بسم رب الشهداءوالصدیقین
سبقت حضرت على علیه السّلام در ایمان
آنـکـه آن حـضـرت اسـبـق نـاس بـود در ایـمـان بـه خـدا و رسـول ؛ چـنانچه عامّه و خاصّه به این فضیلت معترفند و دشمنان او انکار او نمى توانند نمود؛ چنانکه خود امیرالمؤ منین علیه السّلام این منقبت را در بالاى منبر اظهار فرمود و احدى انکار آن نکرد.
از جناب سلمان روایت شده که پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
اَوَّلُکُمْ وُرُودا عَلَىَّ الْحوضَ وَاَوَّلُکُمْ اِسْلاما عَلِىُّ بْنُ ابى طالب .
و نـیـز آن حـضـرت بـه فـاطـمـه عـلیـهـاالسـّلام ، فـرمـود: زَوَّجْتُکِ اَقْدَمَهُمْ اِسلاما وَاَکثْرَهُمْ عِلْما.و اَنَس گفته که برانگیخت حق تعالى پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم را در روز دوشنبه و اسلام آورد على علیه السّلام در روز سه شنبه .
و خزیمة بن ثابت انصارى در این باب گفته :
شعر :
م آ کُنْتُ اَحْسِبُ هذَا الاَمْرَ مُنْصَرِفا |
عَنْ هاشِمٍ ثُمَّ مِنْها عَنْ اَبى حَسَنٍ |
اَلَیْسَ اَوَّل مَنْ صَلّى بِقِبْلَتِهِمْ |
وَاَعْرِفُ النّاسِ بِالا ثارِ وَالسُّنَنِ |
وَ آخِرُ النّاسِ عَهْدا بِالنَّبِىِّ وَمَنْ |
جِبْرِیلُ عَوْنٌ لَهُ فِى الْغُسْلِ وَالْکَفَنِ |
شـیـخ مـفـیـد رحمه اللّه روایت کرده از یحیى بن عفیف که پدرم با من گفت : روزى در مکّه با عـبـّاس بـن عـبـدالمـطـّلب نـشـسـتـه بـودم کـه جـوانـى داخـل مـسـجـد الحـرام شـد و نـظـر بـه سـوى آسـمـان افـکـنـد و آن هـنـگـام وقـت زوال بود پس رو به کعبه نمود و به نماز ایستاد، در این هنگام کودکى را دیدم که آمد در طرف راست او به نماز ایستاد و از پس آن زنى آمد و در عقب ایشان ایستاد، پس آن جوان به رکـوع رفـت و آن کـودک و زن نـیز رکوع کردند، پس آن جوان سر از رکوع برداشت و به سـجده رفت آن دو نفر نیز متابعت کردند، من شگفت ماندم و به عبّاس گفتم : امر این سه تن امـرى عظیم است ! عبّاس گفت : بلى ، آیا مى دانى ایشان کیستند؟ این جوان محمّد بن عبداللّه بـن عبدالمطّلب فرزند برادر من است و آن کودک على بن ابى طالب فرزند برادر دیگر مـن اسـت و آن زن خـدیجه دختر خُوَیْلد است ، همانا بدانکه فرزند برادرم محمّد بن عبداللّه مـرا خـبـر داد که او را خدائى است پروردگار آسمانها و زمین است و امر کرده است او را به ایـن دیـنـى کـه بـر طـریـق او مـى رود، و به خدا قسم که بر روى زمین غیر از این سه تن کسى بر دین او نیست .