بسم رب الشهداءوالصدیقین
سرچشمه همه علوم ، حضرت على علیه السّلام است
قـضـیـه اسـتـناد فُضلا و علماى هر فنى است به آن حضرت چنانکه از کلمات ابن ابـى الحـدیـد نـقـل شـده کـه گـفـتـه بـر هـمـه مـعـلوم اسـت کـه اشرف علوم ، علم معرفت و خداشناسى است و اساتید این فن شاگردان آن جناب اند. امّا از شیعه و امامیه پس ظاهر است و مـحتاج به ذکر نیست و اما از عامّه پس استاد این فن از اشاعره ابوالحسن اشعرى است و او تـلمـیـذ ابـوعـلى جـبـّائى اسـت کـه یـکـى از مـشـایـخ مـعـتـزله اسـت و اسـتـاد مـعـتـزله واصل بن عطا است و او شاگرد ابوهاشم عبداللّه بن محمّد حنفیّه است و او شاگرد پدرش و پـدرش مـحـمّد شاگرد پدر خود امیرالمؤ منین است و از جمله علوم ، علم تفسیر قرآن است که تـمـامـى از آن حـضـرت ماءخوذ است و ابن عباس که یکى از بزرگان و مشایخ مفسّرین است شـاگـرد امـیـرالمؤ منین علیه السّلام است و از جمله علوم ، علم نحو است و بر همه کس معلوم اسـت کـه اخـتـراع ایـن عـلم از آن جناب شده و ابوالاسود دُئَلى استاد این علم به تعلیم آن حضرت تدوین این فن نمود، و نیز واضح است که تمام فقهاء منتسب مى نمایند خود را به آن حـضـرت و از قـضایا و احکام آن جناب استفاده مى نمایند و ارباب علم طریقت نیز خود را بـه آن جـنـاب نسبت مى دهند و تمامى دَم از مولى مى زنند و خِرقه که شعار ایشان است به سند متّصل به اعتقاد خود به آن حضرت مى رسانند.
پـنجم : آنکه خود آن حضرت خبر داد از کثرت علم خود در مواضع متعدّده چنانچه مى فرمود: بـپـرسـیـد از مـن از طـُرُق آسـمـان هـمـانـا شـنـاسـائى مـن بـه آن ، بیشتر است از طُرُق زمین .و مـکـرّر مـردم را مـى فـرمـود: سـَلُونـی قـَبـْلَ اَنْ تـَفـْقـِدُونـی .هـرچـه مـى خـواهـیـد از مـن بپرسید پیش از آنکه من از میان شما مفقود شوم و پـیـوسـتـه مـردم نـیـز از آن حـضـرت مـطالب مشکله و علوم غامضه مى پرسیدندو جواب مى شـنـیـدنـد. واز غـرائب آنـکـه ایـن کـلمـات را بـعـد از آن حـضـرت هـرکـه ادّعـا کـرد در کـمـال ذلّت و خـوارى رسـوا شـد؛ چـنـانـکـه واقـع شـد ایـن مـطـلب از بـراى (ابـن جـوزى )و (مـقـاتـل بـن سـلیـمـان ) و (واعـظ بـغـدادى )در عـهـد ناصر عباسى و حکایت رسوا شدن ایشان بعد از تَفَوُّه به این کـلمـات در کـتب سِیَر و تواریخ مسطور است ، و این نیز برهانى شده براى مقصود ما؛ چه آنـکـه نـقـل شـده کـه خـود آن جـنـاب از ایـن مـطـلب خـبر داد فرمود: لا یَقُولُها بَعْدی اِلاّ مُدَّعٍ کـَذّابٌ. هـیچ کس بعد از من بدین کلمه سخن نکند مگر آنکه ادعاى مطلب دُروغ کـرده باشد.و نیز حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام گاهى دست بر شکم مبارک مى نهاد و مـى فـرمـود: اِنَّ هـی هـُنـا لَعـِلْما جَمّا؛ در اینجا علم بسیار جمع شده است و گاهى مى فرمود: وَاللّهِ لَوْ کُسِرَت (ثُنِّیَتْ: نسخه بدل ) لِىَ الْوَسادَةُ لَحَکَمْتُ بَیْنَ اهْلِ التَّوْری ة بِتَوْر یتِهِم .
بـالجـمـله ؛ نـقـل نـشـده از احـدى آنـچـه از آن حـضـرت نـقـل شـده از اصـول علم و حکمت و قضایاى کثیره و ما امروز مى بینیم که حکمایى مانند ابن سینا و نصیرالدین محقق طوسى و ابن میثم و مانند ایشان و همچنان علماى اَعلام و فقهاى کِرام چـون عـلامـه و مـحـقـق و شـهـیـد و دیـگـران ـ رضـوان اللّه عـلیـهـم ـ در تـفـسـیـر و تـاءویـل کـلمات آن حضرت از یکدیگر استمداد کرده اند و علوم بسیار از کلمات و قضایاى آن جناب استفاده نموده اند.
.: Weblog Themes By Pichak :.