الف) تعدیل جاذبة طبیعی بین زنان و مردان
براساس قانون خلقت (تکوین) بین زن و مرد جاذبهای طبیعی قرار داده شده که ضامن سعادت و سلامت خانوادگی آن دو خواهد شد امّا محور و مدار این جذب طبیعی زن است از این رو در آیات شریفه برای حفظ آرامش زن و مرد، اصالت به زن داده شده است.
زن مظهر جذب طبیعی است و مرد مظهر انجذاب طبیعی است یعنی مورد جذب قرار میگیرند. اولین کانال برای جذب شدن مردان، نگاه آنان است از این رو، ابتدا آنها با کنترل و حفظ نگاه امر میشوند و سپس زنان به حفظ و کنترل نگاه حدود و پوشش.
نکته قابل توجه این که تفاوتهای جسمی، روانی و رفتاری زنان و مردان موجب این جاذبهها شده است. برخی از عوامل جذب در زنان عبارتست از:
- زیباییهای ظاهری مانند لطیف و بدون مو بودن چهرة زنان، ظریف و باریکتر بودن حنجرة زنان که باعث ظرافت لحن و سخن آنها میشود، فک و چانة باریک و لطیف زنان و نیز دست و پای آنان، از تفاوتهای آشکار زنان با مردان است. بنابراین، گفتار، رفتار و حرکتهای زن به طور طبیعی برای مردان جاذبه دارد.
- وجود حالت آهنگین در حرکت زنان به ویژه که اثبات شده است زنان هنگام راه رفتن، انداحت تحتانی آنها به صورت موزون و ریتم دار حرکت میکند ولی مردان فاقد این آهنگ در حرکت هستند از این رو پوشاندن اندام تحتانی (باسن) توسط جلباب (چیزی که همة بدن را میپوشاند) و یا به اصطلاح امروزی، چادر این جاذبة طبیعی را حفظ میکند.
- حس خود آرایی و جلوهگری زن، این جاذبة طبیعی را چند برابر کرد و مردان را به نگاه بیشتر وامیدارد.
- عوامل تحریک بیرونی مانند فیلمهای تحریکآمیز و عکسهای مبتذل که از طریق گوناگون (نرمافزارها، مجلات، رایانهها و تلفنهای همراه) حساسیت زن و مرد را نسبت به جاذبههای طبیعی یکدیگر افزایش میدهد.
پوشش زنان موجب تعدیل جاذبههای طبیعی شده و این نعمت الهی را در مسیر و مجرای طبیعی خود قرار میدهد به این معنا که حسِّ خودآرایی و زیباپسندی زن و زیباییهای ظاهری او و جاذبههای طبیعیاش محدود به خانه و خانواده شده و همین امور که در جامعة بیرون، فسادآور است در درون خانواده نقش مثبت ایفا خواهد کرد.
از این رو در فرهنگ عرب معروف است:
«خیر النساء المبتذلة لزوجها و الخفره فی قومها»[1]
بهترین زنان مبتذلترین آنها نزد همسرش و باحیاترین آنها نزد قومش است.
و نیز پیامبر(ص) فرمود:
«خیر نساءکم ... المتبرجة مع زوجها»[2]
بهترین زنان شما آنها هستند که در برابر همسرشان تبرج و خودنمایی دارند.
بنابراین جذب و انجذاب طبیعی بین زن و مرد یک نعمت است و حجاب زنان آن را جهتدهی میکند.
ب) ایجاد زمینه مشارکت سیاسی ـ اجتماعی زنان
پوشش و حجاب مانند قانونی است که اصل وجود آن بیانگر یک حرکت اجتماعی است. زنان به عنوان نیمی از پیکرة اجتماع با وجود استعدادها و قابلیتها و نیروی خلاقیت خود حق حضور اجتماعی و مشارکت در امور سیاسی ـ اجتماعی دارند و تنها در صورتی این حضور، براساس تخصص و دانش و تواناییها خواهد بود که ویژگیهای جنسی (زنانة) زنان در پشت حجاب پنهان گردد و ویژگیهای انسانیتی آنها همانند اندیشه، ابتکار و خلاقیت، دانش و تواناییهای علمی آنان مورد توجه قرار گیرد. اگر قائل به حضور اجتماعی زنان هستیم زیرا هر حضوری دارای شرایط و قوانین است.
لازمة حضور اجتماعی زنان، حفظ حدود و پوشش و دوری از اختلاط و خودنمایی و تبرج است.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«باعدوا بین انفاس الرجال و النساء فانّه اذا کانت المعاینة و اللقاء کان الداء الذی لادواء به»[3]
بین مردان و زنان فاصله ایجاد کنیدچشم در چشم با هم داشته باشند، جامعه به دردی گرفتار میشود که درمانی برای آن نخواهد بود.
توصیه به پوشش و وقار زنان، حفظ نگاه مردان، عدم خلوت زن با مرد نامحرم و عفیفانه با نامحرم برخورد نمودن از جمله دستورهای دین برای حضور اجتماعی صحیح و آسیبناپذیر است. از سویی تبرجّ، خودنمایی و خودآرایی و تلاش برای جلب نظر نامحرم و دعوت قلبها به خود از آفتهای حضور اجتماعی بدون قاعده و قانون زنان است.
جامعة انسانی از مجموعة انسان، ساختار اجتماعی و روابط بین این دو شکل میگیرد و ارتباطات انسانی از مهمترین مسائل جامعه است. این انسانها از دو گروه همجنس و دو جنس مخالف تشکیل میشوند و هر یک از گروههای ویژه خاص خود را دارند. ارتباط مرد با مرد و زن با زن (همجنس) از قانونهای سادهتری پیروی میکند زیرا آسیبپذیری کمتری بین دو جنس موافق وجود دارد اما در روابط بین دو جنس مخالف، (مرد و زن) به علت ویژگیهای (خَلقی) خِلقتی و خُلقی متفاوت، روابط پیچیدهتری وجود دارد از این رو قواعد و قوانین ویژهای برای این نوع ارتباطات وفع شده است تا از میزان آسیبپذیری این گونه ارتباطها کاسته شود.
پوشش و حجاب در تمام ابعاد ارتباطات تضمین کنندة سلامت جامعه خواهد بود زیرا پاک نمودن جامعه از جاذبههای کاذب و محرکهای جنسی و روانی مانع از غرقشدن جامعه در مسایل شهوانی و ضد اخلاقی خواهد شد. از هم گسیختگی نظام خانواده و وجود بیماریهای روانی ناشی از تحریک مستمر در جوانان، سیر نزولی اخلاق اجتماعی و معنویت در سطح اجتماعی از آسیبهای جدی است که منشاء اصلی آنها عدم توجه به احکام و حدود الهی همچون حجاب و پوشش است و همین بیتوجهی بهداشت روانی جامعه را به خطر میاندازد.
بنابراین برای ایجاد آرامش روانی فرد و جامعه باید از قوانین تشریع شده از سوی خداوند متعال پیروی نمود.[4]
فارابی مینویسد:
همانطور که تحصیل سلامت بدن بر عهدة طبیب است، تحصیل سلامت جامعه نیز بر عهدة مَلکِ یعنی مسئول مدینة فاضله است. مسئول رهبری و هدایت جامعه، هم ملک، هم فیلسوف و هم امام نامیده میشود.[5]
[1]- ابن سلام، غریب الحدیث، ج 3، ص 254.
[2]- اسحاق، کلینی، اصول کافی، ج 5، ص 326.
[3]- أمین اسلام أبی علی الفضل لاحسن، الطریحی، مجمع البیان، ج 10، ص 304.
[4]- ناهید، طیبی، عطر عفاف، ص 160-125.
[5]- عبدالله، جوادی آملی، میادی اخلاق، ص 274.
.: Weblog Themes By Pichak :.