بسم رب الشهداءوالصدیقین
عرب از همان زمانیهای قدیم در شبه جزیرهی عربستان زندگی میکرد؛ سرزمینی که بیآب و علف و خشک و سوزان بود، عرب برای زن نه استقلالی در زندگی قائل بود نه حرمت و شرافتی. تنها حرمتی که قائل بود برای خانه و خاندان بود. زنان در عرب، ارث نمیبردند، و چند همسری آن هم بدون حدی معین جایز بود. همچنانکه در یهود نیز چنین بود. همچنین در مسئلهی طلاق، زن اختیاری نداشت. دختران زنده بهگور میشدند. اولین قبیلهای که چنین عملی را مرتکب شد، قبیلهی بنوتمیم بود و بهخاطر پیشامدی بود که در آن قبیله رخ داد، عدهای از دخترانشان به اسارت گرفته شدند ـ که داستانشان معروف است ـ از شدت خشم تصمیم گرفتند دختران خود را زنده بهگور کنند و به قتل برسانند. این رسم ناپسند، بهتدریج در دیگر قبایل عرب نیز معمول گردید و عرب هر گاه دختری برایش متولد میشد به فال بد گرفته و داشتن چنین فرزندی را ننگ میدانستند. بهطوری که قرآن میفرماید: «یَتَوارَی? مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ»[1]: «پراکنده میشدند از قومشان زمانی که بشارت میدادند به آنها» پدر از شنیدن خبر ولادت دختر، خود را از مردم پنهان میکرد. برعکس هر چه بیشتر دارای پسر میشد ـ هر چند پسرخوانده ـ خوشحال میشد و حتی پسر زن شوهرداری را که با زنا پسر آورده بود، به خود ملحق میکرد[2].
البته از بعضی خانوادههای عرب این رفتار هم سر زده که به زنان و مخصوصاً دختران خود در امر ازدواج استقلال داده، و رضایت و انتخاب خود او را ملاک میدانستند. این رفتار از عرب، شبیه رسمی است که در میان اشراف ایرانیان بر حسب جایگاه طبقاتی معمول بود.
به هر حال، رفتاری که عرب با زنان داشت، آمیختهای از رفتار اقوام متمدن و رفتار اقوام وحشی در استقلال ندادن به زنان در حقوق، و شرکت ندادن آنان در امور اجتماعی از قبیل قضاوت و زعامت و جنگ و مسألهی ازدواج بود. دادن اختیار امر ازدواج به زنان، پس از محرومیت آنان از مزایای زندگی، بسته به تقدیس و پرستش رئیس خاندان نبود، بلکه از باب سلطهی قوی و استخدام ضعیف بود[3].
.: Weblog Themes By Pichak :.