سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 100/12/6 | 12:57 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

بسم الله الرحمن الرحیم

برخورد پیامبر با زنِ خواننده

ساره، دو سال پس از جنگ بدر از مکه به مدینه آمد و نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رفت.

پیامبر به او فرمود: مسلمان شده‌ای؟

نه؛

برای قبول دین اسلام به مدینه آمده ای؟

نه؛

پس برای چه آمده ای؟

شما همیشه برای ما پناه و پشتیبان بودید، اکنون من پشتیبانی ندارم و نیازمند شدهام، آمدهام تا به من کمک کنید. نه جامه‌ای دارم، نه مرکبی و نه پولی که زندگی‌ام را بگذرانم.

تو که در مکه روزگاری آوازه‌خوانِ جوانان بودی، چطور شد که محتاج شدی؟

پس از جنگ بدر کسی برای آوازه‌خوانی سراغ من نمی‌آید، فراموش خاص و عام شده‌ام، به سختی زندگی می‌کنم.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) به خاندان خود دستور دادند که به آن زن کمک کنند. آنان کمک کردند و به او جامه و مرکب و پول دادند. عجیب روایتی است! هم عجیب و هم غریب!

یکی اینکه این زن موقعی که در مکه خواننده بوده، هم از پیامبر کمک می‌گرفته و هم پیامبر پناه او بوده است.

دوم اینکه نفرمود قول بده خوانندگی نکنی تا کمکت کنم، بلکه دستور داد کمکش کنند.

سوم اینکه هنوز مشرک بود و نمی‌خواست مسلمان شود، آمد کمک گرفت و رفت!

خدایا! ما چه چیزمان شبیه پیامبر تو است؟

ترجمه الحیاه علامه محمدرضا حکیمی، ج9، ص232

‌‌‌‌