الهى یا الهى یا الهى |
نباشد جز توام پشت و پناهى |
|
منم یک ذرّه از ارض و سمایت |
منم یک جلوه از نور و بهایت |
|
منم یک قطره از دریاى جودت |
منم یک لمحه از شمس وجودت |
|
منم یک نکته از غیب و شهودت |
منم یک شمه از فیض نمودت |
|
منم یک نقطه از علم عنایى |
منم یک صورت رسم خدایى |
|
منم هم بوتهاى از بوستانت |
منم هم در عداد دوستانت |
|
منم هم نقشى از ایوان حسنت |
منم هم شمعى از دیوان حسنت |
|
منم دلدادهى روى نکویت |
منم شیداى حسن ذات و خویت |
|
دل من در میان اصبعینت |
نمود من بود از علم و عینت |
|
ز لطف تو دگر نبود فنایم |
براى تا ابد باشد بقایم |
|
عطا کردى ز الطاف خدایى |
مرا این منصب فقر و گدایى |
|
دل من شد چو یک زنبورخانه |
ز بس از داغ تو دارد نشانه |
|
چه شیرین است داغت کآتشین است |
فداى تو شوم که داغت این است |
|
بیامد رائد موى سفیدم |
که از سوى توام داده نویدم |
|
کزین زندانسراى تنگ و تاریک |
زمان ارتحالت گشت نزدیک |
|
به قدر معرفت کردم عبادت |
که علم تو دهد بهتر شهادت |
|
به وفق اقتضاى عین ثابت |
زمین شوره نبود مثل نابت |
|
چه بتوان گفت در کار خدایى |
ندارد کار او چون و چرایى |
|
چو ذاتش فعل او حق مبین است |
و لا یسأل عمّا یفعل این است |
|
خداوندا دل دیوانهام ده |
بصحراى غمت کاشانهام ده |
|
مرا محو جمال خویش فرماى |
دمادم جلوههایت بیش فرماى |
|
بذات و خوى خود محشور میدار |
ز زرق و برق دنیا دور میدار |
|
چه خوش از لطف خاص کردگارى |
به امیدش رسد امیدوارى |
.: Weblog Themes By Pichak :.