آن که در قرآن و انسان تعقل کند، قرآن را سفره پر نعمت رحمت رحیمیه الهى، و وقف خاص انسان یابد، هم آن را بى پایان یابد که کتاب الله است.
«قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ».
و هم این را که حد یقف براى او نبود، چنان سفره براى چنین کسى گسترده است.
قرآن حروف آن اسرار، کلمات آن جوامع کلم، آیات آن خزائن، سوره هاى آن مدائن حکم، مدخل آن باب رحمت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»، وقف خاص مخلوق فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ، واقف آن رحمن و موقوف علیه آن انسان است.
و با توجه بدین که علم و عمل انسان سازند و جزاء نفس عمل است و صورت هر انسان در آخرتنتیجه عمل و غایت فعل او در دنیا است، به سر گفتار قرآن و نبى و وصى رسد که:
«یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ، انا مدینة الحکمة و هى الجنة و انت یا على با بها، ان درجات الجنة على عدد آیات القرآن فاذا کان یوم القیامة یقال لقارى ء القرآن اقراء وارق».
قرآن حکیم است و آیات او حکمت است و حکمت بهشت است و درجات بهشت به عدد آیات قرآنند و جانى که حکمت اندوخته است شهر بهشت است و ولایت در این شهر.
آرى ولایت در بهشت است، ولایت زبان قرآن است، ولایت معیار و مکیال انسان سنج است، و میزان تقویم و تقدیر ارزش انسانها است.
پس هر کس صحیفه وجود خود را مطالعه کند که تا چه پایه قرآن است یعنى مدینه حکمت و شهر بهشت است.
رساله «: قرآن و انسان» ما را در این نکته علیا، رتبه والاست.
.: Weblog Themes By Pichak :.