سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 91/10/12 | 3:1 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

آزمایش بزرگ اهل ایمان‏

در آخر الزمان دین دارى و حفظ حریم احکام الهى بسیار مشکل مى‏شود و اعتقادات حقّه اسلامى مورد دستبرد شیاطین قرار مى‏گیرد و مردم در معرض یک امتحان و آزمایش عظیم قرار مى‏گیرند.

سدیر صیرفى مى‏گوید: به همراه مفضّل بن عمرو و ابو بصیر و ابان بن تغلب بر امام صادق علیه السلام وارد شدیم، دیدیم امام روى خاک نشسته و مانند مادرى که فرزند خود را از دست داده و دلش سوخته گریه مى‏کند و مى‏گوید: سیّدى غیبتک نَفَتْ رقادى وَضَیَّقتَ عَلَّىَ مهادی... اى آقاى من، غیبت تو خواب را از دیدگانم ربوده و بستر استراحت را بر من تنگ نموده و آرامش از دلم رخت بربسته... سدیر مى‏گوید: چون امام را با این حال پریشان و گریان دیدم با خود گفتم: حتماً حادثه ناگوارى پیش آمده به حضرت عرض کردیم: آیا اتفاقى افتاده که شما این‏گونه گریه مى‏کنید؟

حضرت فرمود: امروز به کتاب جفر که وقایع مهم جهان تا قیامت در آن درج شده نگاه مى‏کردم، و اخبار مربوط به غیبت قائم آل محمّد و طول عمر ایشان و امتحانى که براى صاحبان ایمان در آن زمان پیش مى‏آید و شبهاتى که در اثر طولانى شدن غیبت‏عارض مى‏شود وعدّه‏اى از دین دست مى‏کشند، مشاهده مى‏کردم که باعث دگرگونى حال من شد.

نصرت بعداز یأس‏

از بعضى روایات چنین برداشت مى‏شود که ظهور حضرت مهدى- ارواحنا فداه- ونصرت الهى بعداز یک حالت یأس و ناامیدى حاصل مى‏گردد براى توضیح مطلب لازم است که نظر شما را به معنى و تفسیر این آیه شریفه جلب کنم که مى‏فرماید: «حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّیَ مَنْ نَشاءُ وَ لا یُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ». یوسف: 110

گرچه توضیح و تفسیر این آیه احتیاج به بحث مفصّلى دارد امّا یکى از اقوال که در تفسیر آمده و با ظاهر آیه نیز قابل تطبیق است این است که پیامبران به دعوت خود ادامه مى‏دادند و متقابلًا دشمنان هم مخالفت مى‏کردند و صاحبان ایمان که در سختى به‏سر مى‏بردند و منتظر آن نصرت الهى بودند که رسولان و پیامبران به آن‏ها خبر داده بودند به شک و شبهه مى‏افتند و بلکه با خود فکر مى‏کنند که پیامبران به آن‏ها به دروغ وعده نصرت الهى را داده‏اند در چنین حالى خداوند مى‏فرماید: یارى ما به سراغ آنها آمد، آنان را که خواستیم نجات دادیم و عذاب و مجازات ما هم شامل گنه کاران و مجرمین مى‏شود. از این آیه به خوبى استفاده مى‏شود که براى صاحبان ایمان در عصر انبیاء گذشته نیز چنین صحنه‏هاى خطرناک و آزمایش‏هاى سختى پیش مى‏آمده اما در نهایت نصرت الهى بر آنها نازل مى‏شده چنان‏که فرزندان یعقوب، بعد از مأیوس شدن از حیات یوسف، و بازگشت او به آغوش خانواده، یوسف را یافتند ودر کنار او زندگى شیرینى را آغاز نمودند.

و قابل توجه این که امام صادق علیه السلام به نقل از پدران از امیر مؤمنان علیهم السلام نقل مى‏کند که‏حضرت آیه فوق‏ «حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا» را منطبق نموده با وضع صاحبان ایمان در آخر الزمان و قبل از ظهور حضرت مهدى علیه السلام و جمله‏ «جاءَهُمْ نَصْرُنا» را با ظهور قائم آل محمد علیهم السلام منطبق ساخته و فرموده: وذلک عند قیام قائمنا المهدى.

اخطار به اهل ایمان‏

بر مردان و زنان مؤمن لازم است که اعتقادات خود ومن جمله اعتقاد به حضرت مهدى موعود را از منابع صحیح مانند قرآن و روایات و نیز با أدلّه روشن و براهین عقلى، محکم کنند تا در پیش آمد این‏گونه آزمایش‏ها در دام وسوسه‏ها و ظنّ و گمان‏هاى شیطانى قرار نگیرند و خداى نکرده بدون معرفت و اعتقاد به امام زمان خود از دنیا نروند که اگر چنین اتقاقى بیفتد به مرگ جاهلیت مرده‏اند یعنى فاقد دین و شرف و انسانیت از دنیا خواهند رفت.

زمینه‏سازى براى ظهور مصلح جهانى‏

دوّمین اثرى که بر یک جامعه فرو رفته در فساد و گناه و زیر چکمه‏هاى ظالم استخوانش خورد شده و به ستوه آمده این است که به دنبال یک انسان کامل و رهبر بزرگ مى‏گردد که آن‏ها را نجات ببخشد و غل و زنجیرها را از دست و پاى آن‏ها باز نماید.

اگر در حال حاضر گروهى از اهل ایمان در صبح جمعه امام خود را صدا مى‏زنند و ندا مى‏دهند: أینَ طامِسُ آثارِ الزَّیْغِ وَالْاهواء أینَ قاطِعُ حَبائلِ الْکِذْبِ وَالإْفْتِراءِ أینَ مُبیدُ الْعُتاةِ والْمَردَةِ أینَ مُستأصِلُ أهلِ الْعِنادِ وَالتّضلیلِ وَالإِلحادِ... کجاست آن کس که انحرافات و هوى و هوس‏ها را محو نماید؟ کجاست آن کسى که جلوى دروغ‏ها و دروغ بافى‏ها را بگیرد؟ کجاست آن آقایى که ریشه لجاجت‏ها و گمراهى‏ها و بى‏دینى رانابود کند.

در آن‏روز تمامى مردم از سیاه و سفید، شرقى و غربى، و در هر سلک و حزب و مسلکى که هستند فریادشان به‏ (این المنجى)، کجاست نجات بخش بشریت؟ بلند خواهد شد و این یکى از مهمترین زمینه‏سازى‏ها براى ظهور مصلح کبیر جهانى است، زیرا شرط اساسى براى یک انقلاب جهانى پذیرش و آمادگى جوامع است. با وجود فراهم آمدن چنین زمینه‏اى مى‏توان گفت سلاح‏هاى ظالمین کاربرد نخواهد داشت. ما فراموش نمى‏کنیم که در دوازده بهمن 1357 شمسى وقتى رهبر کبیر انقلاب ایران حضرت امام خمینى قدس سره در فرودگاه مهرآباد فرود آمدند، با اینکه هنوز حکومت ایران در دست طاغوتیان بود و ارتش و قواى مسلحه در ظاهر تحت فرمان آنها بود، امام خمینى از فرودگاه تا بهشت زهرا را در میان میلیون‏ها جمعیت حرکت مى‏کند ودر آنجا سخنرانى مى‏کند و صریحاً مى‏فرماید: من به دهان این حاکمان ظالم مى‏زنم...

البته ما نمى‏گوئیم که سلطه و پیروزى حضرت مهدى- سلام اللَّه علیه- دقیقاً همانند پیروزى انقلاب ایران خواهد بود، زیرا ممکن است به‏شکل دیگرى پیروزى براى حضرت حاصل شود قرآن هلاکت فرعون و فرعونیان را و سپس پیروزى موسى و بنى‏اسرائیل را در قرآن بیان فرموده، ). نور: 55، مى‏فرماید: «وعد اللَّه الذین آمنوا منکم وعملوا الصالحات لیستخلِفنهم فی الأرض کمااستخلف الدین من قبلهم...» «خداوند به کسانى‏که ایمان آورده وکار شایسته انجام مى‏دهند وعده داده که حتماً آنها را حکمران روى زمین خواهد کرد همان گونه که به پیشینیان، خلافت روى زمین را بخشید.»حال آن‏که قبل از غرق شدن فرعونیان هیچ کس نمى‏دانست که آن حکومت جبار چگونه نابود مى‏شود. آنچه مى‏توان گفت این است که باید در جهان زمینه پذیرش یک مصلح کلّ، فراهم آید و این زمینه بعداز شیوع فساد و ظلم قطعاً فراهم خواهد آمد.

توجه به یک نکته مهم‏

تصریح روایات بر این که قبل از ظهور حضرت مهدى علیه السلام فساد و ظلم شیوع پیدا مى‏کند، هرگز بدان معنا نیست که ما در مقابل این همه گناه و ظلم ساکت و نظاره‏گر باشیم،چه رسد به آن که احیاناً شخصى بگوید باید به وضع موجود راضى شد زیرا بعداز چنین وضعى امام زمان- عجل اللَّه تعالى فرجه- ظهور مى‏کند، در واقع روایات از یک حادثه‏اى که در آخر الزمان واقع مى‏شود خبر مى‏دهد.

کما این‏که پیامبر صلى الله علیه و آله از قتل اباذر و عمار و جنگ ناکثین و قاسطین و مارقین با على علیه السلام خبر داد، اما وظیفه مردم در قبال ظلم و جور، مطلب دیگرى است که باید در جاى خودش بحث شود و به‏طور اجمال باید بدانیم که امر به معروف و نهى از منکر در هر عصر و زمانى از بزرگترین وظائف مسلمانان است و اگر مسلمانان به فرموده قرآن بهترین امّت هستند، آل عمران: 110 «کنتم خیر امة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر وتؤمنون باللَّه». شما بهترین امتى بودید که آفریده شده‏اید زیرا امر بمعروف و نهى از منکر مى‏کنید و به‏خدا ایمان دارید.به خاطر امر به معروف و نهى از منکر است و این فریضه از بزرگترین فرائض الهى شمرده شده‏نهج البلاغه حکمت 374 بعداز اینکه حضرت افراد را تقسیم نموده و فرموده: بعضى انکار منکر مى‏کنند بادست و زبان و قلب و بعضى با قلب و در مقابل بعضى تارک آن هستند و نهى از منکر نمى‏کنند نه با دست و نه قلب که این‏ها در واقع (میت الاحیاء) مردگانى هستند در ما بین زنده‏ها حرکت مى‏کنند سپس در اهمیّت این فریضه مى‏فرماید: (وما أعمال البّر کلُّها والجهاد فی سبیل اللَّه عند الامر بالمعروف والنهى عن المکنر الا کنفثةٍ فی بحرٍ لجّی) تمامى اعمال نیکو و حتى جهاد در راه خدا در مقابل امر به معروف و نهى از منکر هم چون قطره‏اى است نسبت به دریاى پهناور.و اقامه این فریضه الهى احتیاج به مقدماتى دارد که اگر انجام آن براى ما میسور باشد قهراً آن مقدمات نیز واجب مى‏شود و باید دنبال تحقّق بخشیدن به آن مقدمات باشیم و نمى‏توان گفت که این حکم الهى در زمان خاصى به‏طور مطلق خواسته نشده است. مبادا شیطان بعضى را بفریبد و به کسانى که براى امر به معروف و نهى از منکر و براى دفاع از حریم اسلام برخواسته‏اند و فریاد زده‏اند و احیاناً به زندان و شکنجه‏گاه رفته و یا جان به جان آفرین سپرده‏اند، نسبت‏هاى ناروا بدهد و یا بگویند که آنان وظیفه‏اى غیر از سکوت نداشتند، حال آن‏که آنان دنبال انجام وظیفه امر به معروف و نهى از منکر بودند که قرآن و سنّت براى آنان مقرّر نموده است.

با وضع آشفته جوامع بشرى و گسترش ظلم و فساد و فراموش شدن تعالیم حیات‏بخش انبیا جا دارد که محبوب خودمان حضرت بقیة اللَّه اعظم را با ابیات مولانا در دیوان شمس تبریزى مخاطب قرار دهیم و به محضر ایشان عرضه داریم:

بنماى رخ که باغ و گلستانم آرزوست‏

 

بگشاى لب که قند فراوانم آرزوست‏

     

 

یعقوب وار وااسفاها همى زنم‏

 

دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست‏

باللَّه که شهر بى‏تو مرا حبس مى‏شود

 

آوارگى کوه و بیابانم آرزوست‏

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت‏

 

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست‏

جانم ملول گشت زفرعون و ظلم او

 

آن نور روى موسى عمرانم آرزوست‏

دى شیخ با چراغ همى گشت گرد شهر

 

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست‏

گفتم که یافت مى‏نشود جسته‏ایم ما

 

گفت آنکه یافت مى‏نشود آنم آرزوست‏

گویا ترم زبلبل، امّا ز رشک جام‏

 

مُهر است بر دهانم و افغانم آرزوست‏

     

 

خلاصه گفتار دهم:

وقت ظهور حضرت معلوم نیست و اگر کسى وقت آن را اعلان نماید از طرف ائمه اطهار علیه السلام دروغگو معرفى شده، امّا نشانه‏هایى در روایات به عنوان علائم ظهور آمده البته بعضى از آنها به‏طور حتم باید واقع شود تا مهدى موعود ظهور کند و وقوع بعضى از آنها قبل از ظهور محتمل است. در این گفتار به دو علامت از علائم ظهور اشاره شد:

نخست، شیوع فساد و گناه به‏طورى که اسلام به غربت مى‏افتد. در این رابطه به 30 مورد از مفاسد اجتماعى اشاره نمودیم و سپس به روایتى که امام صادق علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل مى‏کند اشاره شد و گفتیم: امروز ما آن غیب گوئى‏هاى رهبران آسمانى را شاهد هستیم و مى‏نگریم که تا چه حدّى مردم از حقائق اسلام دور شده‏اند و اسلام عزیز مهجور مانده است. در روایات آمده است که اسلام در ابتداء غریب بود و بار دیگر به غربت خواهد افتاد، بله اگر اسلام به این غربت بیفتد و مردم آن‏گونه از اسلام واقعى دور شوند، این موجب مى‏شود که هنگام ظهور حضرت مهدى تصور کنند حضرت آن‏ها را به دین جدیدى دعوت مى‏کند، حال آن‏که پیامبر مى‏فرماید: مهدى پاى خود را جاى پاى‏من مى‏گذارد.

دوم: شیوع ظلم و جور در جوامع بشرى است و این شیوع ظلم از دو ناحیه است:

1- حکام خود کامه و ستمگر 2- تعدّى و تجاوز آحاد مردم به یکدیگر، زیرا مردمى که از تعالیم آسمانى دور شوند حقوق یکدیگر را رعایت نخواهند کرد و عجیب این است که در روایات آمده که سلطه اشرار، معلول عمل زشت و گناهان آحاد مردم است.

در چنین جامعه‏اى که ظلم و فساد همه جا را گرفته اولًا: مردم در آزمایش سختى قرار مى‏گیرند که حدیث سدیر صیرفى از امام صادق علیه السلام بخشى از آن را توضیح داده است. در اثر طولانى شدن غیبت گروهى به شک و تردید مى‏افتند و بلکه از آمدن مهدى آل محمد علیهم السلام مأیوس مى‏شوند، در چنین زمانى بر هر مؤمنى لازم است که در صدد تحکیم عقیده خود نسبت به حضرت مهدى باشد.

ثانیاً: شیوع ظلم و فساد یکى از عواملى است که زمینه را براى ظهور حضرت فراهم مى‏آورد زیرا مردم به ستوه مى‏آیند و براى پذیرش یک رهبر عادل و انسان کامل و دلسوز آماده خواهند شد.

البته نباید از یک مطلب مهم غافل شد و آن این‏که اهل ایمان نباید دست از امر به معروف و نهى از منکر بکشند، به بهانه این‏که هر چه فساد و گناه زیادتر شود زمینه براى ظهور حضرت، آماده‏تر مى‏گردد، چنین فکرى قطعاً شیطانى است و وظیفه ما در رابطه با امر به معروف و نهى از منکر هرگز تعطیل نمى‏گردد.