش قرار دهند و بنا به فرمایش على علیه السلام در زمان ظهور مهدى علیه السلام این امر مهمّ واقع مىشود و تمامى اقشار پیروى از قرآن مىکنند آنهم قرآنى که از طرف عترت و اهلبیت پیامبر صلى الله علیه و آله تفسیر مىگردد.
سوّم: حضرت مهدى علیه السلام سیره و روش دادگرانه را به جهانیان نشان خواهد داد و مردم با حقیقت واژه (عدل- عدالت) آشنا مىشوند و آنرا در تمامى شئونات زندگى خود لمس مىکنند.
چهارم: در عصر حکومت حضرت، تمامى احکام قرآن و سنّت نبوّى صلى الله علیه و آله که به فراموشى سپرده شد احیاء مىگردد و مورد توجّه حکومت و مردم قرار مىگیرد.
امام صادق علیه السلام مىفرماید: زمانى که به حضرت قائم اذن ظهور داده مىشود حضرت بالاى منبر مىرود و مردم را بهسوى خود دعوت مىکند و به خداوند متعال قسم مىخورد که بر اساس سنّت و روش پیامبر عمل نماید.
توصیف عدل گسترى مهدى از زبان على علیه السلام
مطلبى که در اینجا نباید از آن غفلت نمود این است که کسى چون على بن ابىطالب که خود مجسّمه عدل و عدالت خواهى است و دوست و دشمن او را به عظمت و پاکى مىشناسند و حتى حاضر نشد براى برادر خود مقدارى از حریم عدالت پا فراتر نهد و بیت المال را بهطور مساوات تقسیم نمود و درباره معاویه فرمود: تلاش و جدّیت خواهم کرد تا زمین را از این شخص وارونه و این جسم کج اندیش پاک سازم » و بالاخره آن کسى که وقتى مىشنود در گوشه از مملکت اسلامى خلخال از پاى یک زن غیر مسلمان که در تحت حمایت حکومت اسلام زندگى مىکرده درآوردهاند پریشان مىشود و ناراحتى خود را ابراز مىدارد، این چنین مردى سخن از حکومت عادلانه و عدل پرور فرزندش مهدى سر مىدهد، گوئى آنچه شخصیّتى مثل على علیه السلام در آرزوى آن است، بهدست حضرت مهدى جامه عمل مىپوشد.
تفاوت بسیار وجود دارد میان آن که حکومتى را، مردم عادلانه بدانند، با حکومتى که على علیه السلام آنرا عادلانه بداند و درباره آن بفرماید: فَیُریکُم کَیْفَ عَدْلُ السِّیرةِ، روش دادگرانه را به شما نشان خواهد داد. دو نام است که همیشه با کلمه (عدل) قرین بوده 1- نام على علیه السلام 2- نام مهدى علیه السلام امّا نکته قابل توجه آن است که على علیه السلام نیز به انتظار حکومت حضرت مهدى علیه السلام است.
اللَّهم أرِنَا الطلعة الرّشیدة والغرّةَ الحمیدة واجعلنا من أعوانه وأنصاره آمین ربّ العالمین.
اى شاهد حسن غیب یزدانى |
اى مظهر اقتدار سبحانى |
|
اى مصلح عالم، اى جهان آرا |
اى پرتو آفتاب ربّانى |
|
بازآى و جهان بهعدل و داد آراى |
تا چند درون پرده پنهانى |
|
این خانه شرع را عمارت کن |
از لطف که مىکشد بویرانى |
|
اى مظهر سرّ آدم و خاتم |
اى با تو عصاى پور عمرانى |
|
بازآى و بگیر کشور دین را |
زین گم شدگان تیه نادانى |
|
اى مهر سپهر علم و دین بازآى |
عالم شده شام تار ظلمانى |
|
اى رهبر عالم اى که صد خضر است |
از شوق لقاى تو بیابانى |
|
ما تشنه جرعه وصال تو |
تو چشمه کوثرى و رضوانى |
|
لطفى کن و خلق را زغم برهان |
بنماى رخ اى جمال سبحانى |
|
تو ظلّ خداى فرد یکتائى |
تو منبع لطف وجود و احسانى |
|
ما را سر خوان جود و احسانت |
بپذیر تو از کرم بهمهمانى |
|
.: Weblog Themes By Pichak :.