تاریخ : شنبه 91/9/25 | 2:48 صبح | نویسنده : علی اصغربامری
گاه نماز
بر بند بى تراخى در کار دل میان را |
چندان که خیره سازى از خویش توأمان را |
از درد بى امانم گر ناله ام بر آید |
ترسم بلرزه آرد ارکان کهکشان را |
محبوب دلگشایم از طلعتش گشاید |
بینى به پایبوسش سرهاى مهوشان را |
رازى که بد نهفته از آن مه دو هفته |
خورشید خاورش گو در دشت خاوران را |
کشف محمدى را بر جان و دل نشانى |
خواهى اگر نشانى زان یار بى نشان را |
روح القدس دمادم چون مهر مى فروزد |
جانرا بدار سویش یابى جهان جان را |
در خلوت سحرگه بنموده اند آگه |
از رمز نغز پیرى فرزانه نوجوان را |
گاه نماز خواهم کز شوق و ذوق نجوى |
از عرش بگذرانم آوازه اذان را |
از درس و بحث قرآن سر حسن نماید |
تا بنده اختران و رخشنده آسمان را |
.: Weblog Themes By Pichak :.