بسم رب الشهداءوالصدیقین
تصریح به امامت حضرت باقر علیه السلام
در بصائر الدرجات ص 44 ج 4- عیسى بن عبد الله از پدر و از جد خود نقل کرد حضرت على بن الحسین در حال احتضار بود و گروهى جمع بودند به محمد بن على فرزندش توجه نموده فرمود محمد این صندوق را ببر به خانهات. سپس فرمود داخل صندوق طلا و نقره نیست پر از علم و دانش است.
در روایت دیگر مینویسد که برادران ادعاى ارث از صندوق نمودند فرمود به شما چیزى از آن نمی رسد اگر شما نصیبى داشتید صندوق را به من نمی داد در صندوق اسلحه پیغمبر و نامههایش بود.
در خرایج از ابى خالد نقل میکند که گفت به على بن الحسین عرض کردم امام بعد از شما کیست؟ فرمود محمد پسرم که علم را می شکافد.
اعلام الورى ص 260 حضرت صادق فرمود عمر بن عبد العزیز براى ابن حزم پیغام داد که دفتر موقوفات حضرت على و عمر و عثمان را بیاورد. ابن حزم پیش زید بن حسن که از همه بزرگتر بود فرستاد و تقاضاى دفتر موقوفات را نمود زید گفت متولى بعد از حضرت على امام حسن و پس از او حضرت حسین و پس از ایشان على بن الحسین بعد از على بن الحسین محمد بن على است. بفرست پیش ایشان: ابن حزم پیغام براى پدرم فرستاد. پدرم دفتر موقوفات را توسط من براى او فرستاد یکى از ماها به پدرم گفت آیا بازماندگان امام حسن جریان امامت را می دانند فرمود بلى چنانچه میدانند الان شب است این مطلب را هم میدانند ولى حسد آنها را نمی گذارد اگر جویاى حق باشند از راه درست براى آنها بهتر است ولى افسوس که طالب دنیایند.
در کفایة الاثر ص 319- عثمان بن عثمان بن خالد از پدر خود نقلکرد که على بن الحسین در آن بیمارى که از دنیا رفت تمام فرزندان خود محمد و حسن و عبد الله و عمر و زید و حسین را جمع نموده وصیت به فرزندش محمد بن على نمود و او را باقر نامید و رسیدگى به کارهاى خانواده خود را به او سپرد یک قسمت از سفارش هائى که به او کرد این بود:
پسرم عقل رهنماى روح است و علم رهنماى عقل. عقل نیز مفسر علم است علم پایدار است و زبان زیاد خطا و اشتباه می کند پسر جان بدان تمام دنیا در دو کلمه جمع شده روبه راه نمودن اوضاع زندگى. پیمانه پرى است که دو ثلث آن فهم و درک است و یک ثلث چشم پوشى و خود را به نادانى زدن.
زیرا انسان چیزى را که درک کند و بفهمد خود را از آن غافل نمی کند به همین جهت اغلب مردم مبتلا به گرفتاری ها می شوند (منظور ممکن است این باشد که گاهى صلاح است آدم آنچه را می داند ندیده بگیرد) بدان که گذشت ساعت ها، عمر تو را از بین مىبرد. و هرگز به نعمتى نمی رسى مگر دست از نعمتى بردارى از آرزوى زیاد پرهیز کن چه بسا آرزوهائى که انسان بآن نمیرسد و بسیار از جمعکنندگان ثروت هستند که خوردهى خودشان نمیشود و بسا اشخاصى که مانع آبى شدهاند سپس آن آب را گذاشته و رفتهاند. ثروتى که از راه حرام جمع آورى شده یا حق دیگرى را خورده از راه حرام به ارث گذارده. او باید وزر و وبال آن را تحمل کند اینست واقعا زیان آشکار.
کفایة الاثر ص 319- زهرى گفت خدمت حضرت زین العابدین رسیدم در آن بیمارى که فوت شد ظرفى خدمتش بود که در آن مقدارى نان و کاسنى وجود داشت فرمود بخور عرض کردم غذا خوردهام فرمود این کاسنى است.
عرض کردم کاسنى چه فایده دارد؟ فرمود هر برگى از کاسنى یک قطره از آب بهشت دارد شفاى همه دردهاست. ظرف غذا را برداشتند آنگاه روغن آوردند. به من فرمود روغن استعمال کن. عرض کردم من روغن زدهام فرمود این روغن بنفشه است.
عرض کردم روغن بنفشه چه فرقى با سایر روغنها دارد؟ فرمود تفاوت آنمانند تفاوت اسلام است بر سایر دینها. در این موقع پسرش محمد داخل شد مدتى با او آرام آرام صحبت می کرد. در بین سخنانش شنیدم فرمود حسن خلق را از دست مده من متوجه شدم که نزدیک فوت آقا است.
عرض کردم اگر پیش آمدى کرد که هیچ کس را از آن گریزى نیست باید بعد از شما به که پناه بریم. فرمود این پسرم اشاره به محمد کرد او وصى و وارث و حافظ علم من است و معدن دانش است و باقر العلم است.
عرضکردم آقا معنى باقر العلم چیست؟ فرمود به زودى ارادتمندان پاک من نزد او می روند و او براى ایشان به واقع دانش را می شکافد. بعد امام علیه السلام فرزندش محمد را پى کارى به بازار فرستاد پس از بازگشت عرض کردم یا بن رسول الله چرا وصیت به فرزند بزرگترت نکردى؟
فرمود امامت به کوچکى و بزرگى نیست چنین پیغمبر به ما دستور داده و در لوح و صحیفه نام او نوشته است. عرض کردم نام چند نفر وصى و امام را پیغمبر ذکر کرده بعد از ایشان. فرمود در صحیفه و لوح نام دوازده نفر با اسم پدر و مادرشان ذکر شده سپس فرمود از نژاد این پسرم محمد هفت نفر امام خواهند بود که مهدى صلوات اللَّه علیه جزء همین هفت نفر است.
.: Weblog Themes By Pichak :.