آزمایش بزرگ اهل ایمان
در آخر الزمان دین دارى و حفظ حریم احکام الهى بسیار مشکل مىشود و اعتقادات حقّه اسلامى مورد دستبرد شیاطین قرار مىگیرد و مردم در معرض یک امتحان و آزمایش عظیم قرار مىگیرند.
سدیر صیرفى مىگوید: به همراه مفضّل بن عمرو و ابو بصیر و ابان بن تغلب بر امام صادق علیه السلام وارد شدیم، دیدیم امام روى خاک نشسته و مانند مادرى که فرزند خود را از دست داده و دلش سوخته گریه مىکند و مىگوید: سیّدى غیبتک نَفَتْ رقادى وَضَیَّقتَ عَلَّىَ مهادی... اى آقاى من، غیبت تو خواب را از دیدگانم ربوده و بستر استراحت را بر من تنگ نموده و آرامش از دلم رخت بربسته... سدیر مىگوید: چون امام را با این حال پریشان و گریان دیدم با خود گفتم: حتماً حادثه ناگوارى پیش آمده به حضرت عرض کردیم: آیا اتفاقى افتاده که شما اینگونه گریه مىکنید؟
حضرت فرمود: امروز به کتاب جفر که وقایع مهم جهان تا قیامت در آن درج شده نگاه مىکردم، و اخبار مربوط به غیبت قائم آل محمّد و طول عمر ایشان و امتحانى که براى صاحبان ایمان در آن زمان پیش مىآید و شبهاتى که در اثر طولانى شدن غیبتعارض مىشود وعدّهاى از دین دست مىکشند، مشاهده مىکردم که باعث دگرگونى حال من شد.
نصرت بعداز یأس
از بعضى روایات چنین برداشت مىشود که ظهور حضرت مهدى- ارواحنا فداه- ونصرت الهى بعداز یک حالت یأس و ناامیدى حاصل مىگردد براى توضیح مطلب لازم است که نظر شما را به معنى و تفسیر این آیه شریفه جلب کنم که مىفرماید: «حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّیَ مَنْ نَشاءُ وَ لا یُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ». یوسف: 110
گرچه توضیح و تفسیر این آیه احتیاج به بحث مفصّلى دارد امّا یکى از اقوال که در تفسیر آمده و با ظاهر آیه نیز قابل تطبیق است این است که پیامبران به دعوت خود ادامه مىدادند و متقابلًا دشمنان هم مخالفت مىکردند و صاحبان ایمان که در سختى بهسر مىبردند و منتظر آن نصرت الهى بودند که رسولان و پیامبران به آنها خبر داده بودند به شک و شبهه مىافتند و بلکه با خود فکر مىکنند که پیامبران به آنها به دروغ وعده نصرت الهى را دادهاند در چنین حالى خداوند مىفرماید: یارى ما به سراغ آنها آمد، آنان را که خواستیم نجات دادیم و عذاب و مجازات ما هم شامل گنه کاران و مجرمین مىشود. از این آیه به خوبى استفاده مىشود که براى صاحبان ایمان در عصر انبیاء گذشته نیز چنین صحنههاى خطرناک و آزمایشهاى سختى پیش مىآمده اما در نهایت نصرت الهى بر آنها نازل مىشده چنانکه فرزندان یعقوب، بعد از مأیوس شدن از حیات یوسف، و بازگشت او به آغوش خانواده، یوسف را یافتند ودر کنار او زندگى شیرینى را آغاز نمودند.
و قابل توجه این که امام صادق علیه السلام به نقل از پدران از امیر مؤمنان علیهم السلام نقل مىکند کهحضرت آیه فوق «حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا» را منطبق نموده با وضع صاحبان ایمان در آخر الزمان و قبل از ظهور حضرت مهدى علیه السلام و جمله «جاءَهُمْ نَصْرُنا» را با ظهور قائم آل محمد علیهم السلام منطبق ساخته و فرموده: وذلک عند قیام قائمنا المهدى.
اخطار به اهل ایمان
بر مردان و زنان مؤمن لازم است که اعتقادات خود ومن جمله اعتقاد به حضرت مهدى موعود را از منابع صحیح مانند قرآن و روایات و نیز با أدلّه روشن و براهین عقلى، محکم کنند تا در پیش آمد اینگونه آزمایشها در دام وسوسهها و ظنّ و گمانهاى شیطانى قرار نگیرند و خداى نکرده بدون معرفت و اعتقاد به امام زمان خود از دنیا نروند که اگر چنین اتقاقى بیفتد به مرگ جاهلیت مردهاند یعنى فاقد دین و شرف و انسانیت از دنیا خواهند رفت.
زمینهسازى براى ظهور مصلح جهانى
دوّمین اثرى که بر یک جامعه فرو رفته در فساد و گناه و زیر چکمههاى ظالم استخوانش خورد شده و به ستوه آمده این است که به دنبال یک انسان کامل و رهبر بزرگ مىگردد که آنها را نجات ببخشد و غل و زنجیرها را از دست و پاى آنها باز نماید.
اگر در حال حاضر گروهى از اهل ایمان در صبح جمعه امام خود را صدا مىزنند و ندا مىدهند: أینَ طامِسُ آثارِ الزَّیْغِ وَالْاهواء أینَ قاطِعُ حَبائلِ الْکِذْبِ وَالإْفْتِراءِ أینَ مُبیدُ الْعُتاةِ والْمَردَةِ أینَ مُستأصِلُ أهلِ الْعِنادِ وَالتّضلیلِ وَالإِلحادِ... کجاست آن کس که انحرافات و هوى و هوسها را محو نماید؟ کجاست آن کسى که جلوى دروغها و دروغ بافىها را بگیرد؟ کجاست آن آقایى که ریشه لجاجتها و گمراهىها و بىدینى رانابود کند.
در آنروز تمامى مردم از سیاه و سفید، شرقى و غربى، و در هر سلک و حزب و مسلکى که هستند فریادشان به (این المنجى)، کجاست نجات بخش بشریت؟ بلند خواهد شد و این یکى از مهمترین زمینهسازىها براى ظهور مصلح کبیر جهانى است، زیرا شرط اساسى براى یک انقلاب جهانى پذیرش و آمادگى جوامع است. با وجود فراهم آمدن چنین زمینهاى مىتوان گفت سلاحهاى ظالمین کاربرد نخواهد داشت. ما فراموش نمىکنیم که در دوازده بهمن 1357 شمسى وقتى رهبر کبیر انقلاب ایران حضرت امام خمینى قدس سره در فرودگاه مهرآباد فرود آمدند، با اینکه هنوز حکومت ایران در دست طاغوتیان بود و ارتش و قواى مسلحه در ظاهر تحت فرمان آنها بود، امام خمینى از فرودگاه تا بهشت زهرا را در میان میلیونها جمعیت حرکت مىکند ودر آنجا سخنرانى مىکند و صریحاً مىفرماید: من به دهان این حاکمان ظالم مىزنم...
البته ما نمىگوئیم که سلطه و پیروزى حضرت مهدى- سلام اللَّه علیه- دقیقاً همانند پیروزى انقلاب ایران خواهد بود، زیرا ممکن است بهشکل دیگرى پیروزى براى حضرت حاصل شود قرآن هلاکت فرعون و فرعونیان را و سپس پیروزى موسى و بنىاسرائیل را در قرآن بیان فرموده، ). نور: 55، مىفرماید: «وعد اللَّه الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلِفنهم فی الأرض کمااستخلف الدین من قبلهم...» «خداوند به کسانىکه ایمان آورده وکار شایسته انجام مىدهند وعده داده که حتماً آنها را حکمران روى زمین خواهد کرد همان گونه که به پیشینیان، خلافت روى زمین را بخشید.»حال آنکه قبل از غرق شدن فرعونیان هیچ کس نمىدانست که آن حکومت جبار چگونه نابود مىشود. آنچه مىتوان گفت این است که باید در جهان زمینه پذیرش یک مصلح کلّ، فراهم آید و این زمینه بعداز شیوع فساد و ظلم قطعاً فراهم خواهد آمد.
توجه به یک نکته مهم
تصریح روایات بر این که قبل از ظهور حضرت مهدى علیه السلام فساد و ظلم شیوع پیدا مىکند، هرگز بدان معنا نیست که ما در مقابل این همه گناه و ظلم ساکت و نظارهگر باشیم،چه رسد به آن که احیاناً شخصى بگوید باید به وضع موجود راضى شد زیرا بعداز چنین وضعى امام زمان- عجل اللَّه تعالى فرجه- ظهور مىکند، در واقع روایات از یک حادثهاى که در آخر الزمان واقع مىشود خبر مىدهد.
کما اینکه پیامبر صلى الله علیه و آله از قتل اباذر و عمار و جنگ ناکثین و قاسطین و مارقین با على علیه السلام خبر داد، اما وظیفه مردم در قبال ظلم و جور، مطلب دیگرى است که باید در جاى خودش بحث شود و بهطور اجمال باید بدانیم که امر به معروف و نهى از منکر در هر عصر و زمانى از بزرگترین وظائف مسلمانان است و اگر مسلمانان به فرموده قرآن بهترین امّت هستند، آل عمران: 110 «کنتم خیر امة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر وتؤمنون باللَّه». شما بهترین امتى بودید که آفریده شدهاید زیرا امر بمعروف و نهى از منکر مىکنید و بهخدا ایمان دارید.به خاطر امر به معروف و نهى از منکر است و این فریضه از بزرگترین فرائض الهى شمرده شدهنهج البلاغه حکمت 374 بعداز اینکه حضرت افراد را تقسیم نموده و فرموده: بعضى انکار منکر مىکنند بادست و زبان و قلب و بعضى با قلب و در مقابل بعضى تارک آن هستند و نهى از منکر نمىکنند نه با دست و نه قلب که اینها در واقع (میت الاحیاء) مردگانى هستند در ما بین زندهها حرکت مىکنند سپس در اهمیّت این فریضه مىفرماید: (وما أعمال البّر کلُّها والجهاد فی سبیل اللَّه عند الامر بالمعروف والنهى عن المکنر الا کنفثةٍ فی بحرٍ لجّی) تمامى اعمال نیکو و حتى جهاد در راه خدا در مقابل امر به معروف و نهى از منکر هم چون قطرهاى است نسبت به دریاى پهناور.و اقامه این فریضه الهى احتیاج به مقدماتى دارد که اگر انجام آن براى ما میسور باشد قهراً آن مقدمات نیز واجب مىشود و باید دنبال تحقّق بخشیدن به آن مقدمات باشیم و نمىتوان گفت که این حکم الهى در زمان خاصى بهطور مطلق خواسته نشده است. مبادا شیطان بعضى را بفریبد و به کسانى که براى امر به معروف و نهى از منکر و براى دفاع از حریم اسلام برخواستهاند و فریاد زدهاند و احیاناً به زندان و شکنجهگاه رفته و یا جان به جان آفرین سپردهاند، نسبتهاى ناروا بدهد و یا بگویند که آنان وظیفهاى غیر از سکوت نداشتند، حال آنکه آنان دنبال انجام وظیفه امر به معروف و نهى از منکر بودند که قرآن و سنّت براى آنان مقرّر نموده است.
با وضع آشفته جوامع بشرى و گسترش ظلم و فساد و فراموش شدن تعالیم حیاتبخش انبیا جا دارد که محبوب خودمان حضرت بقیة اللَّه اعظم را با ابیات مولانا در دیوان شمس تبریزى مخاطب قرار دهیم و به محضر ایشان عرضه داریم:
بنماى رخ که باغ و گلستانم آرزوست |
بگشاى لب که قند فراوانم آرزوست |
|
یعقوب وار وااسفاها همى زنم |
دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست |
|
باللَّه که شهر بىتو مرا حبس مىشود |
آوارگى کوه و بیابانم آرزوست |
|
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت |
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست |
|
جانم ملول گشت زفرعون و ظلم او |
آن نور روى موسى عمرانم آرزوست |
|
دى شیخ با چراغ همى گشت گرد شهر |
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست |
|
گفتم که یافت مىنشود جستهایم ما |
گفت آنکه یافت مىنشود آنم آرزوست |
|
گویا ترم زبلبل، امّا ز رشک جام |
مُهر است بر دهانم و افغانم آرزوست |
|
خلاصه گفتار دهم:
وقت ظهور حضرت معلوم نیست و اگر کسى وقت آن را اعلان نماید از طرف ائمه اطهار علیه السلام دروغگو معرفى شده، امّا نشانههایى در روایات به عنوان علائم ظهور آمده البته بعضى از آنها بهطور حتم باید واقع شود تا مهدى موعود ظهور کند و وقوع بعضى از آنها قبل از ظهور محتمل است. در این گفتار به دو علامت از علائم ظهور اشاره شد:
نخست، شیوع فساد و گناه بهطورى که اسلام به غربت مىافتد. در این رابطه به 30 مورد از مفاسد اجتماعى اشاره نمودیم و سپس به روایتى که امام صادق علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل مىکند اشاره شد و گفتیم: امروز ما آن غیب گوئىهاى رهبران آسمانى را شاهد هستیم و مىنگریم که تا چه حدّى مردم از حقائق اسلام دور شدهاند و اسلام عزیز مهجور مانده است. در روایات آمده است که اسلام در ابتداء غریب بود و بار دیگر به غربت خواهد افتاد، بله اگر اسلام به این غربت بیفتد و مردم آنگونه از اسلام واقعى دور شوند، این موجب مىشود که هنگام ظهور حضرت مهدى تصور کنند حضرت آنها را به دین جدیدى دعوت مىکند، حال آنکه پیامبر مىفرماید: مهدى پاى خود را جاى پاىمن مىگذارد.
دوم: شیوع ظلم و جور در جوامع بشرى است و این شیوع ظلم از دو ناحیه است:
1- حکام خود کامه و ستمگر 2- تعدّى و تجاوز آحاد مردم به یکدیگر، زیرا مردمى که از تعالیم آسمانى دور شوند حقوق یکدیگر را رعایت نخواهند کرد و عجیب این است که در روایات آمده که سلطه اشرار، معلول عمل زشت و گناهان آحاد مردم است.
در چنین جامعهاى که ظلم و فساد همه جا را گرفته اولًا: مردم در آزمایش سختى قرار مىگیرند که حدیث سدیر صیرفى از امام صادق علیه السلام بخشى از آن را توضیح داده است. در اثر طولانى شدن غیبت گروهى به شک و تردید مىافتند و بلکه از آمدن مهدى آل محمد علیهم السلام مأیوس مىشوند، در چنین زمانى بر هر مؤمنى لازم است که در صدد تحکیم عقیده خود نسبت به حضرت مهدى باشد.
ثانیاً: شیوع ظلم و فساد یکى از عواملى است که زمینه را براى ظهور حضرت فراهم مىآورد زیرا مردم به ستوه مىآیند و براى پذیرش یک رهبر عادل و انسان کامل و دلسوز آماده خواهند شد.
البته نباید از یک مطلب مهم غافل شد و آن اینکه اهل ایمان نباید دست از امر به معروف و نهى از منکر بکشند، به بهانه اینکه هر چه فساد و گناه زیادتر شود زمینه براى ظهور حضرت، آمادهتر مىگردد، چنین فکرى قطعاً شیطانى است و وظیفه ما در رابطه با امر به معروف و نهى از منکر هرگز تعطیل نمىگردد.
.: Weblog Themes By Pichak :.